اخبار ویژه
اتلاف معادل یک سال بودجه عمرانی با حذف کارت سوخت
بیتدبیری در حذف چند ساله کارت سوخت و افزایش مصرف و قاچاق بنزین، موجب از بین رفتن 44 هزار میلیارد تومان شده است.
به گزارش روزنامه فرهیختگان در سال ۸۰ مصرف روزانه بنزین حدود 45/8 میلیون لیتر بود که طی پنجسال این میزان با رشد ۶۱ درصدی به روزانه 73/7 میلیون لیتر در سال ۸۵ رسید. این افزایش چشمگیر مصرف بنزین با هشدارهای کارشناسی منجر به اجرای طرح سهمیهبندی بنزین در قالب مصرف با کارت سوخت (از سال ۸۶) شد. این اقدام بهزودی آثار مثبت خود را نشان داد، بهطوری که طی 9 سال اجرای سهمیهبندی بنزین، میزان مصرف نهتنها افزایش نیافت، بلکه با کاهش دو درصدی از روزانه 73/7 میلیون لیتر در سال 85 به روزانه 71 میلیون لیتر در سال 94 رسید. با این حال با القای ناکارآمدی کارت سوخت از سوی دولت، از سال 94 بنزین تکنرخی و کارت سوخت کنار گذاشته شد. علاوهبر افزایش قاچاق بنزین، یکی از مهمترین پیامدهای این اقدام، افزایش مصرف بود، بهطوری که مصرف بنزین از روزانه 71 میلیون لیتر در سال 94 به روزانه 91/7 میلیون لیتر در سال جاری رسیده است. محاسبات نشان میدهد طی اجرای طرح کارت سوخت میزان مصرف بنزین بهطور میانگین سالانه دو درصد افزایش یافته است که اگر کارت سوخت در سال 94 حذف نمیشد، با تداوم این امر میزان مصرف روزانه بنزین در سال 95 باید به 72/4 میلیون لیتر، در سال 96 به حدود 73/8 میلیون لیتر و در سال 97 به حدود 75/3 میلیون لیتر در روز میرسید. بر این اساس، درصورت وجود کارت سوخت در سال 95 مصرف بنزین حدود 839 میلیون و 500 هزار لیتر، در سال 96 بیش از چهارمیلیارد لیتر و در سال 97 نزدیک به 6 میلیارد لیتر کمتر مصرف میشد. به عبارت دیگر، اگر کارت سوخت حذف نمیشد، طی سهسال اخیر حدود 10 میلیارد و 840 میلیون لیتر در مصرف بنزین صرفهجویی میشد که با احتساب قیمت فوب خلیجفارس برای بنزین و در نظر گرفتن میانگین نرخ ارز، طی سهسال اخیر هزینه اضافه مصرف بنزین (بدون کارت سوخت) حدود 44 هزار میلیارد تومان است. این موضوع از این منظر دارای اهمیت است که کل بودجه تخصیص داده شده دولت به بخش عمرانی کشور در سال 96 تقریبا حدود 44 هزار میلیارد تومان است.
به نام اصلاحطلبی به کام اپوزیسیون فراری
هفتهنامه اصلاحطلب «صدا» که با مدیرمسئولی علی راعی و سردبیری محمدجواد روح منتشر میشود در دوره جدید خود طی اقدامی عجیب و کمسابقه، مواضع افراد، رسانهها و جریانات اپوزیسیون و ضد انقلاب را به صورت ویژه پوشش میدهد.
به گزارش «راه دانا» این نشریه در بخش «رصد صداها» که به بررسی و ارزیابی تحولات سیاسی داخلی اختصاص دارد، مواضع اپوزیسیون را در کنار مواضع اصولگرایان و اصلاحطلبان در حوزههای مختلف بازتاب و منعکس میکند!
مواضع شبکههایی چون من و تو، بیبیسی فارسی، صدای آمریکا و حتی ایران اینترنشنال که به تازگی خبر حمایت سعودیها از این تلویزیون فارسی زبان افشا شده است، در نشریه این هفته صدا منتشر شده است. همچنین افرادی چون امید دانا، علی افشاری، حسین قاضیزاده و محمدجواد اکبرین نیز مواضع اخیرشان در موضوعات مختلف در این نشریه به چاپ رسیده است! به نظر میرسد عادیسازی حضور ضد انقلاب در فضای رسانهای کشور و قبحزدایی از انعکاس مواضع رسانههای ضد ایرانی اهداف این نشریه اصلاحطلب بوده باشد. ضمن اینکه قرار گرفتن مواضع اپوزیسیون در کنار مواضع اصولگرایان و اصلاحطلبان در این نشریه، نوعی رسمیت بخشی به افراد و جریانهای ضد انقلاب تلقی خواهد شد.
