kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۳۴۹۰
تاریخ انتشار : ۰۹ مهر ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۱
مسئول آثار اجتماعی گرانی‌های اخیر کیست؟

نارضایتی مردم از سکوت و بی‌تحرکی دولت در اوج فشارهای اقتصادی




عباس شمسعلی
ایجاد مشکلات اقتصادی و آثار اجتماعی آن بر خانواده‌ها در طول سال‌های گذشته هر از چند گاهی سوژه روز کشور و به نوعی نقل محافل بوده است. بارها در این سال‌ها شاهد نوسانات ارزی یا جهش قیمت مسکن و خودرو، یا به تخت سلطنت نشستن نوبتی گوجه فرنگی و پیاز و تخم مرغ و... بوده‌ایم که معمولا یا پس از چندی با تدبیر یا بی‌تدبیر تا حدی تعدیل شده است یا متاسفانه پس از مدتی به قیمت جدید عادت می‌کنیم و قیمت قبلی تبدیل به خاطره می‌شود و منتظر می‌مانیم تا خودنمایی بعدی اقلام سرکش و بی‌ملاحظه در آینده.
حال علت اینکه چه می‌شود که یکباره رشته کنترل بازار از دست متولیان خارج می‌شود و یک کالایی که خود تولید‌کننده آن هستیم و تا چند روز قبل به صورت عادی عرضه می‌شده است رشد فضایی پیدا می‌کند در جای خود قابل بررسی است.موضوع این نوشتار اقتصادی نیست و بیشتر هدف این است که آثار اجتماعی این رخوت و کم تحرکی آزاردهنده برخی مسئولان امر را به نقد بکشیم.
این روزها بر خلاف گذشته که خودنمایی قیمت‌ها به صورت نوبتی بود و هر کالایی در یک مقطع برای مردم ناز می‌کرد، شاهد افزایش همگانی و یکپارچه در قیمت اقلام، خدمات و.. هستیم. علت را که می‌پرسی همه افزایش نرخ ارز را بهانه می‌کنند و همه تقصیرها به گردن این کاغذ اجنبیِ بی‌احساسِ بی‌تربیت می‌افتد. حال اینکه یک کاغذ کوچک چطور می‌تواند این اندازه سمی و خطرناک باشد از عهده تحلیل حقیر خارج است و پرداختن به آن بر عهده اقتصاد دانان متعهد و یک تابعیتی دوستدار وطن است.
اما گذشته از این‌ها و بی‌توجه به اینکه به راستی علل نوسانات اخیر و سهمگین اخیر در بازار و اقتصاد کشور چیست و آیا صرفا علت اقتصادی است یا توطئه دشمن، یا به کارگیری افراد کم توان و بی‌انگیزه، یا انتخاب‌های سیاسی، قبیله‌ای و کم مایه برای پست‌های مهم، یا غفلت و چشم داشتن به دشمنی که بارها خلف وعده و خباثتش را به ما ثابت کرده است و... که در جای خود و توسط صاحب نظران قابل بررسی است، نگاهی به مردم کوچه و بازار و نشستن پای صحبت‌های آنها حکایتی دیگر دارد.
مردم ما با برخی نوسانات قیمتی و یا مشکلات اقتصادی بیگانه نیستند و بارها در مقاطع مختلف با شدت و غلظت کم و زیاد درگیر آن شده‌اند، اما موردی که این روزها در بین صحبت‌های مردم به گوش می‌رسد و شاید بیش از اصل مشکلات اقتصادی برای آنها آزاردهنده است، عدم شفافیت ماجرا و بی‌توجهی مسئولان به پاسخگویی و برطرف کردن ابهامات شکل گرفته است.
در گذشته معمولا اگر یک کالایی مثل گوجه فرنگی یا هر چیز دیگری به یکباره افزایش قیمت پیدا می‌کرد با توضیحات یا توجیهات مسئولان همراه می‌شد که مثلا علت آن کشت کم یا سرمازدگی یا دلال بازی یا صادرات زیاد و... است و معمولا بعد از چند روز یا چند هفته مشکل برطرف می‌شد. اما این روزها که اکثر قریب به اتفاق کالاهای اساسی و غیر اساسی مورد نیاز مردم از پوشک بچه تا رب گرفته تا اجاره بها و قیمت مسکن و... رشد صعودی سرسام آوری را تجربه کرده‌اند، تقریبا هیچ پاسخ روشن و قانع‌کننده‌ای از سوی مسئولان دولتی دیده نمی‌شود و بدتر اینکه تقریبا هیچ اقدام کارگشا و عملی نیز برای رفع وضع موجود به چشم نمی‌خورد.
