فرزند؛ نعمت الهی
رضا سلامتی
***
فرزند به معنای کودکی که از ازدواج میان مرد و زن زاده میشود و موجب بقای نسل است، یکی از نعمتهای الهی است. خداوند در آیه ۱۸۹ سوره اعراف میفرماید که داشتن فرزند سالم از آرزوهاى هر زن و مرد است. از همین رو، در دعای خویش خواهان فرزند سالم میشوند و به خداوند وعده میدهند که اگر فرزندی سالم داشته باشند شکرگزار این نعمت خواهند بود.
البته از همین آیه و آیه پس از آن به دست میآید که بسیاری از همین وعده دهندگان تخلف میکنند و بر خلاف وعده خویش پس از آنکه خداوند فرزندی سالم به آنان میبخشد ناسپاسی پیشه میکنند و شکرگزار نعمت فرزند نیستند.
این آیات همچنین بیان میکند که نخستین موجودات انسانی یعنی آدم (ع) و حوا آرزوی داشتن فرزند را داشتند. خداوند این آرزوی آنان را نیز برآورده ساخت.
البته بسیاری از مردم و حتی پیامبران دارای فرزند نشدند و نمیشوند؛ از این رو برخی از آنان با توسل و تمسک به دعا به درگاه خداوند خواسته خویش را بیان کرده و خواهان فرزند میشوند. خداوند در آیات ۸۳ تا ۱۰۱ سوره صافات از دعا و خواسته و آرزوی حضرت ابراهیم(ع) در فرزند داشتن وی سخن گفته است. همین آرزو را حضرت زکریا(ع) داشت و به خداوند عرضه کرد که مرا تک و تنها و بیوارث قرار مده!(انبیاء، آیه ۸۹؛ آل عمران، آیه ۳۸؛ مریم، آیات ۶ و ۸)
فرزند پسر و دختر
از نظر آموزههای قرآنی فرزند داری مهم و اساسی است و پسر و دختر بودن هیچ تفاوتی ایجاد نمیکند؛ زیرا بقای نسل برخلاف تصور عوامانه تنها به پسر نیست، بلکه با دختر نیز اتفاق میافتد. از این رو در آیات قرآن حضرت عیسی(ع) به حضرت ابراهیم(ع) نسبت داده شده است در حالی که از طریق مادر به آل عمران(ع) و حضرت ابراهیم(ع) میرسید.
پیامبر اکرم(ص) نیز نسل خود را از طریق فاطمه(س) دارد و حسنین(ع) به عنوان فرزندان پیامبر(ص) معروف هستند.
در تفکر جاهلی گفته میشد که: بنونا بنو ابنائنا و بناتنا بنوهن ابناء الرجال الاباعه؛ فرزندان ما فرزندان پسران ما هستند و اما فرزندان دختران ما پسران مردان بیگانهاند.
همچنین در آموزههای اسلامی، دختر رحمت است که از آن بازخواست نمیشود، در حالی که از پسر که نعمت است بازخواست خواهد شد. امام صادق(ع) میفرماید: اَلبَنونَ نَعیمٌ وَ البَناتُ حَسَناتٌ وَ الله یَسألُ عَنِ النَّعیمِ وَ یُثیبُ عَلَی الحَسَنات؛ پسران نعمت و دختران حسنه هستند و خداوند از نعمت سؤال میکند و بر حسنه پاداش داده میدهد.(وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۹۹)
اینکه از نعمت پرسش میشود در آیه ۸ سوره تکاثر بصراحت بیان شده است: ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ؛ سپس در همان روز است که از نعمتِ روى زمین پرسیده خواهید شد. البته باید توجه داشت که مهمترین نعمتی که خداوند به بشر داده براساس آیه ۳ سوره مائده نعمت ولایت است. از این رو در روایات تفسیری به عنوان مصداق اتم و کامل نعمتی که از آن سؤال و پرسش میشود از مسئله ولایت نام برده شده است.
