بایستههای تبلیغ
آیات قرآن به اصول خاصی از تبلیغ توجه میدهد که بسیار با اهمیت و اساسی است. این اصول باید درروشهای تبلیغی مبلغان همواره مد نظر قرار گیرد. برخی از این اصول عبارتند از:
1- تبیینگری: از مهمترین اصول در پیام رسانی توجه به حوزه تبیینگری است. پیام باید به گونهای ارائه شود که قابل درک برای مخاطبان باشد. از این رو، توجه به ویژگیهای مخاطبان از جمله سطح فهم و درک آنان بسیار با اهمیت است. چنانکه در قرآن از «بلاغ مبین» یا «بیان» یا «تبیان» سخن به میان آمده و مورد تاکید و اهتمام قرار گرفته است. بیان از واژه «بین» به معنای جدایی است. به سخنی که واژگان و جملات آن بطور واضح و روشن آورده شود و درهم و مخلوط نباشد، بیان میگویند. از همین رو اعراب گذاری برای درست خوانی و ترتیل خوانی برای قرائت روشن و واضح در دستور کار قرار میگیرد؛ زیرا جملات با وضوح ادا میشود و جمله در پایان با وقف و سکوت همراه است تا مخاطب جمله را هضم کرده و امکان تدبر و درک آن را داشته باشد.(مزمل، آیه 4؛ فرقان، آیه 32) در راستای تبیینگری لازم است تا با توجه به سطح فهم و درک مخاطبان، از برهان عقلی، تمثیل روشن و واضح، قصه و مانند آنها استفاده شود.(فرقان، آیه 33) این گونه است که حجت بالغه تحقق مییابد و کسی نمیتواند مدعی عدم درک و فهم پیام شود.(انعام، آیه 149)
2- فهم شهودی: پیام باید به گونهای ارائه شود که هر کسی با توجه به شخصیت خویش بتواند آن را فهم و درک شهودی کند و پیام به جان و قلب او نفوذ نماید. بلاغت سخن زمانی خواهد بود که این رسایی تنها در واژگان نباشد، بلکه افزون بر رسایی سخن و واژگان در ارائه مفهوم و معنا که از آن به بلاغت یاد میشود و همچنین افزون بر فصاحت که دلالت بر شیوایی و جنبه زیباشناختی آن دارد، پیام باید به گونهای بلیغ باشد که بتواند در جان آدمی نفوذ کند. به سخن دیگر، افزون بر برهانی بودن محتوا و استواری آن، و نیز رسایی و بلاغت در ارائه محتوا و مفهوم، و همچنین جنبه زیباشناختی شیوایی و فصاحت، کلام باید به گونهای باشد که بتواند در فطرت و جان آدمی نفوذ کند. این زمانی رخ میدهد که پیام براساس مبانی فطرت آدمی و مطابق و متناسب با آن باشد، این گونه است که پیام به جان مینشیند. از همین روست که خدا درباره پیامهای قرآنی میفرماید: وَ عِظْهُمْ وَقُلْ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِیغًا؛ و آنان را موعظه کن و برای آنان سخن بلیغ و رسایی بگو که در جان و دلشان مؤثر افتد و سخن به درون دلهایشان نفوذ کند.(نساء، آیه 63) پس باید رسایی و بلاغت محتوای پیام به گونهای باشد که به جان و دل مردمان برسد و در آن جای گیرد و نفوذ کند. از قدیم گفتهاند: هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند. سخن چون از فطرت پاک برآید بر فطرت پاک مینشیند و تاثیر میگذارد. این همان فهم شهودی است که نیازمند بلاغت و ابلاغ شهودی از سوی پیام رسان است.برای تحقق این هدف لازم است پیام رسان، نخست به اصلاح خود بپردازد وبه آنچه میگوید ایمان داشته باشد و سپس آن را در زندگی و منش خود پیاده کند. چنین مبلغ عالم عامل، قطعا سخنش در جانها نفوذ خواهد کرد و بر دلها خواهد نشست.
3- همزبانی فرهنگی: مبلغان برای ابلاغ پیام باید با گیرنده پیام از نظر فرهنگی همزبان باشند؛ زیرا تفاوتهای فرهنگی میتواند در پیام رسانی و ابلاغ آن اخلال ایجاد کند.
4- همنژادی: افزون بر ارتباط فرهنگی میان گوینده پیام و گیرنده آن، باید نوعی ارتباط نژادی و قومیتی مورد توجه قرار گیرد؛ زیرا انسان به خویش و قوم هر چند دور خود اعتماد میکند و از همان آغاز جبهه نمیگیرد و به مخالفت خوانی رو نمیآورد. از این رو قرآن بارها از برادری قومی میان پیامبران و مخاطبان آنان سخن به میان آورده است.
