بهترین پندارها و کردارها برای تضمین دنیا و آخرت
علی نیکومنش
***
نیت نیک و اعمال صالح
اگر بخواهیم بهترین باشیم و سعادت دنیا و آخرت را به دست آوریم میبایست به افکار و رفتار توجه داشته باشیم؛ چرا که پندارها و کردارهاست که انسان را میسازد و به او هویت و شخصیت میبخشد. بنابراین، داشتن بینش و نگرش نیک و کردار و رفتار و کنشهای نیک میبایست در دستور کار قرار گیرد؛ اما انسانها در هر دو مرتبه پندار و کردار به خطا میروند و لازم است تا از راهی مطمئن پندارهای نیک را بیاموزند و بر کردارهای نیک پرورش یابند.
اصولا دین اسلام به عنوان مجموعهای از آموزههای معرفتی و دستوری بر آن است تا نیات و اعمال صالح را به انسان بیاموزد و براساس آن تعلیم و تزکیه دهد.(بقره، آیات ۱۲۹ و ۱۵۱؛ آل عمران، آیه ۱۶۴؛ جمعه، آیه ۲)
البته از آنجایی که مفاهیم قرآنی در سطوح گوناگونی است و انسانها نیز از نظر ادراکی و فهم در مراتب و درجات متفاوتی قرار میگیرند، لازم است تا از سوی پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) تبیین شود. از همین رو خداوند پیامبر(ص) را به عنوان بیانکننده قرآن معرفی میکند.(نحل، آیات ۴۴ و ۶۴) این در حالی است که قرآن خود بیان و تبیان و روشن است
(نحل، آیه ۸۹؛ آل عمران، آیه ۱۳۸)
پس آیات و روایاتی که از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) به دست ما رسیده است، بیانات روشنگری است که پندار نیک و کردار نیک را به ما میآموزد. البته نقش چهارده معصوم(ع) فراتر از تعلیم صرف است؛ زیرا چنانکه گذشت آنان تزکیه نیز میکنند و مردمان را براساس آموزههای الهی پرورش میدهند و پاک و پاکیزه میگردانند.
به هر حال، برای اینکه انسانی باشیم که سعادت را در دنیا و آخرت در اختیار داشته باشیم، میبایست دارای پندارها و کردارهای نیک باشیم. بنابراین برای اینکه فلسفه زندگی و نیز سبک زندگی قرآنی و اسلامی را داشته باشیم و این گونه به سعادت ابدی برسیم میبایست آن را بشناسیم و بدان عمل کنیم؛ زیرا جز اسلام و فلسفه و سبک زندگی مبتنی بر آن نمیتواند سعادت آفرین باشد.(آل عمران، آیات ۱۹ و ۸۵؛ مائده، آیات ۳ و ۴۸؛ شوری، آیه ۱۳)
عقاید و پندارهای نیک
برای اینکه انسان خوب و سعادتمندی باشیم، میبایست عقاید و افکار و پندارهای درست و راستینی داشته باشیم تا این گونه فلسفه زندگی راستینی را به دست آوریم و بتوانیم براساس آن سبک زندگی خود را شکل دهیم. از آنجایی که در یک مطلب کوتاه نمیتوان تمام عقاید و پندارهای نیک را برشمرد تنها به برخی از مهمترین اصول آن بسنده میشود.
