اخبار ویژه
روزنامه دولت: حق با منتقدان بود اروپاییها دوباره بدعهدی کردند
روزنامه دولتی ایران نوشت پیشبینی کارشناسان درباره بدعهدی شرکتهای اروپایی درست از آب درآمده است(!)
این روزنامه که یکی از پرخاشکنندگان به صاحبنظران منتقد بوده و همواره وضعیت گل و بلبل از توافق با آمریکا و اروپا را به نمایش گذاشته است، اکنون با یک جاخالی دادن هنرمندانه مینویسد:
«کلاف سردرگم تحریمها، این عبارتی است که برای قراردادهای اقتصادی ایران با شرکتهایی چون توتال، بوئینگ و پژو و ... میتوان تفسیر کرد. قرار بود، شرکتهای اروپایی که زمانی از ایران رفته بودند با برگشت دوباره خود گذشته را جبران کنند و با هیچ تحریمی از ایران نروند اما کوچکترین تلنگر باعث شد تا همان شرکتها برای خروج از ایران پا پیش بگذارند و این موضوع به شرکتهایی که در کشورمان سرمایهگذاری کرده بودند هم سرایت پیدا کرد.»
ایران میافزاید: «قبل از تحقق برجام کارشناسان بر سرمایهگذاری مشترک با شرکتهای خارجی تاکید کردند و یادآور شدند اگر سرمایهگذاری از طرف خارجی صورت گیرد دیگر شرکتها ایران را ترک نخواهند کرد، چراکه منافعشان به خطر میافتد. اما گذشت زمان و تحریم مجدد ایران نشان داد که سرمایهگذاری آنها هم مانعی برای خروج از ایران نیست. چراکه شرکتهای اروپایی منافعشان در آمریکا است و حاضر نیستند شریک دیرینه خود را از دست بدهند. از طرفی برخی از کارشناسان هم یادآور شده بودند که وزارتخانهها و شرکتها نباید با مجموعههایی وارد مذاکره شوند که زمانی از ایران رفته بودند و به تحریمها دامن زدند. این مجموعهها نمیتوانند شریک خوبی باشند. بدین جهت پیشبینی دوم کارشناسان این روزها درست از آب درآمده است. چرا که بدعهدی از سوی مجموعههایی صورت گرفت که پیش از برجام از کشورمان رفته بودند. شرکت پژو که با عذرخواهی برگشت و مدیر ارشد آن گفت برای جبران به ایران بازگشتهایم، چند وقتی است که در مورد چگونگی همکاریهای غیرمستقیم با شرکتهای ایرانخودرو و سایپا مذاکره میکند. آنها میگویند سرمایهگذاری را متوقف میکنیم.»
ایران همچنین با اشاره به بدعهدی شرکت فرانسوی توتال نوشت: حال سؤال مهم اینجاست که با توجه به اینکه توتال مناقصههای فاز 11 را برگزار کرده بود، اگر از قرارداد خارج شود، تکلیف مناقصهها چه خواهد شد؟
معاون وزیر اقتصاد از سرنوشت برجام خبر ندارد؟!
معاون وزیر اقتصاد بدون درس گرفتن از سرنوشت عبرتآموز برجام میگوید FATF یک «سازوکار بینالمللی» است و باید عضو آن شویم.»
ندیمی بوشهری معاون بانک، بیمه و شرکتهای دولتی وزیر اقتصاد گفته است: نمایندگان مجلس شورا به عنوان افراد قانونگذار در کشور حق دارند که برای عضویت در FATF نگرانی داشته باشند.
وی درعین حال افزود: نمیتوانیم FATF را نادیده بگیریم و بگوییم که عضو آن نمیشویم زیرا FATF یک سازوکار بینالمللی است و اگر میخواهیم با بانکهای دنیا کار کنیم، ناگزیر هستیم خود را با شرایط آن تطبیق دهیم.
سخنان معاون وزیر اقتصاد در موجه جلوه دادن FATF به عنوان «سازوکار بینالمللی» درحالی است که اخیرا حمید بعیدینژاد عضو تیم مذاکرات برجام در اظهاراتی دیرهنگام گفت: آمریکا با نقض برجام در حال نقض قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل است و اگر یک نظام بینالملل قانونمند وجود داشت اکنون بایستی آمریکا به شورای امنیت احضار میشد و شورای امنیت آن را محکوم، تنبیه و حتی تحریم میکرد.
به عبارت دیگر، نوع سازوکارهای بینالمللی نظیر FATF و یا قطعنامه شورای امنیت درتایید توافق برجام، صرفا سازوکارهایی برای ایجاد محدودیت و نقض حقوق کشورهاست اما کمترین الزامی برای رژیمهای مستکبر و بدعهدی نظیر آمریکا و برخی کشورهای اروپایی ایجاد نمیکند.
