10 پرسش از یک دیدار(یادداشت روز)
بالاخره پس از یک سال تنشهای لفظی و مواضع سینوسی، روز سهشنبه کیم جونگ اون و دونالد ترامپ سران کره شمالی و آمریکا در سنگاپور دیدار کردند. دیداری که بیش از آنکه پاسخگوی سؤالات پیشین باشد، خود سؤالات جدی و جدیدی را پیش آورد که برخی از آنها عبارتند از؛
1- توافق سنگاپور اتفاقی نادر بود؟ برای خیلیها شاید چنین به نظر برسد اما برای آنهایی که حداقل تاریخ 25 ساله اخیر شبه جزیره کره و مناسبات کره شمالی و آمریکا را دنبال میکنند، توافق سنگاپور چیزی از تردیدهای آنها نسبت به چشمانداز صلح در خاور دور کم نمیکند. در این سالها دو طرف بهطور مستقیم و غیرمستقیم بارها و بارها مذاکره و توافقات مختلفی کردهاند و فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشتهاند که نشست سنگاپور میتواند به عنوان یکی از فرازهای این راه طولانی در تاریخ ثبت شود. عجله و خوشبینی آفت تحلیل این نشست است.
2- فرق دور تازه مذاکرات آمریکا و کره شمالی با موارد قبلی چیست؟ آنچه این دور از مذاکرات دو کشور را متفاوت میکند به دو نکته مربوط میشود. اول سطح مذاکره که میان بالاترین مقامات دو کشور انجام شده و از این منظر بیسابقه است. این موضوع اگرچه نقش نمادین و تبلیغاتی زیادی دارد اما بعید است تاثیر تعیینکنندهای در سرنوشت مذاکره داشته باشد. اما نکته دوم که از قضا بسیار تعیینکننده نیز هست آنکه در این دور از مذاکرات کره شمالی در حالی پشت میز نشست که یک کشور اتمی است. دستیابی کره شمالی به این توانایی تغییرات جدی و قابل تاملی را در فرایند و نتیجه احتمالی پدید میآورد. برخی معتقدند همین موضوع باعث شده است تا رئیسجمهور آمریکا حاضر به دیدار مستقیم با رهبر کره شمالی شود. کشوری که آمریکا دهها سال است میکوشد آن را منزوی کرده و منزوی جلوه دهد. توئیت مارک بل، استاد دانشگاه مینسوتا در این زمینه جالب توجه است. او عکسی از دست دادن ترامپ و کیم را در کنار عکسی از جسد خونین قذافی گذاشت و زیر آن نوشت؛ «تفاوت کسانی که سلاح هستهای دارند با کسانی که ندارند در سیاست خارجی آمریکا.»
3- چماق و هویج ترامپ در مذاکره با کیم چیست؟ ترامپ در دیدار با کیم ویدیویی را برای او پخش کرد که ظاهراً نمایشگر رونق اقتصادی کره شمالی درصورت کنار آمدن با آمریکا بوده است. او در این مورد میگوید؛ «آنها سواحل فوقالعادهای دارند. هر بار میبینم به سمت اقیانوس توپ شلیک میکنند، میگویم اینجا چه اقامتگاههایی میتوان ساخت. به او گفتم به جای این کار، میتوانید بهترین هتلهای جهان را آنجا داشته باشید. از دید املاک نگاه کنید. آنها بین کره جنوبی و چین هستند. فوقالعاده است!» این هویج آمریکاست. چماق آمریکا اما چیزی جز تحریم اقتصادی نیست و لفاظیهایش درباره حمله نظامی نیز بلوفی بیشتر نیست. حمله به کشوری اتمی که موشکهایش به خاک آمریکا میرسد، چیزی فراتر از دیوانگی است.
4- آخرین توافق واشنگتن و پیونگیانگ چگونه شکست خورد؟ اصلیترین توافق میان کره شمالی و بیل کلینتون در سال 1994 با نام «چارچوب مورد توافق» صورت گرفت. قرار شد آمریکا در برابر توقف ساخت و عملیات رآکتورهای هستهای این کشور، ۲ رآکتور هستهای آب سبک و مقاوم در برابر تکثیر سلاح هستهای برای تولید برق در این کشور ساخته و همینطور تا تکمیل این رآکتورها نفت و سوخت سنگین مورد نیاز کره شمالی را نیز تامین کرده و گامبهگام تحریمهای آمریکا علیه این کشور لغو شود. یک ماه بعد جمهوریخواهان قدرت را در کنگره به دست گرفتند و اجازه اجرای تعهدات آمریکا را ندادند. با تغییر دولت و روی کار آمدن جورج بوش، این توافق اشتباه دولت پیشین آمریکا خوانده شده و بهشکل کامل از بین رفت. کره شمالی هم از ان.پی.تی خارج شده و فعالیتهای خود را با سرعت بیشتری در پیش گرفت.
