حاجعلی کیا و سازمان کوک به روایت اسناد ساواک - 19
منتقد آمریکا، مدافع انگلیس
سپهبد کیا در دیدار با افسران غربی
از ماهیت فعالیتهای شرکت ای. او. اس، اطلاعی در دست نیست، ولی دو ماه پس از مسافرت سپهبد کیا به سوئیس، گزارش گردید:
«روز گذشته عدهای از سهامداران ای. او. اس در سوئیس به ایران وارد شده و در هتل هیلتون اقامت نمودهاند. قرار است در روزهای 28 و 29/11/46 این عده با حضور مهندس فریدون کیا مسئول ای. او. اس ایران، از ساعت 11 تا 16 در کلوپ آمریکاییها جلساتی تشکیل و راجع به امور مربوطه مذاکراتی انجام دهند.»203
پس از گذشت یک سال از این روابط و معاملات، سپهبد کیا در سفری که به اروپا داشت، در نامهای به فریدون کیا، ضمناشاره به «امضایِ ضمانتنامه شرکت
ای .او. اس در ژنو» به علت آگاهی از عملیات سانسور پستی خویش، به نکاتیاشاره کرد که نشانگر نقش تخریبی این شرکت در فعالیتهای اقتصادی کشور ایران میباشد:
«معلوم میشود هم نامههایی که به اسم من از تهران ارسال میشده و هم نامههایی را که به ساختمان کیا فرستاده میشد، همه را باز میکردند؛ در صورتی که من در اصل با I.O.S بد هستم و مخالفم که انسان خود را مقید آنها نماید، یعنی باز هم میگویم شاید برای مشتریهای او خوب باشد، ولی به طور کلی برای کشوری که آنها درش فعالیت مینمایند خوب نیست؛ چون تمام برنامههای دولتی در نتیجه عدم کمک سرمایه ملی خواهد خوابید. پس ما باید درخصوص فعالیت I.O.S در کشور خودمان با او دشمن باشیم و من این عقیده را همیشه حفظ میکنم و به تمام مقامات هم خواهم گفت، منتها همه مقامات خیال میکردند من دارم فعالیت I.O.S میکنم و نامههای مرا سانسور میکردهاند.»204
شرکت دیاویلد، از دیگر شرکتهای مستقر در این ساختمان بود که فعالیتهای تجاری سپهبد کیا و پسرش از طریق آن صورت میگرت.205
در این ایام بود که از طریق کنترل تلفن شرکت دیاویلد، معاملات سپهبد کیا با نیروی هوایی ارتش در وارد نمودنِ «دستگاههای رمز» روشن شد:
«ظرف چند روز اخیر یک نفر خارجی از کشور سوئیس به ایران آمده و با خود دستگاههای رمزی برای استفاده نیروی هوایی آورده است. قبل از ظهر روز چهارشنبه گذشته، عدهای که گفته میشود عضو سازمان امنیت هستند، در ساختمان کیا اجتماع نموده و با سپهبد کیا مذاکراتی درباره این دستگاهها انجام دادهاند.»206
و در سال 1348 ش نیز معلوم شد که شرکت تجاری سپهبد کیا، با ساواک نیز معاملاتی را انجام میدهد:
«از آنهایی که خواسته بودید، حدود چهارصد تا حاضر کردم، بیائید ببرید.»207
درخصوص شیوه و چگونگیِ روابط تجاری سپهبد کیا با تجار ایرانی، دکتر مظفر بقائی در یکی از جلسات حزب زحمتکشان گفته است:
«سپهبد کیا خیلی دزدی کرده بود. او به رفیق ما مهندس باستان نامهای نوشت که اگر فیبر بخرید، سه برابر استفاده خواهید کرد.
