پایان بازیهای آسیایی و نیاز به ارزیابی کارشناسانه نه خود فریبانه!(نکته ورزشی)
هجدهمین دوره بازیهای آسیایی امروز به پایان میرسد. مهمترین کار پس از هر رویداد ومسابقه و فعالیتی ارزیابی و محاسبه دقیق و موشکافانه عملکرد انجام شده و کارنامه به دست آمده است. این کار بیش از هرکس باید از سوی مسئولان و برنامهریزان ورزش کشور صورت پذیرد و البته نقش رسانهها و کارشناسان در اینباره ناگفته روشن است.
سرویس ورزشی-
بررسی و سنجش عملکرد ورزش و ورزشکاران ایران در بازیهای آسیایی باید در اولویت کاری باشد برای اینکه از طریق آن پی به نقاط ضعف و قوت برنامهریزی و نحوه اجرا و عملکرد مدیریت ورزش ببریم.برای اینکه بتوانیم در صورت لزوم در برنامهریزی خود تجدید نظرنماییم و نحوه مدیریت و عملکرد و اجرای خود را تصحیح و اصلاحنماییم.
واقعیت این است که موضوع «سنجش و ارزیابی» عملا در ورزش ما جدی گرفته نشده است و این خود دلایل متفاوتی مثل عدم ثبات مدیریت و روزمرگی و... دارد اما دلیل هرچه باشد این خود نشان دهنده این واقعیت است که هنوز ما ورزش را در کشور خود جدی نگرفتهایم و برای آن برنامهای مدون و حساب شده نداریم که بخواهیم پس از هر اتفاق و رویدادی آن برنامه را در محک نقد و بررسی قرار دهیم.
اگر هم در این باره اقدامی صورت گرفته باشد معمولا بعد از چهره بستن یک ناکامی بزرگ و به عنوان پاسخی به فشار افکار عمومی و پاسخگویی به آن بوده است.مثال روشن آن کمیتهای موسوم به «بررسی علل شکست کاروان ورزشی ایران» بود که پس از المپیک پکن آن هم به دستور رئیسجمهور وقت تشکیل شد. والبته علیرغم تلاشهایی که در آن کمیته و امثال آن از سوی اعضا صورت میگیرد معمولا از سوی مسئولان توجه جدی به نتایج و پیشنهادات آن نمیشود و در ورزش کماکان برهمان پاشنهای میچرخد که پیش از رویداد و تشکیل کمیته کارشناسی میچرخید! همانطور که عرض شد دلیل اصلی آن هم این است که ورزش هنوز به معنای واقعی جدی گرفته نشده و برنامهریزی در آن چندان معنا و مفهومی ندارد.
با این همه و علیرغم این رفتار نه چندان مناسب ، خوشبختانه ورزش و ورزشکاران ما در غالب رشتهها و میادین و رویدادهای ورزشی که شرکت میکنند معمولا امیدوارکننده وافتخارآمیز بوده است.
در همین بازیهای آسیایی صرفنظر از نتیجه و تعداد مدال و... نمایش وعملکرد کلیت کاروان ورزش ما قابل قبول و تا حد زیادی رضایتبخش بود. اما بنابر آنچه کهاشاره شد همه میدانیم که این عملکرد و نتایج به دست آمده و مدالهای کسب شده و... معلول برنامهریزی دقیق و کلان نبوده بلکه در این باره «حداقل» برنامهریزی، تدارک و کار حسابشده صورت گرفته است و همانطور که بارها تاکید کردهایم این نتایج و عملکردها بیش از آنکه حاصل «تدبیروبرنامه» باشد معلول «تقدیر و شانس» بوده است.
متاسفانه برنامهریزی و معامله ما درباره ورزش خیلی وقتها نه تنها کمک به تقویت و بهتر شدن امور نمیکند بلکه موجب تضعیف و خراب شدن کار میشود.در این باره برای مثال وضع و حال تیم استقلال در لیگ قهرمانان آسیا را خوب است بررسی کنیم. تیمی که حدودسه ماه پیش نمایش قابل قبول وامیدوارکنندهای داشت اما بعد از وقفه سه ماهه به جای برنامهریزی و اعمال مدیریت و تقویت و بهتر شدن، تیمی تحویل داده میشود که در ورزشگاهی پر از طرفدار در مصاف با حریف قطری ضمن یک نمایش بسیار ضعیف به شکستی فاحش تن میدهد.
این مثال خوبی است برای اینکه بگوییم بر ورزش ما نه «برنامه» که «روزمرگی» حاکم است. و باز این در حالی است که آقای وزیر معتقد است واظهار میدارد که «فوتبال باشگاهی ما در بهترین شرایط تاریخی خود قرار دارد»!
در هرحال در این مجال مختصر قصد ورود به جزییات را نداریم ضمن اینکه مسایل و موضوعات موجود درباره ورزش آنقدر گفته و تکرار شده که برای اثبات آنها نیازی به توضیح واضحات نیست.
کوتاه سخن اینکه با وجود عدم توجه بایسته و فنی وجدی ، ورزش ایران برای رشد وپیشرفت و بهتر شدن بسیار مستعد و دارای ظرفیت است و این استعداد و ظرفیت را در میادین مختلف از جمله همین بازیهای آسیایی نشان داده و ثابت کرده است. این ورزش برای پیشرفت بیشتر و رسیدن به جایگاه حقه نیازمند تغییر نگرش مسئولان و به دنبال آن تحول در روشهای مدیریتی است. شک نداریم که در ارزیابیهای کارشناسانه و نه خودفریبانه که ان شاء الله بعد از بازیهای آسیایی از سوی مسئولان صورت خواهد گرفت این ادعا و نظر ثابت خواهد شد.