اعتماد: داخل دولت دعواست کاسهاش را سرمطبوعات میشکنند
روزنامه اعتماد (روزنامه حامی دولت) از اینکه رئیس دفتر رئیس جمهور، مسئولیت اظهارات انتقادی معاون اول رئیسجمهور را بر سر مطبوعات شکسته، ابراز ناخرسندی کرد.
این روزنامه در سرمقاله خود خطاب به دولت نوشت: در حوادث و سوانح روزگار یک طوری رفتار نکنید که آخرش همه عالی و بیعیب و نقصند و تنها این مطبوعات فلان فلان شدهاند که سه نقطهاند و عیش ملت و دولت را منغص میکنند.
آقای جهانگیری گله و گلهگزاری کرده، آقای آخوندی با آن لحن شدید و غلیظ استعفا داده، اخبار اختلاف و افتراق به بیرون درز پیدا کرده- مدتهاست که درز پیدا کرده- آخرش مقصر ما مطبوعاتیهاییم. آقای واعظی مصاحبه کرده گفته «این رسانهها بودند که سوء استفاده کردند...» سوء استفاده؟ تو که نوشم نئی، نیشم چرایی؟ شما که به داد مطبوعات بیچاره نمیرسید لااقل فحششان ندهید و متهمشان نکنید. یکی دیگر گلایه کرده، یکی دیگر استعفا داده، یکی دیگر جواب آنها را داده، حالا ما مقصریم و ما سوء استفاده کردهایم؟ از چه؟ از که؟ شما را به خدا به من بگویید برای اصلاحات چه کسی بیش از مطبوعاتیها هزینه داده و میدهد؟ همین الانش بینی و بینالله هزینه دفاع از تدبیر و امید را چه کسی دارد میپردازد؟ شما که الحمدلله خیرتان به ما نمیرسد و لطفتان شامل حال ما نمیشود لااقل «شر» به سراغمان نفرستید. کاغذ که از دولتی سر مدیریتتان دو برابر شده، فیلم و زینک هم با تدبیر به موقعتان با بدبختی و من بمیرم تو بمیری باید بخریم. توزیع هم که افتضاح بود و هست و خواهد بود. چهار تا روزنامه برای شرکتها و اداراتتان میخریدید آن هم که بودجهاش را قطع کردید. لااقل اختلافات درونگروهیتان را روی سر ما نریزید و به حساب ما منظورشان نکنید.
آخر این چه فرمایش است که میفرمایید؟ «روزنامهها معرکه درست کردند؟» این چه حرفی است که میگویید «آقای جهانگیری آن روز طنز میفرمودند و رسانهها آن را از سر شیطنت جدی گرفتند و معرکه درست کردند»؟ ما تا حالا میگفتیم دولت در امر اطلاعرسانی ضعیف است و خوب عمل نمیکند. امروز فهمیدیم کلاً و جزئا از ما خوشش نمیآید و دنبال بهانه است تا خط و ربطش را سوا کند. مادامی که دست به خواب قالی دولت و کابینه و دفتر بکشیم جلسه پشت جلسه میگذارند که «اطلاع رسانی حق همه است» و روزنامهها سرشان به سر شاه میماند و اگر رکن چهارم دموکراسی نباشد ما به هیچ کجا نمیرسیم و... اما همین که از در نقد وارد شویم و ضعفها و خطاها را به سمع و نظر اساتید جلیلالقدر برسانیم، چهرهشان درهم میرود و حالشان بد میشود و با دیدن چهره و شنیدن اسممان کهیر میزنند. جواب سنتیاش این است که «آیینه چون عیب تو بنمود راست / خودشکن آیینه شکستن خطاست»، اما جواب مدرنش این است که کاش (آرزو که عیب ندارد. کاش و صد هزار بار کاش) رئیس دفتر رئیس جمهور ارباب رسانه را احضار کند و متواضعانه از آنها بابت نقد قدرت تشکر کند و بگوید که به خاطر تذکر بجایی که فرمودید ما جلسه اضطراری تشکیل دادیم و در رفع و حل و فصل اختلافات کوشیدیم.
وزیر مستعفی پس از 5 سال: دولت روحانی، فاقد گفتمان است!
وزیر مستعفی راه و شهرسازی میگوید: دولت روحانی فاقد گفتمان است.
عباس آخوندی در گفتوگو با روزنامه دنیای اقتصاد اظهار داشت: آقای روحانی، جریان «نه به جلیلی» را نمایندگی میکرد وگرنه آقای روحانی فاقد هرگونه گفتمانی بود. اینکه میفرمایید فقدان گفتمان؛ قبول دارم که اصلاً «اعتدال» یک روش است. اعتدال اصلاً «گفتمان» نیست. گفتمان یک نظام معرفتی سامانیافته است و باید ظرفیت آن را داشته باشد تا هدف مشخصی را تعقیب و مشکلی را حل کند و بتواند یک نظریهای را در حوزه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیاده سازد. اما صحبت در بحث اعتدال بر سر روش است که ما روشمان افراط و تفریط نیست. بنابراین حرف شما درست است؛ یعنی در واقع بزرگترین نقطه ضعف دولت یازدهم و دوازدهم نداشتن گفتمان غالب است که ثمر منفی و سردرگمیاش را در همین تنگنای ارزی اخیر نشان داد.
