اخبار ویژه
رادیو فرانسه: آشوب پاریس شکل و شمایل انقلاب دارد
ارگان رسمی دولت فرانسه تصریح کرد: پاریس، روزهای سیاهی را میگذراند و امانوئل ماکرون، با بزرگترین بحران دوران ریاستجمهوری خود مواجه شده است.
وبسایت رادیو فرانسه در گزارشی نوشت: امانوئل ماکرون که برای کنترل اوضاع آشفته ناشی از تظاهرات در پاریس و دیگر شهرهای فرانسه با عجله آرژانتین را به مقصد پاریس فرانسه ترک کرد، در یک جلسه اضطراری در کاخ الیزه که نخستوزیر، وزیرکشور و دیگر مقامات امنیتی فرانسه حضور داشتند شرکت کرد.
ماکرون گفت: از دیدن ابعاد تخریب و غارت بنای «طاق پیروزی» که یکی از بناهای نمادین فرانسه است بسیار شوکه شده است. رئیسجمهور فرانسه که با بزرگترین بحران سیاسی دوران ریاست جمهوریاش مواجه شده، قصد ندارد در اینباره با رسانههای کشور گفتوگو کند.
به گزارش رادیو فرانسه، «بنجامین گریوو» سخنگوی دولت، تظاهرات خشن پاریس را بدترین تظاهرات دهه اخیر این کشور ارزیابی کرده است.
سخنان بنجامین گریوو درباره بررسی اعلام وضعیت فوقالعاده از سوی کاخ الیزه تکذیب شد. کاخ الیزه اعلام کرد، رئیسجمهور تاکید کرده است که تمامی اعمال خرابکارانه و حمله به نیروهای پلیس در دیروز باید با برخورد شدید قضایی روبهرو شود.
رادیو فرانسه تصریح کرد: رهبران احزاب اپوزیسیون فرانسه به امانوئل ماکرون هشدار دادهاند در برابر این شرایط که بسیاری آن را چون «شرایط انقلابی» توصیف کردهاند، به پاخاسته و واکنش مناسب نشان دهد.
در همین حال روزنامه لیبراسیون فرانسه در گزارشی خاطرنشان کرد: شاید بتوان جنبش «جلیقهزردها» را قیامی غیرمسلحانه خواند که از حمایت بیشتر از 80 درصد ملت فرانسه برخوردار است. قیام یا جنبشی بدون رهبر که خواستار برقراری دموکراسی بیواسطه و از میان رفتن سیستم سلسله مراتبی است به نحوی که تمام صداها به یکسان شنیده شوند. جلیقهزردها «اشرافسالاری سیاسی و دولتی» را پَست میشمارند، به آن ناسزا میگویند و خود را نادیده و تحقیر شده میانگارند. به نوشته لیبراسیون، امانوئل ماکرون، رئیسجمهوری فرانسه، هم در این میان در نتیجه ناشیگریهای پیاپیش نه در «کسوت لوئی شانزدهم» که در «کسوت ماری آنتوانت» ظاهر شده است اما این بار این مردم پاریس نیستند که بپا خاستهاند بلکه ساکنان روستاها و دیگر شهرها هستند.
به نوشته لیبراسیون، در این جنبش تازه مشارکت هر یک از شهروندان در اینترنت و شکوهنامههای سرگشاده در فیسبوک همانقدر دارای اهمیت است که ایجاد راهبندان در میدانها گردانندگان صفحات فیسبوک در فقدان رهبر، این نقش را ایفا و بدون کمترین ابهامی تحت نظارت و دید منتقدانه همنوعان خود فعالیت میکنند.
بهزاد نبوی: دولت وضع خوبی در افکار عمومی ندارد
عضو سازمان منحله مجاهدین (انقلاب) گفت دولت وضعیت خوبی در بین افکار عمومی ندارد.