پیامبر (ص) در بیان علت رحمت بودن دختر میفرمایند: چه فرزند خوبی است دختر! هم پر محبت است، هم کمک کار، هم مونس است و هم پاک و پاککننده.(مکارم الاخلاق، ص۵۴)
همچنین امام صادق(ع) میفرماید: آنگاه که انسان دارای دختری شود، خداوند ملکی را به سوی او میفرستد و بال خویش بر سر و سینه آن دختر میگسترد- آن کس که هزینه دختر را تأمین کند به او کمک میشود.(وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۰۴)
در روایات اسلامی آمده که وقتی دختری در خانوادهای متولد میشود، ناودانی از رحمت خدا به سوی خانواده گشوده میشود.(تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۷۵) و هم چنین آمده که وجود زن و دختر در خانه خود مایه رحمت و برکت آن خانه است؛ یعنی زنان اگرچه کاری اقتصادی نداشته باشند و به خانه داری بپردازند، مایه برکت و موجب گشایش و ریزش رحمت حق هستند.(دفاع از حقوق زن، محمد حکیمی، ص۱۶۲)
اهمیت تأدیب و تربیت فرزند
در آموزههای قرآنی بر ادب و تادیب فرزند تاکید شده است. پیامبر گرامی(ص) میفرماید: أکرِمُوا أولادَکُم و أحسِنُوا آدابَهُم؛ به فرزندان خود احترام بگذارید و آنها را نیکو تربیت کنید.(میزان الحکمه، ح ۲۲۷۴۷ )
رفتارهایی که خداوند از فرزندان پیامبران نقل میکند، اوج ادب ایشان را نشان میدهد. از جمله ادبی که حضرت اسماعیل(ع) در برابر حضرت ابراهیم(ع) نشان میدهد و خود را تسلیم محض پدر دانسته و فرمان او را بیچون و چرا میپذیرد(صافات، آیات ۸۳ تا ۱۰۲) و نیز ادب حضرت یوسف(ع) که در برابر پدر از خود نشان داده و به استقبال والدین میرود.(یوسف، آیات ۹۹ و ۱۰۰)
خداوند در آیات بسیاری روش تادیب فرزند را بیان میکند و اینکه فرزندان چگونه باید تربیت شوند که مطیع والدین بوده و به احسان و نیکی والدین بپردازند.(بقره، آیه ۸۳؛ نساء، آیه ۳۶؛ انعام، آیه ۱۵۱؛ اسراء، آیه ۲۳؛ عنکبوت، آیه ۸ )
باید فرزند را طوری تربیت کرد که به والدین احترام بگذارد و از والدین جز در کفر و شرک اطاعت نماید و بیآنکه والدین درخواستهای خودشان را مطرح کنند، درخواستها و نیازهایشان را بشناسد و احسان نماید.(همان آیات)
امام سجاد (ع) مسئله تربیت و تادیب فرزند را چنان مهم میداند که از خداوند طلب یاری در این زمینه میکند و میفرماید: وَأعِنّی عَلى تَربِیَتِهِم و بِرِّهِم؛ خدایا ! مرا در تربیت و نیکى به فرزندان یارى فرما.(الصحیفه السجّادیّه، ص ۱۳۵)
حضرت امیرمومنان علی(ع) میفرماید: گرانبهاترین چیزی که پدران برای فرزندانشان به ارث میگذارند، ادب است.(خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدی، ج۶، ص ۴۳۸)
امام صادق(ع) نیز مسئله تادیب را مهمتر از هر امری در زندگی کودک و فرزندان میداند و میفرماید: إنَّ خَیرَ ما وَرَّثَ الآباءُ لأِبنائِهِم الأدَبُ لاَ المالُ؛ بهترین ارثى که پدران براى فرزندان باقى مىگذارند، ادب است نه ثروت.(. الکافى، ج ۸، ص ۱۵۰)
انسان باید محبت خود را نشان دهد و احترام به کودکان را در عمل بیاموزد. روشی که پیامبر(ص) اتخاذ کرد بیانگر آن است که با کودکان چنان برخورد شود که محبت را با جان و پوست خویش بفهمند و دریابند. این گونه رفتار در آینده کودک تاثیر بسزایی دارد؛ زیرا احساس کمبود محبت نخواهد داشت و در آینده بویژه دختران در دام محبت دروغگویان نمیافتند.
