سر زد از افق مهر خاوران... (یادداشت روز)
نمایش تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی در بیست و یکمین دوره رقابتهای فوتبال جام جهانی رضایت و تحسین همگان از دوست گرفته تا غریبه و از آشنا گرفته تا بیگانه را برانگیخت، به گونهای که چه آنها که با نگاه کارشناسانه عملکرد تیم ملی را زیر ذرهبین بردند و چه آنها که تماشاگر ساده و عادی بودند و حتی کسانی که زیاد سروکاری با ورزش و رقابتهای ورزشی ندارند اما به خاطر در میان بودن نام ایران عزیز با کنجکاوی و علاقه مسابقات تیم ملی را تعقیب میکردند تلاش ملیپوشان را ستودند و به خاطر ارائه بازیهای «عالی» آنها را تحسین کردند و در پیش خود احساس غرور کردند. عملکرد تیم ملی ایران تا آنجا تماشایی و مقتدرانه بود که رهبر معظم انقلاب در دو پیام جداگانه به ملیپوشان «آفرین» و «خداقوت» گفتند.
اگر با نظر بسیاری از جامعهشناسان موافق باشیم که معتقدند ورزش علاوه بر یک سروکار تخصصی، پدیدهای اجتماعی است با کارکردهای مهم و تاثیرگذار سیاسی، اقتصادی، تربیتی و... مهمتر از همه فرهنگی از جمله افزایش غرور ملی، ارتقای روحیه وحدت و همبستگی اجتماعی، ایجاد شور و نشاط و شادی اجتماعی و... است، میتوانیم بگوییم که تیم ملی فوتبال کشورمان در میدان بزرگ جهانی به بهترین وجه نقش خود را ایفا کرد و به این دسته از کارکردهای ورزش عینیت بخشید.
بررسی دلایل و چرایی کامیابی و موفقیت تیم ملی به ویژه از حیث فنی، بحث مفصلی است که نیاز به بررسی کارشناسانه و مقالات جداگانه دارد، اما اگر بخواهیم در این مقال نیز پاسخی مختصر به این سؤال بدهیم میتوانیم بگوییم به نظر میرسد وجود عامل ایمان و انگیزه از یکسو و در کار بودن عنصر تدبیر و برنامه که بر پایه شناخت(آنالیز) دقیق از قدرت و نقاط قوت و ضعف خود و حریفان بنا شده بود، در کار و بار تیم ملی، مهمترین عامل موفقیت تیم ملی بود.
عواملی که چون بودند، وجود داشتند، باعث شد ما (به ویژه کادر فنی و مدیریتی تیم) از داشتههایمان بهترین و بیشترین استفاده را ببریم و فقدان عوامل تاثیرگذار و عمدتا مادی (مثل کمبود بازیهای تدارکاتی مناسب و...) را خنثی و جبران کنیم. و این اصل بزرگ و اثباتشده در تاریخ و جامعه است که این بار در عرصه ورزش تجربه کردیم.
تیم ایران آن چنانکه همه دیدیم بازی به بازی بهتر شد به طوری که میشود گفت اوج بازی این تیم در نیمه دوم مسابقه پرتغال بود. آنجا که تیم ایران در این نیمه کاملا از لاک دفاعی به در آمده و بدون باک و ترس از نام و سابقه حریف و ستارگانش با شجاعت و جرات بیشتر به دروازه پرتغال یورش میبرد، به گونهای که حریف صاحبنام کاملا عقب کشیده و زیر توپ میزد و حتی گاهی وقتکشی میکرد.
نکته جالب اینکه در همین نیمه وقتی تیم ایران با پنالتی حریف تهدید شد و دروازهبان سرپنجه و نترس ما پنالتی فوقستاره حریف را به زیبایی مهار کرد، حملات ایران شدت بیشتری یافت و این یعنی ملیپوشان ما از آن تهدید توانستند فرصتی برای بهتر و مسلطتر شدن بسازند!
و باز دیدیم که تسلط و برتری ایران تا آنجا پیش رفت که نه تنها بالاخره دروازه حریف فرو ریخت بلکه باعث شد تیم ما تا آستانه زدن گلهای بیشتر و صعود به دور بعد هم پیش برود و...
جام جهانی میدان بزرگ و مهمی است که چون همه عرصهها و میادین زندگی و روزگار با خود و در دل خود درسها و عبرتها فراوان دارد که باید سعی کرد آنها را حتیالامکان دریافت و آموخت.
علاوه بر مسائل فنی و رقابت و برد و باخت و صعود و سقوط تیمها و... و حتی فراتر از آن در جریان برگزاری مسابقات جامجهانی نکتههای فراوان و حاشیههای قابل توجه به چشم میخورد که پرداختن به هریک وقت بیشتر و مجال مفصلتری میطلبد.
نکتههایی که هر یک در جای خود هرچقدر موجبات خشنودی دوست و دوستداران این ملک و ملت را فراهم میآورد، موجب خشم و بغض و عصبانیت دشمنان و بدخواهان آن میشد. دشمنان خبیثی که میخواهند با سلاحهای مستعمل و ناکارآمد خود مثل تحریم به خیال خود این ملت بزرگ، سرافراز و ظلمستیز را منزوی و بایکوت کنند، در کمال حیرت میبینند فرزندان این ملت در همه جا از جمله جام جهانی که بسیاری کشورها آرزوی حضور در آن را دارند نه تنها حاضرند بلکه خوش میدرخشند و با ارائه بازیهای مردانه و «عالی» شانه به شانه حریفان نامآور میسایند و هرگز «کم» نمیآورند.
