نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
فلسطین مسئلهای عربی است و ارزش درگیری ندارد!
سرویس سیاسی –
روزنامه زنجیره ای شرق طی یادداشتی قدس را مسئله ای عربی خوانده و به رویکرد کشورمان در این مسئله پرداخته و نوشت : «در ماههای اخیر، پس از اقدام نسنجیده آمریکا در انتقال سفارت خود به قدس، دوبار اجلاس سران کشورهای اسلامی در استانبول تشکیل شد و هماهنگیهایی برای درپیشگرفتن سیاست مشترک و پشتیبانی از مواضعی که اعراب برای حل مسئله خود در فلسطین اتخاذ خواهند کرد، به عمل آمد.»
در ادامه این یادداشت آمده است : « مشارکت ایران با دیگر کشورهای عربی و اسلامی در هرگونه اقدام دستهجمعی از سنگینی و هزینههای بهدوشکشیدن انفرادی بار این مسئله عربی خواهد کاست و بهانهجویی علیه ایران را که متأسفانه بیشتر از سوی کشورهای عربی به آن دامن زده میشود، خنثی خواهد کرد.»
نویسنده افزوده است: «از شعارهای تحریککننده کاری ساخته نیست و سودی بهدست نمیآید. با نشاندادن مقاصد صلحآمیز و ترجیحدادن راهحل مسالمتآمیز دیپلماتیک است که میتوان فضای امنی برای سرمایهگذاری داخلی و خارجی ایجاد کرد ...و اجازه داد که در شرایط برد-برد، قدرت واقعی در سایه توسعه اقتصادی و تولید و اشتغال نصیب کشور شود.»
درباره این یادداشت نکات متعددی وجود دارد که بایستی به آن ها اشاره کرد، نخست آن که نویسنده فلسطین به عنوان مسئله نخست و اساسی جهان اسلام در مقابله با دشمنان را صراحتا مسئله ای عربی می خواند و این گونه تحلیل می کند که این موضوع ارزش تقابل با غرب را ندارد چرا که اصولا مسئله ای عربی است و نهایتا باید به اجلاس های بین المللی و در کنار دیگر کشورهای عربی و اسلامی بسنده کرده و گام فراتر نگذاشت!
انقلاب اسلامی قدس را مسئله اساسی و نخست جهان اسلام می داند و با نزدیک شدن به «روز جهانی قدس» اهمیت این روز و مسئله بیش از پیش نمایان است ولی مدعیان اصلاحات هیچ وقت به این مسئله اعتقاد نداشته و هم پای قدرت های غربی از جمله آمریکا منافع رژیم صهیونیستی را مهم تر از مصالح جهان اسلام می دانسته اند و می دانند.
نکته دوم این که روزنامه زنجیره ای شرق از بازی برد برد و لزوم حرکت در مداری که تحریم ها بازنگردد سخن می گوید و به این نکته اشاره نمی کند که این بازی تاکنون چه نفعی برای ایران داشته است، آیا تحریم ها برداشته شد؟ منافع اقتصادی ایران همزمان با انجام همه تعهدات از سوی جمهوری اسلامی تامین گردید؟ آمد و شد هیئت های اقتصادی غربی سودی به حال مردم ایران در برداشت؟ پاسخ همه این سوال ها منفی است پس چرا بایستی روش پیشین را ادامه داد؟
دیروز حامیان دلچسب؛ امروز فرصتطلبان بیصداقت!
روزنامه شهروند در شماره روز پنج شنبه در واکنش به پاسخ منفی جمعی از سلبریتیها به دعوت افطاری رییس جمهور نوشت: «رد دعوت به اینصورت نوعی بیصداقتی و حتی فرصتطلبی تلقی میشود و به همین دلیل بسیاری از هنرمندان نهتنها به آن حرکت نپیوستند بلکه برخلاف آن را اعلام کردند.»