به نظر میرسد لازم است آقای ندیمی بوشهری حتما باید سری به آقای بعیدینژاد در لندن بزند و از او پرسوجو کند که سرنوشت اعتماد به سازوکارهای نظم جنگلی غرب، صرفا با دستانی خالی یا انبوهی امتیازات واگذار شده است. این سؤال از معاون وزیر اقتصاد مطرح است که با وجود زیر پا گذاشته شدن توافق برجام - که FATF ادامه و زیرمجموعه آن است - انجام تعهدات FATF چه ضرورتی دارد و آیا چیزی جز تکرار خسارتهای برجام بر آن مترتب است؟!
دولت بازار مسکن را رها کرده همانگونه که بازار ارز رها شده بود
واقعیتهای بازار مسکن، برخلاف ادعاهای دولت درباره مهار تورم و تکرقمی کردن آن است.
نویسنده روزنامه آفتاب یزد ضمن مرور برخی واقعیتهای تلخ بازار مسکن و قیمتهای افسارگسیخته آن نوشت: رفته بودم از خودپردازی پول بگیرم فردی گفت نمیدانید امروز چه سودی کردم. هیجان زده بود. گفتم چی شده گفت در منطقه غرب تهران در شهرک ژاندارمری یک آپارتمان خریده بودم به قیمت 600 میلیون تومان، وقتی که روز امضای قرارداد به دفترخانه رفتم، یکی آن را با 120 میلیون تومان افزایش از من خرید. من هم دیدم چه سودی از این بالاتر و فروختم. الان تا دیر نشده باید بروم یک جایی را سریع تهیه کنم.
با استاد جوانی که تازه در یکی از دانشگاههای دولتی مشغول به کار شده صحبت میکردم میگفت من آپارتمانی در میانه شهر از انقلاب به پائین با 50 میلیون تومان پیش و مبلغی نقد اجاره کردهام. امسال میگوید بلند شو. من نمیدانم چه کنم با این تورم دیگر جایی پیدا نمیکنم. گفتم معمولا دانشگاهها به استادان وام میدهند گفت آری ولی حدود صد میلیون تومان، با آن چه میشود کرد و بازپرداختش!
دولت چرا فکری نمیکند آیا میخواهد همانند بازار ارز کار به بحران بکشد و آنگاه وارد شود و یا باید علاج واقعه را قبل از وقوع بکند!
دیدیم که در بازار ارز هم زمانی دولت وارد شد که هم خود دولت و هم بسیاری دیگر میگفتند که خیلی زودتر از اینها باید اقدام میشد. رشد 30 درصدی در زمین و مسکن و بلکه بیشتر، سر به کجا میزند. دولت و حتی اتحادیهها چه اطلاعاتی دارند و چه ارزیابی برای آینده میکنند.
مشکل اصلی اقتصاد خانوار در کشور ما در این است که بخش اعظمی از سبد خانوار را هزینه مسکن تشکیل میدهد و هر چند شما به حقوق کمدرآمدها اضافه کنید با این تورم و به ویژه در بخش مسکن هیچ دردی را که دوا نمیکند بماند بلکه دردهای زیادتری را تولید میکند. انبوهسازان و یا لوکسسازان و حتی تا اندازهای مسکن مهر هم تاکنون دردی را از مردم محروم حل نکرده است.
نداشتن برنامه جامع برای مسکن و نبود الگوی مناسب و ارزان در این زمینه و فکر نکردن به خانههای کوچک با حداقل امکانات در کنار خانههای اجتماعی از مسائلی است که هنوز کمتر به فکر آن افتادهایم.
نتایج وارونه 5 سال تدبیر دولت از تشدید رکود تا افزایش تورم
یک روزنامه حامی دولت میگوید؛ دولت پس از آنکه با سیاستهای ضدتورمی، موجب رکود و زمین خوردن کارخانهها شد، اکنون در برابر رشد تورم واکنش نشان نمیدهد.
روزنامه جهانصنعت با بیان اینکه دولت در حال زیر پا گذاشتن سیاستهای ضدتورمی خویش است مینویسد: کار سختی نیست اگر بخواهیم با چند محاسبه آماری پی به این موضوع ببریم که تورم نقطه به نقطه در اردیبهشت سالجاری نسبت به مدت مشابه سال قبل چیزی حدود ۲۲ درصد افزایش داشته است. چنین برآوردی نشان میدهد که شاخصهای قیمتی در اردیبهشتماه با افزایشهایی همراه بوده است که تاثیر مستقیم آن را میتوان در قدرت خرید اقشار مختلف جامعه به وضوح مشاهده کرد.
