(بخش سوم و پایانی)
راهزنان فرهنگ و هویت
علیرضا چخماقی
گروه اخیر، نه حرمت دین را دارند و نه هوای وطن را، نه انسانیت برایشان مهم است و نه از نوکری برای دشمن شرم دارند، غرق شهوتند و حرص دنیا و کلام چرکین و سخیف آنها، آمیخته با دشنام و ناسزاگویی است در قالب رکیکترین الفاظ و وقیحترین عبارات...
***
و حال در پیگیری موضوع، باید اضافه کرد که این گروه از افراد، یعنی گروه سوم، خود به چند دسته تقسیم میشوند؛ عدهای از آنان در قبال امتیازاتی که میتواند دریافت وجوه نقدی و یا دریافت امکانات ویژه و یا حتی وعدههای موهوم باشد، مجبور به اجرای دستورات و ملزم به انجام وظایف محوله از سوی سرشاخههای خود هستند و مأمور بیگانگانند و لابد معذور از خیانت نکردن به کشور و هموطنان خود.
دستۀ دیگر اما، زخم خوردگان انقلابند و کسانی که به دلایل مختلف، از جمله اینکه اسلام و جمهوری اسلامی، با تمنیات پست دنیوی آنان سازگاری ندارد، کینۀ آن را به دل گرفته و از هر راه ممکن، از جمله شایعه پردازی و دروغ پراکنی، به پندار خویش به مبارزه با جمهوری اسلامی مشغولند.
دستۀ سوم هم، آنهایی هستند که ملغمۀ وجودی شان، ترکیبی است از پدیدۀ خودنمایی در لباس روشنفکری، خود باختگی در برابرغرب و سبک زندگی غرب نشینان و نیز تبلیغات و تلقینات دین ستیزانه و متحجرانۀ عصر جاهلیت پهلوی؛ که در ذهن بسیط و ضمیر ناخودآگاهشان رسوب کرده و در نهایت، ماحصل امتزاج و اختلاط همۀ اینها، چیزی نیست جز بیهویتی و بیفرهنگی برای خودشان و غنیمتی بزرگ و دستاوردی مطلوب برای دشمنان.
بیهویتی و غفلت از گنجینۀ فرهنگ خودی، از آن رو کمال مطلوب و ایده آل دشمنان است که آنان را، نه تنها از اردوگاه مقابل جدا میکند، بلکه راحت و بیدرد سر، در صف خود به خدمتشان میگیرد و از وجود آنها بهره مند میشود.
از این رو، اگر از سر عقل و دور اندیشی، به فعالیتهای گستردۀ دشمنان در رسانههای مختلف، اعم از رادیو - تلویزیونها و نشریات و فضاهای مجازی بنگریم، علیرغم ترفندها و پیچیدگیهایی که در ارائۀ اخبار و اطلاعات به کار میبرند تا به اصطلاح خیلی شیک و اتوکشیده راست را دروغ جلوه دهند و از دروغ، قصهها ببافند، اما همیشه دم خروس از لابهلای حرفها و مثلا تحلیل هایشان پیداست و این روزها، بسیاری از افراد بیغرض و مرض و نه صاحبان منافع نامشروع و یا آنان که خود را به خواب زدهاند، متوجه خباثت و فتنهگری آنها شدهاند.
و در این میان، چه فرق میکند دشمن، آمریکا و انگلیس و فرانسه و دولت نامشروع صهیونیستی و امثال آلسعود باشد، یا خود فروختگانی که متأسفانه نام شریف ایران و هویت ایرانی و غالبا عنوان مسلمانی را یدک میکشند و در خدمت مستقیم و غیرمستقیم آن کشورها هستند ؟!... و باز چه فرق میکند، این دشمن داخلی، یک فرد خود خواه و پول پرست و محتکر آلت دست باشد یا فلان فیلمساز و نویسندهای که جز به سود حریف فیلم نمیسازد و قلم نمیزند.
افسوس که این قلم و این نوشته، به لحاظ اینکه در صفحهای با عنوان ادب و هنر، درج میشود مجال چندانی برای ورود به عرصۀ سیاست را ندارد تا با شرح و تفصیل بیشتری به موضوع بپردازد، بنا براین تنها به اختصار این را میتوان گفت که چه فرق است میان دشمن و آن افرادی که در هیئت دولت جا خوش کردهاند و آنهایی که به اسم نمایندۀ مردم، خانۀ ملت را از همراهی و همنوایی با مردم باز داشتهاند ؟
گر چه این معدود دولتیان و مجلسیان و رسانههای حامی ایشان را، بسیاری از مردم خوب میشناسند و روز به روز هم ماهیت غیرمردمی و روحیۀ انفعالی آنان، در برابر دشمنان این آب و خاک و این دین و آیین، در کانون شناخت دیگر مردمان وضوح بیشتری مییابد، اما و اما باید هشدار داد که برای مقابله با چنین خیانتپیشگانی، همین امروز هم دیر است چه برسد به فردا و فرداهایی که به قول زنده یاد قیصر امین پور، چه زود دیر میشوند و ای بسا که در این زود دیر شدنها، فرصت برای جبران مافات از دست برود و در سایۀ تغافل دستاندرکاران عرصۀ فرهنگ، هویت ملی و استقلال فرهنگی ما آسیب جدی ببیند و در پیامد آن، نقطۀ قوت این نظام برآمده از جانهای پاک، یعنی استقلال سیاسی هم، به لطف بیخیالی و اعوجاج فکری پارهای از مسئولین، و فعالیتهای لاینقطع راهزنان فرهنگ و هویت،
خدشهدار شود.