kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۸۸۵۱
تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۳۹۷ - ۲۰:۴۳

واقعیت تلخ ورزش ما (نکته ورزشی)

موفقیت‌های اخیر کشتی ایران در عرصه آسیایی و جهانی آن هم در رده سنین پایه باعث خوشوقتی و امیدواری است.دو قهرمانی نوجوانان در مسابقات جهانی و قهرمانی فرنگی‌کاران و آزادکاران جوان در رقابت‌های آسیایی بیش از هر چیز خبر از وجود پشتوانه قوی در کشتی ایران می‌دهد.


  سرویس ورزشی-

رودخانه استعداد و نیروی با انگیزه جوان در کشتی ایران خشک شدنی نیست.کشتی در ذات و خون جوانان ایرانی است.مهم این است که قدر این ثروت و سرمایه را بدانیم و با مدیریت و برنامه‌ریزی درست از آن در جهت اعتلای هرچه بیشتر این رشته و افتخار آفرینی برای ورزش ایران و خشنودی و شادی مردم ایران استفاده نمائیم.
خوشبختانه امروز در کشتی کار دست کاردان است. دست کسی که خود از جنس و به معنای واقعی از خانواده کشتی است و اصلا عصاره این رشته ورزشی اصیل است و در بالاترین سطح آن حضور داشته و افتخار بزرگی در این رشته نبوده است که به نام خود ثبت نکرده باشد.
به طور طبیعی وقتی مردان بزرگ و کاربلد عهده‌دار مسئولیتی می‌شوند که همکاران و مردان پیرامون او نیز بزرگ باشند و بیش از هر چیز از عنصر راستی و صداقت که جمعش می‌شود «اخلاص»، برخوردار باشند حاصل کار و نتیجه عمل چنین جمع و کار گروهی معلوم است که چه خواهد شد.
متاسفانه این وضع و اوضاع و این شرایط و روال در خیلی از بخش‌های ورزش ایران حتی در بالا‌ترین سطوح آن دیده نمی‌شود و تاسف وقتی بیشتر می‌شود که می‌بینیم در این ورزش خیلی وقت‌ها درست همان‌ جاهایی که کار دست کاردان است مورد غضب و بی‌مهری وکم اعتنایی مسئولان ارشد واقع می‌شوند.
اگر بخواهیم مثال بزنیم بی‌تعارف باید از کشتی نام ببریم که چندان مورد توجه مسئولان ارشد ورزش نیست و حتی چندی قبل کار به استعفای رئیس‌موفق و کاربلد فدراسیون کشتی یعنی رسول خادم کشیده شد که جریان و فرجامش را همه می‌دانیم
باری؛ غرض از پیش کشیدن این بحث یکی آن است که گفتیم. کشتی در ذات و خون جوانان ماست. باید قدر آن را نه باحرف بلکه در عمل بدانیم. بهترین عمل هم در مسیر قدرشناسی، مدیریت و برنامه‌ریزی مدبرانه و دلسوزانه است. چیزی که امروز کشتی ایران از آن برخوردار است. ودیگر آنکه مسئولان ارشد ورزش، علی‌الخصوص شخص وزیر و معاونانش نه تنها نباید از وجود مدیریت‌های ورزشی مولد و مبتکر ناراحت و دلخور و برآشفته باشند بلکه باید اتفاقا کاری کنند و بستری فراهم آورند که تعداد این مدیران که در بطن ورزش نفس کشیده اند، مورد شناخت و وثوق مردم و اهالی ورزش هستند، مهم‌تر از همه لایق و دارای کارایی هستند در ورزش بیشتر و بیشتر شودو برعکس ازتعداد مدیران عوضی آمده که منظور وهدفشان از مدیر شدن صرفا «مدیر بودن» و استفاده از مواهب مادی و اجتماعی آن است نه کار کردن و خدمت کردن و نوکری مردم حتی الامکان کاسته گردد و شر این گونه عناصرفرصت‌طلب وبی هنر و بعضا خیلی هم پر مدعا! که اتفاقا برخی از آنها سال‌هاست در ورزش بی‌زبان ما کنگر خورده و لنگر انداخته از سر ورزش ایران کوتاه شود.
 این جماعت عوضی آمده فرصت‌طلب از عناصر و ارزش‌هایی مثل لیاقت و کاردانی وتخصص و...بی بهره وآدم‌های واجد این صفات سخت دلخور و عصبانی‌اند. به همین خاطر سعی می‌کنند به لطائف الحیل جا و عرصه را برای آنها چنان تنگ کنند که رفتن و نماندن را بر ماندن و ادامه دادن ترجیح دهند.