بررسی و سنجش عملکرد ورزش و ورزشکاران ایران در بازیهای آسیایی باید در اولویت کاری باشد برای اینکه از طریق آن پی به نقاط ضعف و قوت برنامهریزی و نحوه اجرا و عملکرد مدیریت ورزش ببریم.برای اینکه بتوانیم در صورت لزوم در برنامهریزی خود تجدید نظرنماییم و نحوه مدیریت و عملکرد و اجرای خود را تصحیح و اصلاحنماییم.
واقعیت این است که موضوع «سنجش و ارزیابی» عملا در ورزش ما جدی گرفته نشده است و این خود دلایل متفاوتی مثل عدم ثبات مدیریت و روزمرگی و... دارد اما دلیل هرچه باشد این خود نشان دهنده این واقعیت است که هنوز ما ورزش را در کشور خود جدی نگرفتهایم و برای آن برنامهای مدون و حساب شده نداریم که بخواهیم پس از هر اتفاق و رویدادی آن برنامه را در محک نقد و بررسی قرار دهیم.
اگر هم در این باره اقدامی صورت گرفته باشد معمولا بعد از چهره بستن یک ناکامی بزرگ و به عنوان پاسخی به فشار افکار عمومی و پاسخگویی به آن بوده است.مثال روشن آن کمیتهای موسوم به «بررسی علل شکست کاروان ورزشی ایران» بود که پس از المپیک پکن آن هم به دستور رئیسجمهور وقت تشکیل شد. والبته علیرغم تلاشهایی که در آن کمیته و امثال آن از سوی اعضا صورت میگیرد معمولا از سوی مسئولان توجه جدی به نتایج و پیشنهادات آن نمیشود و در ورزش کماکان برهمان پاشنهای میچرخد که پیش از رویداد و تشکیل کمیته کارشناسی میچرخید! همانطور که عرض شد دلیل اصلی آن هم این است که ورزش هنوز به معنای واقعی جدی گرفته نشده و برنامهریزی در آن چندان معنا و مفهومی ندارد.
با این همه و علیرغم این رفتار نه چندان مناسب ، خوشبختانه ورزش و ورزشکاران ما در غالب رشتهها و میادین و رویدادهای ورزشی که شرکت میکنند معمولا امیدوارکننده وافتخارآمیز بوده است.
در همین بازیهای آسیایی صرفنظر از نتیجه و تعداد مدال و... نمایش وعملکرد کلیت کاروان ورزش ما قابل قبول و تا حد زیادی رضایتبخش بود. اما بنابر آنچه کهاشاره شد همه میدانیم که این عملکرد و نتایج به دست آمده و مدالهای کسب شده و... معلول برنامهریزی دقیق و کلان نبوده بلکه در این باره «حداقل» برنامهریزی، تدارک و کار حسابشده صورت گرفته است و همانطور که بارها تاکید کردهایم این نتایج و عملکردها بیش از آنکه حاصل «تدبیروبرنامه» باشد معلول «تقدیر و شانس» بوده است.
متاسفانه برنامهریزی و معامله ما درباره ورزش خیلی وقتها نه تنها کمک به تقویت و بهتر شدن امور نمیکند بلکه موجب تضعیف و خراب شدن کار میشود.در این باره برای مثال وضع و حال تیم استقلال در لیگ قهرمانان آسیا را خوب است بررسی کنیم. تیمی که حدودسه ماه پیش نمایش قابل قبول وامیدوارکنندهای داشت اما بعد از وقفه سه ماهه به جای برنامهریزی و اعمال مدیریت و تقویت و بهتر شدن، تیمی تحویل داده میشود که در ورزشگاهی پر از طرفدار در مصاف با حریف قطری ضمن یک نمایش بسیار ضعیف به شکستی فاحش تن میدهد.
این مثال خوبی است برای اینکه بگوییم بر ورزش ما نه «برنامه» که «روزمرگی» حاکم است. و باز این در حالی است که آقای وزیر معتقد است واظهار میدارد که «فوتبال باشگاهی ما در بهترین شرایط تاریخی خود قرار دارد»!
در هرحال در این مجال مختصر قصد ورود به جزییات را نداریم ضمن اینکه مسایل و موضوعات موجود درباره ورزش آنقدر گفته و تکرار شده که برای اثبات آنها نیازی به توضیح واضحات نیست.
کوتاه سخن اینکه با وجود عدم توجه بایسته و فنی وجدی ، ورزش ایران برای رشد وپیشرفت و بهتر شدن بسیار مستعد و دارای ظرفیت است و این استعداد و ظرفیت را در میادین مختلف از جمله همین بازیهای آسیایی نشان داده و ثابت کرده است. این ورزش برای پیشرفت بیشتر و رسیدن به جایگاه حقه نیازمند تغییر نگرش مسئولان و به دنبال آن تحول در روشهای مدیریتی است. شک نداریم که در ارزیابیهای کارشناسانه و نه خودفریبانه که ان شاء الله بعد از بازیهای آسیایی از سوی مسئولان صورت خواهد گرفت این ادعا و نظر ثابت خواهد شد.