kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۹۷۶۴
تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ - ۲۱:۴۰

برای چنین روزی (نگاه)


 
محمدهادی صحرایی
یکی از ابتکاراتی که به صورت فرصت‌سازی و خط‌دهی به حرکت کلان کشور توسط مقام معظم رهبری در دوران زعامتشان صورت گرفته، نامگذاری سالهاست که بعد از رصد اوضاع و احوال کشور و برمبنای نیاز و ضرورت، اولویت یافته و با سخنرانی نوروزی در حرم مطهر رضوی، تشریح و تبیین و در سراسر سال به صورت شعار برآن تأکید می‌گردد و دستگاه‌ها موظف به حرکت برای تحقق آن هستند. «نامگذاری سال» در اصل کلیدواژه مدیریتی کشور از کلان تا خرد است و امروزه و با گذشت سه دهه از این ابتکار، بهتر می‌توان اظهار نظر نمود و به اهمیتش پی برد. وقتی شعار 15 سال از این30سال، اقتصادی و ناظر به کار و‌اشتغال و تولید و استفاده از کالای داخلی و صرفه‌جویی و... بوده است، می‌توان کارنامه سه قوه و مدیرانش را بررسی نمود و متوجه شد که چه مسئولانی طبق اولویتهای کشور قدم برداشته و چه کسانی گلیم خویش بیرون کشیده‌اند.
مثلاً در شرایطی که کار و‌اشتغال و تولید ثروت و پیشرفت صنایع داخلی اولویت کشور است، معطل کردن کشور با حاشیه‌ها و پرداختن به بی‌اولویت‌ها و به‌کارگیری افراد نالایق که نامتناسب با اهداف و گاهی ناسازگارند، به نوعی بی‌اهمیتی نسبت به مصالح جامعه را نشان می‌دهد و تاریخ نام اهمالگران را در کنار فرصت سوزان و خائنین به ملک و ملت خواهد نوشت.
شعار سال در حقیقت نشان دادن قله‌ای‌ است که باید برای رسیدن به آن برنامه‌ریزی و اقدام کرد. دستوری است اجرایی و اولویتی است که باید رعایت شود. بازهم تجربه نشان داده آن قسمت از نظام که جدیت دارد و اهل عمل است با دستگاه‌هایی که اهل حرف و حاشیه و ادعایند، فاصله جدی دارند. رسیدن به فن آوری بومیِ هسته‌ای، موشکهای فوق پیشرفته نقطه زن، ارسال موجود زنده به فضا، نانو، شبیه سازی، پزشکی و... حاصل مدیریت جهادی، پیشرفت محور و بومی است و از آن سو، تمسخر ایرانیان با آش بزباش، تحقیر ملی با اصرار عجیب برای وابسته کردن آموزش و پرورش به سند غریبه و پرغلط2030، بستن قراردادِ بدون نسخه فارسیِ برجام، تحمیل بازرسی غیر معقول و دزدکی بازرسان و جاسوسان و نامحرمان به دانشگاه، تضمین فراهم نمودن اطلاعات اقتصادی دشمنان از ایران و محدود کردن اقتدار ایران با اصرار بر تصویب FATF، پالرمو و نظایر آنها، تلاش برای تعدیل بازار به صورت توزیع دستیِ ارز و... حاصل مدیریت سیاست باز، کارنابلد، حراف یا نفوذی است.
محور اصلی شعارهای دولت یازدهم و دوازدهم، حل مشکلات اقتصادی و سیاسی از راه گفت‌وگو با کدخدا بود و وعده شکوفایی اقتصادیِ پس از آن، به گونه‌ای‌که مردم حتی نیاز به 45500تومان یارانه نداشته باشند، بازگرداندن عزت به پاسپورت، تنش زدایی و مُشتی شعار چرب وشیرین دیگر و توهین به گذشتگان و رقبا و تعریف از یال و کوپال و ادب دشمنانِ بی‌فرهنگ و.... و امروز نتیجه تمام آن شعارها را مردم با گوشت و پوست و استخوان خود لمس می‌کنند. اگر زمانی پول آب و برق و گاز و تلفن را با یارانه پرداخت می‌کردند امروز می‌توانند با آن یک هندوانه و 10 تخم مرغ بخرند و یکی دو روز سفره رنگین کنند و ایکاش هزینه‌های کلان و بیهوده‌ای که صرف سازش با ستمگران شد، به رفاه و‌اشتغال و ازدواج جوانان می‌رسید. اگرچه به دستور بزرگان باید حال و روز دولت را ملاحظه کرد و کمکش نمود و بی‌انصافی هایش را به خدا و تاریخ و آیندگان واگذار کرد ولی، این مشت از هزاران، برای یادآوری نکته‌ای است که گویا عبرتش کامل نشده.
دم زدن از اصل مترقی 59 قانون اساسی زیبنده کابینه‌ای فعال و جهادی، و خلاق و فعالی است که مردم را از انتخابش ناامید نکرده باشد و نتیجه تدبیرش را در سفره و بازار خود دیده باشند. واقعی؛ نه تخیلی و از جنس «آفتاب تابان» و «باغ سیب و گلابی» و برجامی که 5سال مردم را با «تقریباً هیچ» سرگرم کردند. گلایه‌های امروز، نتیجه «بلدم بلدم»‌هایی است که مردم را به توانایی مدعیان امیدوار کرده بود. حتماً «بیل‌به کمر اصل59 نخورده» ولی بیل بی‌تدبیری و لجبازی و تصویب 20دقیقه‌ای را طوری بادقت به کمر اقتصادِ درحال رشد و علم بومی شده کشور زدند که چرخ سانتریفیوژ و چرخ زندگی مردم را با هم تاباند. این نکته مهم باید شنیده شود که با عمل به اصل 59 ممکن است برخی مدیران کاخ نشینِ اتوبوسی و لاکچرهای شیشلیک خور، دیگر روی میز و صندلی را نبینند. مردم نمی‌خواهند به جای پاسخ درست، حاشیه سازیِ دیگر یا تهدید دیگران را بشنوند. می‌خواهند وزارتخانه شان محل رفت و آمد دلالها و مولتی میلیاردرهای دزد نباشد یا مدیر و معاونی، شریک دزد و رفیق قافله نباشد و طمع کارانی به میز برادر و باجناق و بچه محل به دید طعمه ننگرند یا سفره مردم را به اسم سهم بابا، خالی نکنند.