 این همان کاری است که اخیرا خواستند بر سر آقا رسول در آورند و پیش از آن سر خیلی‌های دیگر درآوردند کسانی که مدیریت را برخلاف این جماعت عوضی آمده آویزان هدف و مقصد نمی‌دانند و هدف اصلیشان از پوشیدن ردای مسئولیت خدمت کردن به ورزش و مردم علاقمند به ورزش است و چون شرایط را برای تامین هدف اصلی مساعد نمی‌بینند و از طرفی باز بر خلاف آن گروه عوضی آمده که از در بیرونشان کنی از پنجره وارد می‌شوند...! برای خود و شخصیت خود احترام قایل هستندو حاضر نیستند به هرقیمت پست مدیریتی خود را حفظ ‌کنند ، خیلی راحت کنار می‌کشند.
متاسفانه این واقعیتی تلخ در ورزش ماست که البته فقط‌ مربوط به امروز هم نمی‌شود که عرصه و فضا برای حضور و فعالیت افراد کاردان و لایق و باشخصیت تنگ است تا دلت بخواهد میدان برای افراد فرصت‌طلب منفعت جو فراخ و وسیع است.افرادی که به چیزی که فکر نمی‌کنند انتظارات مردم از ورزش، پیشرفت ورزش وحراست از مصالح ورزش در جهت تامین منافع ملی است.
 به همین خاطر افرادی را که به قصد خدمت به ورزش و پاسخگویی به مطالبات و انتظارات مردمی در عرصه ورزش فعالیت می‌کنند، تحمل نمی‌کنند و تلاش می‌کنند با روش و شیوه‌های مختلفی که بلدند حتی‌اشک تمساح ریختن در نزد مسئولان ارشد دولت و نمایندگان مجلس و... این گونه افراد کار بلد را که از جنس ورزش هستند ، کنار بزنند و از ورزش فراری دهند.
 برای مثال فکر می‌کنید وزیر قبلی ورزش دکتر گودرزی را کی از وزارتخانه دور کرد؟ وزیری که از همه مدیران ارشد ورزش بعد از انقلاب ورزشی‌تر بود به همین دلیل صاحب شناخت عمیق از افراد و جریانات ورزش بود و همانطور که افراد لایق و توانمند وخوشنام در ورزش را خوب می‌شناخت دست جریانات مخرب و فرصت‌طلب و سیاهکاران ظاهر الصلاح را خوانده داشت!
به همین دلیل هم دیدیم که در دوره مسئولیت خود تلاش کرد مکانیزم معیوب و ناقص جذب و دفع در ورزش را اصلاح کند مردان کاربلد ولایق محترم را به ورزش جذب کند آنها را در مسئولیت‌های حساس به کار گیرد ودر عوض عناصرفرصت‌طلب و بی‌شخصیت و حتی بعضا فاسد را از محیط ورزش دفع کندو... به گمان ما بزرگترین دلیل برکناری ومجبور کردن ایشان به استعفا ارتکاب این جرم بزرگ !! بود.
 اتفاقا خود او در مصاحبه‌ای که مدتی قبل از مجبورشدن به استعفا با کیهان ورزشی انجام داده بود(این هم یک جرم دیگر. مصاحبه با نشریه قدیمی واصیل و خوشنام کیهان ورزشی؟ آن هم نه یک بار بلکه چند بار!!) گفته بود اگر نتواند و به او اجازه ندهند که دست مخرب افراد نالایق و انگل را از دامن ورزش کوتاه کند استعفا خواهد کرد.
 همچنین فکر می‌کنید دلیل بعضی مخالفت‌های به ظاهر دلسوزانه با کارلوس کی‌روش سرمربی موفق تیم‌ملی از کجا ناشی می‌شود. همان کی‌روش که با آمدنش ارزش پیراهن تیم ملی را احیا کرد و دست ناپاک و مداخله گر عده‌ای انگل و سوُ استفاده چی را از تیم ملی با قاطعیت و شدت تمام کوتاه کرد و تیمی چنین تحویل ورزش و فوتبال ما داده که رهبر معظم انقلاب بارها از آن - و نه نتایج آن- تمجید و تعریف و به عنوان «الگویی» برای سایر عرصه‌ها یاد کرده است.
 متاسفانه از نظر عده‌ای ضد ورزش و ضد هر کار راست ودرستی این طور کار کردن «جرم» است! البته بارها نوشته ایم حساب آن دسته از منتقدان که بر اساس تشخیص و نظر کارشناسی خود و از سر دلسوزی و به قصد انجام وظیفه عملکرد کی روش را از جنبه‌های مختلف فنی و رفتاری مورد انتقاد و بررسی قرار می‌دهند، جداست.
در هر حال یکی از نیازهای ضروری ورزش (و هر جا) به کار گیری و سپردن مسئولیت به آدم‌های متخصص و متعهد و کنار گذاشتن و دور کردن افراد به‌اشتباه سراز ورزش در آورده است. هنر بزرگ مدیریت کلان ورزش هم باید همین باشد.یعنی بتواند سازو کاری فراهم آورد که طی آن مکانیزم جذب و دفع ورزش اصلاح شود و به گونه‌ای عمل نماید که بیش از هرچیز به مصلحت و به نفع ورزش کشور باشد.