اخبار ویژه
ایستگاههای منطقهای تروریسم ارزی علیه ایران چگونه کار میکردند؟!
«آمریکا، امارات و عربستان بازارهایی در سلیمانیه، هرات و دوبی درست کردهاند که ارز را در این بازارهای کوچک بالا برده و بازار ایران هم از آنها تبعیت میکند.»
واعظی رئیس دفتر رئیسجمهور ریشه گرانی بازار ارز را توطئه عربستان و آمریکا دانسته و اعلام کرد که آمریکا، امارات و عربستان بازارهایی در سلیمانیه، هرات و دوبی درست کردهاند که ارز را در این بازارهای کوچک بالا برده و بازار ایران هم از آنها تبعیت میکند. این نخستینبار نیست که دولتیها آمریکا را مسئول گرانی و اغتشاش بازار ارز میدانند، پیش از این، در 22 شهریور ماه بود که مرکز حراست وزارت امور اقتصادی و دارایی طی گزارشی اعلام کرد که بر اساس طرح همکاری مشترک وزارت خارجه، خزانهداری و دستگاه اطلاعاتی آمریکا، برنامه عملیاتی اغتشاش در بازار ارزی ایران از طریق القای شوکهای زمانبندی شده در راستای افزایش نااطمینانی به پایداری ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی، با بهرهگیری از پایگاههای آمریکا در برخی کشورهای همجوار در جریان است.
اما چطور میشود منشأ خارجی تقاضای ارز باعث افزایش تورم و قیمت دلار شده و مکانیزم آن چگونه عمل میکند؟
فرض کنید کشور x قصد دارد تا اردیبهشت ماه طی یک پروسه چند ماهه بازار ارزمان را ملتهب کند، کشور x متوجه شده میزان نقدینگی ما به شدت رشد کرده و همزمان بهخاطر یکسانسازی نرخ ارز دلار در حال نوسان است؛ به همین دلیل هم اقدام به خرید دلار با حجم بالا از طریق صرافیهای طرف معامله ما در خارج از کشور میکند (اربیل، سلیمانیه، استانبول، هرات، دوبی). حالا صرافیهای تهران متوجه نیاز دلاری خارج میشوند و شروع به جمعآوری دلار از کف بازار میکنند و این افزایش تقاضا، باعث افزایش قیمت میشود. افزایش قیمت دلار باعث فروش دلار توسط بانک مرکزی میشود و صراف که در مثلاً دوبی نشسته، تقاضای دلار از صراف تهران دارد. حالا بانک دلار را میدهد به مصرف کننده (مردم) تا قیمت کنترل شود و مردم چون قیمت افزایش داشته؛ اقدام به فروش به صراف تهران میکنند.
صراف دلار را از مردم میخرد و ریال میدهد. حالا صراف تهران دلار را میدهد به صراف دوبی، اما ریال نمیگیرد و به جایش مثلاً درهم میگیرد، این امر سبب فراوانی درهم در بازار شده و قیمت داخل نسبت به برابری قیمت دلار به درهم حباب دارد، به همین دلیل بانک مرکزی برای ایجاد تعادل قیمت درهم و دلار نسبت به نرخ جهانی، اقدام به خرید درهم از صرافیها میکند. حالا صراف تهران ریال دارد؛ صراف دوبی دلار و مصرف کننده (مردم) سود کردهاند و قیمت دلار افزایش داشته است. این بازی مجدداً تکرار میشود تا قیمت مجدداً رشد کند و دلار از دست بانک مرکزی خارج شود.
اما نباید فراموش کرد که این افزایش قیمت دلار نگرانی صاحب سرمایهها را بهدنبال دارد، به همین دلیل آنها اقدام به خروج سرمایه خود از کشور میکنند و این همزمانی با موج خرید دلار از طریق کشور x سبب کمیاب شدن منابع دلاری میشود. در این زمان دلار در صرافیهای خرجی زیر قیمت تهران آن هم با اختلاف معامله میشود و این یعنی بانک مرکزی که الان به شدت تحت فشار است و قصد دارد نرخ دلار را سرکوب کند؛ حالا برعکس مکانیزم را اجرا میکند. دلار وارد میکند و درهم خارج.
