kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۴۲۱۵
تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۹:۲۴

قرآن قانون اساسی هدایت انسان

در مطلب حاضر نویسنده به یکی از شبهات مربوط به ماهیت قرآن کریم ‌اشاره کرده و در پاسخ به شبهه‌کننده که قرآن را کتابی بدون موضوع دانسته است، به ویژگی‌های منحصربه‌فرد این کتاب آسمانی پرداخته است.
***
شبهه: اينکه قرآن نه کتاب ادبي است و نه کتاب داستان و نه کتاب قانون، براي قرآن نقص حساب مي‌شود نه دليل برتري! نمي‌شود گفت که ببينيد اين چه کتاب خوبي است! هم داستان دارد، اما کتاب داستان نيست؛ هم ادبي است، اما شعر و نثر ادبي نیست؛ هم قانون دارد، اما کتاب قانون نيست؛ اين بيان، خود رافع برتري قرآن است؛ زيرا اثبات مي‌کند قرآن کتابي بدون موضوع است! نتيجه اينکه کتاب قرآن، معجزه نيست و اين کتاب حتي در حد يک کتاب معمولي هم معتبر نيست!    بررسی و نقد
مقدمه
قرآن كريم معجزه جاويد پيامبر گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حقیقت کتاب زندگی است(1) و نه صرفا کتاب علمی یا ادبی یا حقوقی یا پیشگویی...! قرآن آمده است تا شیوه‌ خدایی‌زیستن و زندگی‌کردن بر محور توحید(2) را به انسان‌ها بیاموزد و در این راه تنها به مباحثی می‌پردازد که این هدف را تحقق می‌بخشد؛ هرچند اغلب، اصول و مبانی را مطرح کرده و تفسیر و تشریح را به سنت پیامبر و اوصیای او واگذار کرده است.(3) اگر در مواردی، پیشگویی (هرچند نمی‌توان نام آن را پیشگویی نهاد؛ بلکه اخبار از غیب است) کرده است، نه با هدف پیشگویی است؛ بلکه برای تقویت قلوب مؤمنان و نیروبخشیدن به انگیزه‌های آنان است؛ اگر در جایی به پدیده‌های طبیعی پرداخته است، نه برای این است که گزارشی از مسائل علمی به دست دهد؛ بلکه برای توجه دادن به توحید و ارائه آیات خداشناسی است؛ اگر به احکام و قوانین پرداخته است، برای تنظیم رفتارها و روابط گوناگون مؤمنان است تا در پرتو یک نظام حقوقی و فقهی مترقی، به سعادت دنیایی و اخروی نائل شوند؛ اگر... بنابر این نباید انتظار داشت که قرآن، پر از پیشگویی‌هایی، آنهم به سبک و سیاق کاهنان و پیشگویان باشد یا به صورت جزئی و ریز به ریز به پدیده‌های طبیعی پرداخته و همچون کتابی علمی به نظریه‌پردازی روی آورد؛ ازآنجا که قرآن، کتاب هدایت و تعلیم اخلاق و حکمت است، به هرچیز چنان می‌نگرد که آیا این هدف متعالی را محقق می‌کند یا نه؟
موضوع و هدف قرآن
موضوع قرآن انسان و هدایت اوست.(4) قرآن برخلاف کتاب‌های بشری که صرفا با یک هدف جزئی نگاشته می‌شود و این هم به سبب محدودبودن دانش نویسندگان است، به همه‌ موضوعاتی که برای هدایت انسان مفید و لازم است پرداخته و اتفاقا یکی از مهم‌ترین وجوه اعجاز قرآن همین جامع بودن است؛ در میان کتاب‌هایی که بشر نگاشته است کجا می‌توان کتابی یافت که همه موضوعات انسانی را در بهترین، موجزترین، رساترین و متقن‌ترین صورت، آن هم فراتر از درک زمان و به گونه‌ای که برای هرزمان و هرمکان و همه افراد، تازه و رافع نیازمندی‌هاشان باشد، تبیین کرده باشد و مجموعه‌ نگاشته‌هایش بدون کمترین اختلاف و تعارض، هدف کلان نویسنده را محقق کند، جز قرآن کریم!
