اخبار ویژه
اول دم خروسها را پنهان میکردی بعداً ژست حمایت از روحانی میگرفتی
صادق زیباکلام با بیان اینکه واقعا روحانی تمام شده، مدعی شد بخش انتصابی حاکمیت نمیگذارد دولت کار کند.
وی که به تازگی به خاطر حمایت از بهائیان و دراویش داعشی در آلمان جایزه گرفت، به سایت فرارو گفت: من قبول دارم که دولت آقای روحانی طی یک سال گذشته بدون اشکال نبوده و قطعا در بعضی جاها تصمیمات اشتباه گرفته یا اقداماتی که باید انجام میداد را انجام نداده یا وزرایش آن طور که انتظار میرفت انتخاب نشدند. اما باور دارم که دعوا و مشکل اصلی امروز کشور به واسطه این اتفاقات نبوده. مثلا به خاطر اینکه شورای شهر تهران کمکاری کرده مردم با مشکل مواجه نشدهاند یا اینکه دولت وزرایش را خوب انتخاب نکرده زمینهساز این مسائل نشده است. آنچه که موجب بروز مشکلات اخیر و این وضع فلجکننده اقتصاد کشور شده، این است که بخش انتصابی نمیتواند تحمل کند که بخشی از حاکمیت و قدرت در اختیارش باشد.»
وی افزود: «بنابراین اگر قرار باشد تندروها به این سؤال که میخواهند با دولت آقای روحانی چه کنند، حقیقت را بگویند، میگویند که حتی نمیخواهند سر به تن دولت آقای روحانی باشد. به همین دلیل است که طی یک سال گذشته خودشان را به زمین و زمان زدهاند که بتوانند دولت را فلج کنند و به بنبست بکشانند. البته حساب و کتابشان هم کاملا درست است. زیرا اگر دولت آقای روحانی به طور کامل فلج شود و آقای روحانی استعفا دهند، با توجه به نارضایتی گستردهای که بین آن 24 میلیون نفری که به ایشان رای دادهاند به وجود آمده، در انتخابات زودرسی که برگزار میشود، هر کسی کاندید جریان تندرو باشد، آن 16 میلیون رای آقای رئیسی را به دست میآورد و علاوه بر آن چند میلیون هم آرای سرگردان در کشور است که الان از رای به آقای روحانی هم پشیمان هستند و احتمالا آنها را هم جذب میکند و به احتمال زیاد با رای 20 میلیونی رئیسجمهور میشود. یعنی اگر همین فردا انتخابات برگزار شود، نامزد جریان تندرو با 20 میلیون رای پیروز میدان خواهد شد.
وی در ادامه سناریوسازی خود میگوید: سؤال من از تندروها این است که بعد از این چه میکنید؟ زیرا مشکل شما الان روحانی نیست. «روحانی که تمام شد. نه روحانی مانده است و نه دولت تدبیر و امیدی. شما نشان دادید که 24 میلیون رای عملا ذرهای ارزش و اهمیت ندارد و همه را در سطل زباله ریختید. اما حالا با ترامپ چه خواهید کرد؟»
درباره این داستانسرایی چند نکته قابل تأمل است. نخست اینکه کسی که در آلمان از جنایت دراویش در خیابان پاسداران دفاع کرد و برای گروهک صهیونیستی و انگلیسی بهائیت مظلومنمایی نمود و به تبرئه عباس امیرانتظام جاسوس نشاندار آمریکا پرداخت، قطعا نمیتواند دلسوز دولت جمهوری اسلامی باشد.