هک شدن یک سایت و ورود صدها خودرو به کشور، خرید 2تن سکه توسط یک نفر، توزیع نامعقول ارز و فروش روزانه ذخایر طلای کشور، خرید سکه و ارز توزیع شده توسط چند نفر معدود و مخصوص و... سؤالاتی است که دولتِ بایدگو، باید پاسخگو باشد. و وظیفه قوه قضائیه را سنگین‌تر کند. مبادا خدای نخواسته، گروهکی از خدا بی‌خبر و پُست پَرست، برای خرج و خروجی انتخابات آتی خوابی دیده باشند؟ مبادا. و مبادا دوباره لجبازی دامن دولت و غفلت دامن مجلس و روزمرگی دامن عدالت را بگیرد. مثل زمانیکه بزرگان گفتند: فیش‌های نجومی هجمه به ارزش‌هاست وکسانی، آن حریصان را ذخایر انقلاب نامیدند. از نفوذ گفتند، گروهی کاربلد، بازی دستش ده به راه انداختند. گفتند جنگ اقتصادی است، گروهی خود را با توهم و حاشیه سازیِ شنود و حقوق شهروندی و دفاع از تلگرام و ون ارشاد و ورود 10-15زن به استادیوم مردان و... مشغول کردند تا آب از آسیاب بیفتد. برجام را 20 دقیقه‌ای به تصویب رساندند تا دشمن به2دقیقه آن را به سخره بگیرد. FATF، CGT، پالرمو و... هم به بلای برجام مبتلا شدند. چرا؟
36 سال از فرمان 8 ماده‌ای امام خمینی و 17سال از فرمان8 ماده‌ای امام خامنه‌ای می‌گذرد، اگر به «بدون مسامحه و تعویقِ» آن عمل شده، چرا «نعره» مفسدان از برخورد قاطع دستگاه قضا بلند نشده است؟ چرا مجرمی چون (ش ج)، با فرار مکرر خود، فکر مردم را مغشوش می‌کند؟ چرا احکام مجرمان بازدارنده، عبرت آموز و از همه مهم‌تر از بین برنده «طمع» در جامعه نیست؟ برای از بین بردن طاعون طمع، چه باید کرد؟ برای سرعت رسیدگی به پرونده‌ها چه باید کرد؟ وقتی جنگ اقتصادی است و دشمن صدها کارشناس و کارپرداز را سه شیفته مأمور مبارزه با ما کرده و تحریمها را هفتگی نموده و به ساعت توطئه می‌چیند و طمعکاران و تبهکاران داخلی، به دقیقه خون مردم را می‌مکند، چرا دادگاه صحرایی به پا نمی‌کنیم؟ چرا احکام بازداشت شدگانی که چندروز یک بار اعلام می‌شود، اعمال نمی‌شود؟ چرا مردم، مفسد فی الارض اقتصادی را اعدام و آویزان نمی‌بینند تا آلامشان تسکین یابد و ایمانشان به عدل انقلاب بیشتر شود؟ چرا باید فقر فقرا عیان و نام مجرمان پنهان باشد؟ چرا مدیر متخلف، بی‌ملاحظه و مماشات، به‌اشد مجازاتی که بازدارندگی ایجاد کند نمی‌رسد و اگر اینها صورت می‌گیرد چرا رسانه‌ای نمی‌شود؟
این سؤالات مردم است که پاسخ می‌خواهد. مردم تفاوت کار انقلابی را با کار اداری فهمیده‌اند که کار انقلابی و جهادی می‌خواهند. وقتی تفکر پرخورانِ کم کار، حاکم شود، 100 سال هم که بگذرد آب به خرمشهر نمی‌رسد ولی اگر تفکر انقلابی و جهادی امثال سپاه پاسداران مجال یابد، 100 روزه 100 کیلومتر را لوله گذاری می‌کند تا کام خرمشهر عزیز را شیرین کند. امام جامعه مردم را فرامی خواند که هرایرانی هرچه می‌تواند به کرمانشاه قهرمان کمک کند، پهلوانی است که بارش افتاده و مردم، کرمانشاه را غرق محبت می‌کنند. بسیج کمپین می‌گذارد که مسلمانان به پاس جوانمردی اهل سیستان «نذرآب» کنید. و مردم خیل تریلرها را پر می‌کنند و به صف می‌کشند. و خراسان و اصفهان و کرمان و... و ایران. اینها اگرچه زیبا و غرورآفرین است ولی نشان از این است که اختلالی در کار هست که جز با جهادگران و کار جهادی و آتش به اختیارها، و انتخاب مدیرانی که مسئول باشند، نه رئیس، کار پیش نمی‌رود. باید برای چنین روزی کار می‌کردیم1 که نکردیم.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
1- لمثل هذا فلیعمل العاملون (صافات 61)