اگر کمی دقیق شویم متوجه میشویم که در طول دوره چهار ساله دولت تدبیر و امید، اغلب فعالیتهای تولیدی در کشور فدای سیاستهای ضدتورمی دولت شد و سایه رکودهای عمیق و گسترده روز به روز بیشتر و سنگینتر شد.
اما نکته جالب این است که هر بار دولت به دفاع از سیاستهایش برمیخیزد زیر بار اشتباهاتش برای اعمال سیاستهای ضد تورمی نمیرود. حتی در طول یک سالی که از عمر دولت دوازدهم هم میگذرد، هنوز دولت نتوانسته سیاستی در راستای فعالیت مجدد بنگاههای تولیدی در پیش بگیرد و بتواند بار دیگر اقتصاد را وارد مسیر توسعه کند.
اما به نظر میرسد که دولت بنا ندارد از سیاستهایی که بر اقتصاد کشور اعمال میکند کوتاه بیاید و هر بار که کارشناسان و اقتصاددانان دست به انتقاد از سیاستهای دولتی میزنند، بیانیهای برای دفاع از سیاستهای چندسالهاش صادر میکند و تلاشش برای رساندن تورم از ۴۰ به ۱۰ درصد را تکرار میکند.
دولت گویی یادش رفته که در این چند سال و با همین سیاست ضدتورمی چه میزان از بنگاههای تولیدی از ریل توسعه خارج شدند و توانی برای ادامه فعالیتهای تولیدی در اقتصاد باقی نمانده است. جالبتر این است که دولت در حال رها کردن فنر تورم است.
با این اوصاف به نظر میرسد دولت تدبیر و امید حتی اگر دستاوردی داشته، اکنون در حال زیرپا گذاشتن تنها دستاوردش در زمینه کاهش تورم است آن هم در سالی که قرار است بخش عمدهای از بودجه به سیاستهای اشتغالی و رفع فقر مطلق اختصاص یابد. زمانی که دولتی به دنبال اجرای سیاستهای کنترل تورم و افزایش اشتغال است، باید به دنبال ارائه راهکارهایی باشد تا بتواند موانع موجود بر سر راه تولیدات صنعتی و کشاورزی را بردارد و تلاش کند تا بازدهی نسبی این بخشها به جای اینکه به سمت تجارت پول و ارز حرکت کند، به سمت فعالیتهای تولیدی هدایت شود.
سلبریتیهای گرامی! فقط در انتخابات به شما نیاز داشتیم
یک روزنامه اجارهای که در ایام انتخابات ریاست جمهوری از سلبریتیها به عنوان چهرههای روشنفکر و جریانساز اجتماعی بهرهبرداری میکرد، اکنون همانها را پوپولیست(عوامفریب و تودهگرا) میخواند!
در حالی که برخی هنرمندان و سلبریتیها طی هفتههای اخیر نسبت به رای دادن به روحانی ابراز پشیمانی کرده و در مهمانی او شرکت نکردند، روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «در مذمت پوپولیسم سلبریتی» نوشت: «این روزها شبکههای اجتماعی بیش از هر زمان دیگری صحنه نمایش نزاع بیفرجام میان برخی سلبریتیها و تعدادی از فعالان سیاسی و اجتماعی و تودههای مردم شده است.
از حیث جامعهشناختی اما از آنجا که نمیتوان در شرایط فعلی بسیاری از اقدامات این بخش از جامعه را به مثابه نوعی از کنشگری عقلانی، هدفمند و سیستماتیک در نظر گرفت، نمیتوان آینده خوبی نیز از منظر اصلاح اجتماعی و آگاهیبخشی به جامعه برای آن متصور شد.
چنین اقداماتی میتواند حتی در بلندمدت به کاهش اعتبار اعضای تاثیرگذار جامعه از جمله هنرمندان، ورزشکاران و دیگر سلبریتیهای معروف منجر شود.
به بیانی دیگر، ایجاد گسست میان تودههای مردم با برخی فعالان موثر جامعه و حتی منتقدین و روشنفکران معتبر میتواند نتایج نامطلوبی را به همراه داشته باشد که از جمله مهمترین آن، ایجاد حس بیاعتمادی و بیتفاوتی در شهروندان و به ویژه جوانان خواهد بود. متاسفانه آنچه امروز مشاهده میشود، به نوعی نشان میدهد که تعدادی از مشاهیر جامعه به دلایل مختلفی در دام سطحینگری و درگیرودار نزاعهای بینتیجه و بدفرجام گرفتار شدهاند! موضوعی که علاوه بر زوال سرمایههای اجتماعی میتواند به فرصتسوزی در استفاده موثر از ظرفیتها و منابع اجتماعی و سیاسی منجر شود.