بهزاد نبوی در گفتوگو با روزنامه سازندگی ادعا کرد: متأسفانه بعضی اقدامات و تندرویها از طرف ما و پس از آن، روی کار آمدن شخصی مانند دونالد ترامپ، مانع از بهرهمندی از نتایج برجام شد. این مسائل جمعاً سبب شد در این مرحله دولت روحانی دستاورد مهم و ملموسی نداشته باشد و طیف اصلاحطلب هم احساس کند که با حمایت از آقای روحانی عملاً مغبون واقع شده است. قیمت ارز و اجناس بالا رفته، فشار خارجی روی کشور زیاد شده، برجام هم نتوانسته است سبب ایجاد زمینه سرمایهگذاری خارجی شود. طبیعی است در این شرایط دولت روحانی وضعیت خوبی در بین افکار عمومی و جامعه نداشته باشد.
وی میافزاید: متأسفانه دوستان اصلاحطلب تصور میکنند اگر در این شرایط لبه تیز حملاتشان را متوجه دولت کنند، میتوانند خرجشان را از آقای روحانی و دولت جدا کنند و در افکار عمومی تصویر مثبتی از خودشان برای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آینده نشان دهند. در حالی که به اعتقاد من این اشتباه است و اعتماد مردم را نسبت به اصلاحطلبها بیشتر سلب میکند. مردم میگویند شما که ما را به حمایت از آقای روحانی تشویق و هدایت کردید و خودتان ظرف یک سال و نیم مواضعتان را این چنین تغییر میدهید، از کجا معلوم اگر خواستید در مورد فرد دیگری مثل روحانی به جامعه جهت دهید، بتوان به آن جهتدهی اطمینان کرد. ما برای اینکه کمکم در خصوص جدا کردن خرج خود موفق شویم، تمام اشکالات کشور را ناشی از دولت و روحانی و تیمش میدانیم. نمیگویم دولت آقای روحانی اشکال ندارد، اما اگر اشکالات کشور 100 مورد باشد، پنج مورد مربوط به دولت و آقای روحانی است. ما از تندروهای اصولگرا در حمله به دولت جلوتر افتادهایم تا بتوانیم افکار عمومی و رأی مردم را به سمت خودمان جلب کنیم.
نبوی همچنین درباره این نظر خبرنگار که شاید همان سخن همیشگی که دولتها در ایران بیشتر از 10 درصد اختیار ندارند، درستتر باشد.»، میگوید: این حرف را من در مصاحبه با روزنامه سلام در سال 76 بعد از انتخاب آقای خاتمی برای اولین بار مطرح کردم. در آن مصاحبه گفتم، دولت چنانچه قوا و نهادهای دیگر حاکمیت در مقابلش قرار نگیرند، حداکثر 15 درصد قدرت را در کشور در دست دارد.
به طور کلی شاکله قانون اساسی ما به گونهای است که دولت و مجلس با هم حدود 30 درصد اختیار اداره کشور را دارند.
این سیاستباز بیصداقت البته توضیح نداده که اگر واقعاً او و همطیفانش مدعی بودهاند دولت 15 درصد بیشتر اختیار ندارد، برای چه با وجود تجربه دولت اصلاحات، وعدههای قلنبه سلنبه در دولت اعتدال دادند و حتی مدعی شدند «ما تضمین وعدههای دولت هستیم»؟!
شوک ارزی پیشبینی شد اما شما تدبیر نکردید آقای روحانی!
سخنان اخیر آقای روحانی قبل از هرچیز مؤاخذه خود وی براساس اظهارات قبلی درباره سوءمدیریت است.
روزنامه جوان در یادداشتی نوشت: هنوز بعد از گذشت چند روز برای آن دسته از کسانی که اقتصاد میخوانند و یا خواندهاند، مزاح رئیسجمهوری با علم اقتصاد و فرمولهای اقتصادی نوعی توهین به شمار میرود، زیرا بیش و پیش از آنکه فرمولهای اقتصادی در حوزه عمل اجرایی شود، در نهایت این تصمیمات سیاسی است که مانع تحقق نگاه اقتصادی در کشور شده است. امری که در پنج سال اخیر بارها از زبان خود رئیسجمهور به عناوین مختلف بیان شده بود، اما اکنون رئیسجمهور سخنان پیشین خود را هم به سخره گرفته است!