اشاره به موضوعات گوناگون و انواع مباحثی که در قرآن بدان پرداخته شده همه در راستاي هدايت انسان به سوی مبدأ هستی و سعادت ابدی او تنظيم شده است؛ به اين معنا که اگر قرآن به برخي از داستان‌های پیشینیان‌اشاره دارد، به سبب نکته‌ها و حکمت‌های تربيتي و آموزشي داستان است که در راستاي هدايت مردم مؤثر است؛ همچنين مسائل علمي و احکام آن؛ براي مثال در سوره‌ مؤمنون(5) به مراحل خلقت جنين ‌اشاره مي‌کند؛ همه اینها برای آموزش توحید و توجه دادن به قدرت کامل و قاهر خداوند و تحریک حس قدرشناسی و تشویق به پرستش اوست. وقتی چنین هدفی در پیش است نمي‌توان ‌اشکال کرد که چرا قرآن، به علوم پزشکي و جنين‌شناسي، به صورت ناقص و گذرا‌ اشاره کرده است؛ چون چنین امری در راستای اهداف قرآن نیست؛ اما ‌اشاره به مواردي از آن (که با علوم روز کاملا مطابقت دارد) راه تبیین خداشناسي را هموار مي‌کند؛ قرآن، کتاب قانون هدايت و اخلاق است نه قانون پزشکي، شهرسازي و...: «کتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْک لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَي صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيد»؛ «(اين) کتابي است که بر تو نازل کرديم تا مردم را از تاريکي‌ها (ي شرک و ظلم و جهل) به سوي روشنايي (ايمان و عدل و آگاهي) به فرمان پروردگارشان درآوري ،به سوي راه خداوند توانا و ستوده». (6)
قرآن هدايت است به راهي که هم در اعتقادات، هم قوانين فردي و اجتماعي و هم از لحاظ اخلاقي، بهترين راه و استوارترين صراط است: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ»؛ اين قرآن، به راهي که استوارترين راه‌هاست هدايت مي‌کند. (7) و همين جامع‌ترین، کامل‌ترين و قوي‌ترين برنامه‌بودن قرآن، يکي از نشانه‌هاي خاتميّت اسلام و معجزیت قرآن است؛ زيرا امکان اينکه برنامه‌اي جامع‌تر، کامل‌تر و شايسته‌تر ارائه شود، وجود ندارد و هدايتي بالاتر و والاتر از قرآن امکان‌پذیر نیست؛ قرآن، هدايت محض است و در آن هيچ گونه ضلالت(8)راه ندارد و همان طور که نور، تاريکي را پس می‌زند و آن را از بين مي‌برد، قرآن نيز نابود‌کننده ناداني‌ها وگمراهي‌ها است(9).
