حاجعلی کیا و سازمان کوک به روایت اسناد ساواک - ۳۰
آیین نامه سازمان مخفی کوک
3. غیر از افراد کمیته که در حال عادی هر هفته یک مرتبه و عنداللزوم بیشتر در محلهای غیرثابت تشکیل جلسه داده و در اطراف پیشرفت تعلیمات و تکمیل سازمان و وسایل شور خواهند نمود، نفرات سازمان کوک نبایستی یکدیگر را بشناسند، مگر آنکه ضرورت خدمتی و همکاری بین آنها ایجاب شناسایی نماید.
4. کمیته میتواند برای تأمین هزینههای محلی زمان صلح و استتار سازمان کوک و گرفتن تماس دائمی با کلیه ساکنین منطقه یا دایره عمل خود، سازمانهای عامالمنفعه دیگری مثل اتحادیه کشاورزان، شرکت تعاونی، اتحادیه فامیلی و غیره و یا سازمانهای دیگری که برای مبارزات سیاسی زمان صلح مقتضی باشد، تشکیل دهد و بدین وسیله مردم را دور هم جمع و به اتحاد و اتفاق تشویق کرده و نیز از پیشرفت و تبلیغات سوء احزاب و سازمانهای مخالف دولت جلوگیری مینماید.
5. کمیته هر چه زودتر افراد ساکن در منطقه خود، اعم از مرد و زن و کودکان از 10 سال به بالا را تحت مطالعه و بررسی و عنداللزوم آزمایش قرار داده، از هر کدام بیوگرافی دقیق و جامع تهیه و برای هر کدام پرونده انفرادی تشکیل میدهد و وظایف هر شخص را به فراخور حال و استعدادش است از سه نقطهنظر: ارتباط (به ویژه آشنایی به مُرس و کار کردن با بیسیم)، تخریب و تیراندازی، تشخیص داده و از زمان صلح با راهنماییهای سرپرست خود هر یک را به عناوین مختلفه برای فراگرفتن تعلیمات تخصصی خود به مرکز تعلیمات تعیین شده اعزام میدارد.
6. همین که سازمان محلی کوک تشکیل و مستعد برای کار شد و آزمایشهای لازم از آن به عمل آمد، از بین افراد این سازمان نفراتی برای تشکیل کادر و واحدهای زیرزمینی کوک (این واحدها هیچ وقت از گردان تجاوز نخواهند کرد) انتخاب و طبق آییننامه جداگانه، (آیین نامه واحدهای زیرزمینی کوک)، واحدهای فدایی کوک تشکیل شده و مشغول تعلیمات و تمرینات میگردند. بکلی سری
7. فرمانده واحدهای محلی در زمان صلح، در امورات محلی و اطلاعاتی تابع کمیته محلی و در قسمتهای تعلیماتی با مرکز ارتباط مستقیم خواهد داشت؛ ولی در زمان جنگ، فرماندهی واحدهای زیرزمینی کوک در هر منطقه به عهده شخصی خواهد بود که ریاست کمیته محلی کوک را احراز نموده؛ بنابراین تمام دستورات مرکز در زمان جنگ به وسیله کمیته به واحدهای کوک ابلاغ خواهد شد.
8. کمیته محلی کوک در تمام مدت صلح یا جنگ بایستی کوچکترین جنبش سیاسی یا نظامی موافق یا مخالف را زیر نظر گرفته، مرتباً اطلاعات جامعی از منطقه تحت مسئولیت خود به مرکز بفرستند. برای این منظور کمیته نبایستی منتظر سؤال مرکز باشد، بلکه با استفاده از وسایل مخابراتی که در اختیار دارد، همیشه مرکز را در جریان تمام وقایع منطقه خود بگذارند.
9. اصول دیگری که در تکمیل و عمل سازمانهای نامبرده بالا بایستی مراعات کرد، در آییننامههای مربوط پیشبینی خواهد شد.»
