تاریخ تمدن اسلامی- ۴۸
معماری اسلامی؛ تجلی توحید درخانه وکاشانه
یکی از مهمترین موارد تبلور سبک زندگی اسلامی، معماری اسلامی است که مکان عبادت و آموزش و تطهیر و استراحت و سکونت و... یک مسلمان به شمار میآید. از همین روی بروز تفکرات و باورها و ارزشهای اسلامی در خشت خشت این معماری و در گوشه گوشه آن، بخشی دیگر از تجلی ذات حق تعالی در زندگی انسان مسلمان به نظر میرسد.
اینکه مولانا میسراید «کز نیستان چون مرا ببریدهاند وز نفیرم مرد و زن نالیده اند» در واقع حکایت انسان است که از اصل خویش و مبداء هستی دور افتاده و همواره ناله ونفیر دارد تا به سوی آن مبداء و اصل وجود و توحید بازگردد. این همان پیام معماری اسلامی است که همواره چه در ساختار اصلی آن و جزء جزء فضا و چه در تزیینات مختلفش، خودنمایی میکند. چنانچه در اغلب اجزاء این نوع معماری، عناصر و خطوط فضا از کثرت به سوی وحدت رفته و ما را هم همراه این عناصر و اجزاء به سوی وحدت متذکر میگرداند.
در معماری غربی، فضاهای مکعبی و مربعی و مستطیلی و خطوطی که موازی بوده و به هم نمیرسند، اساس شکل هندسی آن را تشکیل داده، چراکه ملهم از همان بنیادهای ایدئولوژی غرب جدید است که ریشه در اندیشههای شرک آمیز یونان باستان دارد. نسبیت و خدایان متعدد و... از جمله فقرات همان تفکر شرک آمیز است که در معماری غرب و شیوه به اصطلاح مدرن امروز نمود یافته است.
اما از ویژگیهای معماری اسلامی در اماکنی که در دوران تمدن اسلامی ساخته میشده، اجزای مشترک آنهاست که براساس همان تفکر توحید محور، همواره در خطوط منحنی و دایرهای از کثرت به وحدت گرایش دارد؛ از ایوانها و طاقیها گرفته تا بهارخوابها و نورگیرها و کاشیهای رنگین و حوضها و... که باعث میشده نوعی آرامش جسمی همراه تعالی روح در ساکنین آن بوجود آید. یعنی شباهت اجزای این نوع معماری مثلا مشابهت طاقیها و قوسها و کاشی کاریها و نقش و نگارها و... (که اساس فکری و ایدئولوژیک همه آنها رسیدن از کثرت به وحدت است) در معماری منازل و بازار و مدرسه و معماری مساجد باعث میشده که در خانه و بازار و مدرسه و... هم همان حس و حال توجه به خداوند و حال و هوای عبادت که در مساجد وجود دارد، به وجود آید و او را همواره به سوی مبداء هستی و خلقت متوجه سازد و بالتبع، سبک زندگی آنها نیز سمت و سوی الهی و توحیدی پیدا کند.
معماری هم گرا در مقابل سبک واگرای غربی
از طرف دیگر معماری اسلامی باعث میشد تا در خانهها، همه افراد یک خانواده، خاندان و یا فامیل در کنار هم زندگی کنند، در کنار هم عروسی بگیرند و ازدواج کنند، بچه دار شوند و تحصیل کنند و کار و شغل بیابند و بمیرند. یعنی همه در غم و شادی یکدیگر شریک باشند در وقت تنگی به کمک هم بروند و در هنگام گشایش از همدیگر بهره مند شوند. نوع ساختار خانههای سنتی در معماری اسلامی براساس همگرایی و تجمیع اهالی منزل و بعضا یک خانواده یا خاندان و یا فامیل بوده است که بتوانند دور تا دور یک مجموعه زندگی کنند. اتاقها درکنار و روبروی هم گرد یک حیاط حوض دار قرار میگرفت و این نوع همگرایی در میان یک خانواده یا خاندان باعث آرامش و آسایش روحی و رفتاری افراد شده و زمینه را برای فعالیت و کار و شکوفایی استعدادها فراهم میساخته است.
