نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
ذوق زدگی روزنامههای زنجیرهای از پیشنهاد مزورانه ترامپ
روزنامه زنجیرهای شرق در ادامه رویکرد سابق خود برای بزک کردن آمریکا و برجام چندین مطلب صفحه نخست شماره دیروز خود را به مذاکره با آمریکا و پیشنهاد مزورانه جدید ترامپ اختصاص داد.
سرویس سیاسی-
شرق در یکی از مطالب صفحه نخست دیروز خود به اظهارات ناطق نوری عضو مجمع تشخیص مصلحت در این زمینه پرداخته و به نقل از وی نوشت: « ایران نباید ابتدابهساکن، پیشنهاد مذاکره رئیسجمهوری آمریکا را رد کند. لازم است این موضوع با تأمل و در شورای عالی امنیت ملی مورد بحث قرار گیرد.»
ناطق نوری گفته است: «اصل قصه و چنین چیزی منفی نیست و پیشبینی هم میشد و میشود، نوع خلقیات آقای ترامپ هم همین است. ترامپ اول توپهای محکمی را میزند و با توپ پر میآید، اگر مقابلش مرعوب شود و جا بزند، ادامه میدهد، ولی اگر ببیند آنطور نیست، خیلی سریع نظرش عوض میشود و سناریوی بعدی را پیدا میکند.»
در یادداشت دیگری شرق این گونه استدلال کرده است که: « در گذر تاریخ هر زمان زمینه برای بهبود روابط میان ایران و آمریکا فراهم شد، برخی کشورهای عربی در نگاه اول نگران شدهاند، اما بهتدریج بهسوی بهبود روابط خود با ایران حرکت کردهاند. خدشه در روابط ایران و غرب، آرزوی عربها و اسرائیل و حتی روسیه و چین است و بهبود روابط ایران و آمریکا در آرایش سیاسی منطقه تأثیر بسزایی خواهد داشت.»
نویسنده حملات و شرایط 12 گانه آمریکا علیه ایران در دو سال گذشته و در دولت ترامپ را نیز برشمرده و در پایان نتیجه گرفته است که : « باید با استفاده از حمایت افکار عمومی داخلی و البته تلاش برای رفع نگرانیهای اروپا، اوضاع ایران را سامان داد، سپس به مذاکره در موضع برابر با ایالات متحده اندیشید. در چنین شرایطی است که میتوان منافع ملی ایران را در این مذاکرات تأمین کرد».
روزنامه زنجیرهای شرق اصل مذاکره با آمریکا را منتفی ندانسته و آن را منوط به شرایطی دانسته است که تجربه نشان داده است به این شرایط نیز مدعیان اصلاحات اهمیتی قائل نیستند.
در شرایطی که طی دو سال گذشته رئیسجمهور آمریکا از هیچ توهینی به ملت ایران فروگذار نکرده و در یکی از آخرین موارد ایران را به شدیدترین اقداماتی که در تاریخ سابقه نداشته تهدید کرده است مذاکره با آمریکا چگونه میتواند مورد تحلیل قرار گیرد؟
نکته دیگر اینکه ناطق نوری خود گفته است که مذاکره حربهای است که ترامپ پس از شکست راههای دیگر تجربه میکند و حال سؤال اینجا است وقتی رئیسجمهور آمریکا در حربهای علیه ملت ایران شکست خورده است چرا باید با دستان خود زمینه موفقیت او در حربه دوم را فراهم سازیم؟
نکته سوم اینکه مشکلات اقتصادی ایران داخلی است، در گزارش دیروز کیهان به این نکتهاشاره کردیم که: « آغاز برخورد قاطع دستگاه قضا با تروریستهای اقتصادی که سربازان خط مقدم جنگ واقعی آمریکا علیه ملت ایران هستند جیغ ترامپ را درآورده است.بی شک جنگ امروز ایران و آمریکا نه در عرصه نظامی که در میدان اقتصادی است، اخلالگران اقتصادی سربازان آمریکا در این جنگ محسوب میشوند و طبیعی است که هیچ فرماندهی از دستگیری و اعدام نیروی خود خوشحال نمیشود».
در این گزارش تصریح کردیم: «ترامپ به دنبال آن است که نشان دهد و اثبات کند که راهکار مشکلات اقتصادی ایران نه مدیریت و ناکارآمدی برخی مسئولین و اقدامات عدهای دیگر در بازار ارز و سکه که عدم تعامل جمهوری اسلامی با آمریکا است.»