حالا صرافیهای خارجی مجدداً درهم خودشان را از بانک مرکزی ایران پس گرفتهاند و دلار بانک مرکزی را به آن پس دادهاند و کشور x با هزینه اندک کارمزد نقل و انتقال توانست اوضاع اقتصادی را بهم بریزد.
یادآور میشود دادستانی و نیروهای امنیتی ترکیه اخیراً شبکه 410 نفره فعال در قاچاق ارز از ایران به ترکیه و سپس انتقال آن به آمریکا را متلاشی کرد. برخی از این افراد با یهودیان ایرانیتبار در آمریکا در ارتباط بودند و نیم میلیارد دلار را از ترکیه به آمریکا منتقل کرده بودند. استانبول یکی از چهار ایستگاه آمریکا برای انجام عملیات تروریسم ارزی علیه ایران بوده است.
واشنگتن پست: ایران داعش را زد اما از دشمنانش زهر چشم گرفت
یک روزنامه آمریکایی تصریح کرد حمله موشکی ایران صرفاً انتقام از داعش نبود بلکه نمایش قدرت برای زهرچشم گرفتن از دشمنان منطقهای و بینالمللی ایران بود.
واشنگتن پست مینویسد: «سپاه پاسداران» اعلام کرد شش فروند موشک میان برد را در ساعت 2 بامداد از پایگاهی در غرب ایران به مقر داعش داخل خاک سوریه شلیک کرده است. طبق این اعلام، موشکها به شرق رودخانه «فرات» اصابت کرده و مبارزان مسلح داعش را کشته و زخمی کرده است.
سپاه در وب سایت خود کشته شدگان این حملات را «تروریستهای تکفیری» نام برد. داعش هنوز بخشهایی از خاک استان «دیرالزور» سوریه را در تصرف خود دارد. در این ناحیه سربازان آمریکایی هم حضور دارند و در کنار رزمندگان بومی با داعش میجنگند. یقیناً جمهوری اسلامی هدف اصلیاش از این حمله موشکی، صرفاً هدف قرار دادن عاملان حمله تروریستی اهواز نبوده است. این حمله موشکی؛ «نمایش قدرت» برای زهر چشم گرفتن از دشمنان و رقبایش در منطقه و ماوراء آن بوده است.
«دیدهبان حقوق بشر سوریه» در مورد این حمله اعلام کرده است که دست کم چهار فروند موشک در شهرک «هجین» در شرق سوریه به زمین افتاده است. در این شهر داعش هنوز فعال است.
ایران جمع کثیری نیروی نیابتی بومی در سوریه دارد که در همین حوالی مستقر هستند و سپاه آنها را فرماندهی میکند. اما نکته حیرتانگیز و حائز اهمیت این است که، ایران دقیقاً در مقطعی دست به این حمله موشکی میزند که تا یک روز قبل از آن هم «حسن روحانی» رئیسجمهور ایران و هم هیئت دیپلماتیک ایران در سازمان ملل، به مدت یک هفته در یک تلاش سخت دیپلماتیک سعی میکردند بلکه بتوانند موافقت اروپاییها و سایر کشورها را برای مخالفت کردن با فشارهای فزاینده آمریکا علیه ایران بدست آورند.
«هنری روم» عضو «گروه اوراسیا» میگوید: «روحانی دلش نمیخواست ایران در زمانی که مشغول کار دیپلماتیک است؛ در داخل کشور دست به یک عمل تلافیجویانه بزند، چرا که یقیناً این کار اثر خود را بر مکالمات ایران در سازمان ملل باقی خواهد گذاشت.»
ادعای واشنگتن پست درباره مخالف بودن آقای روحانی با حمله موشکی در حالی است که رئیسجمهور دیروز در جلسه هیئت دولت ضمن تشکر صریح از اقدام سپاه گفت: باید از نیروهای مسلح و سپاه پاسداران تشکر کنم که به موقع و با دقت تصمیمات شورای عالی امنیت ملی را اجرا کرد و پاسخ آنهایی را که به امنیت و جان مردم خیانت کرده بودند و به زنها و کودک 4 ساله رحم نکردند، به بهترین وجه دادند. البته ما آمران و طراحان این اقدام تروریستی را مانند عاملان آن میدانیم.