سپهبد حاجعلی کیا در نقل خاطرات خود، صدور این فرمان توسط محمدرضا پهلوی را بنا به توصیه خود میداند و میگوید:
«من یک ایدئولوژی آوردم... و آن اصل دفاع خانه و لانه است... من یک خانه دارم، یک همسایه هم دارم که او هم یک خانه دارد ... دست به دست هم میدهیم میگوییم اگر کسی آمد این خانههای ما را خواست یک زحمتی بدهد یا خراب بکند، یا فلان بکند، تجاوز بکند ... متفق میشویم برای دفاع... وقتی که یواش یواش زیاد شد این جمعیت، اداره کردن لازم دارد ... اما مِن حیث کلی در مملکت ما یک مقام ثابت میبینیم که این تمام مملکت را خانه خودش میداند ... آن کیست؟ شاه است ... بنابر این میآییم پیش شاه میگوییم باباجان بیا به این ترتیب ما یک سازمانی بدهیم. قبول میکند. میرویم یواش یواش، یواش یواش، البته کمیتههایی درست میکنیم مخروطی طوری که از بالا پایین را ببیند، پایین بالا را نبیند ... پس سرّی باید باشد. این بود که تقاضا کردم اعلیحضرت فرمانی صادر کرد، مرا مأمور کرد.»
پس از ابلاغِ فرمان تشکیل سازمان کوک، «آییننامه عمومی سازمان» در 3 فصل و 24 ماده، ابلاغ گردید.
از گروههایی که در این زمان، در جریان فعالیتهای آشکار، در منطقهی تحت نفوذِ سپهبد کیا سازماندهی گردید، سازمانی به نامِ «سازمان جوانان شاهدوست و میهنپرست کلارستاق و کجور و تنکابن» بود که چهار ماه پس از کودتای 28 مرداد سال 1332ش، طی مراسمی، تابلوی جدید خود را نصب نمود:
«حضور تیمسار معظم و محبوب کیا ... برنامه نصب تابلوی جدید و اضافه نمودن تنکابن بر تابلو تهیه و سپس تصمیم اتخاذ نمودند که با حضور رؤسای عشایر و سازمان به منظور تهیه برنامه رژه 21 آذر جلسهای از رؤسای عشایر و سازمان جوانان تشکیل و در ضمن مذاکرات آقایان حاج کاظم زال زر و الیاس شجاعی کجوری بخشدار چالوس از وجود تشکیلات سازمان جوانان اظهار ناراحتی کرده و شدیداً مخالفت خود را ابراز و حتی الیاس شجاعی که نفری هم ندارد، افراد سازمان را تهدید و اظهار داشت که در روز 21 آذر با افراد سازمان مبارزه خواهد کرد.»
در این شیوهی تشکیلاتی، رؤسای نظامی مستقر در منطقه، در خدمت اینگونه سازمانهای فرعی و هماهنگ با آنان قرار داشتند:
«تیمسار معظم و محبوب کیا ... فعلاً سرکار سرهنگ اردشیری به تأسی از سرکار سرهنگ هشتولا مرزبان محترم درجه 1 نوشهر، جبران ایام گذشته را میکند و مطابق دستوراتی که به او از طرف فرماندهی تیپ مستقل رشت داده شده، عمل مینماید. روش ایشان با سازمان فعلاً مساعد، جریان بعدی گزارش خواهد شد.»
پس از گذشت یکسال و نیم از این ماجرا، در شکواییهای که برای رئیس ستاد ارتش ارسال شد، در رابطه به فعالیتهای این سازمان فرعی نوشته شد:
«یک عدۀ ده پانزده نفری به نام سازمان جوانان، که به دستور سرتیپ کیا بازنشسته در چالوس تقویت میشوند، از دزدها حمایت میکنند و هر وقت دستگیر شوند، بلافاصله مرخص میشوند و اخیراً هم چند قبضه اسلحه کمری به وسیله سرتیپ کیا برای سازمان جوانان گرفته، که از این حیث مردم را مرعوب کنند، تا در آتیه شاید بتوانند زمینه اخذ آراء برای سرتیپ کیا حاضر کنند.