وی در عین حال توضیح نداد که چرا پنج سال در دولت فاقد گفتمان حضور داشت و خود وی دارای کدام گفتمان بود که کارنامهای پرخسارت و خالی از عایدی را به جای گذاشته است؟!
وی در ادامه این مصاحبه گفت: مسئله ما با آمریکا و جهان زمانی حل و فصل میشود که تصویر روشن و در عین حال واقعی و درست از موقعیت ایران در منطقه و جهان داشته باشیم و در این مورد در درون ایران به اجماع نسبی دسترسی پیدا کرده باشیم. این بدین مفهوم است که این فقط در یک صورت محقق میشود که شکاف اجتماعی داخلی تا حدی پر شده باشد. از جمله موضوعهای اختلافی شدید که یکی از ریشههای شکاف اجتماعی موجود در ایران است، موقعیتیابی ایران در سطح منطقه و جهان است. در حال حاضر سیاست منطقهای ایران با سیاست تعامل حداکثری ایران با جهان در تباین است. فارغ از اینکه کدام یک از این سیاستها درست است، مهم این است که بدانیم پیگیری موازی هر دو ممکن نیست.
در پیگیری سیاستهای متعارض استادیم و به روی مبارک نمیآوریم. ولی در عالم واقع، تعارض و تضاد قابل جمع نیست. لذا، در عمل این موضوع هم به تعارض داخلی میانجامد و موجب عدم تصمیمگیری در سطح بینالمللی میشود و هم دنیا را به فهم پارادوکسیک و متضاد از ایران وا میدارد.
آخوندی میگوید: اشکال کار در این بود که ما با اتکا به قدرت نرم، مبتنی بر و با استفاده از ساختارهای حقوقی مورد پذیرش جهان در پی موقعیتیابی جدیدی در جهان بودیم، حال آنکه دیگرانی بودند که مبتنی بر قدرت سخت در پی دست و پنجه نرم کردن با سایران بودند. هنوز در ایران مشخص نیست که آیا میخواهیم متکی به قدرت نرم و با مجموعه قواعد و نظام حقوقی جهان کار کنیم یا میخواهیم متکی به قدرت سخت باشیم و در واقع موقعیت برتر نظامی یا تولید صنعتی سنگین را به دست بیاوریم. وی میافزاید: برجام سیاسی نیاز داشت با یک برجام تجاری، مالی و بانکی تکمیل شود. از سال 2008 ما در لیست سیاه FATF رفته بودیم. میگویند که چرا بعد از برجام توانستیم از ثمره آن در حوزه اقتصاد به اندازه کافی استفاده کنیم؟ خیلی روشن بود چون ما در لیست سیاه FATF بودیم. درست است که در حوزه سیاسی برجام را امضا کرده بودیم، ولی در حوزه اقتصاد یا مبادلات بانکی در لیست سیاه بودیم و کسی که در لیست سیاه است با جهان نمیتواند مبادله داشته باشد. ما همان زمان باید مسئله FATF را حل میکردیم.
ما در کنار برجام امنیتی یا سیاسی، یک برجام تجاری، پولی، مالی درست میکردیم که بتوانیم از چتر امنیتی که برجام سیاسی ایجاد کرده بود، از آن ظرفیت برای آن استفاده میکردیم.
آخوندی میگوید: رئیسجمهور باید در حضور سران 4+1 میگفت من معتقد به حل مسائل FATF هستم و تمام پیامدهای آن را میپذیرم، به قول علما و لو بلغ ما بلغ.
درباره این مصاحبه شایان ذکر است 1- روزنامه دنیای اقتصاد در مصاحبه مفصل 3 صفحهای، حتی یک خط هم از کارنامه و کفایت خود آخوندی در قریب 20 سال وزارت و به ویژه پنج سال اخیر نپرسیده؛ مخصوصاً از این منظر که رونق بخش مسکن و چرخش چرخ اقتصاد و تأمین مسکن مردم، کمترین ارتباطی با برجام و FATF نداشت اما این وزیر بیکفایت، تورم حداقل 83 درصدی در یک سال را برجای گذاشت. به این معنا خود وی نیز فاقد گفتمان و برنامه بود؛ به نحوی که حتی عرضه نداشت یک واحد از «مسکن اجتماعی» ادعایی را به عنوان نمونه بسازد و به مردم و کارشناسان نشان دهد.
2- وقتی توافق و معاهده برجام، با دهنکجی مطلق رژیم آمریکا و بیتفاوتی اروپا به این نقض عهد مواجه شده، آخوندی چگونه رویش میشود از برجامهای دیگر و هماهنگ شدن با هنجارهای غرب حرف بزند؟ ترجمه این حرف او، غیر از تن دادن به دیکتههای تمامنشدنی غرب است؟ در این صورت، او نسخه قجری و پهلوی میپیچد هر چند که ژست روشنفکری میگیرد.