اکنون بزرگترین نقد ممکن به عملکرد برخی سلبریتیهای جامعه، گرایش خواسته یا ناخواسته ایشان به پوپولیزم است. موضوعی که میتواند حتی در میانمدت زمینهساز بسیاری از بحرانهای فرهنگی و اجتماعی شود. درواقع کار ویژه اینگونه افراد در جامعه باید به آمادگی و حضور فعال و موثر در مراحل گذار و تحول نظام فکری شهروندان خلاصه شود. چرا که پوپولیزم آفتی است که میتواند در بازه زمانی کوتاهی همه دستاوردهای مربوط به اصلاحات اجتماعی را از میان ببرد. اسارت سلبریتیها در دام پوپولیزم و سطحینگری علاوه بر کاهش میزان اثربخشی ایشان، به افزایش نزاع و درگیری بیفرجام در جامعه نیز منجر میشود.
ذکر این نکته مهم است که سلبریتیها باید به این مسئله توجه داشته باشند که ایشان گروهی خودمرجع نیستند. از این رو اثرگذاری اجتماعی و سیاسی ایشان زمانی امکانپذیر خواهد بود که در خط روشنفکری اصیل و حقیقی جامعه فعالیت داشته باشند، در غیر اینصورت خطر گسترش پوپولیزم و اخلال در مسیر تحول در جامعه همچنان وجود خواهد داشت.»
یادآور میشود عملی نشدن وعدههای اقتصادی روحانی و دروغ از آب درآمدن برخی از این وعدهها مورد اعتراض شدید مردم شده و به تبع آن، اعلام برائت سلبریتیها را نیز به دنبال داشته است.
سرانجام بازی فریبکارانه اصلاحطلبان درباره ائتلاف با «اصولگرایان معتدل»
مصطفی کواکبیان میگوید کارت لاریجانی دربین اصلاحطلبان سوخت.
عضو فراکسیون امید به روزنامه آرمان گفته است: فراکسیون امید خوداتکایی و خودباوری خود را از دست داده است. بنده در همان ابتدای روز رایگیری عنوان کردم ما در دو سال گذشته آرزوی رسیدن چنین روزی را داشتیم. ما از قبل با آقای عارف و اعضای فراکسیون امید صحبت کرده بودیم که اگر آقای عارف قصد حضور در انتخابات هیئترئیسه را ندارد، بنده قصد کاندیداتوری دارم. با این وجود در روزهای قبل از رایگیری به من اعلام شد که آقای عارف در انتخابات هیئترئیسه شرکت خواهند کرد. به همین دلیل نیز من کنارهگیری کردم. در سال دوم مجلس نیز بنده به شدت با ائتلاف مخالف بودم. آقای عارف نیز نه خودشان قصد داشتند در انتخابات هیئترئیسه شرکت کنند و نه اجازه دادند شخص دیگری شرکت کند. این در حالی بود که در سال دوم فراکسیون امید و فراکسیون مستقلین آقای لاریجانی را به عنوان کاندیدای مشترک خود معرفی کردند. به نظر من این یک تصمیم کاملا اشتباه بود و بنده به هیچ عنوان با این تصمیم موافق نبودم. به هر حال فراکسیون امید برای خود هویت و هدفگذاری مستقلی دارد که با فراکسیونهای دیگر مجلس متفاوت است.
وی میافزاید: به نظر من تأثیر 40 نماینده منسجم اصلاحطلب در مجلس هشتم به مراتب از 120 نماینده غیرمنسجم مجلس دهم بیشتر است.
وی درباره انتخابات هیئت رئیسه مجلس گفت: آقای لاریجانی در وضعیتی قرار داشت که یک طرف آن اصلاحطلبان بودند و یک طرف آن اصولگرایان و به همین دلیل اگر هر کدام از این طرفها کنار میرفتند، توازن به وجود آمده از بین میرفت. ایشان به دنبال این است که هم محبوبالقلوب اصلاحطلبان باشد و هم محبوبالقلوب اصولگرایان. با این وجود فایده انتخابات هیئت رئیسه اخیر این بود که به نظر میرسد کارت ایشان در بین اصلاحطلبان سوخت و اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدند که نباید در انتخابات ریاست جمهوری آینده به فکر گزینهای به جز گزینه تشکیلاتی خود باشند.
نوع معامله اصلاحطلبان با لاریجانی در انتخابات مجلس و تلاش برای کشیدن زیر پای او در حالی است که همین طیف پیاپی به طیفی از اصولگرایان که آنها را معتدل میخوانند، پیغام دادهاند که بیایید با هم باشیم و ائتلاف کنیم اما ماجرای مواجهه آنها با لاریجانی نشان داد که نمیتوان روی دوستیشان کمترین حسابی باز کرد. افراطیون مدعی اصلاحات رفتارهای مشابه را با کسانی چون هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، عارف (و حتی خاتمی در دوره اصلاحات) داشتهاند.