وجوه و جلوه‌های اعجاز قرآن
یکم: متکلمان براي اعجاز، تعريف‌هاي گوناگوني آورده‌اند؛ تعريف جامعي که مي‌توان براي آن ذکر کرد اين است که: «معجزه، نشان دادن امري بر خلاف عادت، همراه با دعوي نبوت است و کسي از عهده‌ معارضه با آن برنيايد».دوم: تشخيص اعجاز؛ قرآن، به عنوان معجزه‌ جاویدان پیامبر خاتم، با شيواترين سبک و رساترين بيان و استوارترين محتوا، نخست بر اعراب زمان نزول عرضه شد؛ این در حالي بود که برجسته‌ترین مهارت عرب در آن دوران، در هنرهای زبانی و بيانی متجلی بود و به همین سبب، به خوبي تشخيص می‌دادند که اين سخن، نمي‌تواند برساخته بشر باشد؛
علامه طباطبايي(ره) در تبیین اعجاز قرآن می‌گوید: فرد درس ناخوانده و استاد ناديده‌اي که قرآن بر او نازل شده، از اين جهت که مدت‌ها ميان مردم و مانند يکي از آنان زندگي مي‌کرد و برتري محسوسي از نظر اطلاعات، نسبت به آنان در او مشاهده نمي‌شد و حقايق علمي و يا شعر و نثر مهمي از وي شنيده نشده بود و اين موضوع تا چهل سالگی، يعني دو سوم عمر او ادامه داشت و همچون سايرين به نظر مي‌رسيد، ناگهان کلمات و حقايقي آورد که بزرگان در برابر او زانو زدند و اديبان و سخن‌شناسان عرب در مقابلش عاجز ماندند!(10)
سبک قرآن نه شعر است و نه نثر؛ شعر نيست؛ چون وزن و قافيه ندارد؛ به علاوه شعر، معمولاً با نوعي تخيل، که تخيل شاعرانه ناميده مي‌شود، همراه است؛ قوام شعر به مبالغه و اغراق، که نوعي کذب است، جان می‌گیرد؛ در قرآن، تخيلات شعري و تشبيه‌هاي خيالي وجود ندارد؛ در عين حال، نثر معمولي هم نيست؛ زيرا از نوعي انسجام و آهنگ و موسيقي برخوردار است که در هيچ سخن نثري تاکنون ديده نشده است؛ مسلمين همواره قرآن را با آهنگ‌هاي مخصوصي تلاوت کرده و مي‌کنند؛ این آهنگ‌ها مخصوص موسیقای قرآن است؛ هندسه کلمات در قرآن بي‌نظير است؛ کسی نتوانسته است حتی يک کلمه از قرآن را پس و پيش کند، بدون آنکه به زيبايی آن لطمه وارد سازد و نه کسي توانسته مانند آن را بسازد؛ قرآن از اين جهت مانند يک ساختمان زيباست که نه کسي می‌تواند با جابه جا کردن و تغيير دادن، آن را زيباتر کند و نه می‌تواند بهتر از آن و يا مانند آن را بسازد؛ سبک و اسلوب قرآن، نه سابقه دارد، که قبلا کسي با اين سبک سخن گفته باشد و نه لاحقه دارد؛ يعني کسي، با همه‌ دعوت‌ها و مبارزه طلبي‌هاي قرآن، توانسته باشد با آن رقابت و يا از آن تقليد کند.
در قرآن، واژه هدايت، در قالب فعل يا به صورت اسم، بارها (حدود سيصد و بيست بار) تکرار شده است؛ علاوه‌بر این، واژه‌هاي مشابهي مانند نور، رشد، صراط مستقيم و امثال آن نيز در جهت تبيين هدايت و راهنمايي انسان در قرآن به کار رفته است؛ به يک معني مي‌توان گفت: همه‌ آيات قرآن در راستاي هدايت انسان بيان شده است؛ زيرا فلسفه‌ ارسال رسل و انزال کتب و شرايع الهي، بويژه آخرين و کامل‌ترين آنها، هدايت و راهنمايي انسان است به سوي آنچه لايق او است و براي آن خلق شده است و نیز هوشیار کردن او نسبت به آنچه مانع رشد و تعالي و حضور او در صراط مستقيم است و او را از مقصد و غايت وجوديش دور مي‌سازد! از این رو قرآن با استفاده از حکمت و موعظه‌ نیکو و جدال به احسن، انسان را به سوی کمال و سعادتش، که همان قرب الی الله است، هدایت می‌کند.
* مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
. اسراء/9.        2. زمر/14.        3. نحل/44.          4. بقره/185.   5. مؤمنون/ 12 تا 14
6. ابراهيم / 1.    7. اسراء / 9.      8. فصلت/42.      9. اعراف/157.
10. موسوي همداني، سيد محمد باقر، ترجمه تفسير الميزان، قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه، چاپ پنجم، 1374ش، ج1، ص100.