روایت است: رسول اکرم (ص) مردم را به نماز فرا خواند. حسن(ع) طفل خردسالی بود و با آن حضرت بود. پیامبر طفل را پهلوی خود نشاند و به نماز ایستاد. حضرت یکی از سجدههای نماز را خیلی طول داد. راوی میگوید: من سر از سجده برداشتم و دیدم حسن(ع) از جای خود برخاسته و روی کتف پیامبر نشسته است. وقتی نماز تمام شد، نمازگزاران گفتند: «ای رسول خدا! چنین سجدهای از شما ندیده بودیم. گمان کردیم وحی بر شما رسیده است». فرمود: وحی نرسیده بود. فرزندم حسن در حال سجده بر دوشم سوار شد. نخواستم تعجیل کنم و کودک را به زمین بگذارم. آن قدر صبر کردم تا طفل خودش از کتفم پایین آمد.(بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۲۹۴-۲۶۰)
پیامبر(ص) فرمود: «مَنْ کانَ لَهُ و لَدٌ صَبا؛ هر کس که کودکی دارد باید در راه تربیت او، خود را تا سر کودکی برساند و خود را با عوالم او هماهنگ ساخته، رفتاری که در خور درک اوست پیش گیرد.(وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۱۲۶)
آن حضرت در جایی دیگر نیز میفرماید: مَن کانَ عِندَهُ صَبِیٌّ فَلیَتَصابَّ لَهُ؛ هر کس کودکى دارد، باید با او کودکانه رفتار کند.(کتاب من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۴۸۲؛ وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۱۲۶)
در سیره پیامبر(ص) آمده که: و التلطّف بالصّبیان من عاده الرسول؛ لطف و عنایت به کودکان، از عادات حمیده و صفات پسندیده پیامبر بود.(محجه البیضاء، ج ۳، ص ۳۶۶.)
این لطف را باید نشان داد و محبت را ابراز و اظهار کرد. از این رو بوسیدن فرزند بسیار مورد تاکید قرار گرفته است و امام صادق(ع) فرموده است: و اَکثِرُوا مِنْ قُبْلَهِ اَوْلادِکُمْ فَاِنَّ لَکُمْ بِکُلِّ قُبْلَهٍ دَرَجَهً؛ فرزندان خود را بسیار ببوسید زیرا برای شما در هر بوسیدن درجهای است.(بحار الانوار، ج۱۰۱، ص۹۲)
رسول خدا – (ص) – فرمود: مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فَکَاَنَّما اَعْتَقَ رَقَبَهً مِنْ وُلْدِ اِسْمعیلَ وَ مَنْ اَقَرَّ عَیْنَ ابْنٍ فَکَاَنَّمابَکی مِنْ خَشْیَهِ اللهِ؛ کسی که دختر بچه خود را شادمان کند مانند کسی است که بندهای را از فرزندان (حضرت) اسماعیل، آزاد کرده باشد و آن کس که پسر بچه خود را مسرور و دیده او را روشن کند مانند کسی است که از خوف خداگریسته باشد.(مکارم الاخلاق، ص ۱۱۴)
امام کاظم(ع) به آثار رفتار والدین در خردسالی و آثار آن در بزرگسالیاشاره داشته و میفرماید: تُستَحَبُّ عَرامَهُ الغُلامِ فی صِغَرِهِ لِیَکوُنَ حَلیما فی کِبَرِهِ؛ پسندیده است که فرزند در کودکى به بازى و جست و خیز بپردازد تا در بزرگسالى بردبار و باوقار باشد.(. بحار الأنوار، ج ۶۰، ص ۳۶۲ )