1- تبیینگری: از مهمترین اصول در پیام رسانی توجه به حوزه تبیینگری است. پیام باید به گونهای ارائه شود که قابل درک برای مخاطبان باشد. از این رو، توجه به ویژگیهای مخاطبان از جمله سطح فهم و درک آنان بسیار با اهمیت است. چنانکه در قرآن از «بلاغ مبین» یا «بیان» یا «تبیان» سخن به میان آمده و مورد تاکید و اهتمام قرار گرفته است. بیان از واژه «بین» به معنای جدایی است. به سخنی که واژگان و جملات آن بطور واضح و روشن آورده شود و درهم و مخلوط نباشد، بیان میگویند. از همین رو اعراب گذاری برای درست خوانی و ترتیل خوانی برای قرائت روشن و واضح در دستور کار قرار میگیرد؛ زیرا جملات با وضوح ادا میشود و جمله در پایان با وقف و سکوت همراه است تا مخاطب جمله را هضم کرده و امکان تدبر و درک آن را داشته باشد.(مزمل، آیه 4؛ فرقان، آیه 32) در راستای تبیینگری لازم است تا با توجه به سطح فهم و درک مخاطبان، از برهان عقلی، تمثیل روشن و واضح، قصه و مانند آنها استفاده شود.(فرقان، آیه 33) این گونه است که حجت بالغه تحقق مییابد و کسی نمیتواند مدعی عدم درک و فهم پیام شود.(انعام، آیه 149)
2- فهم شهودی: پیام باید به گونهای ارائه شود که هر کسی با توجه به شخصیت خویش بتواند آن را فهم و درک شهودی کند و پیام به جان و قلب او نفوذ نماید. بلاغت سخن زمانی خواهد بود که این رسایی تنها در واژگان نباشد، بلکه افزون بر رسایی سخن و واژگان در ارائه مفهوم و معنا که از آن به بلاغت یاد میشود و همچنین افزون بر فصاحت که دلالت بر شیوایی و جنبه زیباشناختی آن دارد، پیام باید به گونهای بلیغ باشد که بتواند در جان آدمی نفوذ کند. به سخن دیگر، افزون بر برهانی بودن محتوا و استواری آن، و نیز رسایی و بلاغت در ارائه محتوا و مفهوم، و همچنین جنبه زیباشناختی شیوایی و فصاحت، کلام باید به گونهای باشد که بتواند در فطرت و جان آدمی نفوذ کند. این زمانی رخ میدهد که پیام براساس مبانی فطرت آدمی و مطابق و متناسب با آن باشد، این گونه است که پیام به جان مینشیند. از همین روست که خدا درباره پیامهای قرآنی میفرماید: وَ عِظْهُمْ وَقُلْ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِیغًا؛ و آنان را موعظه کن و برای آنان سخن بلیغ و رسایی بگو که در جان و دلشان مؤثر افتد و سخن به درون دلهایشان نفوذ کند.(نساء، آیه 63) پس باید رسایی و بلاغت محتوای پیام به گونهای باشد که به جان و دل مردمان برسد و در آن جای گیرد و نفوذ کند. از قدیم گفتهاند: هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند. سخن چون از فطرت پاک برآید بر فطرت پاک مینشیند و تاثیر میگذارد. این همان فهم شهودی است که نیازمند بلاغت و ابلاغ شهودی از سوی پیام رسان است.برای تحقق این هدف لازم است پیام رسان، نخست به اصلاح خود بپردازد وبه آنچه میگوید ایمان داشته باشد و سپس آن را در زندگی و منش خود پیاده کند. چنین مبلغ عالم عامل، قطعا سخنش در جانها نفوذ خواهد کرد و بر دلها خواهد نشست.
3- همزبانی فرهنگی: مبلغان برای ابلاغ پیام باید با گیرنده پیام از نظر فرهنگی همزبان باشند؛ زیرا تفاوتهای فرهنگی میتواند در پیام رسانی و ابلاغ آن اخلال ایجاد کند.
4- همنژادی: افزون بر ارتباط فرهنگی میان گوینده پیام و گیرنده آن، باید نوعی ارتباط نژادی و قومیتی مورد توجه قرار گیرد؛ زیرا انسان به خویش و قوم هر چند دور خود اعتماد میکند و از همان آغاز جبهه نمیگیرد و به مخالفت خوانی رو نمیآورد. از این رو قرآن بارها از برادری قومی میان پیامبران و مخاطبان آنان سخن به میان آورده است.