4. کمیته میتواند برای تأمین هزینههای محلی زمان صلح و استتار سازمان کوک و گرفتن تماس دائمی با کلیه ساکنین منطقه یا دایره عمل خود، سازمانهای عامالمنفعه دیگری مثل اتحادیه کشاورزان، شرکت تعاونی، اتحادیه فامیلی و غیره و یا سازمانهای دیگری که برای مبارزات سیاسی زمان صلح مقتضی باشد، تشکیل دهد و بدین وسیله مردم را دور هم جمع و به اتحاد و اتفاق تشویق کرده و نیز از پیشرفت و تبلیغات سوء احزاب و سازمانهای مخالف دولت جلوگیری مینماید.
5. کمیته هر چه زودتر افراد ساکن در منطقه خود، اعم از مرد و زن و کودکان از 10 سال به بالا را تحت مطالعه و بررسی و عنداللزوم آزمایش قرار داده، از هر کدام بیوگرافی دقیق و جامع تهیه و برای هر کدام پرونده انفرادی تشکیل میدهد و وظایف هر شخص را به فراخور حال و استعدادش است از سه نقطهنظر: ارتباط (به ویژه آشنایی به مُرس و کار کردن با بیسیم)، تخریب و تیراندازی، تشخیص داده و از زمان صلح با راهنماییهای سرپرست خود هر یک را به عناوین مختلفه برای فراگرفتن تعلیمات تخصصی خود به مرکز تعلیمات تعیین شده اعزام میدارد.
6. همین که سازمان محلی کوک تشکیل و مستعد برای کار شد و آزمایشهای لازم از آن به عمل آمد، از بین افراد این سازمان نفراتی برای تشکیل کادر و واحدهای زیرزمینی کوک (این واحدها هیچ وقت از گردان تجاوز نخواهند کرد) انتخاب و طبق آییننامه جداگانه، (آیین نامه واحدهای زیرزمینی کوک)، واحدهای فدایی کوک تشکیل شده و مشغول تعلیمات و تمرینات میگردند. بکلی سری
7. فرمانده واحدهای محلی در زمان صلح، در امورات محلی و اطلاعاتی تابع کمیته محلی و در قسمتهای تعلیماتی با مرکز ارتباط مستقیم خواهد داشت؛ ولی در زمان جنگ، فرماندهی واحدهای زیرزمینی کوک در هر منطقه به عهده شخصی خواهد بود که ریاست کمیته محلی کوک را احراز نموده؛ بنابراین تمام دستورات مرکز در زمان جنگ به وسیله کمیته به واحدهای کوک ابلاغ خواهد شد.
8. کمیته محلی کوک در تمام مدت صلح یا جنگ بایستی کوچکترین جنبش سیاسی یا نظامی موافق یا مخالف را زیر نظر گرفته، مرتباً اطلاعات جامعی از منطقه تحت مسئولیت خود به مرکز بفرستند. برای این منظور کمیته نبایستی منتظر سؤال مرکز باشد، بلکه با استفاده از وسایل مخابراتی که در اختیار دارد، همیشه مرکز را در جریان تمام وقایع منطقه خود بگذارند.
9. اصول دیگری که در تکمیل و عمل سازمانهای نامبرده بالا بایستی مراعات کرد، در آییننامههای مربوط پیشبینی خواهد شد.»