درست برعکس معماری واگرایانه غربی در فی المثل آپارتمان که بنا بر سبک زندگی آنها، از همان ابتدا همه را از یکدیگر جدا کرده، حتی فرزندان از پدر و مادر و زوجین را از یکدیگر و نوعی تنهایی اجباری را به همه تحمیل میکند تا افراد تحت عنوان استقلال و زندگی مستقل، در تلاطم روحی و تنشهای رفتاری زندگی کرده و در هنگامههای مختلف هیچ یار و یاور و دوست و همراهی نداشته باشند. نگاهی اجمالی به زندگی افراد در جامعه شهر نشین غرب، بیش از هر موضوعی، تنهایی آدمها را به رخ میکشد. افراد در سطوح مختلف به شدت تنها هستند.
به همین دلیل اولین بنیادهای یک جامعه به هم پیوسته یعنی پیوندهای خانوادگی و خویشاوندی در هم ریخته و وحدت آنها دچار خدشه شده و این خدشه دار شدن در وحدت خانوادهها بر خلاف همان شعار و تفکر توحیدی و وحدت گراست که اساس تفکر و اندیشه اسلامی را تشکیل میدهد. تفکری که حتی در سبک چینش اتاقها و فضاهای یک خانه هم در نظر گرفته شده تا با وحدت هر چه بیشتر یک فامیل و خانواده، زمینههای تعالی روحی و معنوی آنان را فراهم ساخته، بالتبع به پیشرفتهای انسانی و شکوفایی استعدادها برسد.
معماری بدون امضای اسلامی؛
فنای هنرمند مسلمان در ذات وجود
چنین معماری که محل بروز اعتقادات و باورهای دینی میشود، چنین معماری که تجلی توحید در سبک زندگی اسلامی است، چنین معماری که در واقع آشکار ساختن زیباییهای ذات حق تعالی در خشت خشت مکانهای اقامت و سکونت و کار واشتغال است، دیگر جایی برای منیتها و خودنماییها ندارد. از همین روی معماری اسلامی نیز (مانند علوم اسلامی به دلیل نیت دانشمندان مسلمان مبنی بر شناخت هرچه بیشتر خداوند از طریق کشفیات و تئوریهای علمی) فارغ از تمایلات مادی گرایانه، بیامضاء میماند و کسی خود را صاحب و مالک و خالق آن نمیداند.
دکتر کریم میرزایی (استاد دانشگاه هنر اسلامی تبریز) هم در توضیح بیشتر این فنای هنر و هنرمند در گستره هستی و وجود که او نیز ذرهای ناچیز از آن به شمار میرود، میافزاید:
«... هنرمند نام خودش را زیر اثر نمینویسد. این جزو ویژگی هنرمند مسلمان در دوران تمدن اسلامی است. هنرمند اومانیست نیست. انسان محور نیست آن گونه که از دوران رنسانس به بعد در دنیا رشد کرد و به جهان ما هم سرایت کرد. هنرمند در خدمت اهداف و رسالاتی است که در قرآن توصیه شده است. امضاء نزدن و رقم نداشتن آثار تا 200 سال پیش، نشان از این است که هنرمند خود را جزیی از اجزای کلان و یک انضمام کلی میداند که خداوند آفریده است....»