روزنامه دولتی ایران نوشت پیشبینی کارشناسان درباره بدعهدی شرکتهای اروپایی درست از آب درآمده است(!)
این روزنامه که یکی از پرخاشکنندگان به صاحبنظران منتقد بوده و همواره وضعیت گل و بلبل از توافق با آمریکا و اروپا را به نمایش گذاشته است، اکنون با یک جاخالی دادن هنرمندانه مینویسد:
«کلاف سردرگم تحریمها، این عبارتی است که برای قراردادهای اقتصادی ایران با شرکتهایی چون توتال، بوئینگ و پژو و ... میتوان تفسیر کرد. قرار بود، شرکتهای اروپایی که زمانی از ایران رفته بودند با برگشت دوباره خود گذشته را جبران کنند و با هیچ تحریمی از ایران نروند اما کوچکترین تلنگر باعث شد تا همان شرکتها برای خروج از ایران پا پیش بگذارند و این موضوع به شرکتهایی که در کشورمان سرمایهگذاری کرده بودند هم سرایت پیدا کرد.»
ایران میافزاید: «قبل از تحقق برجام کارشناسان بر سرمایهگذاری مشترک با شرکتهای خارجی تاکید کردند و یادآور شدند اگر سرمایهگذاری از طرف خارجی صورت گیرد دیگر شرکتها ایران را ترک نخواهند کرد، چراکه منافعشان به خطر میافتد. اما گذشت زمان و تحریم مجدد ایران نشان داد که سرمایهگذاری آنها هم مانعی برای خروج از ایران نیست. چراکه شرکتهای اروپایی منافعشان در آمریکا است و حاضر نیستند شریک دیرینه خود را از دست بدهند. از طرفی برخی از کارشناسان هم یادآور شده بودند که وزارتخانهها و شرکتها نباید با مجموعههایی وارد مذاکره شوند که زمانی از ایران رفته بودند و به تحریمها دامن زدند. این مجموعهها نمیتوانند شریک خوبی باشند. بدین جهت پیشبینی دوم کارشناسان این روزها درست از آب درآمده است. چرا که بدعهدی از سوی مجموعههایی صورت گرفت که پیش از برجام از کشورمان رفته بودند. شرکت پژو که با عذرخواهی برگشت و مدیر ارشد آن گفت برای جبران به ایران بازگشتهایم، چند وقتی است که در مورد چگونگی همکاریهای غیرمستقیم با شرکتهای ایرانخودرو و سایپا مذاکره میکند. آنها میگویند سرمایهگذاری را متوقف میکنیم.»
ایران همچنین با اشاره به بدعهدی شرکت فرانسوی توتال نوشت: حال سؤال مهم اینجاست که با توجه به اینکه توتال مناقصههای فاز 11 را برگزار کرده بود، اگر از قرارداد خارج شود، تکلیف مناقصهها چه خواهد شد؟
معاون وزیر اقتصاد از سرنوشت برجام خبر ندارد؟!
معاون وزیر اقتصاد بدون درس گرفتن از سرنوشت عبرتآموز برجام میگوید FATF یک «سازوکار بینالمللی» است و باید عضو آن شویم.»
ندیمی بوشهری معاون بانک، بیمه و شرکتهای دولتی وزیر اقتصاد گفته است: نمایندگان مجلس شورا به عنوان افراد قانونگذار در کشور حق دارند که برای عضویت در FATF نگرانی داشته باشند.
وی درعین حال افزود: نمیتوانیم FATF را نادیده بگیریم و بگوییم که عضو آن نمیشویم زیرا FATF یک سازوکار بینالمللی است و اگر میخواهیم با بانکهای دنیا کار کنیم، ناگزیر هستیم خود را با شرایط آن تطبیق دهیم.
سخنان معاون وزیر اقتصاد در موجه جلوه دادن FATF به عنوان «سازوکار بینالمللی» درحالی است که اخیرا حمید بعیدینژاد عضو تیم مذاکرات برجام در اظهاراتی دیرهنگام گفت: آمریکا با نقض برجام در حال نقض قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل است و اگر یک نظام بینالملل قانونمند وجود داشت اکنون بایستی آمریکا به شورای امنیت احضار میشد و شورای امنیت آن را محکوم، تنبیه و حتی تحریم میکرد.
به عبارت دیگر، نوع سازوکارهای بینالمللی نظیر FATF و یا قطعنامه شورای امنیت درتایید توافق برجام، صرفا سازوکارهایی برای ایجاد محدودیت و نقض حقوق کشورهاست اما کمترین الزامی برای رژیمهای مستکبر و بدعهدی نظیر آمریکا و برخی کشورهای اروپایی ایجاد نمیکند.
