حاجعلی کیا و سازمان کوک به روایت اسناد ساواک - 35
اجازه شاه، شرط عضویت در سازمان کوک
نحوهی عضوگیری
از چگونگیِ انتخاب 5 نفر اعضایِ کمیته اصلی سازمان کوک که در اولین جلسه رسمی سازمان در تاریخ 18/7/1332 شرکت نمودند، اطلاعی در دست نیست، ولی با توجه به روشی که در عضوگیری رجال سیاسی و نظامی، مبنی بر اخذ اجازه از محمدرضا پهلوی در سازمان معمول بود، به نظر میرسد این نفرات، از اعضایِ اولیه سازمان در زمان تشکیل سازمان در خرداد ماه سال 1331ش بوده و در جریانِ کودتای 28 مرداد 1332 ش دارای نقش بودهاند.
اولین اقدام در کمیته اصلی مؤسس سازمان، مراسم اجرایِ قسمنامه بود. پس از آن، هر یک از اعضای این جلسه، به تشکیل کمیتههای اصلی خود اقدام نمودند و سپهبد کیا به علت کسوتِ نظامیِ خویش، اولین جلسهی رسمی «کمیته مرکزی نظامی کوک» را که یکی از اعضای آن تیمور بختیار بود، در تاریخ 16/8/1332 در منزل خود برگزار کرد.
عضوگیری در این مرحله، به شیوهی معرفی و پیشنهادِ اعضای کمیته اصلی صورت میگرفت:
«سرتیپ کیا پیشنهاد نمود در صورتی که همه آقایان موافقت نمایند تیمسار سرلشکر عزیزی برای عضویت این کمیته دعوت شود و پس از یک رشته مذاکرات تصویب گردید.»
«آقای مهندس اشراقی دو نفر آقایان، مهندس آموده (سابقاً رئیس پست و تلگراف اهواز و آذربایجان بوده و فعلاً بازرس وزارت پست و تلگراف میباشد) و آقای علی جامعی (سابقاً رئیس پست و تلگراف رشت و اصفهان بوده و فعلاً بازرس وزارتی میباشد) با آشنایی به سوابق روشن آنها به کمیته معرفی کردند و نیز آقای تقی برخوردار توسط آقای اشراقی معرفی گردید.»
پس از معرفی افراد توسط اعضاء، کلیهی اعضای کمیته موظف میشدند تا پیرامون شخصِ معرفی شده، «تحقیقاتی به عمل آورده و نتیجه و نظریه خود را در جلسه آتیه گزارش دهند.»
در جریان این تحقیقات، صلاحیت برخی از افراد پیشنهاد شده برای عضویت مورد تایید قرار میگرفت و برخی دیگر پذیرفته نمی شدند:
«صلاحیت آقایان جعفری و شهنایی از وزارت فرهنگ، که از طرف سرهنگ علویکیا پیشنهاد شده بودند، تصویب شد؛ ولی نسبت به آقای شکرایی قرار شد فعلاً مسکوت بماند.»
پس از اینکه صلاحیت افراد برای عضویت در کمیتههای اصلی و یا فرعی مورد تایید اعضاء قرار میگرفت، مرحله تماس و آمادهسازی فرد برای حضور در جلسات کمیتهها آغاز میگردید:
«قرار شد با افسران مشروحه زیر که صلاحیت ورود آنها به کمیتههای فرعی تصویب شده است به ترتیب زیر تماس حاصل شود:
1. با سرهنگ مرادیان، سرتیپ بختیار تماس خواهند گرفت. 2. با سرهنگ روحانی، سرتیپ نصیری. 3. با سرتیپ نصراللهی، سرتیپ بختیار و سرهنگ منصورپور. 4. با سرتیپ معزی، سرتیپ کیا قبلاً روی کلیات صحبت خواهد کرد و نظریات کلی نامبرده را درک خواهد نمود که در جلسه مطرح[ شود.] 5. با سرهنگ دیلمی، سرتیپ نصیری به هر وسیله که صلاح بداند تماس خواهد گرفت. 6. با سرهنگ حسن زنگنه، سرهنگ علویکیا تماس خواهد گرفت.
از دیگر اقداماتی که در جریان عضوگیری اعضاء صورت میگرفت، برقراری ارتباطِ نزدیک و کنترل مدتدارِ آنان بود تا مسائل و شائبههای مطروحه پیرامون آنان، رد و یا اثبات گردد:
«مذاکره شد چنانچه بعضی از اشخاص با نفوذ و مفیدی که در نتیجه تحقیقات، صلاحیت و ارزش آنها تأیید گردیده، ولی به علت گرفتاریهای گذشته که در کشور پیش آمده، سوابقی از همکاری آنها با عناصر دست راست خارجی باقی مانده، که هنوز معلوم نیست در آتیه تا چه مقدار و به چه قیمتی حاضر به همکاری مجدد با آنها خواهند بود و از طرفی احساس میگردد چنانچه داخل این سازمان مقدس صد در صد ملی شوند، ممکن است در نتیجه تبلیغات و تعلیمات اخلاقی، ایمانشان به میهن و شاهنشاه و مخصوصاً ایمانشان نسبت به حس استقلال ملی بیشتر شده و مهیاتر برای فداکاری شوند؛ مقرر گردید با این قبیل اشخاص به طرق و صور مختلفی که مقتضی و مورد تأیید کمیته باشد، تماس مخصوص حاصل شود و رفته رفته به نسبتی که همان سوءظن و تردید ضعیف نسبت به آنها از بین میرود، به مثل سایر سربازان کوک به آنها نزدیکتر شده و بازتر با آنها صحبت خواهد شد.»
پس از گذشت یکی دو ماه از برگزاری جلسات، تقاضانامهی عضویت اعضای جدید برای ضمیمه نمودن به بیوگرافی آنان نیز مورد بحث قرار گرفت و قرار شد:
«از این به بعد، در مورد کاندیداها بایستی دو مرحله در نظر گرفته شود: مرحله اول همین که اعضای کمیته نظر خاصی روی اشخاص معرفی شده نداشتند، اجازه داده خواهد شد که معرف روی کلیات با او مذاکره و چنانچه داوطلب بود، یک برگ تقاضانامه منضم بیوگرافی از او دریافت و تسلیم کمیته شود. مرحله دوم عبارت است از تحقیقات کامل در اطراف شخص داوطلب و تشخیص صلاحیت عضویت او در یکی از کمیتههای مورد نظر.»
یکی از اصولِ پذیرشِ عضو در سازمان، برای شخصیتهای نظامی و سیاسی، موافقت محمدرضا پهلوی بود:
«تصویب فرمودند که سرتیپ کیا به صورت کمیته فرعی با سرتیپ اسمعیل ریاحی تماس حاصل نمایند تا چنانچه مستعد بود، نامبرده نیز وارد این جمعیت گردد.»
سپهبد کیا در نقل خاطراتِ خود پیرامون عضویت اسدالله علم در سازمان کوک میگوید:
«یک مرتبه رسید به آنجا که علم را وارد سازمان کنیم... علم وزیر کشور بود آن موقع... باید حتماً از شاه اجازه میگرفتیم... رأی میگرفتیم قبلاً... اگر یک نفر مخالفت میکرد، هیچ وقت کسی نمیآوردیم توی سازمان. رأی که دادند، به عرض شاه رساندیم، شاه اجازه داد.»