1. دنیا گذرگاهی برای آخرت: از جمله عقاید مهم که انسان را سعادتمند میکند، پذیرش این باور است که دنیا تنها بخشی کوچک و ابتدایی از زندگی انسان است. اینکه انسان در دنیا برای آخرتی زندگی میکند که بیپایان است. دنیا البته با آنکه مقدماتی و گذرگاهی موقت برای آخرتی ابدی است، ولی نقش تعیینکننده و حساسی دارد؛ زیرا انسان آخرت خویش را در دنیا و به دست خود میسازد و آنچه در آخرت درو میکند همین کشتهای دنیوی است. پس باید بهگونهای عمل کند تا در آخرت بهترینها را داشته باشد.(آل عمران، آیه 30؛ کهف، آیه 49؛ نباء، آیه 26؛ انعام، آیه 132؛ نحل، آیه 34؛ نور، آیه 38)
انسان باید بداند که دنیا پایانی دارد و انسان مرگی، لذا نباید به آن دلبسته شد و تعلق پیدا کرد؛ زیرا دلبستگی به ناپایدار زندگی دنیوی موجب میشود که هنگام مرگ به رنج و سختی شدید گرفتار آید و جانکندن سخت شود.(من لا یحضر الفقیه، ج 1، ص 471)
خداوند میفرماید که دنیا و زندگی دنیوی دارای زینتهایی است که مخصوص آن است و هیچ ارتباطی به آخرت ندارد و نمیبایست انسان بدان دلبسته شود.(آل عمران، آیه 14؛ نحل، آیه 8؛ صافات، آیه 6؛ کهف، آیات 7 و 64) بلکه باید از آنها برای ارتقا و تکامل خود به عنوان یک ابزار بهره گیرد و اشتباه است که انسان خردمند به ابزار دلبسته شود و هدف را فراموش کند.
معرفت انسان نسبت به ناپایداری دنیا و امور آن میتواند نگاه انسان را به زندگی تغییر دهد و انسان به جای آنکه به تکاثر و کنزاندوزی فکر کند به بهرهگیری از آنها برای آخرت و رسیدن به هدف بیندیشد.(حدید، آیه 20)
انسان باید در هنگام سنجش دنیا و آخرت، همواره آخرت را بر دنیا مقدم دارد و اگر چارهای نداشته باشد دنیا را رها کند؛ البته بهترین روش ایجاد تعادل میان حسنات دنیوی و اخروی است(بقره، آیه 201) اما اگر جمع امکانپذیر نشد باید آخرت را بر دنیا ترجیح داد.
انسان باید سرمایه کوتاه عمر خویش را بدرستی هزینه کند تا دچار خسران از سرمایه نشود. ارزش عمر و زندگی دنیوی تا آن اندازه است که یکی از چهار پرسش اصلی در آخرت است. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: روز قیامت، از چهار چیز از انسان سؤال میشود که اولی آن: سرمایه عمر را در دنیا در چه راهی صرف کرده است؟ و دومین پرسش آن است که: از جوانی چگونه بهره برده است؟ (بحارالانوار، ج27، ص 311)
در طول تاریخ همواره این گونه بوده و مردم دچار چنیناشتباهی در تعیین فلسفه زندگی بوده و دنیا را بر آخرت ترجیح دادهاند؛ اما به نظر میرسد که در آخرالزمان این مسئله تشدید میشود؛ چنانکه پیامبر(ص) میفرماید: زمانی بر امت من فرا رسد که به پنج چیز علاقمند شوند و پنج چیز را فراموش کنند، اینها از من بیزارند و من هم از آنها بیزارم، آنها عبارتند از: 1 به دنیا دل ببندند و آخرت را فراموش کنند؛ 2. به مال علاقه مند شوند و حساب را از یاد ببرند؛3. به زنان محبّت پیدا کنند و حورالعین را فراموش کنند؛ 4. قصرها را دوست بدارند و قبرها را از یاد ببرند؛ 5. خود را دوست دارند ولی خدا را فراموش کنند.(مواعظ العددیّه، ص256)
خداوند به حضرت موسی کلیم(ع) وحی فرستاد و فرمود: شش چیز را در شش جا قرار داده؛ امّا مردم جای دیگر آن را طلب میکنند و هرگز موفّق نمیشوند و به آن دست نخواهند یافت: نخست: آسایش را در بهشت قرار داده است، نه در دنیا؛ ولی مردم در دنیا طلب میکنند و باهزینه زیاد به دنبالش هستند.(مواعظ العددیّه، ص 309)
2. ربوبیت الهی: یکی از مهمترین و اساسیترین عقاید راستین که فلسفه زندگی انسان را تغییر میدهد، ربوبیت و پروردگاری خداوند است. چنین تفکری به انسان کمک میکند تا نسبت به امور دنیا نگاهی خاص داشته باشد و هر چیزی را دارای حکمت و مصلحت ارزیابیکند.
