نگاهی به کتاب «به وقت اردیبهشت» نوشته مریم عرفانیان
عطر حرم، بوی شهادت
ناهید زندیپژوه
یکی از محبوبترین نویسندگان مطرح در ادبیات دفاع مقدس مریم عرفانیان است. قلم رسا و دین مدار او در شرح زندگی شخصی و سیره عملی شهدا و رزمندگان اسلام بسیار دلچسب و خواندنی است. وی با ذوق سرشار و لطافت روح و طبع حساس خود به دنبال بازی با کلمات و تصویرگریهای تصنعی نیست؛ چون نویسندهای متعهد است. متعهد نسبت به شهدا و پایبند به اصول و ارزشهای الهی و انسانی. لذا دو عنصر عاطفه و صداقت پایههای اصلی نوشتارهای او را تشکیل میدهند.
برخی از آثار چاپ شده این نویسنده فعال عبارتند از: پائیز آن سالها، از جنس نور، فاتحان خرمشهر، از نگاه من، همسفر با قطره، دخیل، حنابندان، جرعهای از ملکوت، تونلی زیر رودخانه، گرمترین شب زمستانی، چشمههای شرجی و...
«به وقت اردیبهشت» تازهترین کتاب عرفانیان با محوریت شهدای مدافع حرم است. در این اثر نویسنده با گامهایی استوار و صلابت در عمل و با سعه صدر از طریق گفتوگو با مادر و تنی چند از دوستان و همرزمان و همچنین از طریق مشاهده فیلمها و ویدئوهای مربوط به شهید حسن قاسمی دانا به نگارش کتابی پرداخته که قابلیت ماندگاری بالایی دارد. چون کتاب «به وقت اردیبهشت» هم مستند است و هم بهرهمند از بار عاطفی و هم اینکه معطر به خاک شلمچه، معطر به عطر ناب حرمین و معطر به بوی شهادت است.
روایت کتاب از زبان سوم شخص و در قالب نوزده داستان مطرح شده است با عناوینی چون: ظهر تبدار، هیچ برگی بیاذن تو زمین نمیافتد، آشتی، عطر خاک شلمچه، رقیبی که رفیق شد، وقت عاشقی، یک دوستی ناب، طعم تلخ شیرینی، هل من ناصر ینصرنی جانم میرود، یکی شبیه خودش، به من نگو بیمعرفت، عصر پنجشنبه، عملیات ثامنالائمه، خبری در راه است، بوسهای که جا ماند، ما هم عباس توییم یا زینب(س)، سروهایی به قامت او، مسافر بهشت.
حکایت شهید مدافع حرم از این قرار است:
«شهید حسن قاسمی دانا در شهریور 63 در خراسان بدنیا آمد. از کودکی مدافع حق بود. در یازده سالگی به بسیج پیوست و در هفده سالگی مربی آموزشهای نظامی شد. از همان نوجوانی به طور خودجوش مداحی میکرد و در سیزده سالگی وقتی از اولین سفر راهیان نور برگشت، انگار حسن دیگری از شلمچه برگشته بود و معرفت خاصی نسبت به شهدا یافته بود. او مؤسس و علمدار هیئت روضهًْ الحسین(ع) بود. در سال 1390 به سوریه و از همانجا به کربلا رفت. در فروردین 93 به طور داوطلبانه به سوریه رفت و به تیپ فاطمیون پیوست. معتقد بود اسلام مرز ندارد و هر جا اسلام در خطر باشد باید به دادش برسیم. در تاریخ 18 اردیبهشت 1393 با حمله تکفیریها به حیالزهرا در لیرمون حلب که منطقه شیعهنشین محسوب میشد، درعملیات ثامنالائمه(ع) با فریاد یا ابوالفضل(ع) و رجزخوانی در حالی که نارنجکی بدست داشت مورد اصابت چند گلوله قرار گرفت و در ساعت 9 صبح به وقت سوریه در بیمارستانی در حلب به شهادت رسید. پنجشنبه 25 اردیبهشت 1393 همزمان با وفات حضرت زینب(س) شد آخرین وداع مادر و فرزند به وقت اردیبهشت.»
از لابلای نوشتههای این کتاب میتوان انگیزههای شهادتطلبی شهید حسن قاسمی دانا را این گونه برشمرد. شوقی به لقاءالله، زندگی راستین، بزرگی روح و بدی زمان، دل بریدن از دنیای فانی و دل بستن به حقیقت باقی، اجرای حق و احیای اسلام.
کتاب «به وقت اردیبهشت» تألیف مریم عرفانیان در سال 1397 توسط انتشارات آستان قدس- به نشر- در 146 صفحه به چاپ رسیده است.
کتاب مزین به مقدمه بسیار زیبایی است به قلم نویسنده.
«گاهی باید رفت و به سرانجام رسید. باید جوانی را در نیمه راه به حال خودش گذاشت. مرزها را رها کرد و همچون سروی پر استقامت در برابر طوفان کفرایستاد. باید وصال را در سفری اخروی جستوجو کرد. این کتاب تکرار خاطرات مادری است از جوان رشیدش که برایش آرزوها داشت؛ روایت جوانی است که لحظهای تاب ماندن نداشت و دلش برای پاسخ به ندای «هل من ناصر ینصرنی» تپید... او شور و شیدایی جوانی و زندگی آسوده را رها ساخت تا وقت عاشقی به سرانجام برسد. از روزمرگیها و رسیدنهای پست دنیوی دل کند و جوانیاش را در نیمه راه به حال خودش گذاشت و مرزها را رها کرد... کتاب حاضر قطرهای از عشق بیکران جوانی است که پاسدار حقیقی بانوی کربلا، حریم حرم ائمه(ع) و مدافع عشق شد. او رفت و به سرانجام رسید. سرانجامی تمام نشدنی برای کسانی که در راه سعادت نشانههایی دیدند و به دنبال حقیقت، مقصد و نهایتی غایی هستند. سرانجامی که مقصد همه سفرهای اخروی است. او رفت و مسافر بهشت شد. ... این کتاب قطرهای است از اشک دل تنگیهای مادری که زیرسیاهی چادر جا ماند. این کتاب قطرهای است از دوستیهای ناب... حیف که هیچ گاه نمیتوان نقش اشکهای دلتنگی را به تکتک کلمات منتقل کرد. و این روایت همچنان ادامه دارد...»
مریم عرفانیان در کتاب «به وقت اردیبهشت» فضایل اخلاقی و آرا و اندیشههای مذهبی- عقیدتی شهید حسن قاسمی دانا را بیکم و کاست در خلال تحریرات خود درج کرده است. بر همین اساس مطالعه این کتاب فرصتی است برای نسل جوان که منزلت مبارزاتی شهید را به درستی دریابند.
ای کاروان آهسته ران، کارام جانم میرود
آن دل که با خود داشتم، با دلستانم میرود
در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود