بررسی روش قرآنی بهرهگیری از اموال دنیوی
مـال دنیـا هدف یا ابزار؟
محمدمهدی ساداتی
در مطلب حاضر نویسنده با بررسی چیستی مال و نگرش غلط دنیادوستان به مال و ثروت، دیدگاه قرآن را درباره روش بهرهگیری از مال در جهت کمالیابی توضیح داده است.
***
چیستی مفهوم مال
مال، هر چیزی است که انسان برای برطرف کردن نیازهای زندگی بدان میل و تمایل دارد و بیآن نمیتواند زندگی دنیوی خویش را اداره کند. از آنجا که حیوانات و چارپایان نخستین چیزی است که انسان با آنها نیازهای تغذیهای و پوشاکی خود را تامین میکند، در فرهنگ عربی به آنها «مال» گفته میشود. بعدها فلزات گرانبها و سنگهای معدنی و مانند آنها نیز به عنوان مصادیق مال مطرح شده است.(انعام، آیه 80؛ فاطر، آیه 27؛ آل عمران، آیه 14؛ توبه، آیه 34)
از نظر قرآن، مال به عنوان یک نعمت الهی و زینت زندگی دنیوی میتواند ابزاری برای رشد و کمال انسانی قرار گیرد و یا به عنوان مهمترین ابزار غفلت راه رشد و کمال را بر انسان ببندد(کهف، آیه 46)؛ زیرا این زینتهای دنیوی چنان انسان را گرفتار فریب و غرور میکند که از اهداف و فلسفه اصلی هستی و آفرینش انسان غافل میشود؛ چنانکه فرعون و قارون اینگونه گرفتار شدند، به طوری که به بدمستی پرداختند و با تفاخر و رفتارچشم پرکن به عنوان «ملأ» دیگران را نیز وسوسه کرده و از صراط مستقیم هدایت کمالی بازداشتند.(قصص، آیات 76 و 77؛ دخان، آیات 24 تا 28)
نگرش باطل به مسئله مال
خدا در آیات قرآن، چیزهایی را که انسان مال میداند، به عنوان زینتهای دنیا و زندگی دنیوی دانسته است(کهف، آیه 46)؛ بنابراین، نمیتواند چنان از اصالت برخوردار باشد که انسان همه سرمایههای وجودی و عمر خویش را برای تصاحب و مالکیت آن هزینه کند؛ زیرا این امور هرگز به ملکیت واقعی انسان در نمیآید، بلکه تنها انسان مالک اعتباری آن خواهد بود؛ چنانکه گویی نقشی بر آب یا کاغذ است که قابل زوال است و این گونه نیست که چون داراییهای واقعی انسان، هویت وجودی او را شکل دهد. البته چنانکه پیامبر(ص) میفرماید برخی از اموال جزو دارایی انسان میشود که مورد مصرف برای بقای انسان قرار میگیرد: عن اَلصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ: أَيُّكُمْ مَالُ وَارِثِهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنْ مَالِهِ قَالُوا مَا فِينَا أَحَدٌ يُحِبُّ ذَلِكَ يَا نَبِيَّ اَللَّهِ قَالَ بَلْ كُلُّكُمْ يُحِبُّ ذَلِكَ ثُمَّ قَالَ يَقُولُ اِبْنُ آدَمَ مَالِي مَالِي وَ هَلْ لَكَ مِنْ مَالِكَ إِلاَّ مَا أَكَلْتَ فَأَفْنَيْتَ أَوْ لَبِسْتَ فَأَبْلَيْتَ أَوْ تَصَدَّقْتَ فَأَمْضَيْتَ وَ مَا عَدَا ذَلِكَ فَهُوَ مَالُ اَلْوَارِثِ؛ امام صادق(ع) از پدرانش(ع) از رسولالله نقل میکند که آن حضرت(ص) فرمود: کدام یک از شما مال وارثش نزدش محبوبتر از مال خودش است؟ گفتند:ای پیامبر خدا! کسی در ما چنین نیست که آن را دوست بدارد و چنین باشد. حضرت فرمود: بلکه هر یک از شما چنین آن را دوست میدارد. سپس افزود: فرزند آدم میگوید: مالم مالم، در حالی که برای او مالی جز آنچه خورده و فانی کرده یا پوشیده و کهنه کرده یا صدقه داده و ادا کرده و به گذشته سپرده، نیست؛ زیرا غیراز این، همه مال وارث است، نه مال خودش.(بحار الانوار، ج 70، ص 138؛ و نیز نگاه کنید: بحارالانوار، ج 68، صفحه 356؛ نهجالفصاحه، حدیث شماره 2409)