کسی که خداوندگار را به پروردگاری میشناسد میداند که خداوند علیم و حکیم، با دانایی و فرزانگی موجودات را آفریده و پرورش میدهد. پس اگر در زندگی یا جهان پدیدهای رخ داد در راستای آن حکمت و هدف است. لذا میفهمد هر نعمت و نقمتی یا به حکمت یا به مصلحتی به او داده شده یا گرفته شده است. بنابراین از داشتن نعمتی هیجان زده نمیشود و به فرح و شادی افراطی خارج از عقل و عرف رو نمیآورد و گرفتار خودباختگی و خدافراموشی نمیشود؛ چنانکه اگر گرفتار نقمتی شد یا نعمتی را از دست داد، اندوهگین و محزون نمیشود بلکه صبر کرده ودر اندیشه حکمت و مصلحت آن میرود تا بداند اگر خطا واشتباهی کرده که او را از هدف دور ساخته جبران کند و با استغفار و توبه به سوی راه راست برود و هدف را مد نظر قرار دهد.(حدید، آیات 22 و 23)
امیرمومنان علی(ع) میفرماید: روزگار، گاهی به سود انسان است در چنین وقت نباید زیاد شاد شود آنگونه که خود را فراموش کند؛ و گاهی به ضرر انسان است، باید صبر کند، ولی نباید در هر دو حال از یاد خدا غافل شد، بلکه هر دو روز را باید با بردباری و شکیبایی به سود خود با موفقیت سپری کند.(بحار الانوار، ج 70، ص 81)
انسانی که هدفمند و حکیمانه به زندگی مینگرد نسبت به اموری شاد و فرحناک میشود که در چارچوب فلسفه زندگی و اهداف متعالی آن است. از همین رو پیامبر اکرم (ص) به علی(ع) فرمودند: سه چیز در دنیا برای مؤمن فرح بخش است: 1. دیدار کردن با برادر مسلمان؛ 2. افطاری دادن به روزه دار؛ 3. عبادت شبانه و نماز شب (من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 358) زیرا این امور جزو کارهایی است که فلسفه زندگی انسان را به سمت سعادت دنیوی و اخروی سوق میدهد.
3. شیطنت شیطان: از دیگر عوامل موثر در فلسفه و سبک زندگی، پذیرش امور غیبی از جمله شیطان و دشمنی او با انسان است. اگر انسان باور داشته باشد که غیراز دنیای محسوس و مشهود، عوالم غیب دیگری چون عالم لاهوت، جبروت، ملکوت، ناسوت (ملک) و عالم فرشتگان و عقول و نیز عالم جنیان و مانند آن است، بطور طبیعی نگاهش به هستی و فلسفه زندگی و نیز سبک آن تغییر خواهد یافت.(بقره، آیات 3 تا 5)
از جمله عوالم غیب نسبی میتوان به عالم جنیاناشاره کرد. براساس آموزههای قرآنی فرشتگان از نور و جنیان از عصاره آتش و انسان از عصاره خاک آفریده شدهاند.
(رحمن، آیات 14 و 15)
لطافت عنصری آتش موجب میشود تا جنیان دیده نشوند در حالی که آنان ما را میبینند.(اعراف، آیه 27) همین ویژگی موجب میشود که ابلیس بتواند از دیدگان ما نهان باشد.(همان)
ابلیس که مدعی خلافت الهی بود، پس از انتخاب و انتصاب تکوینی حضرت آدم(ع) به خلافت الهی به دلیل واهی برتری عنصر آتش بر خاک از پذیرش خلافت الهی انسان سرپچید و مخالفت کرد(اعراف، آیه 12 و ص، آیه 76؛ بقره، آیات 30 تا 35)
ابلیس سوگند خورد تا اجازه ندهد حضرت آدم(ع) و فرزندانش به مسئولیت خود عمل و وفا کنند و با راههای گوناگون از جمله وسوسه و تزیین مردمان را گمراه کرده و از خلافت الهی بازداشته و به سوی دوزخ جلال الهی بکشاند.(اعراف، آیه 16؛ حجر، آیه 39؛ ص، آیه 82)
بر اساس آیات قرآن جز مخلصان به فتح لام که به عنایت و فضل الهی برای رهبری دارای عصمت شده و از هرگونه پلیدی پاک شدهاند و شیطان بر آنان به عنوان بندگان صالح و ملخص خداوند هیچ راه و سلطهای ندارد(حجر، آیات 39 و 40؛ احزاب، آیه 33)، همه در معرض خطر هستند.