5- اهداف اصلی آمریکا از توافق با کره شمالی چیست؟ توانایی اتمی و موشکی کره شمالی برای آمریکا خطرناک و برای متحدان منطقهای آن یعنی کره جنوبی و ژاپن مرگبار است. خلع سلاح اتمی و مهار قدرت موشکی، اهداف اصلی آمریکا هستند. کره شمالی قطعهای از رقابت بزرگ آمریکا و چین در شرق دور نیز هست. حل این مسئله براساس منافع آمریکا، میتواند در روند این رقابت بزرگ و تعیینکننده نیز موثر باشد. دستیابی آمریکا به این اهداف اگر محال نباشد بسیار سخت و دور است. همانطور که دیروز نیویورک تایمز در سرمقاله خود نوشت کیم به عنوان رهبر یک کشور اتمی وارد سنگاپور شد و به عنوان نهمین کشور اتمی دنیا نیز سنگاپور را ترک کرد.
6- کره شمالی به دنبال چیست؟ پیونگ یانگ از ابتدای سال جاری میلادی اعلام کرد توانایی هستهای این کشور تثبیت شده و به دنبال تغییر ریل به سمت رونق اقتصادی است. حفظ هسته سخت قدرت اتمی خود و دادن برخی امتیازات تاکتیکی و گرفتن برخی امتیازات اقتصادی در مقابل آن یکی از اهداف این کشور است. این مذاکرات و توافق فارغ از نتیجه احتمالی آن، یک سود دیگر نیز برای کره شمالی دارد و آن هم اینکه از اجماع قدرتها -بهخصوص همراهی چین با آمریکا- علیه خود ممانعت میکند. اما نکته فوری و شاید مهمتر جایگاه و پرستیژ بینالمللی
کره شمالی باشد. بسیاری از رسانههای مشهور غربی و تحلیلگران مطرح دنیا با اشاره به همین نکته، تا اینجای کار، کیم را برنده این دیدار عنوان میکنند.
7- آیا ترامپ و اون اهداف شخصی نیز از مذاکره دارند؟ بله! ترامپ و اون هر دو به نمایش پر سر و صدا و جنجالی سنگاپور نیاز داشتند. رهبر جوان کره شمالی با این دیدار قدرت داخلی خود را تثبیت میکند و میتواند چهرهای مقتدر و زیرک از خود به نمایش بگذارد که موفق شده است رئیسجمهور آمریکا را بهصورت رو در رو و در شرایطی برابر پای میز مذاکره بکشاند. این برای وی که برخی تحلیلگران معتقد به خام و احساسی بودن او هستند، حداقل در کوتاهمدت دستاورد نمایشی بزرگی است.
ترامپ که از ابتدای ریاستجمهوری خود سعی کرده از خود مذاکرهکنندهای مصمم و معاملهگری همیشه موفق به نمایش بگذارد، با مشکلات عدیده داخلی دست و پنجه نرم میکند (رسواییهای اخلاقی، پرونده دخالت روسیه در انتخابات، درگیری بر سر مالیات، عزل و نصبهای بیمحابا و...) کمتر از اون به نشست سنگاپور نیاز نداشت. ترامپ علاقه شدیدی به انجام کارهایی دارد که دیگران به هر دلیلی نخواسته یا نتوانستهاند انجام دهند. حل بحران شبه جزیره کره یکی از آن کارهاست.
8- کره شمالی چقدر میتواند روی تضمین آمریکا حساب باز کند؟ تقریباً هیچ! کره شمالی سرنوشت خونین قذافی رهبر لیبی را پیش روی خود دارد و علاوهبر آن ماجرای نافرجام برجام را دنبال کرده است. حتی چندی پیش جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا صراحتاً گفت در مذاکره با کره شمالی، آمریکا به دنبال پیاده کرده مدل لیبی است. اظهارنظری که باعث واکنش شدید پیونگ یانگ شد و چیزی نمانده بود که باعث بههم خوردن دیدار سران دو کشور نیز شود. تاکید مکرر و سفت و سخت کره شمالی بر لزوم گام به گام بودن توافق و اقدامات متناظر و متقابل، ناشی از همین تردید عمیق نسبت به نیات کاخ سفید است. تردیدی که به هیچ عنوان بیراه نیست و شاهدش آنکه ترامپ پس از دیدار با رهبر کره شمالی گفت؛ احتمال دارد درباره این نشست اشتباه کرده باشم و ٦ ماه دیگر آن را قبول نداشته باشم، آنگاه بهانهای [برای برهمزدن توافق] پیدا خواهم کرد!