حمایت غرب از جاسوسان دوتابعیتی و بیهمتی وزارت خارجه درباره دیپلمات خود
هنگامی که غرب برای آزادی جاسوسهای خود در ایران، جبهه رسانهای تشکیل داده و با هجمه تبلیغاتی سعی در مرعوب کردن مقامات ایرانی را دارد، چرا وزارت خارجه برای آزادی دیپلماتش اهتمام کافی ندارد؟
مشرق در گزارشی نوشت: «وقتی بررسی میکنم ببینم نازنین زاغری در حال انجام چه کاری بوده، میبینم که او، آنطور که من میفهمم فقط در حال آموزش روزنامهنگاری بوده است»؛ اینها بخشی از اظهارات بوریس جانسون وزیر سابق امور خارجه انگلیس درمورد یک جاسوس دوتابعیتی ایرانی - بریتانیایی است. بیان این عبارت ازسوی رئیس دستگاه دیپلماسی انگلیس که یک گاف سیاسی بزرگ تلقی شد، درحالی بود که تا پیش از آن رسانههای غربی و مقامات لندن یکصدا اعلام میکردند که زاغری برای دیدار با خانواده خود به ایران آمده و به دلیل اتهامات بیاساس بازداشت و محکوم به زندان شده است.
حالا مسئله آزادی این جاسوس دوتابعیتی، به یکی از محورهای اصلی مذاکرات دیپلماتیک دوطرف تبدیل شده است. حتی در آخرین سفر هیئت انگلیسی به ایران، معاون خاورمیانهای وزیر خارجه انگلیس در کنار پروندههای برجام، یمن و سوریه، درخصوص آزادی زاغری مذاکره کرد.
در پرونده دیگری، پس از دستگیری و محکومیت دو جاسوس دوتابعیتی به نامهای باقر و سیامک نمازی مقامات واشنگتن همین تلاش را برای آزادی آنها کردند.
باقر نمازی به همراه پسرش پس از انقلاب به تدریج و پس از مشورتهای مستمر با دولتهای متعدد در آمریکا، به یکی از عوامل کلیدی شبکهسازی برای ایجاد تغییر در ایران بدل میشود.
اما از طرف دیگر، دادستانی آلمان اتهامات ادعایی علیه یک دیپلمات ایرانی را که ادعا میشود قصد حمله به تجمع گروهک تروریستی منافقین را داشته است، اعلام کرد. دادستانی فدرال آلمان همچنین اعلام کرد که این دیپلمات ایرانی مستقر در وین مشکوک به همکاری با زوجی است که در بلژیک قصد حمله به تجمع گروهک تروریستی منافقین در پاریس را داشتهاند.
«توماس اشنول» سخنگوی وزارت امور خارجه اتریش در یک کنفرانس خبری اعلام کرد: از ایران خواستهایم تا مصونیت این دیپلمات را لغو کند. دستگاه قضایی بلژیک حکم به بازداشت این دیپلمات ایرانی داده و به همین دلیل ظرف 48 ساعت موقعیت دیپلماتیک خود را از دست میدهد.
متاسفانه دستگیری یک دیپلمات ایرانی و نقض حقوق دیپلماتیک ازسوی دولت آلمان آن هم بدون اسناد متقن و مبتنی بر ادعاهای واهی، با واکنش مجدانه وزارت امور خارجه همراه نبود و به احضار سفرای چند کشور بسنده شد.
اکتفا به یک درخواست صرف برای رهایی این دیپلمات ایرانی و مماشات با طرفهای اروپایی (برای حفظ برجام) از یک طرف، عدم گوشزد نمودن تبعات اینگونه اقدامات از طرف دیگر، مقامات غربی را برای نقض قوانین دیپلماتیک و اعلان درخواستهای طلبکارانه جسورتر کرده است؛ تا جاییکه مقام اتریشی خواستار لغو مصونیت دیپلمات ایرانی شده است.
هنگامیکه دولتهای غربی برای آزادی جاسوسهای خود در ایران، جبهه رسانهای تشکیل داده و با هجمه تبلیغاتی سعی در مرعوب کردن مقامات ایرانی را دارند و از ابزارهای سیاسی و اقتصادی برای آزادی عوامل خود بهره میگیرند و در تمامی مذاکرات بخشی از توان خود را مصروف رهایی یک جاسوس میکنند، چرا دستگاه دیپلماسی دولت تدبیر و امید برای آزادی یک دیپلمات که از مصونیت حقوقی برخوردار است و تنها به اتهامات واهی دستگیر شده اهتمام کافی ندارند؟!