3- چرا وقتی برجام پرخسارت را به ملت به عنوان دستاورد بزرگ تحمیل میکردند، نگفتند برجامها و خسارتهای دیگر در راه است؟ و برعکس گفتند تحریمهای مالی و بانکی در روز اجرای برجام لغو میشود؟ آن روز چرا همین آقای آخوندی خفهخون گرفته بود و با هواپیماهای دروغین عکس یادگاری میگرفت و احتمالاً مشغول کارچاقکنی بود؟ وقتی ظریف میگوید حتی با الحاق به FATF هیچ تضمینی برای لغو تحریمها نیست، وزیر بیسواد و مستعفی برای چه دوباره در باغ سبز نشان میدهد و مشکل اقتصاد را، عدم انعقاد برجامهای 2 و 3 میداند؛ جز برای فرار از پاسخگویی درباره کارنامه پرخسارت خود که چند برابر شدن قیمت مسکن در دوره مسئولیت وی، یکی از مفاد آن است؟!
مخالفخوانی جهانگیری، بخشی از دعوای کارگزاران و اعتدال و توسعه است
«گلایههای اخیر جهانگیری و معرفی وزرای موردنظر واعظی به مجلس نشان میدهد که برنده اصلی در انتخابات 96 اعتدال و توسعه بوده و این نتیجه غیرقابل انتظار؛ موجب تیرگی روابط کارگزاران و دولت شده است.»
سیاستنامه نیوز از رسانههای همسو با دولت نوشت: اختلاف میان حزب کارگزاران و دولت یک بار دیگر بالا گرفته و این طور که معلوم است، حسن روحانی در دوگانه کارگزاران و اعتدال و توسعه انتخاب خود را کرده است. هرچقدر هم که واعظی تکذیب کند و توضیح دهد که نقش جهانگیری در دولت کمرنگ نشده؛ گلایههای بیسابقه اسحاق جهانگیری و مصاحبههای اخیر کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران حاکی از انباشت دلخوریها میان این حزب و رئیسجمهور است.
اولین نشانههای کدورت میان جهانگیری و دولت با گمانهزنیهایی مبنی بر استعفای وی همراه بود. برخی از اصلاحطلبان نگران تبعات ادامه همکاری با دولت بودند و به معاون اول بیاختیار توصیه میکردند حساب خود را از دولت روحانی جدا کند و به فکر انتخابات 1400 باشد. جهانگیری اما چنین نکرد. خواست خودش بود یا (به گفته برخی منابع خبری غیررسمی) توصیه سیدمحمد خاتمی؛ فرقی نمیکند. او در دولت ماندنی شد و سنگینی بار ضعف مدیریتی در عرصه اقتصاد را به دوش گرفت. خاصه آن وقت که از ارز 4200 تومانی گفت.
اصلاحطلبان از یک سو سپردن این مسئولیت به جهانگیری را مقدمه ترمیم روابط او و دولت تلقی کردند و از سوی دیگر نگران شدند. نگران اینکه پیامدهای عدم موفقیت در ساماندهی بازار ارز دامن آنان را بگیرد. چنانچه کرباسچی اخیرا در گفتوگویی با روزنامه شرق سعی کرد گناه این تصمیم را از دامن جهانگیری و اصلاحطلبان پاک کند.
صمیمیت میان دولت و مهره کارگزاران، حتی بعد از اعلام تصمیم ارزی دولت هم چندان دوام نیاورد. رئیسجمهور بعد از مواجهه با موج گسترده انتقادات و درخواستهای ترمیم کابینه دست به یک اقدام نمایشی زد و به جای سازمان برنامه، سخنگویی دولت را از نوبخت گرفت. این اقدام آب پاکی را روی دست اصلاحطلبان و بهخصوص کارگزارانیها ریخت.
رویارویی اخیر کارگزاران و اعتدال توسعه را باید شاخصی برای ارزیابی نسبت دولت با هر یک از این دو حزب به شمار آورد. اصلاحطلبان کهنهکار در کارگزاران از استراتژی اقتصادی دولت انتقاد کردند و جوانان اعتدال توسعه، عصبانی شدند! تا همین جای کار هم معلوم شد که رئیس دولت در زمین کدام حزب و جریان سیاسی بازی میکند.
عدم حضور دبیرکل کارگزاران در جلسه روحانی با اصلاحطلبان نیز نشانه دیگری از شکرآب بودن روابط این حزب و دولت است. تیره و تار بودن روابط کارگزاران و دولت را از دلخوری مستتر در جملات کرباسچی میتوان فهمید. آنجا که میگوید: «از نظر من اینچنین نبود که حضور و عدم حضور من نقش خیلی تعیینکنندهای داشته باشد. ... این جلسات حالت تشریفاتی دارد و خیلی در رفتار روحانی تاثیرگذار نیست.»