مهندس باستان تمام دارایی خود را فیبر خرید و چند هزار تومان هم به سپهبد کیا داد و ایشان همه را بالا کشید. مهندس باستان شکایت کرد و هر وقت پرونده در دادگاه به مرحله اجرا رسید، سایه سپهبد کیا بر روی پرونده افتاد و پرونده مزبور راکد ماند.»208
سپهبد کیا و انگلیس
ستاد ارتش ایران در شهریور ماه سال 1334ش با سازمانِ جدیدی که برگرفته از سازمان ارتش آمریکا بود، متشکل از یک ستاد مشترک و سه ستاد نیروی زمینی، هوایی و دریایی آغاز به کار کرد.209 یک ماه بعد از اعلام سازمان جدید ارتش، تعدادی از امرایِ آن، ترفیع درجه گرفتند که یکی از آنها نیز حاجعلی کیا بود که به درجه سرلشکری رسید 210 و حدود یک ماه بعد نیز با گذرنامه سیاسی برای انجام مأموریت، راهی انگلسان شد.211
حدود دو ماه پیش از انجامِ این مأموریت، فرمانده ناوگان انگلیس در خلیجفارس، که ناخدا یکم «وایت بایکوت» نام داشت، به ایران آمد؛ که سپهبد کیا نیز یکی از میهمانان مراسم در باشگاه افسران بود.212
در سالهای پس از کودتای 28 مرداد سال 1332ش که آمریکاییها به صورت گستردهتری در ایران حضور یافتند؛ مرحله گذار از تمایل به سیاست انگلیسی به سیاست آمریکایی نیز آغاز شد تا آنان به قدرت مسلط در ایران تبدیل شوند. در این مرحله، حضور سپهبد کیا در رأس سازمان کوک و قدرتنماییهایی که صورت میگرفت و مطالبی که در این رابطه در جراید به چاپ میرسید، موجب شد تا «یکی از افسران ارشد که به دربار شاهنشاهی رفت و آمد» داشت، بگوید:
«مطالب مندرجه در جراید با اشاره رکن 2 و برای ارعاب مقامات آمریکایی و تفهیم وجود تشکیلات بزرگ پارتیزانی در شهرستانها و ارتش صورت گرفته است.»213
و این درحالی بود که در گزارشی که تحت عنوانِ «خلاصه اظهارات کلنلتاندرس» تنظیم گردید، به نقل از امام جمعه گفته شد:
«چگونه میتوان به آمریکاییها گفت که ما از انگلیسها بریدهایم و قصد نزدیک شدن به آمریکاییها را داریم.»214
پس از رویِ کار آمدنِ دکتر علی امینی که به دستور صریح آمریکاییها نخستوزیر شد و شعار اقدامات اصلاحی و همچنین دستگیری تعدادی از رجال سیاسی و نظامی، که سپهبد کیا نیز یکی از ایشان بود، صراحتِ کلامِ وی در رابطه تنقید از آمریکا و تمجید و تعریف از انگلیس، بیشتر شد:
«سپهبد کیا راجع به منفور شدن آمریکاییها در نظر ملت ایران چنین گفتند: طبق یک خبر، کمیته آمریکایی کش در تهران به وجود آمده ولو آن که، مهندس آلمانی را هم به تصور اینکه تبعه آمریکاست، کشتهاند و بعید نیست که این کشت و کشتار ادامه پیدا کند.
بعداً اشاره به خبط و خطا واشتباهات سیاسی و غرور غلط مقامات آمریکایی در ایران نموده، افزودند که آنها دکتر امینی را به زور به ملت نجیب ایران، حتی شاه، تحمیل کردهاند و باولز، عنوان نخستوزیر کاردان به او داده. خاک به سر امینی که خود را به دامان آنها انداخته و با نهایت بیشرمی گفته است چون بانکهای داخلی به من پول ندادند، از دوستان خارجی میگیرم. انگلیسها که سیاست عاقلانۀ[ای] دارند، فرضاً اگر بخواهند شخص مورد نظر خود را در کشوری مصدر کار نمایند، بدواً او را مطرح میسازند تا به میزان مظلومیت[محبوبیت] او در میان اجتماع پی ببرند؛ چنانچه حس کردند که محبوبیتی دارد، موجبات روی کار آمدنش را فراهم میکنند. اما این آمریکاییهای مغرور که فقط تاجر و سرمایهدارند نه سیاستمدار؛ بدون توجه به افکار عمومی، اراده خویش را تحمیل مینمایند و هیچوقت هم از این رویه، نتیجه مثبت نگرفتهاند؛ کمااینکه اکنون نزد همه ملتها، اینها منفور و مغضوب هستن.»215