دستاورد «تقریباً هیچ» برجام را با همین منطق به «خسارت محض» تبدیل کردید
وزیر خارجه در اظهاراتی سؤالبرانگیز گفت حمایت اروپا برای حفظ برجام، بیش از حد انتظار بوده است!
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، ظریف در مصاحبه با لیس دوست خبرنگار شبکه بیبیسی اظهار داشت: ترزا می نخستوزیر انگلیس و امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه و سایر مقامات گفتهاند که به توافق هستهای پایبند هستند و تلاش میکنند ایران از مزایای اقتصادی توافق هستهای بهرهمند شود. اروپاییها بیشتر از آنچه از آنها انتظار میرفت به توافق هستهای پایبندی نشان دادند. پس از آن نوبت به آن میرسد که آن تعهدات سیاسی به ساز و کارهای عملی تبدیل شوند. معتقدم آن ساز و کارها در نهایت ایجاد خواهند شد. آزمایش بعدی که بسیار دشوار خواهد بود، اینست که ببینیم آن ساز و کارها کار میکنند یا خیر. ما اندکی صبورتر خواهیم بود اما این به آن معنا نیست که صبر ما هرگز تمام نخواهد شد. ما فقط کمی بیشتر صبور خواهیم بود.
وی در پاسخ به این سؤال که«شما درخواست رئیسجمهور ترامپ را برای دیدار با رئیسجمهور روحانی میپذیرید آیا این غیرممکن است؟»، گفت: هیچ چیز غیرممکن نیست. اما ببینید نتیجه دیدار ترامپ با روحانی یک عکس یادگاری و یک سند دو صفحهای خواهد بود. ما یک سند 150 صفحهای داریم که در واقع همان توافق هستهای است. کلمه به کلمه این سند با مذاکره تنظیم شده است؛ نه تنها بین ایران و آمریکا، بلکه شش قدرت دیگر هم در آن نقش داشتهاند. من که به مدت طولانی در مذاکرات و فرآیند تنظیم این توافق بودم میتوانم به رئیسجمهور ترامپ اطمینان دهم که آمریکا نمیتواند توافقی از این بهتر به دست آورد.
اظهارات ظریف درباره حمایت بیش از انتظار اروپا برای حفظ برجام در حالی است که اروپاییها برخلاف تعهدات برجام درباره لغو تحریمها، نه تنها تقابل نقض عهد آمریکا و احیای تحریمها نایستادند، بلکه شرکتهای بسیاری نظیر توتال و زیمنس و پژو و ایرباس و... اقدام به لغو قراردادهای خود بدون پرداخت جریمه کردند. اروپاییها حتی حاضر نشدهاند قطعنامهای برای تقویت آمریکا (به خاطر نقض برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت) به شورای امنیت ارائه دهند. برعکس آنها مواضع آمریکا علیه برنامه موشکی و نفوذ منطقهای آمریکا را تأیید کردهاند.
با این اوصاف عجیب است که آقای ظریف باز هم میگوید حمایت اروپا از برجام بیش از حد انتظار بوده است. یعنی آقای ظریف انتظار داشته مانند آمریکا رو بازی کند و دست ایران برای خروج متقابل از برجام را باز بگذارد؟! اکنون اروپا نقش پلیس خوب را به عنوان مکمل نقش پلیس بد آمریکا ایفا میکند و بدین ترتیب در حالی که تعهدات آمریکا به عنوان تعهدات طرف اصلی برجام در زمینه لغو تحریمها نقض شده و شرکتها از همکاری با ایران بیم داده میشوند، اروپا با فریبکاریهایش ایران را ترغیب به ادامه تعهدات یکطرفه خود کرده است.
گفتنی است همین مواضع آقای ظریف و برخی دیگر از مدیران دولتی موجب شده اروپاییها و آمریکا هرگز خود را بدهکار حساب نکنند بلکه حتی ترامپ با اطمینان از اینکه مقامات دولت ایران میگویند حتی در صورت خروج آمریکا در برجام میمانند، اقدام به نقض تعهدات خود و خروج بیهزینه از برجام کرد! به عبارت دیگر، دستاورد «تقریباً هیچ» برجام با همین منطق منفعل، به تدریج به خسارت محض تبدیل شد.