9- نشست سنگاپور چقدر موفق بود؟ این نشست در واقع بیش از آنکه نقشه راهی برای حل مسئله شبه جزیره کره باشد، یک نشست نمادین و تبلیغاتی بود. نشستی که اگر چه چشم جهان را به خود خیره کرد اما در عمل دستاورد قابل ارائهای نداشت. چرا که اساساً موضوع پیچیدهتر از آن است که در یک دیدار کوتاه حل و فصل شود. نکتهای که ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا اینگونه به آن واکنش نشان داد؛ «بیانیه نشست سران در سنگاپور اساسا آرزومندانه است: هیچ تعریفی از هستهایزدایی، زمان بندی و جزئیات راستیآزمایی نیست. نکتهای که بیش از همه نگرانکننده قلمداد میگردد این است که آمریکا چیز محسوسی را بدون درنظر داشت مابهازاء متوقف کرد، یعنی مانورهای نظامی بین آمریکا و کرهجنوبی.»
10- پیامها و پیامدهای این دیدار و توافق برای ایران چیست؟ قبل از هرچیز باید به این نکته مهم توجه داشت که ایران و کره شمالی تفاوتهای بسیار زیادی با یکدیگر دارند و چنانچه بگوییم تنها نقطه مشترک دو کشور آن است که آمریکا با هر دو خصومت دارد، بیراه نیست. اگرچه برای قضاوت درباره نتیجه نهایی این دیدار و توافق هنوز زود است اما میتوان گفت در هر صورت برای ایران قابل توجه است. چنانچه توافقی پایدار و موفق باشد، میتواند نکاتی درسآموز برای دستگاه دیپلماسی کشور داشته باشد و چنانچه شکست بخورد نشانه دیگری از چرایی بیاعتمادی به آمریکاست. نکته قابل توجه دیگر آنکه هر اتفاقی آن سوی دنیا رخ دهد، دخلی به پرونده برجام ندارد و نمیتواند باعث فرافکنی و فرار از مسئولیت بانیان برجام شود. آنان بههرحال باید پاسخگوی عملکرد خسارتبار خود باشند.
1- توافق سنگاپور اتفاقی نادر بود؟ برای خیلیها شاید چنین به نظر برسد اما برای آنهایی که حداقل تاریخ 25 ساله اخیر شبه جزیره کره و مناسبات کره شمالی و آمریکا را دنبال میکنند، توافق سنگاپور چیزی از تردیدهای آنها نسبت به چشمانداز صلح در خاور دور کم نمیکند. در این سالها دو طرف بهطور مستقیم و غیرمستقیم بارها و بارها مذاکره و توافقات مختلفی کردهاند و فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشتهاند که نشست سنگاپور میتواند به عنوان یکی از فرازهای این راه طولانی در تاریخ ثبت شود. عجله و خوشبینی آفت تحلیل این نشست است.
2- فرق دور تازه مذاکرات آمریکا و کره شمالی با موارد قبلی چیست؟ آنچه این دور از مذاکرات دو کشور را متفاوت میکند به دو نکته مربوط میشود. اول سطح مذاکره که میان بالاترین مقامات دو کشور انجام شده و از این منظر بیسابقه است. این موضوع اگرچه نقش نمادین و تبلیغاتی زیادی دارد اما بعید است تاثیر تعیینکنندهای در سرنوشت مذاکره داشته باشد. اما نکته دوم که از قضا بسیار تعیینکننده نیز هست آنکه در این دور از مذاکرات کره شمالی در حالی پشت میز نشست که یک کشور اتمی است. دستیابی کره شمالی به این توانایی تغییرات جدی و قابل تاملی را در فرایند و نتیجه احتمالی پدید میآورد. برخی معتقدند همین موضوع باعث شده است تا رئیسجمهور آمریکا حاضر به دیدار مستقیم با رهبر کره شمالی شود. کشوری که آمریکا دهها سال است میکوشد آن را منزوی کرده و منزوی جلوه دهد. توئیت مارک بل، استاد دانشگاه مینسوتا در این زمینه جالب توجه است. او عکسی از دست دادن ترامپ و کیم را در کنار عکسی از جسد خونین قذافی گذاشت و زیر آن نوشت؛ «تفاوت کسانی که سلاح هستهای دارند با کسانی که ندارند در سیاست خارجی آمریکا.»
