عاشورا؛ تجلی اسلام ناب(1)
پاسخ به سوال کدام اسلام؟
سیدمحمدسعید مدنی
***
فلسفه زنده نگاه داشتن عاشورا
ماه محرم، یادآور حادثه بزرگ و حماسه راستین عاشوراست. حادثهای که از همان آغاز تا همین امروز از سوی خلفای جور و سلاطین ستمپیشه اموی و عباسی و دشمنان راستی و عدالت و شیاطین انساننما، خیلی تلاش صورت گرفته است تا یاد و خاطره آن از اذهان و حافظه تاریخی ملتها به ویژه مسلمانان و بالاخص شیعیان پاک شود. روزگاری مثلا این متوکل عباسی خلیفه نابکار عباسی بود که فرمان خراب کردن و آب بستن به مرقد امام حسین(ع) را صادر میکرد و دست و پای شیعیان و دوستداران آن امام بزرگ را قطع میکرد و امروز نیز اندیشمندان و متفکران در استخدام تشکیلات نظام سلطه هستند که در این باره تحقیق و مطالعه میکنند و به این نتیجه رسیدهاند که تا فرهنگ عاشورا و شهادت و یاد امام حسین بن علی(ع) در میان مسلمانان و شیعیان زنده است این کشورها و ملتها را نمیتوانند به بند بکشند و به اربابان خود پیشنهاد میدهند که اگر عاشورا را نمیتوان از این مردم گرفت و امام حسین(ع) را نمیتوان از خاطرهها زدود باید آن را به گونهای مسخ و دگرگون کرد که کارایی و قدرت ظلمستیزی و نجاتبخشی و عدالتگستری را از آن سلب کرد.
در این باره خوب است نگاهی به نظرات و نتایج مطالعات مایکل برانت معاون اسبق سازمان سیا(CIA) بیاندازیم، به ویژه آنجا که میگوید: «در میان شیعه مراسم عزاداری مرسوم است. آنها به یاد واقعه کربلا جمع میشوند و یک نفر سخنرانی و واقعه کربلا را بیان میکند و مستمعین هم گوش میکنند. بعد از آن طبقه جوان، سینهزنی و عزاداری میکنند. این سخنران و این مستمعین برای ما اهمیت زیادی دارند، زیرا از همین عزاداری و مجالس است که در میان شیعه جوش و خروش، آزادیخواهی و جنگ با باطل به خاطر حق، به وجود میآید...»
و بعد راه حلهای از کار انداختن و مسخ این مراسم و عزاداریهایی که روح آزادیخواهی و حقطلبی را در میان شیعیان زنده میکند، مطرح میکند که مفصل است و باید به اصل نوشته و اظهارات او مراجعه کرد. برای نمونه به این جمله توجه کنید: «ما به خاطر همین، دهها میلیون دلار از بودجه ویژه را برای در دست گرفتن سخنرانان و مستمعین اختصاص دادهایم و... ابتدا دنبال افرادی که پولپرست و دارای عقاید سست و در عین حال دارای شهرت و قدرت تاثیر و نفوذ باشند، میرویم تا به واسطه آنها در عزاداریها، نفوذ پیدا کنیم...» و باز «... عزاداریها باید به گونهای معرفی و مطرح شود که عموم جامعه احساس کنند، تشیع گروهی جاهل و توهمپرست است که در محرم برای مردم عادی مزاحمت به وجود میآورند و...»(طرح تفرقه و منزوی کردن دین، مایکل برانت، پایگاه اطلاعرسانی حوزه، شهریور 87)
در برابر این جریانات مخالف عاشورا و زنده نگاه داشتن آن، به همان میزان، بلکه بیشتر از سوی مردان حق، آیات خدا و مصلحان راستین و خیرخواهان انسان و انسانیت و سرآمد همه آنها ائمه اطهار(ع)، بر حفظ و زنده نگاه داشتن یاد و نام امام حسین(ع) و حماسه جاوید او در کربلا و بالاخره فلسفه و چیستی و ماهیت نهضت عاشورا تاکید شده است، آنچنان که «هر روز عاشورا و هر زمین کربلا» باشد. در این باره توصیهها و تاکیدهای فراوانی از معصوم، از شخص رسول خدا(ص) تا ائمه بزرگوار، مثل امام باقر(ع)، امام صادق(ع) و امام رضا(ع) و... در دست هست که شیعیان را به این امر فرا خوانده است که لب کلام همه این است: «عاشورا را زنده نگاه دارید»؟
سؤالی که اینجا مطرح شود این است که این اجرا و برنامهریزیها به منظور از بین بردن و محو تاریخ و یاد و حادثه عاشورا از یکسو و علیالخصوص این همه تاکید و سفارش برای حفظ یاد عاشورا و حراست از نام و سیره امام حسین(ع) و زنده نگاه داشتن عاشورا - حادثهای که نزدیک 1400 سال پیش اتفاق افتاده- از کجا ناشی میشود؟ به قول استاد شهید مطهری(ره): «... فلسفه این دستور از طرف پیشوایان دین که موضوع قیام امام حسین برای همیشه باقی بماند و زنده بماند و فراموش نشود چیست؟ فلسفه اینکه سنت عاشورا زنده بماند چیست؟» (ده گفتار، ص 211)
به این سؤال میشود پاسخهای متفاوتی داد، از جمله:
1- آیا عاشورا باید زنده بماند چون این حادثهای است که از حیث معرفتی، تاریخی و اعتقادی مهم است و بدین لحاظ موضوعیت دارد؟
2- و یا اینکه چون ما باید به خاطر توصیه ائمه(ع) و احترام به آنها و شخص امام حسین(ع)، در زنده نگاه داشتن یاد و خاطره حادثه عاشورا ساعی و کوشا باشیم؟ با توجه به اینکه میدانیم «مطابق عقیده ما که شیعه هستیم هیچ دستوری از دین خالی از حکمت و فلسفه نیست.» (استاد شهید مطهری- همان)
3- و بالاخره اینکه زنده نگاه داشتن عاشورا و فلسفه و ماهیت قیام امام حسین(ع) از آن رو است که در واقع به معنای زنده نگاه داشتن اسلام حقیقی و افشای چهره اسلامهای انحرافی و کذب و دروغین است؟ زنده نگاه داشتن عاشورا، پاسخ به سؤال همیشه مطرح «کدام اسلام»؟! است.