امتحان با فرزند
یکی از مهمترین سنتهای الهی، سنت امتحان و ابتلاست (عنکبوت، آیه ۲ و ۳؛ آل عمران، آیه ۱۴) این امتحان با دو چیز خیلی سختتر است؛ یکی با اموال و دیگری با فرزند.(اسراء، آیه ۶؛ مومنون، آیه ۵۵؛ شعراء، آیه ۱۳۳)
خداوند به مؤمنان نسبت به آزمایش آنان از طریق فرزند هشدار میدهد.(انفال، آیه ۲۸؛ تغابن، آیات ۱۴ و ۱۵) این آزمایشها از راههای مختلفی انجام میگیرد که از جمله آنها مرگ فرزندان یعنی میوه دل آنهاست.(بقره، آیه ۱۵۵)
پیامبر (ص) در این باره میفرماید: إنَّ لِکُلِّ شَجَرَهٍ ثَمَرهً و ثَمَرَهُ القَلبِ الوَلَدُ؛ هر درختى میوهاى دارد و میوه دل، فرزند است.(میزان الحکمه، ریشهری، ح ۲۲۶۰۸ )
شاید یکی از مهمترین آزمونهایی که حضرت ابراهیم(ع) با آن مواجه شد، آزمون با دستور ذبح اسماعیل(ع) بود؛ زیرا اسماعیل فرزندی است که پس از سالیان سال و در پیری با معجزهای نصیب آن حضرت شده بود و اکنون فرمان ذبح آن در نوجوانی وارد شده بود.(صافات، آیات ۸۳ تا ۱۰۲)
فرزند ناصالح نه تنها خویشتن خود را گم نموده و گوهر بندگی و انسانیت خویش را از دست میدهد، که گاهی ممکن است پدر صالح و شایسته را به انسانی ناصالح مبدل گرداند؛ امام علی(ع) درباره زبیر فرمود: مازال الزبیر رجلاً منّا اهل البیت حتی نشا ابنه المشؤوم عبدالله؛ پیوسته زبیر مردی از ما اهل بیت بود تا اینکه فرزند شوم و ناخلف او عبدالله بزرگ شد و او را از ما جدا کرد. (نهجالبلاغه، قصارالحکم، شماره۴۵۳)
عشق و علاقه به فرزند شاید طبیعی باشد ولی اگر برای خدا و در راه خدا نباشد ممکن است بسیار آسیب زننده باشد. امیرمؤمنان على(ع) در وصیت نامه خود خطاب به فرزندش امام مجتبى(ع) ضمن هشدار نسبت به تاثیر شگرف فرزند در پدر به نقش تاثیرگذار تربیتاشاره کرده و مى نویسد: وَجَدْتُکَ بَعْضِى بَلْ وَجَدْتُکَ کُلِّى حَتّى کَأَنَّ شَیْئاً لَوْ أَصابَکَ أَصابَنِى وَ کَأَنَّ الْمَوْتَ لَوْ أَتاکَ أَتانِى فَعَنانِى مِنْ أَمْرِکَ ما یَعْنِینِى مِنْ أَمْرِ نَفْسِى؛ تو را جزیى از خود، بلکه همه وجود خود دیدم تا به آنجایی که اگر چیزى به تو ضرر برساند، مثل آن است که به من زیان رسانده و گویى اگر مرگ به سراغ تو بیاید، به سراغ من آمده، بنابراین همان اهتمامى را که در اصلاح امور خود مى نمایم درباره تو دارم. (نهجالبلاغه، نامه۳۱)
پس اگر تربیت درست نباشد محبت شدید و علاقه پدر به فرزند ممکن است موجب گمراهی شود. اینکه خضر(ع) فرزندی را میکشد به دلیل آن است که در آینده با بزرگ شدن موجبات تباهی والدین صالح را فراهم میآورد.(کهف، آیه ۸۰)