3- چماق و هویج ترامپ در مذاکره با کیم چیست؟ ترامپ در دیدار با کیم ویدیویی را برای او پخش کرد که ظاهراً نمایشگر رونق اقتصادی کره شمالی درصورت کنار آمدن با آمریکا بوده است. او در این مورد میگوید؛ «آنها سواحل فوقالعادهای دارند. هر بار میبینم به سمت اقیانوس توپ شلیک میکنند، میگویم اینجا چه اقامتگاههایی میتوان ساخت. به او گفتم به جای این کار، میتوانید بهترین هتلهای جهان را آنجا داشته باشید. از دید املاک نگاه کنید. آنها بین کره جنوبی و چین هستند. فوقالعاده است!» این هویج آمریکاست. چماق آمریکا اما چیزی جز تحریم اقتصادی نیست و لفاظیهایش درباره حمله نظامی نیز بلوفی بیشتر نیست. حمله به کشوری اتمی که موشکهایش به خاک آمریکا میرسد، چیزی فراتر از دیوانگی است.
4- آخرین توافق واشنگتن و پیونگیانگ چگونه شکست خورد؟ اصلیترین توافق میان کره شمالی و بیل کلینتون در سال 1994 با نام «چارچوب مورد توافق» صورت گرفت. قرار شد آمریکا در برابر توقف ساخت و عملیات رآکتورهای هستهای این کشور، ۲ رآکتور هستهای آب سبک و مقاوم در برابر تکثیر سلاح هستهای برای تولید برق در این کشور ساخته و همینطور تا تکمیل این رآکتورها نفت و سوخت سنگین مورد نیاز کره شمالی را نیز تامین کرده و گامبهگام تحریمهای آمریکا علیه این کشور لغو شود. یک ماه بعد جمهوریخواهان قدرت را در کنگره به دست گرفتند و اجازه اجرای تعهدات آمریکا را ندادند. با تغییر دولت و روی کار آمدن جورج بوش، این توافق اشتباه دولت پیشین آمریکا خوانده شده و بهشکل کامل از بین رفت. کره شمالی هم از ان.پی.تی خارج شده و فعالیتهای خود را با سرعت بیشتری در پیش گرفت.
5- اهداف اصلی آمریکا از توافق با کره شمالی چیست؟ توانایی اتمی و موشکی کره شمالی برای آمریکا خطرناک و برای متحدان منطقهای آن یعنی کره جنوبی و ژاپن مرگبار است. خلع سلاح اتمی و مهار قدرت موشکی، اهداف اصلی آمریکا هستند. کره شمالی قطعهای از رقابت بزرگ آمریکا و چین در شرق دور نیز هست. حل این مسئله براساس منافع آمریکا، میتواند در روند این رقابت بزرگ و تعیینکننده نیز موثر باشد. دستیابی آمریکا به این اهداف اگر محال نباشد بسیار سخت و دور است. همانطور که دیروز نیویورک تایمز در سرمقاله خود نوشت کیم به عنوان رهبر یک کشور اتمی وارد سنگاپور شد و به عنوان نهمین کشور اتمی دنیا نیز سنگاپور را ترک کرد.
6- کره شمالی به دنبال چیست؟ پیونگ یانگ از ابتدای سال جاری میلادی اعلام کرد توانایی هستهای این کشور تثبیت شده و به دنبال تغییر ریل به سمت رونق اقتصادی است. حفظ هسته سخت قدرت اتمی خود و دادن برخی امتیازات تاکتیکی و گرفتن برخی امتیازات اقتصادی در مقابل آن یکی از اهداف این کشور است. این مذاکرات و توافق فارغ از نتیجه احتمالی آن، یک سود دیگر نیز برای کره شمالی دارد و آن هم اینکه از اجماع قدرتها -بهخصوص همراهی چین با آمریکا- علیه خود ممانعت میکند. اما نکته فوری و شاید مهمتر جایگاه و پرستیژ بینالمللی
کره شمالی باشد. بسیاری از رسانههای مشهور غربی و تحلیلگران مطرح دنیا با اشاره به همین نکته، تا اینجای کار، کیم را برنده این دیدار عنوان میکنند.