ثانیا امثال زیباکلام متهم اول وضعیت اقتصادی نابسامان هستند. آنها آدرس تسلیمطلبی در مقابل آمریکا را 5 سال پیش دادند و با حمایت انبوه رسانههای صهیونیسم و استکبار، مدعی شدند آمریکاییها اهل معامله و توافق و احترام گذاشتن هستند اما جمهوری اسلامی به خاطر روحیه ماجراجویی 30 سال کشور را از موهبت تعامل و توافق با شیطان بزرگ محروم کرده است. عایدی نسخه که آنها پیچیدند و پوست خربزهای که طیف غربگرا یا ماموریتدار زیر پای دولت گذاشتند، به هم ریختن اقتصاد و بازار از خرداد گذشته(یک سال قبل از خروج ترامپ از برجام) بود. بنابراین امثال زیباکلام خیال میکنند با بازسازی دوقطبی نخنمای نهادهای انتصابی و انتخابی میتوانند خیانت خود به کشور را لاپوشانی کنند.
ثالثا مسئله مقابله با جانوری مثل ترامپ مسئله این دولت «آن دولت نیست بلکه مسئله کل حاکمیت بلکه مسئله ایران است. آمریکاییها که دکتر مصدق لیبرال مآب و ناسیونالیست و لائیک را تحمل نکرد، غیر از دشمن اسلام و جمهوری اسلامی بودن، دشمن ایران است و جمهوری اسلامی همچنان که شش رئیسجمهوری قبلی آمریکا(کارتر، ریگان، بوش پدر، کلینتون، بوش پسر و اوباما)را خاک یا در خاک کرد، قدرتمندتر از گذشته، قادر است از عهده ترامپ هم برآید؛ و البته باید با وطنفروشان نیز دست و پنجه نرم کند که میکند.
رابعا درباره ژست منافقانه امثال زیباکلام و ادعای دلسوزی برای روحانی باید یادآور شد که امثال زیباکلام نگاه ابزاری و نردبانی به اشخاص دارند؛ چنانکه وی 12 خرداد 1392 در مصاحبه با روزنامه زنجیرهای بهار گفت: «حاکمیت اپوزیسیون نمیخواهد اما ما نمیتوانیم اپوزیسیون را از دید حاکمیت تعریف کنیم. همانگونه که ما میبینیم هاشمی به اپوزیسیون تبدیل میشود، حاکمیت هم این را میبیند و به هاشمی میگوید آشیخ اکبر باید تکلیفت را معلوم کنی؛ از شما بهرهبرداری میکنند و هل میدهند تا چهرهای بسازند که در مقابل نظام قرار بگیری. ضرورت دموکراسیخواهی، اینها (نهضت آزادی، سازمان مجاهدین انقلاب، دفتر تحکیم) را پشت سر کسی سوق خواهد داد که شنل اپوزیسیون را به تن کند. هاشمی که عمر نوح ندارد. 5 یا 10 سال دیگر با ما نخواهد بود اما جنبش ادامه پیدا میکند. اگر هاشمی، خاتمی و هر کسی نتواند حداقل خواستههای این جنبش را لبیک بگوید، جنبش آنها را پس میزند. نگران نباشید که آقای رفسنجانی میتواند پا به پای ما بدود یا نه، اگر نتواند همپا با جبهه اپوزیسیون بدود، حذف میشود... مهم نیست هاشمی چه میکند. او یا میتواند پا به پای این قطار باشد یا نه. اگر حذف شد هیچ اتفاقی نمیافتد، اپوزیسیون یک شخصیت دیگر را درون نظام پیدا میکند.»
زیباکلام در مصاحبه با روزنامه آرمان هم گفته بود «ایدهآل ما روحانی و حتی عارف و خاتمی هم نیست بلکه واسلاو هاول و آنگ سانسوچی و بازرگان است.» او بعدها گفت اسرائیل را به رسمیت میشناسد. زیباکلام در مصاحبه 20 مرداد 92 با سایت ضدانقلابی کلمه تصریح میکند: «اپوزیسیون به کمتر از شتر رضایت نداده. دوران انقلاب کنار دانشگاه تهران چادر زده بودند و برای کومله و حزب دموکرات کردستان لباس و پتو جمعآوری میکردند در حالی که این احزاب در حال جنگ با سپاه و ارتش بودند. بعد از دوم خرداد ما چه گفتیم؟ گفتیم درباره ولایت فقیه بحث کنیم، جنگ بعد از فتح خرمشهر درست نبود، قصاص اینگونه است، نعوذبالله خدا و پیغمبر آنگونه است. اگر این دفعه هم دچار همین خطا بشویم و بگوییم شتر، نه روحانی و نه پدرجد روحانی کاری نمیتوانند بکنند. باید یاد بگیریم میلیمتری به جلو برویم.»