روحانی گفته بود: «بزرگترین مشکلی که ما در روز اول داشتیم عدم استفاده و بهرهبرداری از نظرات کارشناسی بود و این مهمترین معضل در بحث اقتصاد بود.»
و یا در جایی دیگر گفته بود: «در کشور ما سالها و دهههاست که اقتصاد به سیاست خارجی و داخلی یارانه میدهد، اقتصاد ما تا کی باید به سیاست یارانه بدهد؟ باید یک دهه امتحان کنیم و از سیاست داخلی و خارجی به اقتصاد یارانه بدهیم تا ببینیم زندگی، معیشت و اشتغال جوانان مردم چگونه خواهد شد.»
سؤالات اصلی این است که کجای کار و فرمولهای بانک مرکزی غلط بود، اجازه ندادن واردات طلا؟ و از چه زمانی رئیسجمهور محترم متوجه فرمولهای غلط اقتصادی در بانک مرکزی شد؟ چرا به هشدارهای اقتصاددانان بیطرف و منتقد درباره سیاستگذاریهای ناشی از نگاه سیاسی در حوزه نقدینگی و بانکها توجه نشد؟
آیا فقط در زمان حاضر نیازمند بازنگری فرمول اقتصادی هستیم یا ریشه بازنگری به فرمول سیاسی- اقتصادیمان به شعارهای انتخاباتی در زمان رأیگیری از مردم بازمیگردد، آنجایی که کنترل تورم را به عنوان مهمترین و تنها دستاورد دولت نشان دادیم؟ مگر مشکل اقتصاد و بازار ارز با واردات طلا برای طلاسازان حل میشود؟ و آیا این فرمول اقتصادی است؟ چگونه به خود اجازه میدهیم که مشکلات موجود در حوزه بازار پولی و خروج بیش از 60 میلیارد دلار سرمایه را در 2/5 سال اخیر از کشور و نرخ رشد بیش از 20 درصد در این سالها را با تصمیم به واردات طلا حل کرد؟
آقای رئیسجمهور! به هر میزان که فرمولهای اقتصادی دانشگاهها نیازمند تغییر و بازنگری باشند، این نسخه همراه با مزاح شما برای بازگرداندن ارزش پول ملی در سال جاری نمیتواند راهگشا باشد و فرمولهای اقتصادی را زیر سؤال ببرد، بلکه نشانی واضح از اراده سیاسی است که قبلا نیز قدرت این اراده را در صحن مجلس نشان داده بودید. از آنجایی که در هنگام نسخه مزاحآلود شما، دکتر همتی به عنوان یک اقتصاددان در حال خنده است، لازم است یادآوری کنیم که مشکل مزمن بانک مرکزی در ایجاد رابطه با بدنه اقتصادی و بیتوجهی دولت به نگاه کارشناسی آن بانک است. شما و آقای همتی را به مصاحبه دکتر سیف ارجاع میدهیم که مخالفت صریح خود را با قیمت 4200 تومانی نرخ ارز در آخر فروردین اعلام کرده و گفته بود: «شوک ارزی پیشبینی شد، ولی تدبیر نشد... توصیف و نامگذاری سیاست ارزی 21 فروردین 97 به بعد (نرخ 4200)، در حقیقت سیاست ارزی دولت و نتیجه مذاکرات در ستاد اقتصادی بود.» آنچه از زمان تصویب دلار 4200 به بعد گذشت را نباید به پای سیاست ارزی بانک مرکزی گذاشت او در این مورد میگوید: «در حقیقت بانک مرکزی از آن زمان صرفا مجری مصوبات دولت بود و سیاستگذاری مستقلی از مصوبات دولت، نمیتوانست داشته باشد.» بد نیست یادآوری مجددی را برای جنابعالی داشته باشیم که ریشه فرمولهای اقتصادی اشتباه کجا است؟ فرض کنیم که در حوزه اقتصاد کارنامهای موفق نداشتهایم در حالی که در هر دو دوره انتخاباتی براساس شعارهای اقتصادی پیروز شدهایم. اما امروز حتی حامیان اقتصادی دولت از جمله سعید لیلاز هم این تورم را نه نتیجه تحریم بلکه مشکلات داخلی عنوان کردهاند در چنین شرایطی که حامیان دیروز هم انتقادات تندی میکنند، چه مقصری بهتر از کتاب و فرمولها که صدایشان هم درنخواهد آمد؟