7- آیا ترامپ و اون اهداف شخصی نیز از مذاکره دارند؟ بله! ترامپ و اون هر دو به نمایش پر سر و صدا و جنجالی سنگاپور نیاز داشتند. رهبر جوان کره شمالی با این دیدار قدرت داخلی خود را تثبیت میکند و میتواند چهرهای مقتدر و زیرک از خود به نمایش بگذارد که موفق شده است رئیسجمهور آمریکا را بهصورت رو در رو و در شرایطی برابر پای میز مذاکره بکشاند. این برای وی که برخی تحلیلگران معتقد به خام و احساسی بودن او هستند، حداقل در کوتاهمدت دستاورد نمایشی بزرگی است.
ترامپ که از ابتدای ریاستجمهوری خود سعی کرده از خود مذاکرهکنندهای مصمم و معاملهگری همیشه موفق به نمایش بگذارد، با مشکلات عدیده داخلی دست و پنجه نرم میکند (رسواییهای اخلاقی، پرونده دخالت روسیه در انتخابات، درگیری بر سر مالیات، عزل و نصبهای بیمحابا و...) کمتر از اون به نشست سنگاپور نیاز نداشت. ترامپ علاقه شدیدی به انجام کارهایی دارد که دیگران به هر دلیلی نخواسته یا نتوانستهاند انجام دهند. حل بحران شبه جزیره کره یکی از آن کارهاست.
8- کره شمالی چقدر میتواند روی تضمین آمریکا حساب باز کند؟ تقریباً هیچ! کره شمالی سرنوشت خونین قذافی رهبر لیبی را پیش روی خود دارد و علاوهبر آن ماجرای نافرجام برجام را دنبال کرده است. حتی چندی پیش جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا صراحتاً گفت در مذاکره با کره شمالی، آمریکا به دنبال پیاده کرده مدل لیبی است. اظهارنظری که باعث واکنش شدید پیونگ یانگ شد و چیزی نمانده بود که باعث بههم خوردن دیدار سران دو کشور نیز شود. تاکید مکرر و سفت و سخت کره شمالی بر لزوم گام به گام بودن توافق و اقدامات متناظر و متقابل، ناشی از همین تردید عمیق نسبت به نیات کاخ سفید است. تردیدی که به هیچ عنوان بیراه نیست و شاهدش آنکه ترامپ پس از دیدار با رهبر کره شمالی گفت؛ احتمال دارد درباره این نشست اشتباه کرده باشم و ٦ ماه دیگر آن را قبول نداشته باشم، آنگاه بهانهای [برای برهمزدن توافق] پیدا خواهم کرد!
9- نشست سنگاپور چقدر موفق بود؟ این نشست در واقع بیش از آنکه نقشه راهی برای حل مسئله شبه جزیره کره باشد، یک نشست نمادین و تبلیغاتی بود. نشستی که اگر چه چشم جهان را به خود خیره کرد اما در عمل دستاورد قابل ارائهای نداشت. چرا که اساساً موضوع پیچیدهتر از آن است که در یک دیدار کوتاه حل و فصل شود. نکتهای که ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا اینگونه به آن واکنش نشان داد؛ «بیانیه نشست سران در سنگاپور اساسا آرزومندانه است: هیچ تعریفی از هستهایزدایی، زمان بندی و جزئیات راستیآزمایی نیست. نکتهای که بیش از همه نگرانکننده قلمداد میگردد این است که آمریکا چیز محسوسی را بدون درنظر داشت مابهازاء متوقف کرد، یعنی مانورهای نظامی بین آمریکا و کرهجنوبی.»
10- پیامها و پیامدهای این دیدار و توافق برای ایران چیست؟ قبل از هرچیز باید به این نکته مهم توجه داشت که ایران و کره شمالی تفاوتهای بسیار زیادی با یکدیگر دارند و چنانچه بگوییم تنها نقطه مشترک دو کشور آن است که آمریکا با هر دو خصومت دارد، بیراه نیست. اگرچه برای قضاوت درباره نتیجه نهایی این دیدار و توافق هنوز زود است اما میتوان گفت در هر صورت برای ایران قابل توجه است. چنانچه توافقی پایدار و موفق باشد، میتواند نکاتی درسآموز برای دستگاه دیپلماسی کشور داشته باشد و چنانچه شکست بخورد نشانه دیگری از چرایی بیاعتمادی به آمریکاست. نکته قابل توجه دیگر آنکه هر اتفاقی آن سوی دنیا رخ دهد، دخلی به پرونده برجام ندارد و نمیتواند باعث فرافکنی و فرار از مسئولیت بانیان برجام شود. آنان بههرحال باید پاسخگوی عملکرد خسارتبار خود باشند.
محمد صرفی