سپهبد حاجعلی کیا در نقل خاطرات خود، صدور این فرمان توسط محمدرضا پهلوی را بنا به توصیه خود میداند و میگوید:
«من یک ایدئولوژی آوردم... و آن اصل دفاع خانه و لانه است... من یک خانه دارم، یک همسایه هم دارم که او هم یک خانه دارد ... دست به دست هم میدهیم میگوییم اگر کسی آمد این خانههای ما را خواست یک زحمتی بدهد یا خراب بکند، یا فلان بکند، تجاوز بکند ... متفق میشویم برای دفاع... وقتی که یواش یواش زیاد شد این جمعیت، اداره کردن لازم دارد ... اما مِن حیث کلی در مملکت ما یک مقام ثابت میبینیم که این تمام مملکت را خانه خودش میداند ... آن کیست؟ شاه است ... بنابر این میآییم پیش شاه میگوییم باباجان بیا به این ترتیب ما یک سازمانی بدهیم. قبول میکند. میرویم یواش یواش، یواش یواش، البته کمیتههایی درست میکنیم مخروطی طوری که از بالا پایین را ببیند، پایین بالا را نبیند ... پس سرّی باید باشد. این بود که تقاضا کردم اعلیحضرت فرمانی صادر کرد، مرا مأمور کرد.»
پس از ابلاغِ فرمان تشکیل سازمان کوک، «آییننامه عمومی سازمان» در 3 فصل و 24 ماده، ابلاغ گردید.
از گروههایی که در این زمان، در جریان فعالیتهای آشکار، در منطقهی تحت نفوذِ سپهبد کیا سازماندهی گردید، سازمانی به نامِ «سازمان جوانان شاهدوست و میهنپرست کلارستاق و کجور و تنکابن» بود که چهار ماه پس از کودتای 28 مرداد سال 1332ش، طی مراسمی، تابلوی جدید خود را نصب نمود:
«حضور تیمسار معظم و محبوب کیا ... برنامه نصب تابلوی جدید و اضافه نمودن تنکابن بر تابلو تهیه و سپس تصمیم اتخاذ نمودند که با حضور رؤسای عشایر و سازمان به منظور تهیه برنامه رژه 21 آذر جلسهای از رؤسای عشایر و سازمان جوانان تشکیل و در ضمن مذاکرات آقایان حاج کاظم زال زر و الیاس شجاعی کجوری بخشدار چالوس از وجود تشکیلات سازمان جوانان اظهار ناراحتی کرده و شدیداً مخالفت خود را ابراز و حتی الیاس شجاعی که نفری هم ندارد، افراد سازمان را تهدید و اظهار داشت که در روز 21 آذر با افراد سازمان مبارزه خواهد کرد.»
در این شیوهی تشکیلاتی، رؤسای نظامی مستقر در منطقه، در خدمت اینگونه سازمانهای فرعی و هماهنگ با آنان قرار داشتند:
«تیمسار معظم و محبوب کیا ... فعلاً سرکار سرهنگ اردشیری به تأسی از سرکار سرهنگ هشتولا مرزبان محترم درجه 1 نوشهر، جبران ایام گذشته را میکند و مطابق دستوراتی که به او از طرف فرماندهی تیپ مستقل رشت داده شده، عمل مینماید. روش ایشان با سازمان فعلاً مساعد، جریان بعدی گزارش خواهد شد.»
پس از گذشت یکسال و نیم از این ماجرا، در شکواییهای که برای رئیس ستاد ارتش ارسال شد، در رابطه به فعالیتهای این سازمان فرعی نوشته شد:
«یک عدۀ ده پانزده نفری به نام سازمان جوانان، که به دستور سرتیپ کیا بازنشسته در چالوس تقویت میشوند، از دزدها حمایت میکنند و هر وقت دستگیر شوند، بلافاصله مرخص میشوند و اخیراً هم چند قبضه اسلحه کمری به وسیله سرتیپ کیا برای سازمان جوانان گرفته، که از این حیث مردم را مرعوب کنند، تا در آتیه شاید بتوانند زمینه اخذ آراء برای سرتیپ کیا حاضر کنند.