بیتدبیری در حذف چند ساله کارت سوخت و افزایش مصرف و قاچاق بنزین، موجب از بین رفتن 44 هزار میلیارد تومان شده است.
به گزارش روزنامه فرهیختگان در سال ۸۰ مصرف روزانه بنزین حدود 45/8 میلیون لیتر بود که طی پنجسال این میزان با رشد ۶۱ درصدی به روزانه 73/7 میلیون لیتر در سال ۸۵ رسید. این افزایش چشمگیر مصرف بنزین با هشدارهای کارشناسی منجر به اجرای طرح سهمیهبندی بنزین در قالب مصرف با کارت سوخت (از سال ۸۶) شد. این اقدام بهزودی آثار مثبت خود را نشان داد، بهطوری که طی 9 سال اجرای سهمیهبندی بنزین، میزان مصرف نهتنها افزایش نیافت، بلکه با کاهش دو درصدی از روزانه 73/7 میلیون لیتر در سال 85 به روزانه 71 میلیون لیتر در سال 94 رسید. با این حال با القای ناکارآمدی کارت سوخت از سوی دولت، از سال 94 بنزین تکنرخی و کارت سوخت کنار گذاشته شد. علاوهبر افزایش قاچاق بنزین، یکی از مهمترین پیامدهای این اقدام، افزایش مصرف بود، بهطوری که مصرف بنزین از روزانه 71 میلیون لیتر در سال 94 به روزانه 91/7 میلیون لیتر در سال جاری رسیده است. محاسبات نشان میدهد طی اجرای طرح کارت سوخت میزان مصرف بنزین بهطور میانگین سالانه دو درصد افزایش یافته است که اگر کارت سوخت در سال 94 حذف نمیشد، با تداوم این امر میزان مصرف روزانه بنزین در سال 95 باید به 72/4 میلیون لیتر، در سال 96 به حدود 73/8 میلیون لیتر و در سال 97 به حدود 75/3 میلیون لیتر در روز میرسید. بر این اساس، درصورت وجود کارت سوخت در سال 95 مصرف بنزین حدود 839 میلیون و 500 هزار لیتر، در سال 96 بیش از چهارمیلیارد لیتر و در سال 97 نزدیک به 6 میلیارد لیتر کمتر مصرف میشد. به عبارت دیگر، اگر کارت سوخت حذف نمیشد، طی سهسال اخیر حدود 10 میلیارد و 840 میلیون لیتر در مصرف بنزین صرفهجویی میشد که با احتساب قیمت فوب خلیجفارس برای بنزین و در نظر گرفتن میانگین نرخ ارز، طی سهسال اخیر هزینه اضافه مصرف بنزین (بدون کارت سوخت) حدود 44 هزار میلیارد تومان است. این موضوع از این منظر دارای اهمیت است که کل بودجه تخصیص داده شده دولت به بخش عمرانی کشور در سال 96 تقریبا حدود 44 هزار میلیارد تومان است.
به نام اصلاحطلبی به کام اپوزیسیون فراری
هفتهنامه اصلاحطلب «صدا» که با مدیرمسئولی علی راعی و سردبیری محمدجواد روح منتشر میشود در دوره جدید خود طی اقدامی عجیب و کمسابقه، مواضع افراد، رسانهها و جریانات اپوزیسیون و ضد انقلاب را به صورت ویژه پوشش میدهد.
به گزارش «راه دانا» این نشریه در بخش «رصد صداها» که به بررسی و ارزیابی تحولات سیاسی داخلی اختصاص دارد، مواضع اپوزیسیون را در کنار مواضع اصولگرایان و اصلاحطلبان در حوزههای مختلف بازتاب و منعکس میکند!
مواضع شبکههایی چون من و تو، بیبیسی فارسی، صدای آمریکا و حتی ایران اینترنشنال که به تازگی خبر حمایت سعودیها از این تلویزیون فارسی زبان افشا شده است، در نشریه این هفته صدا منتشر شده است. همچنین افرادی چون امید دانا، علی افشاری، حسین قاضیزاده و محمدجواد اکبرین نیز مواضع اخیرشان در موضوعات مختلف در این نشریه به چاپ رسیده است! به نظر میرسد عادیسازی حضور ضد انقلاب در فضای رسانهای کشور و قبحزدایی از انعکاس مواضع رسانههای ضد ایرانی اهداف این نشریه اصلاحطلب بوده باشد. ضمن اینکه قرار گرفتن مواضع اپوزیسیون در کنار مواضع اصولگرایان و اصلاحطلبان در این نشریه، نوعی رسمیت بخشی به افراد و جریانهای ضد انقلاب تلقی خواهد شد.
اعتماد: داخل دولت دعواست کاسهاش را سرمطبوعات میشکنند
روزنامه اعتماد (روزنامه حامی دولت) از اینکه رئیس دفتر رئیس جمهور، مسئولیت اظهارات انتقادی معاون اول رئیسجمهور را بر سر مطبوعات شکسته، ابراز ناخرسندی کرد.