البته براساس آیات و روایات کسانی که رفتار خاصی را در پیش گیرند میتوانند از شیطنت ابلیس و دوستان وی از شیاطین جنی و انسی در امان بمانند. از حضرت امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: شیطان گفت: به جز پنج نفر سایر مردم از حیله و نیرنگم مصون و محفوظ نمیباشند، آنان عبارتند از: 1. کسی که به خدا متوسل شود و در جمیع امور بر او توکل نماید؛ 2. کسی که بسیار ذکر و تسبیح خداوند در هر شب و روز کند؛ 3. کسی که آنچه برای خود میپسندد برای برادر مؤمن خود نیز بخواهد؛ 4. کسی که هرگاه مصیبتی به او میرسد جزع نکند؛ 5. کسی که به تقسیم رزق خداوند راضی باشد و از برای روزی غم نخورد.(خصال، ج 1، ص 285)
کردارهای نیک
اما در حوزه کردارهای نیک باید گفت که کردارهایی که از فلسفه زندگی قرآنی به دست میآید سبک زندگی قرآنی را موجب میشود که بر پایه معروفها و پسندیدههای عقلانی و وحیانی و عرفی است. در اینجا تنها به برخی از کردارهای نیکاشاره میشود تا بتوانیم بهترینها را در عمل داشته باشیم وجزو بهترینها شده و سعادت دنیا و آخرت را به دست آوریم.
1. تقوا و پارسایی در خلوت و جلوت: از مهمترین کردارهای نیک آن است که انسان خود را از هر چه زشت و بد و نادرست است دور نگه دارد و از آنها پرهیز کند. آیات بسیاری بر اصل تقوا به عنوان مهمترین رفتار و کردار تاکید کرده است؛ چرا که براساس آیه 13 سوره حجرات کرامت انسان به تقوا است و هر که متقیتر باشد کریمتر خواهد بود.
از نظر قرآن عبادت برای این تعریف شده تا انسان از طریق آن و اجرای احکام الهی به تقوا دست یابد.(بقره، آیات 63 و 179 و 183)
ایمان انسان با تقوا به دست میآید و انسانها در رفتار و کردار خویش نشان میدهند تا چه اندازه به فلسفه زندگی و معارفی که به دست آوردهاند ایمان دارند. از همین روست که وقتی انسان سخنی میگوید و مدعی امری میشود بارها و بارها با آزمونها و ابتلائات آزموده میشود.(حجرات، آیه 14)
اوج تقوا را میتوان در ورع یافت؛ زیرا تقوا همانند ایمان دارای مراتب و درجاتی است؛ چنانکه برآیند ایمان یعنی یقین نیز دارای درجات سه گانهای چون علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین است. حضرت امام سجاد (ع) فرمود: مومن دارای پنج علامت است: 1. ورع در خلوت؛ 2. صدقه دادن با کمی درآمد؛ 3. صبر در مصیبت؛ 4. بردباری در هنگام غضب؛ 5. راستگویی هنگام خوف.
(خصال، ج 1، ص 269)
2. احسان و اکرام: از دیگر کردارهای نیک، احسان و اکرام به دیگران است. انسان میبایست در زندگی خویش همواره اهل خیر و نیکی به دیگران باشد و همان طوری که جز خیر ونیکی برای خود نمیخواهد برای دیگران نیز جز آن نخواهد.