تأمین هزینههای جاری دولت از محل گران کردن ارز غلط است
یک کارشناس اقتصادی تصریح کرد نرخ دلار در بودجه سال آینده نه 8 هزار تومان بلکه باید با نرخ 4200 تومان بسته شود تا موجب صرفهجویی در هزینه دستگاهها شود. وحید شقاقی شهری در روزنامه آرمان نوشت: وقتی نرخ دلار در بودجه سالیانه هشت هزار تومان پیشبینی میشود نشانگر تمایل دولت به این امر است و علامتی به همه بازارهاست که دلار کمتر از این رقم نخواهد شد. مهمترین هدفی هم که با دلار هشت هزار تومانی دنبال میشود این است که دولت میخواهد با افزایش قیمت دلار در بودجه 98 هزینههای جاریاش را پوشش دهد. تلاش آمریکاییها این خواهد بود که میزان صادرات نفت ما را کاهش دهند. برآورد من این است که میزان صادرات نفت خام ایران در سال آینده حداکثر یک میلیون و 300 هزار بشکه خواهد بود از طرفی دیگر، طی یک ماهه اخیر متاسفانه قیمت نفت حدود 25 دلار در هر بشکه کاهش پیدا کرده است. بررسی اقتصاد جهانی نیز از تشدید رکود اقتصادی حکایت دارد بنابراین، این دو عامل دست به دست هم دادهاند و قیمت نفت از 80 دلار به حدود 55 دلار رسیده است که نشان از یک سقوط بیسابقه در بهای نفت دارد. برای سال آتی هم میزان صادرات و هم قیمت نفت با ابهام مواجه است و احتمالا ما در حوزه درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت خام با مشکلاتی مواجه خواهیم شد.
اما از طرف دیگر دولت درصدد است هزینههای جاری خودش را افزایش بدهد. برای مثال شنیدهها حکایت از این دارد که دولت میخواهد دستمزد و حقوق کارمندان را 15 الی 20 درصد افزایش دهد وقتی بودجه به شکل انبساطی بسته میشود دولت مجبور خواهد شد هم به انتشار اوراق بدهی اقدام کند و هم به افزایش قیمت دلار. دو برابر کردن قیمت دلار در بودجه سالیانه یک خطای راهبردی است. اینکه ما قیمت دلار را بالا ببریم تا از این محل هزینههای جاری را پوشش دهیم، یک استراتژی نادرست است. چرا که ماحصل آن تورم و تشدید خط فقر برای اقتصاد ایران خواهد بود در واقع کل اقتصاد ما با این نوع بودجهریزی متضرر میشود و این بدترین نوع سیاستی است که دولت عملا در حال اجرایی کردن آن است.
اما راهکار این مسئله چیست؟ به عنوان مثال اگر دولت نرخ دلار را در بودجه سال آینده 4200 تومان پیشبینی میکرد، با فرض اینکه نرخ دلار در سامانه نیما 9 هزار تومان میشد، میتوانست تفاوت این دو نرخ را در یک حساب ویژهای واریز کند تا در نهایت این درآمد صرف حمایت از تولید، اقشار ضعیف و کمدرآمد و پرداخت بدهیها شود. چنین سیاستی باید جایگزین دلار هشت هزار تومانی شود. تا اتلاف منابع نیز رخ ندهد. بودجه بر مبنای دلار 4200 تومانی سبب این میشود که دستگاههای اجرایی در اعتبارات هزینهای خودشان صرفهجویی کنند.
صوفی: حمایت از روحانی به جای جهانگیری اشتباه بود
عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان گفت در انتخابات سال 96 اشتباه کردیم که به جای حمایت از جهانگیری، از روحانی حمایت کردیم.