این روزنامه در سرمقاله خود خطاب به دولت نوشت: در حوادث و سوانح روزگار یک طوری رفتار نکنید که آخرش همه عالی و بیعیب و نقصند و تنها این مطبوعات فلان فلان شدهاند که سه نقطهاند و عیش ملت و دولت را منغص میکنند.
آقای جهانگیری گله و گلهگزاری کرده، آقای آخوندی با آن لحن شدید و غلیظ استعفا داده، اخبار اختلاف و افتراق به بیرون درز پیدا کرده- مدتهاست که درز پیدا کرده- آخرش مقصر ما مطبوعاتیهاییم. آقای واعظی مصاحبه کرده گفته «این رسانهها بودند که سوء استفاده کردند...» سوء استفاده؟ تو که نوشم نئی، نیشم چرایی؟ شما که به داد مطبوعات بیچاره نمیرسید لااقل فحششان ندهید و متهمشان نکنید. یکی دیگر گلایه کرده، یکی دیگر استعفا داده، یکی دیگر جواب آنها را داده، حالا ما مقصریم و ما سوء استفاده کردهایم؟ از چه؟ از که؟ شما را به خدا به من بگویید برای اصلاحات چه کسی بیش از مطبوعاتیها هزینه داده و میدهد؟ همین الانش بینی و بینالله هزینه دفاع از تدبیر و امید را چه کسی دارد میپردازد؟ شما که الحمدلله خیرتان به ما نمیرسد و لطفتان شامل حال ما نمیشود لااقل «شر» به سراغمان نفرستید. کاغذ که از دولتی سر مدیریتتان دو برابر شده، فیلم و زینک هم با تدبیر به موقعتان با بدبختی و من بمیرم تو بمیری باید بخریم. توزیع هم که افتضاح بود و هست و خواهد بود. چهار تا روزنامه برای شرکتها و اداراتتان میخریدید آن هم که بودجهاش را قطع کردید. لااقل اختلافات درونگروهیتان را روی سر ما نریزید و به حساب ما منظورشان نکنید.
آخر این چه فرمایش است که میفرمایید؟ «روزنامهها معرکه درست کردند؟» این چه حرفی است که میگویید «آقای جهانگیری آن روز طنز میفرمودند و رسانهها آن را از سر شیطنت جدی گرفتند و معرکه درست کردند»؟ ما تا حالا میگفتیم دولت در امر اطلاعرسانی ضعیف است و خوب عمل نمیکند. امروز فهمیدیم کلاً و جزئا از ما خوشش نمیآید و دنبال بهانه است تا خط و ربطش را سوا کند. مادامی که دست به خواب قالی دولت و کابینه و دفتر بکشیم جلسه پشت جلسه میگذارند که «اطلاع رسانی حق همه است» و روزنامهها سرشان به سر شاه میماند و اگر رکن چهارم دموکراسی نباشد ما به هیچ کجا نمیرسیم و... اما همین که از در نقد وارد شویم و ضعفها و خطاها را به سمع و نظر اساتید جلیلالقدر برسانیم، چهرهشان درهم میرود و حالشان بد میشود و با دیدن چهره و شنیدن اسممان کهیر میزنند. جواب سنتیاش این است که «آیینه چون عیب تو بنمود راست / خودشکن آیینه شکستن خطاست»، اما جواب مدرنش این است که کاش (آرزو که عیب ندارد. کاش و صد هزار بار کاش) رئیس دفتر رئیس جمهور ارباب رسانه را احضار کند و متواضعانه از آنها بابت نقد قدرت تشکر کند و بگوید که به خاطر تذکر بجایی که فرمودید ما جلسه اضطراری تشکیل دادیم و در رفع و حل و فصل اختلافات کوشیدیم.
وزیر مستعفی پس از 5 سال: دولت روحانی، فاقد گفتمان است!
وزیر مستعفی راه و شهرسازی میگوید: دولت روحانی فاقد گفتمان است.
عباس آخوندی در گفتوگو با روزنامه دنیای اقتصاد اظهار داشت: آقای روحانی، جریان «نه به جلیلی» را نمایندگی میکرد وگرنه آقای روحانی فاقد هرگونه گفتمانی بود. اینکه میفرمایید فقدان گفتمان؛ قبول دارم که اصلاً «اعتدال» یک روش است. اعتدال اصلاً «گفتمان» نیست. گفتمان یک نظام معرفتی سامانیافته است و باید ظرفیت آن را داشته باشد تا هدف مشخصی را تعقیب و مشکلی را حل کند و بتواند یک نظریهای را در حوزه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیاده سازد. اما صحبت در بحث اعتدال بر سر روش است که ما روشمان افراط و تفریط نیست. بنابراین حرف شما درست است؛ یعنی در واقع بزرگترین نقطه ضعف دولت یازدهم و دوازدهم نداشتن گفتمان غالب است که ثمر منفی و سردرگمیاش را در همین تنگنای ارزی اخیر نشان داد.