بنابراین باید به امثال زیباکلام گفت شما به عنوان پیادهنظام رژیم صهیونیستی و آمریکا، غلط میکنید که درباره بخشهای انتصابی یا انتخابی نظام نظر میدهید و تظاهر شما به حمایت از دولت و رئیسجمهور، بوی تعفن تند نفاق و دورویی میدهد.
دولت در شفافسازی اسامی دریافت کنندگان ارز تعلل نکند
تا واردکنندههای متخلف از فرصت برای پوشاندن تخلفات ارزی خود استفاده نکردهاند، اسامی دریافت کنندگان ارز به قیمت دولتی را منتشر کنید.
سایت تابناک نوشت: وزیر اقتصاد دولت، در واکنش به انتشار لیست واردکنندگان تلفن همراه، که ارز 4200 تومانی از دولت گرفتهاند، اعلام کرد، او فعلاً قصد ندارد نام واردکنندگانی که ارز به قیمت دولتی گرفتهاند را اعلام کند. اینکه او البته برخلاف دستور رئیسجمهور، از انتشار این اسامی خودداری میکند، یک مسئله است و اینکه چرا نمیخواهد این کار را بکند، مسئله دیگری است. مگر دریافت ارز دولتی برای واردات از سوی واردکنندگان، محرمانه است؟!
در روزهای گذشته، وزیر ارتباطات کاری را که باید کلان دولت در ماههای اخیر انجام میداد، انجام داد و با انتشار لیست واردکنندگان گوشی تلفن همراه- که ارز دولتی دریافت کردهاند اما هنوز مشخص نیست با این ارز دولتی چه اندازه کالا وارد بازار کردهاند و چه میزان آن را در انبارها نگه داشتهاند، چه میزان از این کالاها را با قیمت ارز آزاد به مردم فروختهاند و اگر کمتر از میزان لازم کالا وارد کردهاند، بقیه ارز در اختیار را چه کار کردهاند!- اولین قدم را برای شفافسازی دولت برداشت.
آخرین خبر هم از این واردکنندگان این بود که یک شرکت با حوزه فعالیت در امور دام، برای وارد کردن گوشی تلفن همراه ارز گرفته است!
اما وزیر اقتصاد دولت، هنوز که هنوز است، به رغم دستور رئیسجمهور، از اعلام اسامی واردکنندگانی که ارز دولتی گرفتهاند، خودداری میکند! آنقدر که وی نگران اعلام اسامی آنان است، احتمالاً شریعتمداری وزیر صنعت، معدن و تجارت که این روزها روزه سکوت پیشه کرده، نگران نیست! در حالی که جای نگرانی نبوده و بنا نیست در این شرایط واردکنندههای شریف و درستکردار قربانی شوند، ولی بنا هم نیست به واردکنندههای متخلف، آنقدر فرصت داده شود که مدارک تخلفشان را نابود کنند و به لطایف الحیلی به قوانین و آییننامههایی، آنان را مستند کنند که ممکن است همین روزها برای تبرئه برخی از آنان تصویب شود.
این روزها طلب شفافیت و برخورد با تخلفات احتمالی، کمک به دولت و همه حاکمیت است تا مردم و کشور را از دست برخی از مقامات نجات دهند. شاید اکنون، رئیسجمهور و معاون اول او باید بیش از همه رسانهها، پیگیر باشند که چرا دستور روز گذشته رئیسجمهور، توسط وزیر اقتصاد اجرا نمیشود؟ اگر خود آنان علت این مسئله را متوجه شدند، آن را با مردم هم در میان بگذارند.