و شاید از این هم مهمتر، حضور «تماشاگر» انبوه، یکدست و متحد و هماهنگی است که به عنوان نماد «حضور» مردم ایران برای حمایت از ملیپوشان، خود را از ایران و سراسر جهان با وسایل مختلف به محل برگزاری مسابقات (یک مورد که نگارنده برخورد کرد، هموطنی با اتومبیل شخصی از اندیمشک خود را به محل برگزاری تمرینات تیم ملی در مسکو رسانده بود!) آمده بودند.
تماشاگرانی که پوششهای آنها خبر از قومیتهای آنها میداد. ترکمن، کرد، لر، ترک، عرب و... و کسانی که به عشق تیم ملی از اقصی نقاط مختلف دنیا آمده بودند(تا آنجا که نگارنده برخورد کرد: آلمان، کانادا، آمریکا، سوئد، ژاپن و...) اما همگی پرشور و با حرارت و با پرچمهای یکدست و مقدس ایران اسلامی و... نقطه اوج و غرورانگیز این حضور برادرانه و متحدانه وقتی بود که قبل از آغاز بازی سرود ملی کشور در ورزشگاه نواخته میشد.
ورزشگاههایی که به کوری چشم بدخواهان این آب و خاک انقلابی، توسط تماشاگران پرشمار ایرانی به تسخیر در میآمد و ترنم سرود ملی با مطلع «سر زد از افق مهر خاوران» که یکصدا و هماهنگ بر زبان دهها هزار ایرانی جاری میشد، فضایی عجیب و پرهیمنه را بر ورزشگاه حاکم و هر ایرانی واقعی و باغیرتی را تحت تاثیر قرار میداد به طوری که میدیدی اشک شوق از دیدگان بسیاری جاری شده است.
و بالاخره آنجا که سرود به «امام... شهیدان... استقلال... آزادی» میرسید بدون اغراق بیش از همیشه احساس عزت و اقتدار بر جسم و جان ایرانیان حاضر در ورزشگاه حاکم میشد.
و از این نکتهها و صحنههای روحیهبخش و دشمنشکن چه بسیار در این روزها به چشم آمد. شاید یکی دیگر از قشنگترین و بامعناترین آنکه حداقل تقریبا همه همکاران رسانهای آن را لمس و احساس کردند و دربارهاش بارها صحبت کردند و حتی در رسانههای خود گفتند و نوشتند، محبوبیت ایرانیها در نزد «دیگران» بود.
و این بار بر خلاف خواست و طراحی دشمن غدار ناجوانمردی است که با ابزار وسیع و مجهز تبلیغاتی خود بساط «ایرانهراسی» و «اسلام و شیعهستیزی» به راه انداخته است و بیامان در این بوق میدمد.
بدون اغراق و خودفریبی رفتار و برخورد دیگر ملیتها، از مردم و مسئولان کشور میزبان گرفته تا طرفداران تیمها و کشورهای دیگر (حتی بعضی کشورهایی که تحت تاثیر سیاستهای استکباری یا ترس از آمریکا با ایران رابطه ندارند به ویژه کشورهای مسلمان مثل مصر، عربستان، مراکش، امارات و...)، و از مقامات رسمی و از داخل فرودگاه گرفته تا درون تاکسی و اتوبوس و مغازه و رستورانها و... با ایرانیان رفتاری محترمانه و حتی صمیمی و برادرانه داشتند.
در دو سه مورد (که برای حقیر اتفاق افتاد) بعضی کسانی که رانندگی میکردند از نگارنده یا همکاران سراغ ملیتمان را میگرفتند و چون میفهمیدند ایرانی هستیم از اتومبیل پیاده میشدند با گرمی مصافحه و روبوسی میکردند. هر چقدر از مناطق شمالی به مناطق مرکزی مسلماننشین روسیه نزدیکتر میشدیم این مهربانی و نزدیکی بیشتر میشد و به افرادی همدل بر میخوردیم که سعی میکردند با فارسی نیمبند با ما ایرانیها حرف بزنند و برای تیممان آرزوی موفقیت کنند و از اینکه ایران ظلمستیز است، داعش را تار و مار کرده است و... از ایران و ایرانی تمجید کنند و...
در باره حضور تیم ملی فوتبال ایران و آنچه در متن و حاشیه این حضور چهره بست و دیده شد سخن بسیار بیشتر از آنی است که بالاتر به اشاره آمد، اما آنچه شاید عصاره این تجربیات و خروجی این مشاهدات باشد این است که قدر کشور سرفراز و مردم قهرمان و فهیم خود را بدانیم.
همه و به ویژه آنها که ردای مسئولیت به تن کرده و به امانت صاحب پست و جایگاهی هستند، خود را خادم و خدمتگزار مردم بدانند و آنچنانکه رهبری فرزانه انقلاب همواره و آخرین آن همین دو روز پیش تذکر داده و تاکید کردند: «... از سهلانگاری، تنبلی، اشرافیگری، تکبر نسبت به مردم و تکیه به جایگاه چند روزه ریاستی اجتناب کنند» و طوری عمل و مدیریت کنند که در شأن این مردم بزرگ و نجیب باشد و... در این صورت شک نباید کرد که پیروزیهای بزرگتر و... فردایی روشنتر در انتطار این ملک و ملت است...
سیدمحمد سعید مدنی