بهت مردم از بی‌خیالی آقایان مسئول
این روزها به بهانه افزایش قیمت باورنکردنی قیمت دلار، تقریبا هر کالایی افزایش قیمت را تجربه کرده است.
در این بین مثل همیشه این اقشار ضعیف از جمله کارمندان و کارگران که حقوق ثابت دارند یا کسانی که درآمد آنها غیر پایدار است بیشترین لطمه را دیده‌اند. متاسفانه کاهش ارزش پول و قدرت خرید مردم در ماه‌های اخیر که همچنان ادامه دارد باعث شده است، خانواده‌ها برای اینکه بتوانند این وضعیت را مدیریت کنند از بسیاری نیازهای روزمره چشم پوشی کنند و به نیازهای با اولویت بالا توجه نمایند. این روزها تهیه میوه که پیش از این معمولا در سبد مصرفی خانوارهای ایرانی جایگاه ویژه‌ای داشت بسیار کمرنگ شده است یا مصرف گوشت و لبنیات و امثالهم همچنین توجه به برخی نیازهای مهم دیگر که می‌تواند در دراز مدت به سلامت جسم و روح اعضای خانواده‌ها آسیب بزند.
در ماه‌های اخیر با رشد عجیب قیمت مسکن و همچنین افزایش بی‌ضابطه اجاره بها، بسیاری از خانواده‌ها در تهیه مسکن مناسب مستاصل مانده‌اند و یا رو به سمت خانه‌های با متراژ کمتر از گذشته آورده‌اند یا قید خرید خانه را زده‌اند؛ عده‌ای هم به سمت حاشیه شهرها رانده شده‌اند.
موارد متعدد دیگری نیز از رشد غیر منطقی قیمت‌ها را می‌توان نام برد که همه از آنها و تاثیرشان بر زندگی‌ها با خبرند، اما سؤال مهم این است که در چنین مواردی مردم چشم امیدشان و بهتر بگوییم دلگرمیشان برای مبارزه با فرصت‌طلبان یا مدیریت بازار و تامین فوری و برنامه‌ریزی شده نیازها و نظارت بر قیمت‌ها به چه کسانی است؟ آیا غیر از این است که اکنون مردم چشم انتظار مسئولان خود به خصوص دولت هستند تا هرچه سریعتر واکنش مناسب را به این اوضاع به هم ریخته نشان دهند؟ آیا واقعا این روزها دولت و مجلس پاسخگوی انتظارات به حق مردم هستند؟ نگاهی به وضع موجود و گذشت بیش از 6 ماه از موج جدید فشارهای اقتصادی گویای این است که متاسفانه انگار که بازار به حال خود رها شده است و مسئولان امر هنوز متوجه وخامت اوضاع نشده‌اند و البته یا مشکلات را نمی‌بینند و موج این مشکلات به ساحل خوش آب و هوای محل زندگی آنها نرسیده است، یا اینکه عزمی برای این کار ندارند.
با وجود اینکه وظیفه ساماندهی به وضعیت اقتصادی و مبارزه با فرصت‌طلبان علاوه‌بر دولت بر عهده مجلس و قوه قضائیه نیز است اما جایگاه دولت به عنوان قوه مجریه و سکاندار اقتصاد کشور می‌طلبد که تحرک و پویایی بیشتری از خود نشان دهد، اما اینکه این روزها که مثلا قیمت دلار تا آستانه 20 هزار تومان هم رفته عملا دیده می‌شود که رفتار و گفتار و تکاپوی رئیس‌جمهور و دولت مردان تقریبا هیچ تفاوتی با زمانی که دلار 4-3 هزار تومان بود نداشته علاوه ‌بر اینکه بسیار عجیب است به شدت برای مردم آزاردهنده است. البته برخی اقدامات از جمله دلار 4200 تومانی که تبدیل به رانت خواری و تشکیل پرونده‌های قضائی برای برخی افراد شد و همینطور راه‌اندازی بازار ثانویه ارز که نه تنها کمکی به کاهش قیمت ارز نکرد بلکه بعد از آن روند افزایش قیمت نیز سرعت گرفت از کارهای دولت در این مدت است که قابل قبول نیست و حتی توضیحی بر چگونگی اتخاذ این تصمیم‌ها و تشریح نتایج آن از سوی دولت وجود ندارد. مردم این روزها با دیدن بی‌توجهی یا کم توجهی مسئولان به وجود فشار اقتصادی و سرگرم شدن آنها به برخی کارهای حاشیه‌ای و با اولویت کمتر، حال شخصی را دارند که با هزار امید و زحمت بیمار اورژانسی خود را به بیمارستان رسانده است تا با تلاش به موقع پزشکان مداوا شود و نجات پیدا کند اما در عین حال پزشک یا جراح را می‌بیند که به جای رسیدگی به بیمار بدحال مشغول مثلا بازی با موبایل یا حل جدول یا... است.