همچنین از اهل سنت این روایت نقل شده است: عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الشِّخِّیرِقَالَ أَتَیْتُ النَّبِیَّ وَهُوَ یَقْرَأُ (أَلْهَاکُمْ التَّکَاثُرُ) قَالَ یَقُولُ ابْنُ آدَمَ مَالِی مَالِی قَالَ وَهَلْ لَکَ یَا ابْنَ آدَمَ مِنْ مَالِکَ إِلَّا مَا أَکَلْتَ فَأَفْنَیْتَ أَوْ لَبِسْتَ فَأَبْلَیْتَ أَوْ تَصَدَّقْتَ فَأَمْضَیْتَ؛ عبدالله بن شخّیر میگوید: من به نزد پیامبر(ص) آمدم و در حالی که ایشان سوره (أَلْهَاکُمْ التَّکَاثُرُ) را تلاوت میکرد، رسول خدا فرمودند: فرزند آدم میگوید: مال من! مال من. از مال دنیا چیزی از آن تو نیست مگر آنچه را که خوردی و تمام نمودی و یا اینکه پوشیدی و کهنه کردی و یا اینکه صدقه دادی و برای قیامتت قبلا فرستادی.(صحیح مسلم شماره 7346)
در حدیث قدسی نیز آمده است:ای فرزند آدم سرمایه ات از آن من است و خود نیز بنده من میباشی و تو مالک هیچ چیزی نیستی مگر آنچه میخوری، پس نابود میسازی و آنچه میپوشی پس مندرس میکنی، و آنچه انفاق مینمایی پس همیشگیاش میسازی، و آنچه انباشته میکنی پس تنها بهره ات از آن خشم الهی است؛ و تو تنها از سه پاره ای، از آن من و پارهای از آن خویش و پارهای دیگر میان من و تو است. اما آنچه برای من است جان و روح تو میباشد و آنچه برای توست کردار تو است و آنچه میان من و توست دعای آن از تو و پاسخ آن از من میباشد.(حدیث قدسی، سید محمد حسین مشکات)
پس کسانی که به مال و زینتهای زندگی دنیوی اتکاء و اعتماد میکنند و آن را اصیل دانسته و برای آخرت خویش کاری نمیکنند، در حقیقت گرفتار غفلت و غرور دنیا شده و دنیایشان آنان را فریب داده است. از نظر قرآن کافران، منافقان و تازه مسلمانان و سست ایمانها گرفتار غرور دنیا و فریبش میشوند و از مسیر اصلی هدایت خارج یا دور میشوند. آنان به جای اتکال به خدا در زندگی بر همین زینتهای دنیوی از مال و فرزندان بویژه پسران خویش تکیه میکنند و گمان میکنند این امور آنان را از عذابهای دوزخ رهایی میبخشد.(کهف، آیه 34؛ آل عمران، آیات 10 و 11؛ توبه، آیات 68 و 69؛ سباء، آیات 35 و 38) از همین رو خدا در قرآن، اعتماد به مال و ثروت در برابر تهدیدهاى الهى را خطرى در کمین ثروتمندان میداند(مسد، آیات 1 و 2)؛ زیرا این احساس نادرست و باطل که شیوه فرعونیان و مستکبران است، آنان را نابود میکند.(همان؛ لیل، آیات 8 تا 11؛ آل عمران، آیات 10 و 11)
گرایش به مال و علاقه و حب شهوانی نسبت به آن(آل عمران، آیه 14) موجب میشود که این افراد به هر شیوهای برای کسب آن متوسل شوند و بیرضایت طرف مقابل و عقود شرعی و عقلی و عقلایی اموالی را کسب کنند.(بقره، آیه 188؛ نساء، آیات 29 و 161؛ توبه، آیه 34؛ فجر، آیه 20)