به نظر میرسد لازم است آقای ندیمی بوشهری حتما باید سری به آقای بعیدینژاد در لندن بزند و از او پرسوجو کند که سرنوشت اعتماد به سازوکارهای نظم جنگلی غرب، صرفا با دستانی خالی یا انبوهی امتیازات واگذار شده است. این سؤال از معاون وزیر اقتصاد مطرح است که با وجود زیر پا گذاشته شدن توافق برجام - که FATF ادامه و زیرمجموعه آن است - انجام تعهدات FATF چه ضرورتی دارد و آیا چیزی جز تکرار خسارتهای برجام بر آن مترتب است؟!
دولت بازار مسکن را رها کرده همانگونه که بازار ارز رها شده بود
واقعیتهای بازار مسکن، برخلاف ادعاهای دولت درباره مهار تورم و تکرقمی کردن آن است.
نویسنده روزنامه آفتاب یزد ضمن مرور برخی واقعیتهای تلخ بازار مسکن و قیمتهای افسارگسیخته آن نوشت: رفته بودم از خودپردازی پول بگیرم فردی گفت نمیدانید امروز چه سودی کردم. هیجان زده بود. گفتم چی شده گفت در منطقه غرب تهران در شهرک ژاندارمری یک آپارتمان خریده بودم به قیمت 600 میلیون تومان، وقتی که روز امضای قرارداد به دفترخانه رفتم، یکی آن را با 120 میلیون تومان افزایش از من خرید. من هم دیدم چه سودی از این بالاتر و فروختم. الان تا دیر نشده باید بروم یک جایی را سریع تهیه کنم.
با استاد جوانی که تازه در یکی از دانشگاههای دولتی مشغول به کار شده صحبت میکردم میگفت من آپارتمانی در میانه شهر از انقلاب به پائین با 50 میلیون تومان پیش و مبلغی نقد اجاره کردهام. امسال میگوید بلند شو. من نمیدانم چه کنم با این تورم دیگر جایی پیدا نمیکنم. گفتم معمولا دانشگاهها به استادان وام میدهند گفت آری ولی حدود صد میلیون تومان، با آن چه میشود کرد و بازپرداختش!
دولت چرا فکری نمیکند آیا میخواهد همانند بازار ارز کار به بحران بکشد و آنگاه وارد شود و یا باید علاج واقعه را قبل از وقوع بکند!
دیدیم که در بازار ارز هم زمانی دولت وارد شد که هم خود دولت و هم بسیاری دیگر میگفتند که خیلی زودتر از اینها باید اقدام میشد. رشد 30 درصدی در زمین و مسکن و بلکه بیشتر، سر به کجا میزند. دولت و حتی اتحادیهها چه اطلاعاتی دارند و چه ارزیابی برای آینده میکنند.
مشکل اصلی اقتصاد خانوار در کشور ما در این است که بخش اعظمی از سبد خانوار را هزینه مسکن تشکیل میدهد و هر چند شما به حقوق کمدرآمدها اضافه کنید با این تورم و به ویژه در بخش مسکن هیچ دردی را که دوا نمیکند بماند بلکه دردهای زیادتری را تولید میکند. انبوهسازان و یا لوکسسازان و حتی تا اندازهای مسکن مهر هم تاکنون دردی را از مردم محروم حل نکرده است.
نداشتن برنامه جامع برای مسکن و نبود الگوی مناسب و ارزان در این زمینه و فکر نکردن به خانههای کوچک با حداقل امکانات در کنار خانههای اجتماعی از مسائلی است که هنوز کمتر به فکر آن افتادهایم.
نتایج وارونه 5 سال تدبیر دولت از تشدید رکود تا افزایش تورم
یک روزنامه حامی دولت میگوید؛ دولت پس از آنکه با سیاستهای ضدتورمی، موجب رکود و زمین خوردن کارخانهها شد، اکنون در برابر رشد تورم واکنش نشان نمیدهد.
روزنامه جهانصنعت با بیان اینکه دولت در حال زیر پا گذاشتن سیاستهای ضدتورمی خویش است مینویسد: کار سختی نیست اگر بخواهیم با چند محاسبه آماری پی به این موضوع ببریم که تورم نقطه به نقطه در اردیبهشت سالجاری نسبت به مدت مشابه سال قبل چیزی حدود ۲۲ درصد افزایش داشته است. چنین برآوردی نشان میدهد که شاخصهای قیمتی در اردیبهشتماه با افزایشهایی همراه بوده است که تاثیر مستقیم آن را میتوان در قدرت خرید اقشار مختلف جامعه به وضوح مشاهده کرد.