البته خیر و نیکی درجات و مراتبی دارد که انسان میبایست در فرآیندی آن را به دست آورده و به تمام و کمال برسد. نهایت خیر و نیکی پس از احسان همان اکرام است که در آیات و روایات بر آن تاکید شده است.(بقره، آیات 83 و 178 و 229؛ نساء، آیه 36؛ یس، آیه 27؛ فرقان، آیه 27)
حضرت امام رضا(ع) در پاسخ سائلی که گفت: بهترین بندگان چه کسانی هستند؟ فرمود: بهترین بندگان خدا دارای پنج صفت میباشند: 1. وقتی کار خیری را انجام داد، خوشحال شود؛ 2. زمانی که کار بدی انجام داد، استغفار کند؛ 3. موقعی که نعمتی به دست آورد، شاکر باشد؛ 4. هنگامی که مبتلا به مصیبت شد، صبر کند؛ 5. اگر از کسی بدی ببیند ببخشد.(بحارالانوار، ج 75، ص 206)
3. صبر: در آیات و روایات یکی از مهمترین کردارهای انسان صبر و حلم است. حلم درجه برتر و والای صبر است. صبر البته دارای اقسامی است که صبر بر اطاعت و صبر بر مصیبت و صبر معصیت از جمله آنهاست.
حضرت امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: شکیبایی در سه موقع لازم است: 1. هنگام بلا و ناگواریها؛ 2. بردباری در راه فرمان خداوند و اطاعت او؛ 3. در برابر معصیت و سرکشیهای نفسانی. (شرح نهجالبلاغه، ج 1، ص 319)
حضرت امیرمؤمنان علی(ع) هم چنین فرمود: مسلمان به وسیله سه چیز کامل میشود: 1. دین فهم باشد و به مسائل دینی نظیر حرام و حلال، حق و باطل آگاهی داشته باشد؛ 2. در زندگی تدبیر لازم را داشته، مواظب خرج و دخل و اهل قناعت باشد؛ 3. در مصیبتها و مشکلات روز و رویدادهای سخت زندگی اهل صبر و مقاوم باشد، مانند سدّی سترک در مقابل طوفان و امواج سهمگین مقاوم استوار باشد.(خصال، ج 1، ص 124)
در حدیث قدسی آمده است که خداوند فرمود:ای بندگانم! شش چیز از شما و در برابر آن شش چیز از من میباشد؛ اگر به وظایف خود عمل کردید، خیر دنیا و آخرت نصیب شما خواهد شد: 1. آمرزش و عفو از من و توبه از شما؛ 2. بهشت برین از من و طاعت و عبادت از شما؛ 3. روزی زیاد از من و شکر و سپاس از شما؛ 4. قضا از من و رضا از شما؛ 5. بلا از من و صبر از شما؛ 6. اجابت از من و دعا از شما.(مواعظ العددیّه، ص292)
4.عدالت، صداقت، وفای به عهد و امانت: از دیگر کردارهای بسیار نیک و پسندیده میتوان به این چهار چیزاشاره کرد. البته همه رفتارها و کردارهای نیک به عدالت یعنی قرار دادن هر چیزی در جای مناسب و حق آن باز میگردد. وقتی ما سخن از صداقت میگوییم در حقیقت از عدالت میگوییم؛ چرا که صداقت یعنی قول حق و کلام درست و در جای مناسب؛ همچنین وفای به عهد به معنای عدالت ورزی و پرهیز از ظلم است و وقتی از امانت سخن به میان میآید یعنی عدالت را مراعات کردن و خیانت و ظلم نکردن در حق دیگران.
به هر حال، زندگی انسان با عدالت و صداقت و وفاداری و امانتداری شکل درست و سعادتمند به خود میگیرد. از همین رو در آیات و روایات بر این امور تاکید ویژه و بسیاری شده است.
حضرت امام صادق(ع) میفرماید: مردم به سه چیز بسیار نیازمندند: 1. امنیت؛ 2. عدالت؛ 3. رفاه.(تحف العقول، ص 320)
امام باقر(ع) ادای امانت و وفای به عهد را از امور فطری و جهانی برای بشر میداند و مختص به گروه و نژاد و قوم و مذهبی نمیشمارد. (اصول کافی، ج 2)
پیامبر اکرم (ص) فرمود: چهار خصلت در هر کس باشد گر چه سر تا پا غرق در گناه باشد، خداوند تمام آنها را به حسنات تبدیل میکند: 1. راستگویی و صداقت؛ 2. حیاء؛ 3. اخلاق نیکو؛ 4. سپاسگزاری نعمتها.
(اصول کافی، ج 2، ص 107)