پشت پرده لغو نشست تلویزیونی روحانی
روزنامه آفتاب یزد در مطلبی نوشت: «در بحبوحه شرایط بد اقتصادی مردم منتظر پاسخ قانعکنندهای از سوی مسئولان بودند که سرانجام اعلام شد سه شنبه دوم مردادماه قرار است رئیسجمهور با مردم سخن بگوید اما در حالی که همه منتظر بودند مواضع حسن روحانی را بشنوند، اعلام شد که این گفتوگو به زمان دیگری موکول شده است.»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت: «تصمیم روحانی برای لغو این گفتوگوی تلویزیونی در لحظات آخر گرفته شده و حسامالدین آشنا مشاور فرهنگی دولت حسن روحانی از مخالفان اصلی این گفتوگوی تلویزیونی بوده است.آشنا به روحانی گفته تنها باید زمانی در این شرایط با مردم رودررو سخن بگوید که اطلاعات و داده هایش کامل بوده و برای انتقادها و حل مشکلات پیش روی دولت راهحلی ارائه دهد».
آفتاب یزد در بخش دیگری از این گزارش نوشت:«شنیدهها حاکی از آن است که اظهارات آن روز روحانی(نشست خبری دوم بهمن 96) و اطمینان خاطر او (درباره قیمت دلار) و آینده اقتصاد ایران، به واسطه اطلاعات غلطی بود که اطرافیان به او دادند».
این روزنامه زنجیرهای به اطرافیان رئیسجمهور انتقاد کرده است. در این خصوص باید گفت آنچه در شرایط کنونی اقتصاد کشور اهمیت دارد این است که در وهله اول باید نگاه و رویکرد دولت نسبت به مدیریت اقتصاد تغییر کند، به عبارت دیگر هرچند تغییر افراد اقتصادی دولت لازم است اما آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و به نوعی اصل مطلب محسوب میشود، عوض شدن رویکردهاست.
روزنامههای زنجیرهای در یکسالگی دولت دوازدهم و پنج سالگی دولت روحانی به منتقد شماره اول سیاستهای اقتصادی دولت تبدیل شدهاند. این در حالی است که اولا اکثریت مطلق کابینه در اختیار مدعیان اصلاحات است. ثانیا جماعت مدعی اصلاحات، در سال گذشته و در برهه رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری،در واکنش به انتقادات به کارنامه اقتصادی دولت، یقه دریده و منتقدان را آماج فحاشی قرار میدادند. در حال حاضر مدعیان اصلاحات شریک وضع موجود هستند و باید به افکار عمومی پاسخگو باشند.
بحران ارزی ناشی از بازی دولت با نرخ ارز است
روزنامه همدلی طی گفتوگویی با رئیساسبق کانون صرافان درباره بحران ارزی این روزهای کشور با انتقاد از سیاستهای ارزی دولت به نقل از وی نوشت: «رانت ارزی همیشه با اقتصاد ایران بوده است. این معضل مهم همیشه مورد نقد کارشناسان اقتصادی قرار داشته، زیرا دولت برای کنترل تورم و بهای کالاها و خدمات از سویی و هراس از اینکه گفته شود در دوره آنها ارزش پول ملی کاسته شده، به صورت دستوری نرخ برابری ارزها را کنترل کرده و میکنند. در مجموع بازی با قیمت نرخ ارز از سوی دولت منجر به اختلاف بهای ارز با واقعیتهای اقتصاد میشود. از سویی چنین مداخلهای منجر به دسترسی برخی به این منابع و رانت ارزی میشود.»
وی در ادامه درباره راهکارهای فوری برای خروج از این بحران به مسئولان دولتی توصیه کرد : « رانت ندهید، به هیچ بهانهای رانت ارزی ندهید، حتی برای اهداف خیرخواهانه این کار را نکنید، به هیچ کس رانت ندهید؛..ماجرای رانت را پایان دهید و با نرخ ارز بازی نکنید؛ من نام هر نوع ارزانفروشی محدود ارز را به هر اسم و بهانهای رانت میگذارم.»
گفتنی است بسیاری از کارشناسان و فعالان حوزه اقتصاد دلیل بحران ارزی موجود در کشور را نه عامل خارجی بلکه ناشی از سیاستهای غلط و رانتی دولت در این حوزه میدانند، چرا که در کشوري همچون ايران که بيش از 80 درصد متقاضي ارز در بازار خود دولت است، نسبت بين عرضه و تقاضا نميتواند در تعيين قيمت ارز دخالت داشته باشد. بنابر این دولت انحصارگر بازار ارز است و در تعيين قيمت دلار نقش اساسی دارد. به عبارتی در بازاري که بازيگر اصلي آن خود دولت است و در عرضه و تقاضا نقش اصلي را دارد، صحبت درباره نقش عرضه و تقاضا و یا عوامل بیرونی کاملا بیمعنی است. متاسفانه در کشور ما قيمت ارز تاثير قابل توجهي بر سفره مردم دارد و دولت بايد هر چه زودتر بحران ارزی کنترل کند. بايد گفت که مشکل اصلي در بحران ارزی کشور ، نبود شفافيت ميان دولت و مردم است.