اگر کمی دقیق شویم متوجه میشویم که در طول دوره چهار ساله دولت تدبیر و امید، اغلب فعالیتهای تولیدی در کشور فدای سیاستهای ضدتورمی دولت شد و سایه رکودهای عمیق و گسترده روز به روز بیشتر و سنگینتر شد.
اما نکته جالب این است که هر بار دولت به دفاع از سیاستهایش برمیخیزد زیر بار اشتباهاتش برای اعمال سیاستهای ضد تورمی نمیرود. حتی در طول یک سالی که از عمر دولت دوازدهم هم میگذرد، هنوز دولت نتوانسته سیاستی در راستای فعالیت مجدد بنگاههای تولیدی در پیش بگیرد و بتواند بار دیگر اقتصاد را وارد مسیر توسعه کند.
اما به نظر میرسد که دولت بنا ندارد از سیاستهایی که بر اقتصاد کشور اعمال میکند کوتاه بیاید و هر بار که کارشناسان و اقتصاددانان دست به انتقاد از سیاستهای دولتی میزنند، بیانیهای برای دفاع از سیاستهای چندسالهاش صادر میکند و تلاشش برای رساندن تورم از ۴۰ به ۱۰ درصد را تکرار میکند.
دولت گویی یادش رفته که در این چند سال و با همین سیاست ضدتورمی چه میزان از بنگاههای تولیدی از ریل توسعه خارج شدند و توانی برای ادامه فعالیتهای تولیدی در اقتصاد باقی نمانده است. جالبتر این است که دولت در حال رها کردن فنر تورم است.
با این اوصاف به نظر میرسد دولت تدبیر و امید حتی اگر دستاوردی داشته، اکنون در حال زیرپا گذاشتن تنها دستاوردش در زمینه کاهش تورم است آن هم در سالی که قرار است بخش عمدهای از بودجه به سیاستهای اشتغالی و رفع فقر مطلق اختصاص یابد. زمانی که دولتی به دنبال اجرای سیاستهای کنترل تورم و افزایش اشتغال است، باید به دنبال ارائه راهکارهایی باشد تا بتواند موانع موجود بر سر راه تولیدات صنعتی و کشاورزی را بردارد و تلاش کند تا بازدهی نسبی این بخشها به جای اینکه به سمت تجارت پول و ارز حرکت کند، به سمت فعالیتهای تولیدی هدایت شود.
سلبریتیهای گرامی! فقط در انتخابات به شما نیاز داشتیم
یک روزنامه اجارهای که در ایام انتخابات ریاست جمهوری از سلبریتیها به عنوان چهرههای روشنفکر و جریانساز اجتماعی بهرهبرداری میکرد، اکنون همانها را پوپولیست(عوامفریب و تودهگرا) میخواند!
در حالی که برخی هنرمندان و سلبریتیها طی هفتههای اخیر نسبت به رای دادن به روحانی ابراز پشیمانی کرده و در مهمانی او شرکت نکردند، روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «در مذمت پوپولیسم سلبریتی» نوشت: «این روزها شبکههای اجتماعی بیش از هر زمان دیگری صحنه نمایش نزاع بیفرجام میان برخی سلبریتیها و تعدادی از فعالان سیاسی و اجتماعی و تودههای مردم شده است.
از حیث جامعهشناختی اما از آنجا که نمیتوان در شرایط فعلی بسیاری از اقدامات این بخش از جامعه را به مثابه نوعی از کنشگری عقلانی، هدفمند و سیستماتیک در نظر گرفت، نمیتوان آینده خوبی نیز از منظر اصلاح اجتماعی و آگاهیبخشی به جامعه برای آن متصور شد.
چنین اقداماتی میتواند حتی در بلندمدت به کاهش اعتبار اعضای تاثیرگذار جامعه از جمله هنرمندان، ورزشکاران و دیگر سلبریتیهای معروف منجر شود.
به بیانی دیگر، ایجاد گسست میان تودههای مردم با برخی فعالان موثر جامعه و حتی منتقدین و روشنفکران معتبر میتواند نتایج نامطلوبی را به همراه داشته باشد که از جمله مهمترین آن، ایجاد حس بیاعتمادی و بیتفاوتی در شهروندان و به ویژه جوانان خواهد بود. متاسفانه آنچه امروز مشاهده میشود، به نوعی نشان میدهد که تعدادی از مشاهیر جامعه به دلایل مختلفی در دام سطحینگری و درگیرودار نزاعهای بینتیجه و بدفرجام گرفتار شدهاند! موضوعی که علاوه بر زوال سرمایههای اجتماعی میتواند به فرصتسوزی در استفاده موثر از ظرفیتها و منابع اجتماعی و سیاسی منجر شود.