یک مثال فوتبالی
همه ما بارها بالا و پائین پریدن مربیان فوتبال در شرایطی که تیمشان نتیجه لازم را نگرفته است دیده ایم که یک لحظه آرام و قرار ندارد، در همین حال این مربی یا تاکتیک‌های مختلف را امتحان می‌کند یا دست به تعویض بازیکن کم کار و خسته می‌زند تا هر طور شده شرایط را به نفع تیمش رقم بزند و هواداران را خوشحال کند. هواداران هم وقتی تلاش همه‌جانبه این مربی و بازیکنان را می‌بینند حتی اگر تیمشان نتیجه لازم را هم نگیرد از آنها راضی هستند و در پایان تشکر می‌کنند. اما اگر همین مربی که تیمش وضع خوبی ندارد نه ناراحتی در چهره داشته باشد، نه تلاشی برای تغییر شرایط به نفع تیمش کند، نه دست به تعویض تاکتیک و بازیکن بزند و حتی در حین بازی مشغول مثلا شفاف‌سازی ارنج و تاکتیک تیمش برای تیم رقیب هم باشد تا شاید با جلب توجه آنها بتواند گلی بزند، چه حسی به طرفداران این تیم دست می‌دهد؟!
حال و روز دولت مردان ما نیز این روزها بی‌شباهت با این مربی دومی نیست. متاسفانه دولت مردان ما و رئیس‌جمهور به جای ارنج درست تیم اقتصادی و اتخاذ تاکتیک درست حمله و دفاع در زمین بازی یا بهتر بگوئیم رقابت با حریفان سرسخت، اتفاقا چشم امید به همان رقبا که تا کنون برای ناکامی تیم ما از هیچ تلاشی فروگذار نکرده‌اند دوخته‌اند. از آن بدتر اینکه اکنون که رقیب بی‌پرواتر عزم خود را برای رقابت و شکست ما نشان داده بازهم آقای مربی به جای درس گرفتن از تاکتیک قبلی بر آن اصرار می‌کند و عده‌ای نیز راه جلب توجه رقیب را شفاف کردن بیش از پیش همه اطلاعات تیم از ارنج گرفته تا تاکتیک و قدرت مالی آن می‌دانند.
حال وقتی هوادار یک تیم فوتبال از کم کاری یا بی‌خیالی و اتخاذ تاکتیک و ارنج‌اشتباه تیمش به شدت ناراحت می‌شود و تا مدت‌ها حال خود را نمی‌داند، شما تصور کنید حال این روزهای مردم که این دولت به آنها وعده تدبیر و امید داده بود و همینطور عده دیگری با شعار و تابلوی امید توانستند اعتماد مردم را برای نمایندگی خود جلب کنند و اکنون نه تدبیری از دولت و مجلس می‌بینند و نه امید چندانی به سیاست‌های غلط دولت دارند چگونه است؟ فراموش نکنیم رئیس‌جمهور محترم این روزها از عمل نکردن به وعده‌های دولت آمریکا در قبال برجام گله می‌کند و البته بازهم به ادامه این مسیر اصرار می‌ورزد، اما خود دولت در عمل به وعده هایش به مردم کارنامه قابل قبولی ندارد.
تشکیل ستاد بحران و تلاش و تکاپو و وارد گود شدن فارغ از کار سیاسی و نمایشی در این شرایط حداقل توقع مردم است، اصلا این هم پیشکش آقایان، متاسفانه دولت و مجلس این روزها با خونسردی تمام و در اوج بی‌برنامه گی برای کنترل اوضاع نامساعد اقتصادی دیده می‌شوند این هم به کنار، اما آزاردهنده‌تر برای مردم این است که این روزها تقریبا هیچ مسئول دولتی پاسخگوی ابهامات و سؤالات و اعتراضات مردم نیست. حتی مدت‌های طولانی است که دولت سخنگو هم ندارد تا حداقل پاسخ‌هایی نیم بند و رفع تکلیفی هم در اختیار مردم قرار بگیرد.
