اینبار به بهانه مصاحبه اخیر مهندس هاشمی طبا
کی روش علت نیست(ضربه آزاد)
اظهارات جناب آقای مهندس هاشمی طبا درباره عملکرد و رفتار کارلوس کی روش سرمربی تیم ملی فوتبال ایران قابل تامل و بحث است. او بعضی گفتهها و رفتار کی روش را توهین آمیز وموجب تحقیر میداند و ضمن اینکه به درستی آن را معلول کوتاه آمدن مدیران فوتبال و ورزش در برابر اومیداند، خواهان پایان دادن به همکاری تیم ملی با کی روش میشود.
سرویس ورزشی-
البته این فقط آقای هاشمی طبا نیست که درباره کی روش چنین نظری دارد، پیش از این نیز نظیر چنین اظهاراتی را از زبان افراد دیگری از اهالی ورزش و فوتبال وحتی غیرورزش شنیده ایم که مثل آقای هاشمی طبا از سر دلسوزی وغیرت ملی نسبت به بعضی رفتار وکردار کی روش انتقادات و اعتراضاتی را مطرح کرده بودند.
همانطور که گفتیم درباره این موضوع میشود و باید مفصل بحث کرد و این کاری است که قبلا حداقل ما چند بار در روزنامه کیهان انجام دادهایم و این بار و به بهانه حرفهای آقای هاشمی طبا هم سعی میکنیم در مجال و فرصت مناسب به آن بپردازیم.
در اینجا فقط میخواهیم نظر آقای مهندس هاشمی طبا و دیگرانی که درباره بعضی رفتار و گفتار کی روش اعتراض وانتقاد دارند به این نکته جلب کنیم که این روزها در آستانه شروع فصل جدید فوتبال خبرهای موثقی به دستمان میرسد که دربعضی از تیمهای لیگ برتری هم تهرانی و هم شهرستانی دلالها وجریانات منفعت جو ومداخله گر از صفر تا صد تیمها را میبندند! بازیکن میآورند وبازیکن میبرند ومربی میآورند ودستیار تعیین میکنند ومربی گلرها منصوب میکنند و پزشک اخراج میکنند و پزشک استخدام میکنند و...
جالبتر اینکه درحالی این اتفاقات میافتد که بعضی از این تیمها سرمربی هم دارند اما این دلالهای مداخله گر هستند که برای تیم بازیکن میآورند وکمبودهای نفری تیم را تشخیص میدهند وحتی خبر داریم که برای سرمربی دستیار تعیین میکنند! حتی شنیدیم در یکی از تیمهای مطرح و پرطرفدار تهرانی در غیاب سر مربی خارجی این نظیر چنین اتفاقاتی افتاده و چند بازیکن جذب شده که بعد از آمدن سرمربی به ایران و اطلاع از این موضوع وی عصبانی شده و مخالفت خود را برای جذب چند نفر از بازیکنان جدید اعلام داشته است.
به این موضوع که در فوتبال ما به هیچ وجه تازگی ندارد و تبدیل به یک روال شدهاشاره کردیم تا به حرف خود بازگردیم که همین جریانات زیاده خواه و باج گیر بدشان نمیآید با تیم ملی و سرمربی آن چنین رفتاری داشته باشند.
از سر مربی تیم ملی هرکس میخواهد باشد مترسکی بسازند که حقوقش را بگیرد در برابر زیاده خواهیها و دخالتها و خط و ربط دادن این جریانات اختاپوسی و پدر خوانده صدایش در نیاید.
ریشه و دلیل بعضی رفتارها و اظهارات کی روش را باید در این موضوع و مقابله حرفهای و آشتیناپذیر با این جریانات جستوجو کرد. کروش کوتاه بیاید، شل بجنبد، به روی نحس این جریانات پرمدعا و اختاپوسی که جز به منافع شخصی خود فکر نمیکنند بخندد آنها از کی روش مترسک خواهند ساخت و تیم ملی را به محله برو بیا تبدیل میکنند کما اینکه در دورهها ومقاطعی در گذشته با تیم ملی چنین رفتاری داشته و چنانکه بالاتر آمد درباره کلیت فوتبال ما- به غیراز تیم ملی- چنین معاملهای میکنند.
نکته دیگر اینکه هرچقدر کی روش با آدمهای عوضی آمده و سفارش شده و کاسب مآب و زیاده خواه رفتار تند و قهر آمیز داشته اما همواره از تماشاگران ایرانی و مردم و ملت ایران به بزرگی و احترام یاد کرده است.
نکته آخر هم اینکه باید بررسی کرد و دید فلسفه وجودی ودلیل اصلی استخدام کی روش از سوی مسئولان فوتبال ما چیست؟ آیا کمک به تقویت زیر ساختها و پیشرفت پایهای و اصولی فوتبال؟(کاری که روزگاری از امثال مرحوم رایکوف خواسته شد) یا اینکه صرفا صعود تیم به جام جهانی است؟
بدون تردید پاسخ این دومی است. از بزرگ و کوچک این ورزش چنین خواستهای از کی روش دارند او نیز به عنوان یک مربی حرفهای برای انجام تعهدی که بابت آن حقوق میگیرد هرکاری که لازم باشد انجام میدهد.
