مدیریت شایسته نیاز همیشگی ورزش (نکته ورزشی)
این روزها موضوع ممنوعیت به کار گیری بازنشستگان در دستگاههای دولتی نقل خیلی محافل از جمله ورزش است.ریشه و خاستگاه این بحث هم قانونی است که مجلس تصویب کرده و شورای نگهبان کلیات آن را تایید کرده است.
سرویس ورزشی-
البته این قانون هنوز به دستگاههای اجرایی ابلاغ نشده است. ما به سهم خود امیدواریم این قانون به نفع مدیریت و اداره کشور تمام شود. البته معروف است که میگویند قانون خوب وقتی تاثیرگذار است که خوب هم اجرا شود. آنچه در آن تردیدی نیست تاثیر مستقیم مدیریت در وضعیت عرصههای مختلف و کل کشور است. و شرایط کشور در خیلی از حوزهها حکایت از نیاز حیاتی به مدیریت شایسته و کارآمد دارد.
باری، از آنجا که مدیریت ورزشی ما عمدتا دولتی است این قانون ورزش و مدیریت ورزش را هم شامل میشود. در همین مورد است که وزیر محترم ورزش گفته است به محض ابلاغ این قانون در همان هفته اول تغییرات مدیریتی را انجام خواهیم داد. اینطور که شنیده ایم ۱۲ رئیسفدراسیون و ۲ معاون وزیر مشمول قانون میشوند و طبق مصوبهای که اعلام خواهد شد باید جای خود را به نفرات حائز شرایط قانونی بدهند.
اصل و نکته مهمی که در این ماجراها باید رعایت شود همان است که بالاتراشارهای به آن داشتیم. این قوانین و مصوبات باید در نهایت به نفع و مصلحت کشور ودر این بحث ورزش تمام شود.
بنابراین مسئله بودن یا نبودن زید و عمرو فرع ماجراست اصل تقویت توان و بنیه مدیریت است. به طور طبیعی انتظار این است که در گیرودار تغییر و تحولات قریبالوقوع مدیریتی ناشی از تصویب و ابلاغ قانون جدید ، کیفیت و سطح و کارایی مدیریتی ورزش افزایش پیدا کند.
یعنی اجرای صحیح این قانون به این منجر شود که نه تنها داشتهها و تجربههای مدیریتی در ورزش که حاصل سالها کار اجرایی است به یکباره با پایان عمر رسمی و اداری مدیریتی نادیده گرفته نشود بلکه باید با حفظ ان تجربهها و سرمایهها بر جوانی و انگیزه و چابکی مدیریت ورزش اضافه شود.
به بیانی سادهتر تصویب و مهمتر از آن قانون بازنشستگی باید موجب شود که مکانیزم جذب و دفع در حوزه مدیریتی ورزش اصلاح و کارآمدتر و اصل شایستهسالاری جدیتر گرفته شود. این قانون فرصت خوبی است که مدیرانی که سالها در مسندی باقی بوده و دیگر توان یا انگیزه لازم را برای ادامه دادن ندارند به ویژه آن دسته که این صفحه بارها از آنها به عنوان «کنگر خوردههای لنگر انداخته» یاد کرده است بازنشسته شوند و جای خود را به مدیران جوانتر و دارای برنامه و اراده خدمت به جامعه و جوانان بدهند.
و باز اجرای صحیح و فارغ از دیدگاههای منفعت جویانه و خود خواهانه موجب میشود آن دسته از مدیران کار آمد که منشا خدمات غیر قابل انکاری در ورزش بوده وجزو مدیران لایق و مبتکر ما بودهاند و حالا طبق قانون اخیرالذکر باید از سمت مدیریتی خود کنار بروند یا قبلا کنار رفته اند(برای مثال حاج آقا طالقانی یا حاج آقا یزدانی خرم یا...) به میدان خدمت فراخوانده شوند واز فکر و تجربه وابتکار و قوه خلاقیت و... آنها در خدمت آینده ورزش استفاده شود.
معنی سخن ما این است که درست است قانون از به کارگیری مدیران باز نشسته جلوگیری کرده است اما قانون مانع استفاده از فکر و تجربه کسانی که سابقه روشن مدیریتی در کار نامه خود دارند، نشده است.
ما بارها به سهم خود از کارهای معطل مانده و اقدامات برزمین مانده و کارهای ضروری اما انجام نشده در ورزش زیاد گفته و نوشته ایم ، برای روشن کردن منظور مثال هم زده و نمونه هم ذکر کردهایم.اینجا هم فرصت خوبی است تا عرض کنیم یکی از آن کارهای انجام نشده در ورزش همین جلوگیری از نفله شدن و هدر رفتن تجربههای گرانقیمت مدیریتی است.
متاسفانه در ورزش ما رسم بر این بوده و هست که هر کس برای چند روزی سکان مدیریتی ورزش را به دست گرفته است بدون توجه به سوابق و تجربههای مدیریت و مدیران قبلی در صدد پیاده کردن افکار و ایدههای خود بوده است(بماند که این نقص واشکال تقریبا در همه حوزهها ونه فقط ورزش دامن نظام مدیریتی ما را گرفته است). این یکاشکال بزرگ است که در هیچ کجای عالم که ورزش پیشرفت کرده یا در حال پیشرفت است دیده نمیشود. نظام مدیریتی آنها یک نظام مدیریتی پیوسته و طولانی مدت است و اینجا گسسته و کوتاه مدت و...
امیدواریم مدیران وتصمیم گیرندگان ما با در نظر داشتن منافع مردم و در اولویت قرار دادن مصالح ورزش و پرهیز از جناح گرایی و فامیل بازی و... از فرصت به وجود آمده بهترین استفادهها را برای تقویت بنیه مدیریتی ورزش ببرند.