تغییر بیفایده رئیسکل بانک مرکزی
روزنامه بهار درباره تاثیر تغییر رئیسکل بانک مرکزی بر شرایط بحرانی بازار فعلی به نقل از عضو هیئترئیسه اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران نوشت : «با قانونی که ما اکنون داریم و بانک مرکزی در اصل صندوقدار دولت است و نه مدیریت بازار پولی،]درچنین شرایطی[ باید گفت سیف ]به عنوان صندوقدار دولت[ کار خود را خوب انجام داده و همتی نیز کار خود را خوب انجام خواهد داد و شاید کمی تفاوت وجود داشته باشد در کندی و تندی انجام امور، اما تغییرات اساسی در روشهای بانک مرکزی وجود ندارد..»
گفتنی است هرچند که بهبود وضع اقتصادی و به تبع آن بهبود اوضاع معیشتی مردم از جمله اهدافی است که هر دولتی تلاش میکند به آن دست پیدا کند اما باید این واقعیت تلخ را پذیرفت که تغییر در ریاست بانک مرکزی صرفا تغییر در نام خانوادگی آنهاست و مشکل اصلی یعنی تفکر و راهبرد غلطی که حسن روحانی از سال 92 آغاز کرد و وضعیت کشور را به این حال و روز درآورده است، همچنان بجای خود باقی است.
بنابراین مشکل اصلی کشور را این روزها باید در 3 برابر شدن نقدینگی- رقمی بیش از 1500 هزار میلیارد تومان- در عرض کمتر از 5 سال، وجود رانت خواران اصلی در بدنه اصلی دولت، رها کردن تولیدیهای داخلی و وارد کردن کالاهای مشابه از خارج، تکرار سیاستهای اقتصادی دولت هاشمی رفسنجانی از 68 تا 76 و افزایش شکاف طبقاتی و در نتیجه ثبت رکورد تورم قرن به میزان 49/4 درصد، تفکر نئولیبرال در اداره اقتصاد کشور دانست و سیف با همتی جز تفاوت در نام خانوادگی هیچ فرق دیگری ندارند! هر دو کارگزار یک تفکر و راهبرد غلط هستند.
نه وزرا درست كار ميكنند، نه رئيسجمهور
روزنامه اعتماد به نقل از پروانه سلحشوري، نماينده تهران در مجلس نوشت: «امروز ناكارآمدي سيستماتيك در بدنه مديريت كشور را ميخواهم مطرح كنم. ناكارآمدي و عدم مديريت مطلوب، كل سيستم را فرا گرفته است. متاسقانه شاهد يك سيستم فشل و رها شده هستيم كه نه وزرا به درستي كار ميكنند، نه رئيسجمهور و نه ديگر نهادهاي مديريتي كشور كار خودشان را به نحو احسن انجام ميدهند... من فكر ميكنم كه رئيسجمهور منتظر هستند تا مجلس وارد استيضاح وزرا شود و اگر استيضاح راي نياورد آن موقع تغييراتي در كابينه اعمال كند. متاسفانه حركتي در زمينه ترميم كابينه از طرف رئيسجمهور ديده نميشود. قرار بود رييس سازمان برنامه و بودجه تغيير پيدا كند كه عملا اين اتفاق رخ نداد. تغييري در بانك مركزي رخ داد كه متاسفانه با ورود آقاي همتي اوضاع بازار ارز و سكه به هم ريخت. متاسفانه دولت رها شده است.»
گفتنی است سوءمدیریت در برخی ارکان مهم دولت، اعتراض منتقدان و حامیان را یکجا برانگیخته است. این روند، خسارتهای بزرگی را به همراه داشته و اگر تغییر نکند، میتواند هزینههای بزرگتری را در آینده به بار آورد.
دولت تعطیل نیست اما برخی اجزای مهم آن، همچنان «معطل» هستند و منفعل عمل میکنند. آن قدر که برخی محافل، اصرار بر «عملیات روانی» با افکار عمومی دارند، اگر یکدهم همان اهتمام را به تلاش و خدمت و گرهگشایی از مشکلات اختصاص میدادند، جایی برای تاثیرگذاری تحریمهای دشمن و فشار بر مردم باقی نمیماند.
متاسفانه برخی مدیران به واسطه همراهی با عملیات روانی جریان معارض ارزشها، خود را در موضع اتهام قرار میدهند. برخی مدیران نیز چنان به عدم رسیدگی به مشکلات اصرار دارند که انسان بدگمان میشود آیا مامور ناراضی کردن مردم هستند؟