در واقع اینجا نیزباید ابتدا درباره درستی یا نادرستی «هدفگذاری در فوتبال» بحث کنیم و بعد بر آن اساس ببینیم رفتار و کی روش چه توجیه و دلیلی دارد؟ بنابراین از هر طرف که موضوع بررسی شود این نتیجه عاید خواهد شد که رفتار و گفتار بعضاً برخورنده کی روش معلول است وعلت را باید در درون آشفته این فوتبال ونحوه مدیریت و هدفگذاری در آن پیدا کرد.
البته این فقط آقای هاشمی طبا نیست که درباره کی روش چنین نظری دارد، پیش از این نیز نظیر چنین اظهاراتی را از زبان افراد دیگری از اهالی ورزش و فوتبال وحتی غیرورزش شنیده ایم که مثل آقای هاشمی طبا از سر دلسوزی وغیرت ملی نسبت به بعضی رفتار وکردار کی روش انتقادات و اعتراضاتی را مطرح کرده بودند.
همانطور که گفتیم درباره این موضوع میشود و باید مفصل بحث کرد و این کاری است که قبلا حداقل ما چند بار در روزنامه کیهان انجام دادهایم و این بار و به بهانه حرفهای آقای هاشمی طبا هم سعی میکنیم در مجال و فرصت مناسب به آن بپردازیم.
در اینجا فقط میخواهیم نظر آقای مهندس هاشمی طبا و دیگرانی که درباره بعضی رفتار و گفتار کی روش اعتراض وانتقاد دارند به این نکته جلب کنیم که این روزها در آستانه شروع فصل جدید فوتبال خبرهای موثقی به دستمان میرسد که دربعضی از تیمهای لیگ برتری هم تهرانی و هم شهرستانی دلالها وجریانات منفعت جو ومداخله گر از صفر تا صد تیمها را میبندند! بازیکن میآورند وبازیکن میبرند ومربی میآورند ودستیار تعیین میکنند ومربی گلرها منصوب میکنند و پزشک اخراج میکنند و پزشک استخدام میکنند و...
جالبتر اینکه درحالی این اتفاقات میافتد که بعضی از این تیمها سرمربی هم دارند اما این دلالهای مداخله گر هستند که برای تیم بازیکن میآورند وکمبودهای نفری تیم را تشخیص میدهند وحتی خبر داریم که برای سرمربی دستیار تعیین میکنند! حتی شنیدیم در یکی از تیمهای مطرح و پرطرفدار تهرانی در غیاب سر مربی خارجی این نظیر چنین اتفاقاتی افتاده و چند بازیکن جذب شده که بعد از آمدن سرمربی به ایران و اطلاع از این موضوع وی عصبانی شده و مخالفت خود را برای جذب چند نفر از بازیکنان جدید اعلام داشته است.
به این موضوع که در فوتبال ما به هیچ وجه تازگی ندارد و تبدیل به یک روال شدهاشاره کردیم تا به حرف خود بازگردیم که همین جریانات زیاده خواه و باج گیر بدشان نمیآید با تیم ملی و سرمربی آن چنین رفتاری داشته باشند.
از سر مربی تیم ملی هرکس میخواهد باشد مترسکی بسازند که حقوقش را بگیرد در برابر زیاده خواهیها و دخالتها و خط و ربط دادن این جریانات اختاپوسی و پدر خوانده صدایش در نیاید.
ریشه و دلیل بعضی رفتارها و اظهارات کی روش را باید در این موضوع و مقابله حرفهای و آشتیناپذیر با این جریانات جستوجو کرد. کروش کوتاه بیاید، شل بجنبد، به روی نحس این جریانات پرمدعا و اختاپوسی که جز به منافع شخصی خود فکر نمیکنند بخندد آنها از کی روش مترسک خواهند ساخت و تیم ملی را به محله برو بیا تبدیل میکنند کما اینکه در دورهها ومقاطعی در گذشته با تیم ملی چنین رفتاری داشته و چنانکه بالاتر آمد درباره کلیت فوتبال ما- به غیراز تیم ملی- چنین معاملهای میکنند.
نکته دیگر اینکه هرچقدر کی روش با آدمهای عوضی آمده و سفارش شده و کاسب مآب و زیاده خواه رفتار تند و قهر آمیز داشته اما همواره از تماشاگران ایرانی و مردم و ملت ایران به بزرگی و احترام یاد کرده است.
نکته آخر هم اینکه باید بررسی کرد و دید فلسفه وجودی ودلیل اصلی استخدام کی روش از سوی مسئولان فوتبال ما چیست؟ آیا کمک به تقویت زیر ساختها و پیشرفت پایهای و اصولی فوتبال؟(کاری که روزگاری از امثال مرحوم رایکوف خواسته شد) یا اینکه صرفا صعود تیم به جام جهانی است؟
بدون تردید پاسخ این دومی است. از بزرگ و کوچک این ورزش چنین خواستهای از کی روش دارند او نیز به عنوان یک مربی حرفهای برای انجام تعهدی که بابت آن حقوق میگیرد هرکاری که لازم باشد انجام میدهد.
در واقع اینجا نیزباید ابتدا درباره درستی یا نادرستی «هدفگذاری در فوتبال» بحث کنیم و بعد بر آن اساس ببینیم رفتار و کی روش چه توجیه و دلیلی دارد؟ بنابراین از هر طرف که موضوع بررسی شود این نتیجه عاید خواهد شد که رفتار و گفتار بعضاً برخورنده کی روش معلول است وعلت را باید در درون آشفته این فوتبال ونحوه مدیریت و هدفگذاری در آن پیدا کرد.