یک شهید، یک خاطره
دلتنگ جبهه
مریم عرفانیان
بعد از آنکه مسئولیت ستاد جنگ مرکز به آقا تقی واگذار شد کار ایشان سختتر شد. اما هیچگاه پشت میزش نبود و هفتهای دو روز تهران بود؛ مابقی هفته را در میادین مناطق جنگی میگذراند. موقعی که مسئولیت ایشان معین شد، برای زندگی به تهران آمدیم. آقا تقی از شرایط موجود به شدت ناراحت بود و دوست داشت مدام توی منطقه باشد؛ طوری که تمام دوستانش به این مسئله پی برده بودند. میگفت: «اگر من در جبهه حضور نداشتم و در جمع بسیجیان نبودم یک لحظه هم در تهران دوام نمیآوردم.»
* خاطرهای از شهید محمدتقی رضوی مبرقع * راوی: عطیه سادات سیدآبادی، همسر شهید