وی در عین حال توضیح نداد که چرا پنج سال در دولت فاقد گفتمان حضور داشت و خود وی دارای کدام گفتمان بود که کارنامهای پرخسارت و خالی از عایدی را به جای گذاشته است؟!
وی در ادامه این مصاحبه گفت: مسئله ما با آمریکا و جهان زمانی حل و فصل میشود که تصویر روشن و در عین حال واقعی و درست از موقعیت ایران در منطقه و جهان داشته باشیم و در این مورد در درون ایران به اجماع نسبی دسترسی پیدا کرده باشیم. این بدین مفهوم است که این فقط در یک صورت محقق میشود که شکاف اجتماعی داخلی تا حدی پر شده باشد. از جمله موضوعهای اختلافی شدید که یکی از ریشههای شکاف اجتماعی موجود در ایران است، موقعیتیابی ایران در سطح منطقه و جهان است. در حال حاضر سیاست منطقهای ایران با سیاست تعامل حداکثری ایران با جهان در تباین است. فارغ از اینکه کدام یک از این سیاستها درست است، مهم این است که بدانیم پیگیری موازی هر دو ممکن نیست.
در پیگیری سیاستهای متعارض استادیم و به روی مبارک نمیآوریم. ولی در عالم واقع، تعارض و تضاد قابل جمع نیست. لذا، در عمل این موضوع هم به تعارض داخلی میانجامد و موجب عدم تصمیمگیری در سطح بینالمللی میشود و هم دنیا را به فهم پارادوکسیک و متضاد از ایران وا میدارد.
آخوندی میگوید: اشکال کار در این بود که ما با اتکا به قدرت نرم، مبتنی بر و با استفاده از ساختارهای حقوقی مورد پذیرش جهان در پی موقعیتیابی جدیدی در جهان بودیم، حال آنکه دیگرانی بودند که مبتنی بر قدرت سخت در پی دست و پنجه نرم کردن با سایران بودند. هنوز در ایران مشخص نیست که آیا میخواهیم متکی به قدرت نرم و با مجموعه قواعد و نظام حقوقی جهان کار کنیم یا میخواهیم متکی به قدرت سخت باشیم و در واقع موقعیت برتر نظامی یا تولید صنعتی سنگین را به دست بیاوریم. وی میافزاید: برجام سیاسی نیاز داشت با یک برجام تجاری، مالی و بانکی تکمیل شود. از سال 2008 ما در لیست سیاه FATF رفته بودیم. میگویند که چرا بعد از برجام توانستیم از ثمره آن در حوزه اقتصاد به اندازه کافی استفاده کنیم؟ خیلی روشن بود چون ما در لیست سیاه FATF بودیم. درست است که در حوزه سیاسی برجام را امضا کرده بودیم، ولی در حوزه اقتصاد یا مبادلات بانکی در لیست سیاه بودیم و کسی که در لیست سیاه است با جهان نمیتواند مبادله داشته باشد. ما همان زمان باید مسئله FATF را حل میکردیم.
ما در کنار برجام امنیتی یا سیاسی، یک برجام تجاری، پولی، مالی درست میکردیم که بتوانیم از چتر امنیتی که برجام سیاسی ایجاد کرده بود، از آن ظرفیت برای آن استفاده میکردیم.
آخوندی میگوید: رئیسجمهور باید در حضور سران 4+1 میگفت من معتقد به حل مسائل FATF هستم و تمام پیامدهای آن را میپذیرم، به قول علما و لو بلغ ما بلغ.
درباره این مصاحبه شایان ذکر است 1- روزنامه دنیای اقتصاد در مصاحبه مفصل 3 صفحهای، حتی یک خط هم از کارنامه و کفایت خود آخوندی در قریب 20 سال وزارت و به ویژه پنج سال اخیر نپرسیده؛ مخصوصاً از این منظر که رونق بخش مسکن و چرخش چرخ اقتصاد و تأمین مسکن مردم، کمترین ارتباطی با برجام و FATF نداشت اما این وزیر بیکفایت، تورم حداقل 83 درصدی در یک سال را برجای گذاشت. به این معنا خود وی نیز فاقد گفتمان و برنامه بود؛ به نحوی که حتی عرضه نداشت یک واحد از «مسکن اجتماعی» ادعایی را به عنوان نمونه بسازد و به مردم و کارشناسان نشان دهد.
2- وقتی توافق و معاهده برجام، با دهنکجی مطلق رژیم آمریکا و بیتفاوتی اروپا به این نقض عهد مواجه شده، آخوندی چگونه رویش میشود از برجامهای دیگر و هماهنگ شدن با هنجارهای غرب حرف بزند؟ ترجمه این حرف او، غیر از تن دادن به دیکتههای تمامنشدنی غرب است؟ در این صورت، او نسخه قجری و پهلوی میپیچد هر چند که ژست روشنفکری میگیرد.