به گمان ما هر سه پاسخ بالا میتواند دلایل توصیه و اهمیت زنده نگاه داشتن عاشورا باشد. اما از میان آنها پاسخ اخیری مهمتر است و دلیل اصلی میتواند باشد. این را از آن جهت میگوییم که اصولا علت قیام امام حسین هم، دراندن چهره فریب و افشای اسلام دروغین و نمایندگان و مروجان و مفسران نیرنگباز و فاسد آن احیاء و معرفی و به یادگار گذاشتن اسلام ناب برای مردم روزگار در همیشه تاریخ بود تا اینکه کسی گمراه نشود و عذری برای گمراهی خود نداشته باشد. این است که میبینیم امام حسین(ع) (در دوران معاویه) میفرماید: «فانی اخاف ان یندرس هذا الحق و یذهب» (یعنی: من بیم آن دارم که در اثر اعمال معاویه اسلام فرسوده گشته و به طور کامل ریشهکن شود.» (الاحتجاج، ج 2، ص 291) و در زمان یزید فریاد برمیآورد: «الاترون ان الحق لایعمل به و ان الباطل لایتنهاهی عنه، یرغب المومن فی لقاءالله محقا» آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل اجتناب نمیشود تا هر مومنی به لقای خدا راغب گردد. (بحارالانوار، ج 75، ص 116) و یا: «علیالاسلام السلام، اذ قد بلیت الاقه براغ مثل یزید» سلام خداحافظی اسلام وقتی مطرح است که مسئول اداره امور امت اسلامی، زمامداری مانند یزید باشد. (همان، ج 44، ص 326)
امام حسین(ع) قیام کرد تا به عنوان یک امام، «وارث پیامبر»، اجازه ندهد دین خدا را از مسیر اصلی منحرف کنند و آن را بد معرفی کنند و مردم را به نام اسلام فریب دهند و تحمیق کنند در حق آنها ستم و تبعیض و نابرابری روا دارند و تسمه از گرده آنها بکشند، حسین(ع) قیام کرد تا اسلام حقیقت، اسلامی که محمد(ص)، رسول آن و علی(ع) وصی و امام آن بود، به جامعه و تاریخ معرفی و برای همیشه به یادگار گذاشته شود و چهره اسلامهای قلابی و کذب و نمایندگان فاسق و کاذب آنها را «افشا» کند.
اسلام امام حسین، اسلام «قرآن» و «عترت» است و افشاکننده چهره اسلامهای انحرافی و دروغین آمریکایی و اسرائیلی چون داعش و القاعده و طالبان و...
همین است فلسفه اصلی زنده نگاه داشتن قیام عاشورا. حفظ عاشورا و حماسه کربلا، یعنی زنده نگاه داشتن و تداوم اسلام راستین و انتقال آن به عصرهای آینده و نسلهای در راه.
استاد شهید مطهری در این باره مینویسد: «... چرا ائمه دین این همه تاکید کردند که مجلس عزا به پا دارید؟ ... چون امام حسین کشته نشد، برای منفعت شخصی. امام حسین کشته نشد برای اینکه خودش را فدای گناهان امت کرده باشد، امام حسین در راه حق کشته شد، در راه مبارزه با باطل کشته شد، ائمه دین خواستند مکتب حسین در دنیا باقی بماند، شهادت حسین به صورت یک مکتب، مکتب مبارزه حق با باطل برای همیشه باقی بماند، و الا چه فایده به حال امام حسین، که ما گریه بکنیم یا نکنیم، و چه فایده به حال خود ما دارد که صرفا بنشینیم یک گریهای بکنیم و پاشیم و برویم، ائمه دین خواستند قیام امام حسین به صورت یک مکتب و به صورت یک مشعل فروزان همیشه باقی بماند. این یک چراغی است از حق، از حقیقتدوستی، از حقیقتخواهی، این یک فدایی است از حقطلبی، از حریت، از آزادی. این مکتب حریت و این مکتب آزادی و این مکتب مبارزه با ظلم را خواستند برای همیشه باقی بماند، در زمان خود ائمه اطهار که این دستور صادر شد، سبب شد که جریانی زنده و فعال و انقلابی به وجود آید، نام امام حسین شعار انقلاب علیه ظلم گشت...» (ده گفتار، ص 215)