از نظر این دسته افراد که اصالت را به دنیا و مادیات آن میدهند، دارایى بیشتر، ملاک برترى و ارزش بیشتر افراد است(سباء، آیه 34؛ صف، آیه 11) در حالی که مال و فرزند به تنهایی نمیتواند ملاک ارزش گذاری انسان باشد(آل عمران، آیه 116)، بلکه مالی ارزشمند است که همراه با عمل صالح و ایمان باشد(سباء، آیه 37؛ مدثر، آیات 11 تا 17) در حقیقت این ایمان و عمل صالح است که به مال نقش معنوی و ارزشی میبخشد.(همان) بر همین اساس، اگر بخواهیم برای مال ارزشی قائل شویم، این ارزش به سبب نوع استفاده از مال است و ارزشی است که ایمان و عمل صالح به آن میبخشد، نه اینکه مال خود به خود دارای ارزش باشد؛ زیرا اگر چنین بود، چرا همین مال نمیتواند انسان را از کیفر الهی نجات بخشد(آل عمران، آیات 10 و 11 و 161؛ توبه، آیات 68 و 39) مگر آنکه این مال به عنوان ابزاری در دست مومن صالح قرار گیرد(سباء، آیه 37؛ مدثر، آیات 11 تا 17؛ مائده، آیه 2) و آن را برای سازههای ابدی خویش از جمله بهشت مورد استفاده قرار دهد.(توبه، آیه 111)
نگرش باطل کافران و مادیگرایان به مال موجب میشود که افراد اجتماع را براساس همین معیار مورد قضاوت قرار دهند و به عوامل مهمتری چون ایمان و عمل صالح و تقوای افراد توجهی نداشته باشند.(هود، آیه 12؛ زخرف، آیات 31 و 32 و 51 تا 53؛ بقره، آیه 264؛ اسراء، آیات 90 و 93)
اگر مال، ارزش ذاتی میداشت بطور طبیعی میبایست موجب نجات ثروتمندان از دوزخ شود، در حالی که چنین نیست.(شعراء، آیات 69 و 88؛ همزه، آیات 3 و 4)
بر اساس آیات قرآن، آنانی که به دنیا گرایش داشته و آن را اصیل میدانند، به مال و ثروت دلبسته هستند و همین موجب میشود تا نسبت به بینوایان بیتوجه بوده و اطعام آنان نکرده (فجر، آیات 18 تا 20)، از جهاد در راه خدا تخلف کرده (توبه، آیه 24)، به سبب غفلت از آخرت گرفتار خسران ابدی شده (منافقون، آیه 9)، و در امانتهای مالی خیانت ورزیده(انفال، آیات 27 و 28) و در آزمون مصیبتهای مالی و مانند آنها شکست خورده(فجر، آیات 15 تا 20)، و به مخالفت با حق و خدا پرداخته و به تکذیب خدا و پیامبرش برخیزند.(زخرف، آیات 31 و 32)
باید توجه داشت که عشق به مال یک امر طبیعی در انسان است؛ زیرا انسان بر آن است تا نیازهای خویش را از طریق مال برطرف سازد و در حقیقت این رفع نیازها است که انسان را به سوی مال میکشاند؛ اما افراط در این امر موجب میشود که انسان گرفتار غفلت از اهداف شود و در چنبره برطرف کردن نیازهای مادی دنیوی در دام مال افتد که همچون باتلاقی او را فرو میبرد.(محمد، آیه 37؛ عادیات، آیه 8) آنان سرگرم مال میشوند و همین سرگرمی، آنان را از حقیقت خود و اهداف آفرینش غافل میسازد و در مسیر باطل قرار میدهد.(فتح، آیه 11؛ منافقون، آیه 9)
از نظر قرآن، انسانهای خردمند در دام محبت افراطی مال نمیافتند و با اعتدال از مال بهره برده و دیگران را نیز بهرهمند میسازند.(قلم، آیات 23 تا 28) اینان به سبب همین خردمندی میدانند که مال برای اهدافی بزرگتر در اختیار انسان قرار گرفته و در اندیشه آخرت و قیامت از آن بهره میبرند(عادیات، آیات 6 تا 11) و به تسبیح خدا میپردازند که غنی حمید است و با بینیازی خویش مال را در اختیار انسان گذاشته تا هم خود و هم دیگران از آن بهره مند شوند.(قلم، آیات 23 تا 28)