3- چرا وقتی برجام پرخسارت را به ملت به عنوان دستاورد بزرگ تحمیل میکردند، نگفتند برجامها و خسارتهای دیگر در راه است؟ و برعکس گفتند تحریمهای مالی و بانکی در روز اجرای برجام لغو میشود؟ آن روز چرا همین آقای آخوندی خفهخون گرفته بود و با هواپیماهای دروغین عکس یادگاری میگرفت و احتمالاً مشغول کارچاقکنی بود؟ وقتی ظریف میگوید حتی با الحاق به FATF هیچ تضمینی برای لغو تحریمها نیست، وزیر بیسواد و مستعفی برای چه دوباره در باغ سبز نشان میدهد و مشکل اقتصاد را، عدم انعقاد برجامهای 2 و 3 میداند؛ جز برای فرار از پاسخگویی درباره کارنامه پرخسارت خود که چند برابر شدن قیمت مسکن در دوره مسئولیت وی، یکی از مفاد آن است؟!
مخالفخوانی جهانگیری، بخشی از دعوای کارگزاران و اعتدال و توسعه است
«گلایههای اخیر جهانگیری و معرفی وزرای موردنظر واعظی به مجلس نشان میدهد که برنده اصلی در انتخابات 96 اعتدال و توسعه بوده و این نتیجه غیرقابل انتظار؛ موجب تیرگی روابط کارگزاران و دولت شده است.»
سیاستنامه نیوز از رسانههای همسو با دولت نوشت: اختلاف میان حزب کارگزاران و دولت یک بار دیگر بالا گرفته و این طور که معلوم است، حسن روحانی در دوگانه کارگزاران و اعتدال و توسعه انتخاب خود را کرده است. هرچقدر هم که واعظی تکذیب کند و توضیح دهد که نقش جهانگیری در دولت کمرنگ نشده؛ گلایههای بیسابقه اسحاق جهانگیری و مصاحبههای اخیر کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران حاکی از انباشت دلخوریها میان این حزب و رئیسجمهور است.
اولین نشانههای کدورت میان جهانگیری و دولت با گمانهزنیهایی مبنی بر استعفای وی همراه بود. برخی از اصلاحطلبان نگران تبعات ادامه همکاری با دولت بودند و به معاون اول بیاختیار توصیه میکردند حساب خود را از دولت روحانی جدا کند و به فکر انتخابات 1400 باشد. جهانگیری اما چنین نکرد. خواست خودش بود یا (به گفته برخی منابع خبری غیررسمی) توصیه سیدمحمد خاتمی؛ فرقی نمیکند. او در دولت ماندنی شد و سنگینی بار ضعف مدیریتی در عرصه اقتصاد را به دوش گرفت. خاصه آن وقت که از ارز 4200 تومانی گفت.
اصلاحطلبان از یک سو سپردن این مسئولیت به جهانگیری را مقدمه ترمیم روابط او و دولت تلقی کردند و از سوی دیگر نگران شدند. نگران اینکه پیامدهای عدم موفقیت در ساماندهی بازار ارز دامن آنان را بگیرد. چنانچه کرباسچی اخیرا در گفتوگویی با روزنامه شرق سعی کرد گناه این تصمیم را از دامن جهانگیری و اصلاحطلبان پاک کند.
صمیمیت میان دولت و مهره کارگزاران، حتی بعد از اعلام تصمیم ارزی دولت هم چندان دوام نیاورد. رئیسجمهور بعد از مواجهه با موج گسترده انتقادات و درخواستهای ترمیم کابینه دست به یک اقدام نمایشی زد و به جای سازمان برنامه، سخنگویی دولت را از نوبخت گرفت. این اقدام آب پاکی را روی دست اصلاحطلبان و بهخصوص کارگزارانیها ریخت.
رویارویی اخیر کارگزاران و اعتدال توسعه را باید شاخصی برای ارزیابی نسبت دولت با هر یک از این دو حزب به شمار آورد. اصلاحطلبان کهنهکار در کارگزاران از استراتژی اقتصادی دولت انتقاد کردند و جوانان اعتدال توسعه، عصبانی شدند! تا همین جای کار هم معلوم شد که رئیس دولت در زمین کدام حزب و جریان سیاسی بازی میکند.
عدم حضور دبیرکل کارگزاران در جلسه روحانی با اصلاحطلبان نیز نشانه دیگری از شکرآب بودن روابط این حزب و دولت است. تیره و تار بودن روابط کارگزاران و دولت را از دلخوری مستتر در جملات کرباسچی میتوان فهمید. آنجا که میگوید: «از نظر من اینچنین نبود که حضور و عدم حضور من نقش خیلی تعیینکنندهای داشته باشد. ... این جلسات حالت تشریفاتی دارد و خیلی در رفتار روحانی تاثیرگذار نیست.»