اکنون بزرگترین نقد ممکن به عملکرد برخی سلبریتیهای جامعه، گرایش خواسته یا ناخواسته ایشان به پوپولیزم است. موضوعی که میتواند حتی در میانمدت زمینهساز بسیاری از بحرانهای فرهنگی و اجتماعی شود. درواقع کار ویژه اینگونه افراد در جامعه باید به آمادگی و حضور فعال و موثر در مراحل گذار و تحول نظام فکری شهروندان خلاصه شود. چرا که پوپولیزم آفتی است که میتواند در بازه زمانی کوتاهی همه دستاوردهای مربوط به اصلاحات اجتماعی را از میان ببرد. اسارت سلبریتیها در دام پوپولیزم و سطحینگری علاوه بر کاهش میزان اثربخشی ایشان، به افزایش نزاع و درگیری بیفرجام در جامعه نیز منجر میشود.
ذکر این نکته مهم است که سلبریتیها باید به این مسئله توجه داشته باشند که ایشان گروهی خودمرجع نیستند. از این رو اثرگذاری اجتماعی و سیاسی ایشان زمانی امکانپذیر خواهد بود که در خط روشنفکری اصیل و حقیقی جامعه فعالیت داشته باشند، در غیر اینصورت خطر گسترش پوپولیزم و اخلال در مسیر تحول در جامعه همچنان وجود خواهد داشت.»
یادآور میشود عملی نشدن وعدههای اقتصادی روحانی و دروغ از آب درآمدن برخی از این وعدهها مورد اعتراض شدید مردم شده و به تبع آن، اعلام برائت سلبریتیها را نیز به دنبال داشته است.
سرانجام بازی فریبکارانه اصلاحطلبان درباره ائتلاف با «اصولگرایان معتدل»
مصطفی کواکبیان میگوید کارت لاریجانی دربین اصلاحطلبان سوخت.
عضو فراکسیون امید به روزنامه آرمان گفته است: فراکسیون امید خوداتکایی و خودباوری خود را از دست داده است. بنده در همان ابتدای روز رایگیری عنوان کردم ما در دو سال گذشته آرزوی رسیدن چنین روزی را داشتیم. ما از قبل با آقای عارف و اعضای فراکسیون امید صحبت کرده بودیم که اگر آقای عارف قصد حضور در انتخابات هیئترئیسه را ندارد، بنده قصد کاندیداتوری دارم. با این وجود در روزهای قبل از رایگیری به من اعلام شد که آقای عارف در انتخابات هیئترئیسه شرکت خواهند کرد. به همین دلیل نیز من کنارهگیری کردم. در سال دوم مجلس نیز بنده به شدت با ائتلاف مخالف بودم. آقای عارف نیز نه خودشان قصد داشتند در انتخابات هیئترئیسه شرکت کنند و نه اجازه دادند شخص دیگری شرکت کند. این در حالی بود که در سال دوم فراکسیون امید و فراکسیون مستقلین آقای لاریجانی را به عنوان کاندیدای مشترک خود معرفی کردند. به نظر من این یک تصمیم کاملا اشتباه بود و بنده به هیچ عنوان با این تصمیم موافق نبودم. به هر حال فراکسیون امید برای خود هویت و هدفگذاری مستقلی دارد که با فراکسیونهای دیگر مجلس متفاوت است.
وی میافزاید: به نظر من تأثیر 40 نماینده منسجم اصلاحطلب در مجلس هشتم به مراتب از 120 نماینده غیرمنسجم مجلس دهم بیشتر است.
وی درباره انتخابات هیئت رئیسه مجلس گفت: آقای لاریجانی در وضعیتی قرار داشت که یک طرف آن اصلاحطلبان بودند و یک طرف آن اصولگرایان و به همین دلیل اگر هر کدام از این طرفها کنار میرفتند، توازن به وجود آمده از بین میرفت. ایشان به دنبال این است که هم محبوبالقلوب اصلاحطلبان باشد و هم محبوبالقلوب اصولگرایان. با این وجود فایده انتخابات هیئت رئیسه اخیر این بود که به نظر میرسد کارت ایشان در بین اصلاحطلبان سوخت و اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدند که نباید در انتخابات ریاست جمهوری آینده به فکر گزینهای به جز گزینه تشکیلاتی خود باشند.
نوع معامله اصلاحطلبان با لاریجانی در انتخابات مجلس و تلاش برای کشیدن زیر پای او در حالی است که همین طیف پیاپی به طیفی از اصولگرایان که آنها را معتدل میخوانند، پیغام دادهاند که بیایید با هم باشیم و ائتلاف کنیم اما ماجرای مواجهه آنها با لاریجانی نشان داد که نمیتوان روی دوستیشان کمترین حسابی باز کرد. افراطیون مدعی اصلاحات رفتارهای مشابه را با کسانی چون هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، عارف (و حتی خاتمی در دوره اصلاحات) داشتهاند.