این در حالی است که مادیگرایان گمان میکنند که عامل جاودانگی آنان همین مال و ثروت است(همزه، آیات 2 و 3) و برای انباشت ثروت و مال از هیچگونه تلاش و کوششی حتی حرام خواری دریغ نمیکنند و با بخل و بخل ورزی بر آن هستند تا بر ثروت و مال خویش بیفزایند(لیل، آیات 8 و 9) و برای خویش خسران ابدی و هلاکت و جهنم را میخرند.(لیل، آیات 8 تا 11؛ همزه، آیات 1 تا 6؛ قصص، آیات 76 تا 78)
از نظر قرآن چنین افرادی گرفتار اموری چون عجب و خودپسندی(مومنون، آیات 53 و 55)، بدمستی (همان؛ قصص، آیه 76)، فسق(اسراء، آیه 16)، غفلت از آخرت(قصص، آیات 76 تا 79)، تفاخر(همان)، خیالبافی(همان)، تجمل گرایی(همان)، برتری جویی(سباء، آیات 35 تا 37)، مخالفت با نماز و شریعت(علق، آیات 7 تا 10)، حسرت اخروی(حاقه، آیات 27 و 28) و خسران ابدی (نوح، آیه 21) و هلاکت و نابودی دوزخی هستند.(معارج، آیات 15 تا 17؛ همزه، آیات 1 تا 7)
مال، ابزاری برای کمال یابی
از نظر قرآن، مال صرفا ابزاری برای کمال یابی انسان است. انسان با بهرهگیری از مال میتواند زندگی پاک و طیبی برای خود در دنیا و آخرت فراهم آورد، به شرط آنکه ایمان و عمل صالح را لحاظ کند و برای آخرت خویش تلاش نماید. بنابراین، ازدیاد مال برای اهداف آفرینش، نه تنها نادرست و باطل نیست، بلکه امری مثبت و ارزشی است. از همین رو در آیات قرآن برای افزایش و ازدیاد مال روشهایی بیان شده که شامل استغفار (نوح، آیات 10 تا 12)، ایمان(اعراف، آیه 96)، تقوای الهی(همان) و عمل به کتب آسمانی (مائده، آیه 66) میشود.
البته انسان مومن متقی طمعکار نیست، بیش از حد استحقاق نمیخواهد(مدثر، آیات 11 تا 15؛ الكشف و البيان، ثعلبى، ج 10، ص71؛ معالمالتنزيل، بغوى، ج 5، ص 175)؛ بلکه نسبت به آنچه به دست میآورد بخل نورزیده و به دیگران نیز انفاق میکند؛ زیرا میداند با انفاق و صدقه دادن نه تنها کمالات مییابد بلکه حتی بر مالش نیز افزوده میشود.(بقره، آیه 261؛ حدید، آیه 18؛ منافقون، آیه 10)
اینان مال را بدرستی به کار میگیرند و در جای مناسب هزینه میکنند تا این گونه شکر عملی داشته باشند؛ لذا از هر گونه ریخت و پاش وتبذیر و اسراف دوری میکنند.(انعام، آیه 141؛ اعراف، آیه 31؛ اسراء، آیات 26 و 27؛ فرقان، آیه 67)
آنان میدانند که اموال به عنوان فضل الهی برای امداد و یاری انسان(اسراء، آیه 6؛ مومنون، آیه 55؛ نوح، آیه 12) و همچنین برای آزمون الهی نسبت به انسان و عملکرد اوست. بنابراین، کاهش و افزایش مال و ثروت و زیانهای مالی و مانند آنها همه در راستای آزمون الهی قلمداد میشود و شخص با صبوری و حلم تلاش میکند تا از آزمون الهی سربلند بیرون آید و توفیق را از خدا میخواهد.(انفال، آیه 28؛ بقره، آیه 155؛ آل عمران، آیه 186؛ تغابن، آیه 15؛ قلم، آیه 17؛ محمد، آیات 36 و 37) چنین انسانهایی به مال و ثروت دلبستگی ندارند(کهف، آیه 46) و آن را برای رضایت خدا با آنکه حتی نیازمند هستند، انفاق میکنند(حشر، آیه 9؛ انسان، آیات 8 تا 11) در حالی که منافقان دلبسته به مال بوده و از انفاق آن خودداری میکنند.(توبه، آیات 77 و 81)
مومنان چون مال را ابزاری برای زندگی دنیوی میدانند، آن را در همین راه بهکار میگیرند و هیچ طمع و چشمداشتی به مال مردم ندارند و حرص و آزمندی در آنان مرده است.(حجر، آیه 88؛ طه، آیه 131)