به‌راستی مسئول این سرخوردگی و ایجاد یأس و نگرانی مردم از اوضاع اقتصادی و همچنین آثار اجتماعی و سیاسی این شرایط کیست؟ آیا دولت نباید با نشان دادن عزم خود در اصلاح امور نگرانی مردم را برطرف کند و مانع آسیب سرمایه اجتماعی نظام شود؟
تا حالا کجا بودی؟!
جالب اینکه مشاور نام آشنای رئیس‌جمهور در روزهای اخیر شق القمر کرده و خبر از تلاش برای راه‌اندازی سامانه‌ای به نام «سمع» داده تا مردم مشکلاتشان را در آن مطرح کنند و دولت هم این مشکلات را بشنود! سؤال این است که یعنی دولت این اندازه از وضع این روزهای مردم بی‌خبر است که برای شنیدن مشکلات آنها باید سامانه‌ای راه‌اندازی شود؟ یا اینکه آقایان وزرا (نه همه آنها) و رئیس‌دولت حتی حاضر نیستند بین مرد آمده و از نزدیک مشکلات و درد دل‌های آنها را بشنوند و باید از طریق یک سامانه این کار انجام شود؟ نکند این سامانه هم چیزی شبیه همان نامه‌های مردمی در دولت قبل است که این آقایان روزی آن را مسخره می‌کردند؟!
نظریه پردازی آقای وزیر به جای پاسخگویی
یک مثال دیگر از ایجاد نارضایتی در مردم به واسطه غفلت دولت از انجام وظایفش این است که این روزها در حوزه مسکن از جمله اجاره یا خرید، کم کاری و خواب زمستانی دولت به وضوح قابل رویت است. آقای وزیری که وظیفه ساماندهی به بازار مسکن و همچنین کمک به خانه دار شدن اقشار کم درآمد را دارد، به جای عذرخواهی از مردم مشغول نظریه پردازی و دفاع از fatf پس از دفاع پرفایده از برجام! است. آیا این آقا که باید از بس در حوزه کاری خود مشغول شده باشد گرد و خاک ساخت مسکن بر روی لباسش هویدا باشد اما هر از چندگاهی با کت و شلوارهای آن چنانی طلبکارانه تز اقتصادی و سیاسی می‌دهد از حال و روز مردم ضعیف ‌و آن جوان در آستانه ازدواج جویای مسکن خبر دارد؟ آیا این عملکرد باعث آشفتگی ذهنی و نارضایتی مردم نمی‌شود؟
مردم سردار می‌خواهند نه سربار
این روزها زیاد شنیده ایم و باور داریم که به فرموده رهبر انقلاب جنگ امروز ما با آمریکا جنگ اقتصادی است. لازمه میدان جنگ هم وجود مردانی است که به این جنگ باور داشته باشند و همچون سرداران غیور جنگ نظامی که بینی دشمن را بارها به خاک مالیده اند، آماده هرگونه رشادت و جانبازی باشند. امروز مردم به این باور رسیده‌اند که این جنگ اقتصادی سردار می‌خواهد نه سربار که هر تصمیمش خود مشکلی جدید ایجاد کند.
خودت بمال!
در روزهای گذشته وزیر بهداشت در پاسخ به گلایه یک پیرمرد بجستانی در مورد هزینه‌های گزاف فیزیوتراپی دست، به او توصیه کرد که «فیزیوتراپی نمی‌خواد، خودت بمال(ماساژ بده)» البته بنده هنوز احساس می‌کنم همانطور که بعدها آقای وزیر هم توضیح داد، ایشان منظورشان یک توصیه خودمانی پزشکی بود و می‌خواست این پیرمرد را به جای صرف هزینه زیاد و رفت و آمد سخت برای فیزیوتراپی به انجام یک کار مفید راهنمایی کند. حالا هم به نظر می‌آید همین توصیه به دولت لازم است که به جای این همه رفت و آمد و صرف وقت ارزشمند کشور و امید واهی که برای مذاکره بی‌حاصل با 1+5 هزینه شد،‌ای کاش نگاهی واقعی به داشته‌ها و سرمایه‌های درونی کشور می‌شد تا با حمایت از تولید و تمرکز بر روی داشته‌های بی‌نظیر و کم نظیر خودمان مشکلات را حل کنیم. باید گفت؛ دولت محترم، «دیپلماسی انفعالی و بی‌حاصل لازم نیست، خودت با تکیه به مردم و سرمایه‌های انبوه داخلی همچون ثروت هنگفت و جوانان برومند و تحصیل کرده روی پایت بایست و مراقب حفظ سرمایه اجتماعی نظام و جلب حمایت و رضایت مردم انقلابی باش.»