پرفسور ابوالفضل ذابح (استاد شناخت آثار هنری) به عنوان نمونهای از این فنای هنرمند در ذات خالق هستی به تابلوی بینظیر غبارنویسی عبدالله حسینی (غبارنویس عصر صفویه)اشاره میکند که علاوه بر نوشتن تمامی آیات کلام الله مجید برروی تابلویی به ابعاد حدود یک متر در 25 سانتیمتر، آیت الکرسی و چند سوره دیگر قرآن را نیز روی آن اضافه نموده است. ذابح میگوید:
«... خالق این تابلوی غبارنویسی در اینجا رقم(امضاء) نگذاشته، چون این هنرمندان معمولا کارهای عظیم هنری را که انجام میدادند، به صانع اصلی تقدیم کرده و خودشان را خیلی کمتر و پایینتر از او میدیدند که اگر اسم خودشان را هم مینوشتند با القاب بسیار فروتنانه آنها را بازگو میکردند و مینوشتند... مثل: عبد مُذنَب الرّاجع الی الله... بعد توصیفات اسماء حسنی الهی را میآوردند و در آخر عبارت «تُراب اَقدام مومنین مثلا عبدالله حسینی» که پدیدآورنده این تابلوی غبارنویسی عصر صفویه است... خودشان را در آن حد خیلی پایین میآوردند و این شاهکارها را به مقام الوهیت هدیه میدادند...»
الف) بروز اندیشه دینی در زوایای معماری اسلامی
معماری اسلامی از خصوصیات متعددی برخوردار است، خصوصیاتی که همه اجزایش از تفکر و اندیشه دینی گرفته شده است. فضاهای درونی و بیرونی، ایوانها، طاقیها ، نورگیرها و... و همه اینها به نوعی بروز دهنده همان اندیشه دینی است که بتواند انسان را در زندگی روزمره و حتی درونیترین خلوت هایش به سوی خدا رهنمون کند و لحظهای باعث نشود که او از یاد خداوند غافل شود. در این نوع معماری هر عنصری در جای خودش تداعیکننده و روشنی بخش اندیشه اصلی و سوق دهنده انسانها به سوی ذات حق تعالی است.
محرمیت؛ ویژگی محوری معماری اسلامی
معماری اسلامی یک معماری کاملا درون گرا است، برخلاف معماری غربی که نوعی معماری برون گرا به شمار میآید. درونگرایی معماری اسلامی از اصول اعتقادی اسلامی نشآت میگیرد. اصولی که تقوای درونی را فراتر از هرگونه زیبایی و برتری ظاهری میداند. اصولی که از درونش بحث محرمیت و حفظ حریم محرم و نامحرم بیرون میآید. یعنی یکی از اصلیترین محورهای سبک زندگی اسلامی که به خوبی در معماری اسلامی بروز یافته است. دکتر ایمان زکریایی کرمانی (رئیس گروه صنایع دستی دانشگاه هنر اصفهان) درباره چگونگی بروز این محرمیت در معماری اسلامی میگوید: یکی از ویژگیهایی که معماری اسلامی داراست و به خصوص در معماری مسکونی آن مشاهده میشود، بحث محرمیت است. در معماری اسلامی معمولا خانهها را به گونهای میساختند که حریمها کاملا رعایت بشود...
... در ورودی خانههای سنتی ما معمولا سکوهایی وجود دارد و شخصی که قصد ورود به خانه را دارد، بعد از اینکه کوبه در را به صدا در آورد تا حضور صاحب خانه و باز کردن در، برروی این سکوها بنشیند و خسته نشود...
... برروی درهای خانههای اسلامی، دو نوع کوبه وجود دارد، یکی که صدای بم را ایجاد میکند مخصوص مردان است و دیگری که صدای زیر را ایجاد میکند، مخصوص زنان است. این نوع تقسیم بندی صدایی باعث میشود تا وقتی صدای کوبه برمی خیزد،اشخاصی که درون خانه هستند بتوانند تشخیص دهند شخصی که دق الباب کرده، مرد است یا زن.... بعد که شخص وارد شد، به داخل هشتی میرسد که در داخل هشتی هم سکوهایی وجود دارد که آنجا مینشیند تا اجازه ورود به خانه را بگیرد. بعد از هشتی ما راهرو یا دالان را داریم که وقتی شخص وارد آن میشود، تنها منظر محدودی از حیاط را رویت میکند....»