به گزارش سایت فرارو از سایتهای اصلاحطلب، علی صوفی وزیر تعاون دولت اصلاحات با اشاره به سخنان حجاریان (نباید سرنوشت خود را با سرنوشت دولت روحانی گره میزدیم) اظهار داشت: آنچه آقای حجاریان میگویند کاملاً صحیح است و این یک اشتباه استراتژیک بود که به واسطه هیجانات افراطی برخی از اصلاحطلبان شکل گرفت. یعنی درست است که پیروزی آقای روحانی در انتخابات پیروزی اصلاحطلبان بود، اما پیروزی اصلاحطلبی نبود. ما صرفاً از یک جریانی در برابر جریان دیگر حمایت کردیم تا در وضعیتی که رقابت میان بد و بدتر بود، گزینه بدتر پیروز نشود. اما متأسفانه برخی به دلیل اهداف شخصی که داشتند این جو تند را به راه انداختند که پیروزی آقای روحانی، پیروزی اصلاحطلبی است و آرام آرام فضا به سمتی رفت که همین گروه، دولت آقای روحانی را یک دولت اصلاحطلب معرفی کردند.» وی ادامه داد: «این گروه تا جایی پیش رفتند که عنوان کردند عملکرد آقای روحانی حتی از عملکرد آقای خاتمی در دوران ریاست جمهوری، قویتر بوده است.»
او افزود: «یکی از گروههایی که با تمام وجود از آقای روحانی حمایت کردند و حتی در انتخابات 96 هم تمایلی به معرفی کاندیدای سایه توسط جریان اصلاحات نداشتند، اصلاحطلبان مجلس بودند. آنها طی این چند سال بیمحابا از آقای روحانی حمایت کردند. من حتی معتقدم که اصلاحطلبان مجلس در انتخاب آقای روحانی به عنوان گزینه اصلاحطلبان در انتخابات سال 96 هم خیلی نقش داشتند. زیرا در آن ایام اگر خاطرتان باشد، شرایط آقای جهانگیری خیلی مناسب بود و اگر اصلاحطلبان از ایشان حمایت میکردند به احتمال زیاد آقای جهانگیری پیروز این رقابت بودند.»
وزیر تعاون دولت اصلاحات اظهار کرد: «حامیان رادیکال آقای روحانی که در جریان اصلاحات بودند پیش از انتخابات بارها تلاش کرده بودند که مسئله کاندیدا در سایه منتفی شود و حتی آن را یک خطر بزرگ عنوان کرده بودند و هر بار به یک بهانه تلاش میکردند این تاکتیک منتفی شود. اگر تأکید آقای خاتمی نبود به احتمال زیاد این گروه مانع از حضور آقای جهانگیری در انتخابات میشدند.»
صوفی تأکید کرد: «در مجموع در انتخابات سال گذشته همه اشتباه کردند. از یک سو اصلاحطلبان باید از آقای جهانگیری حمایت میکردند و ایشان را به عنوان کاندیدای نهایی اصلاحطلبان معرفی میکردند و از سوی دیگر اصلاحطلبان دو آتیشه حامی آقای روحانی هم اشتباه کردند. زیرا زمان زیادی نگذشت آقای روحانی به خوبی جواب همه آن حمایتها را دادند و آنقدر از جریان اصلاحات فاصله گرفتند که حامیان اصلاحطلبشان در داخل مجلس هم از عملکرد آقای روحانی عصبانی شدند. اینگونه بود که در یک سال گذشته رفتار این نمایندگان نسبت به دولت تغییر کرد و دیدیم که حتی در جلسه سؤال از رئیس جمهور هم حاضر به حمایت از ایشان نشدند.»
صوفی در پایان تأکید کرد: «ما الان دیگر کار خاصی از دستمان برنمیآید. تنها میتوانیم در صورت لزوم انتقاد کنیم و سعی کنیم با فشار آوردن به دولت، آقای روحانی را مجبور کنیم به تعهداتی که داده عمل کند.»