از خداشناسی تا راهشناسی
یکی از معروفترین و مشهورترین راههایی که بشر برای خداشناسی میپیماید، بهرهگیری از برهان انی یعنی حرکت از معلول به علت است. در آیات قرآن نیز این راه بارها بیان و مورد تاکید قرار گرفته است؛ زیرا چه در آیات آفاقی چون آسمان و زمین و درخت و دریا و آب و هوا و چه در آیات انفسی چون ویژگیهای انسانی خودمان، دلایل و شواهد بسیاری است که نشان میدهد خدایی است و اینکه این خدا باید چه خصوصیات و صفاتی داشته باشد؛ زیرا اگر این امور در ماست و از خداست باید خدایی دارنده همه صفات کمالی باشد؛ زیرا کسی میتواند چیز کمالی را به دیگری ببخشد که خودش، آن را دارا باشد. از همینرو خداوند از انسانها میخواهد در آیات آفاقی و انفسی با دقت، نظر و تامل کنند تا خدا را بشناسند. (اعراف، آیه 185؛ یوسف، آیه 109؛ روم، آیه 9) بر همین اساس در روایت آمده است: من عرف نفسه فقد عرف ربه؛ هر کسی خودش را شناخت همان اندازه نسبت به پروردگار خود شناخت مییابد.(غرر الحکم ،ج 5، ص 194، ماده عرف).
اما یک راه دیگری است که از آن به برهان لمی یاد میشود که از علت به معلول رسیدن است. این علم تنها از طریق علم لدنی و علم تعلیمی الهی و فضل خداوندی حاصل میشود و میتواند نتیجه تقوای الهی شخص باشد که در آیاتی از جمله آیه 282 سوره بقره نیز به آناشاره شده است.
در این راهی که اختصاصی است دیگر اما و اگر و شاید و مانند آن وجود ندارد. در این راه انسان میتواند به حقایقی دست یابد که از راه انی شاید به درستی نمیتوان به آن رسید. زراره از امام صادق(ع) نقل میکند که آن حضرت(ع) در دعا خویش میفرمود: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي؛ خدایا خودت را به من بشناسان؛ چون اگر خودت را به من نشناسانی پیامبرت را نخواهم شناخت. خدایا پیامبرت را به من بشناسان؛ چون اگر پیامبرت را نشناسم حجت تو را نخواهم شناخت؛ خدایا حجت خودت را به من بشناسان چون اگر حجت تو را نشناسم از دینم جدا شده و گمراه میشوم.» (الکافی، الشيخالکلينی، ج1، ص337، ط اسلامی)
در حقیقت با شناخت تمام و کمال از حقیقت وجودی خداوند ما میتوانیم مفهوم خلیفه الهی را بهدرستی بشناسیم و جایگاهش را درک کنیم؛ زیرا این خلیفه جانشین همان مستخلف عنه است و میخواهد به جانشینی از او کاری را انجام دهد. بنابراین، اگر بخواهیم به شناخت واقعی راه و راهنما برسیم باید حقیقت خدا و جانشینی او را با علم لدنی و تقوایی به دست آوریم.