kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۴۷۱۳
تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۰:۰۲

حمید سبزواری‌ مبشر بانگ آزادی

خرداد امسال، دومین سالگرد درگذشت سخنور توانا و شاعر پرآوازه انقلاب‌، زنده یاد حمید سبزواری‌، فرصتی است برای یاد کردن از بزرگمردی که  به حق پدر شعر انقلاب لقب گرفته و از نوادر عرصه شعر و سرود عصر انقلاب است و بهترین تعابیر را رهبر فرزانه و سخن‌شناس انقلاب در توصیف ایشان فرموده‌اند.
حسین ممتحنی‌، متخلص و مشهور به حمید سبزواری، با‌ کارنامه‌ای پر بار از سروده‌های روان و در عین حال عمیق‌، ضمن ‌اینکه از پیشتازان عرصه شعر و ادب با مضامین انقلابی و اجتماعی محسوب می‌شود‌، از این امتیاز ارزشمند هم برخوردار است که با حضور آگاهانه و هدفمندش در قبل و بعد از انقلاب اسلامی‌، در طول شش دهه فعالیت مستمر، که البته از آغاز  تحرکات انقلابی مردم در سال پنجاه و هفت‌، قوت و انسجام بیشتری یافت و تا آخرین ماه‌های عمر نیز تداوم پیدا کرد‌، هرگز میدان را برای یکه‌تازی منحرفین‌، جولان منافقین و هیاهوی ضد انقلاب خالی
 نگذاشت.
استاد حمید سبزواری‌، از ویژگی‌های برجسته‌ای برخوردار بود که این ویژگی‌ها‌، ضمن  انعکاس طبیعی در سروده‌های وی‌، عبارت بودند از‌:
- تعلق خاطر به اسلام‌، دلبستگی عمیق به ارزش‌های دینی و عواطف انسانی‌، عشق به اهل بیت (ع) و ارادت قلبی نسبت به ولایت از امام‌خمینی (ره ) تا امام خامنه‌ای (مد‌ظله العالی ).
- حضور همیشگی در صحنه‌های مختلف انقلابی و رصد هشیارانه‌‌ها کنش‌های ضد انقلابی و واکنش درخور و به موقع نسبت به آنها‌، آن هم از موضع فرهنگی در قالب شعر یا سرود موثر و روشنگرانه؛  چنانکه از این منظر‌، دفترهای شعر حمید سبزواری را‌، به نوعی می‌توان شناسنامه انقلاب و ماجراهای رفته بر آن، به حساب آورد.
تعمق و دقت نظر در همین دو ویژگی بارز‌، کافی است تا هر اندیشمند مسلمانی و هر ایرانی وطن دوستی‌، به پاس یک عمرتلاش بی‌وقفه فرهنگی‌، قدر‌شناس مجاهدات فرهنگی حمید سبزواری باشد و نام نیک او را گرامی بدارد‌. پایان بخش این مطلب مختصر،  چند بیتی است از شعر بلند‌، که تقریبا چهارده سال پیش در بحبوحه جنجال‌آفرینی‌های مجلس ششم و همنوایی گروهک‌های حزبی با بیگانگان‌، سروده و تقدیم ایشان کرده‌‌ام‌:
شام تاریک نگر‌، وین جلوه اهرمنی
این فرشته می‌نماید‌، آن نشان روشنی
این یکی بافد لباسی‌، تار و پودش مکر و فن
آن یکی را تا بپوشاند به تن پیراهنی
آنگه آزاد از حقیقت‌، فارغ از آزادگی
بانگ آزادی برآرد‌، از پس انجمنی
تا شود گم حرف حق‌، در قیل و قال خودسری
در میان افتد سخن‌ها‌، حرف آن ما و منی
یک طرف کانون فتنه‌، سر در آغوش فرنگ
سوی دیگرهم گروهی‌، با نقاب میهنی
الغرض میدان چو خالی ماند از مردان مرد
پر شود از‌های و هوی دشمن پست و دنی
زین میان باید ستود‌، آن شاعر فرزانه را
 کو «‌حمید‌» است و غنی‌، از مدحت همچو منی
آن وی استاد عشق است و خداوند سخن
هم به شمشیر قلم‌، در پی هر اهرمنی
علیرضا چخماقی