محکومیت 6 میلیارد دلاری در سکوت و انفعال مسئولان دیپلماسی
حکم 6 میلیارد دلاری دادگاهی در نیویورک علیه ایران به بهانه حادثه 11 سپتامبر، مانند برخی اتفاقات مشابه دیگر، با سکوت مسئولان ذیربط دولت مواجه شده است.
روزنامه وطن امروز با اشاره به این خبرنوشت: اردیبهشت ماه امسال، دادگاهی در نیویورک به بهانه بررسی حملات 11 سپتامبر 2001 به آمریکا تشکیل و در حکمی تعجببرانگیز ایران را به اتهام مشارکت در حملات 11 سپتامبر 2001 به مرکز تجارت جهانی نیویورک به پرداخت بیش از 6 میلیارد دلارغرامت به خانوادههای قربانیان این حادثه محکوم کرد. دقیقاً مصداق آش نخورده و دهان سوخته!
این حکم از سوی «جرج بی دنیلز» قاضی دادگاه فدرال آمریکا در جنوب نیویورک که پیش از این نیز سابقه صدور احکام غیابی علیه ایران را در کارنامه خود دارد و سال گذشته نیز در حکمی مشابه،ایران را به پرداخت 10 میلیارد دلار محکوم کرده بود، صادر شده است. دادگاه آمریکا مقرر کرده است ایران باید به همسران قربانیان نفری 12/5 میلیون دلار، والدین قربانیان 8/5 میلیون دلار، کودکان آنها 8/5 میلیون دلار و خواهران و برادران آنها نفری 4/25 میلیون دلار بپردازد. این مبلغ شامل بهره پول از زمان رخداد حادثه نیز میشود!
پس از صدور رأی دادگاه فدرال نیویورک و محکومیت غیابی ایران در این دادگاه، براساس قوانین آمریکا، ایران تا 28 ماه مه یعنی 7 خرداد، برای اعتراض به حکم صادره فرصت داشت. فرصتی که با سکوت مسئولان ایرانی تمام شد و دستگاه دیپلماسی کشور تاکنون تنها به محکوم کردن شدید این حکم غیابی از سوی سخنگوی وزارت امور خارجه در بین رسانهها بسنده کرده و هیچ شکایت و اعتراضی نشده است.
این برای نخستینبار نیست که ایران در یک دادگاه غیابی محکوم میشود و قطعاً آخرین بار نیز نخواهد بود. ایران در برهههای زمانی مختلف مورد ظلم و قضاوت نادرست چنین مجامع حقوقی و قضایی در برخی کشورها قرار گرفته است. آنچه در این باره اهمیت دارد، این است که ایران هنوز آنچنان که باید و شاید از حق قانونی خود برای اعتراض به این دادگاهها در مجامع بینالمللی و حقوقی استفاده نکرده و گویی اکنون این عدم اعتراض و واکنش جدی، به رسمی در کشورمان تبدیل شده که مسئولان مربوط در کشورمان گاهی تنها به موضعگیریهای تکراری بسنده میکنند. در حالی که باید با ارائه مستندات و استدلالهای قوی و اقدامات مناسب، مظلومیت خود را اثبات کرده و متعاقب آن در پی احقاق حقوق ضایع شده برآیند. اقداماتی که اگر بموقع و دقیق انجام شود بعدها حتی راه را برای شکایات ایران علیه ایالات متحده و برخی کشورهای دیگر که در موقعیتهای مختلف، به بهانههای مختلف اقدام به محکومیت ایران نزد ا نظار عمومی و نیز توقیف میلیاردها دلار از سرمایه این کشور کردهاند، باز میکند.
ضعف نظارت دولت اقتصاد را متلاطم کرده است
یک کارشناس اقتصادی میگوید تیم اقتصادی دولت درست کار نمیکند.
آلبرت بغزیان در گفتوگو با سایت انتخاب میگوید: به نظر من دولت خیلی خوش خیال است که فکر میکند چیزی که بانک مرکزی درباره بازار به خصوص در بحث تخصیص ارز تصمیم گرفته، جواب میدهد، و نظارتش را هم قوی نکرده که سوء استفاده نشود.
وی درباره چرایی «بیثباتی» اقتصادی گفت: «بیثباتی» اصطلاح خوبی نیست. باید بگوییم بلاتکلیفی اقتصاد. بانک مرکزی که مقصر این قضایاست ابتدا پیشنهاد تک نرخی کردن ارز و سپس پلیسی کردن آن را داد، و بعد هم تخصیص به موقع ارز 4200 تومانی و پیگیری اینکه به دست چه کسی میرسد، باعث شد که این بازار آزادی که به 8200 هم رسیده، خیلیها را نگران کند؛ از جمله تولیدکنندگان. آنها هم منتظرند تا اتفاقی بیفتد تا قیمت را بالا ببرند، چون نمیدانند جنس خود را ارزان میفروشند یا نه. یا ماده اولیهای که ارزان خریدهاند و الان میخواهند بفروشند را دیگران میبرند و انبار میکنند یا...
او ادامه داد: به نظر من این جو یا جنگ روانی قابل پیشبینی و طبیعی بود. دولت هم چند روز است وعده میدهد که ما قیمت خودرو را کنترل میکنیم. اما چه اتفاقی افتاد؟ خودرو گرانتر شد. این نشان میدهد که ما نظارتمان روی اصناف و آنهایی که غیرمنطقی از این فرصت استفاده میکنند و اجناس را گران میکنند، ضعیف است. پس از تخصیص ارز توسط بانک مرکزی، عدهای هم آمدهاند و آن را گرفتهاند و معلوم نیست چه وارد کردهاند که آن را هم 8 هزار تومانی قیمتگذاری میکنند. تا این مسئله درست نشود این وضعیت ادامه خواهد یافت.
استاد دانشگاه تهران درباره عملکرد تیم اقتصادی دولت و تقاضاها برای استعفای این افراد، گفت: اگر رئیس بانک مرکزی را هم جزء این تیم بدانیم، تغییر ایشان خودش امید مثبتی در مردم ایجاد میکند. یا میتواند اگر باندی در بانک مرکزی وجود دارد که برای گروهی که اطلاعات مربوط به تغییرات ارز را دارند، ایجاد رانت میکنند، دست آن را قطع یا کم شود. بقیه مانند وزارت اقتصاد نقشی ندارند. حرف وزارت صنعت در دولت بیشتر خریدار دارد. چون آنها از وضعیت فعلی عرضه مثلاً در بازار خودرو یا وزارت مسکن روی بحث مسکن اطلاعات دارند و میتوانستند پیشبینی کنند که بعد از اینکه ما بازار ارز را پلیسی کنیم، عدهای هم دلال وارد بازار مسکن هم میشوند و بنابراین در حال حاضر قیمتها معلوم نیست چگونه است.
بغزیان افزود: به نظر من بانک مرکزی دولت را گول زد که من سکه میدهم و هرکس هر چقدر میخواهد بنویسد. بعد هم افتخار این بود که مثلاً من الان دو میلیون نوشتهام. اما همان موقع هم میشد تحقیق کرد که چند نفر از این افراد چند درصد سکهها را پیش خرید کردهاند. یعنی همان موقع هم قابل پیشبینی بود اما انجام نشد چرا که احتمالاً منافعی در میان بود که باعث میشد برخورد جدی صورت نگیرد.
وی در پایان گفت: به دولت توصیه میکنم با تغییر تیم اقتصادی مخصوصاً بانک مرکزی این اعتماد را به مردم بدهد که من هم نگران هستم و فکر میکنم.