در یادداشت شهروند با اشاره به واکنش سخنگوی دولت به این رویداد، آمده است: «نكته ديگر سخنان ايشان پرسش درباره رنگينتر بودن سفره پارسال نسبت به امسال و مقايسه اين دو سال با يكديگر است و اينكه چرا سال گذشته چنين رفتاري را از خود نشان ندادند؟! اين بیان نوعی استفهامانگاري است و ميخواهد بگويد كه سفره امسال رنگينتر است، پس چرا سال گذشته آمدند؟ در مقايسه دو سال يك نكته را نبايد فراموش كرد، اينكه سفره سال گذشته يك چيز در آن بود كه امسال نيست يا حداقل برخي گمان ميكنند كه نيست و آن اميد است. اين تفاوت خيلي مهم است.»
شهروند نوشت: «درواقع شايد اعتراضات ربطي به تفاوت امسال و پارسال ندارد، بلكه به امور دیگری مربوط است ولی اين زبان بيان شده است. مسأله اصلی مجموعه مطالبات گستردهاي است كه براي سالها متراكم شده است و اكنون مجال ابراز دارد. ولي فراموش نكنيم كه از سال گذشته تا امسال هم تحولات زيادي رخ داده است. اگر نقبي به اظهارات و گفتههاي دوران انتخابات بزنیم و با وضع فعلي مقايسه كنيم، اين تفاوتها آشكارتر ميشود. همانطور که گفته شد، اگر در اين نحوه رفتار برخی از هنرمندان نيز نوعي كمصداقتي و بیتجربگی وجود داشته باشد ولي بايد بهگونهاي پاسخ داده ميشد كه بتواند اين دو ضعف را نشان دهد، نه آنكه كل ماجرا را ناديده گرفت.»
سلبریتیهای پشیمان گرچه باید نسبت به حمایت تمام عیار خود از روحانی پاسخگو باشند، اما طرفه مسأله، برخورد دوگانه مدعیان اصلاحات است؛ وقتی سلبریتیها هشتگ «با روحانی تا ۱۴۰۰» میزدند، دلچسب افراطیون مدعی اصلاح طلبی بودند و نقل محافل رسانهایشان، امروز که از رأی خود پشیمانند، از دیدگاه مدعیان اصلاحات شدهاند پوپولیست و بیصداقتی و فرصتطلبی! کارکرد سلبریتیها برای این جماعت تنها زمان انتخابات است.
به استهزاگرفتن شعار «زنده باد مخالف من» توسط مدعیان اصلاحات
روزنامه آفتاب یزد در مطلبی نوشت:«القصه وقتی چند هنرمند یا سلبریتی نامه دعوت رئیس جمهور را در اینستاگرامهای خود گذاشتند و نوشتند که «به افطاری حسن روحانی نمیآییم» برخی از رسانههای اصلاح طلب...به آنها تاختند. فیالمثل یکی از این رسانهها به پرویز پرستویی گفته بود: «تو حرف نزن؛ یادت رفته از قالیباف حمایت کردی؟!» یکی دیگر تحلیل نوشته بود که اینها سطحی هستند و اقداماتشان ارزش وقت گذاشتن ندارد. دیگری گفته بود این هنرمندان موج سوار و نان به نرخ روزخور هستند. خلاصه از این دست تحلیلها این یکی دو روز کم نوشته نشد.»
این روزنامه در ادامه نوشت: «به هر حال همانطور که عرض شد «ما» بعضی مواقع شعار «زندهباد مخالف من» را نافرم به استهزاء میگیریم... این یک پارادوکس زشت است که اصلاح طلبان باید هر چه زودتر تکلیف خود را با آن روشن کنند. بالاخره بایستی مشخص کنیم ورود هنرمندان و سلبریتیها به سیاست درست است یا خیر. اگر اشتباه است چرا موقع انتخابات برایشان نوشابه باز میکنیم و اگر خوب است چرا حالا که از رئیسجمهور خود رضایت ندارند آنان را لعن و نفرین میکنیم؟».
دولت گوش شنوایی ندارد!
روزنامه اعتماد در شماره پنج شنبه خود یادداشتی را پیرامون رابطه اقتصاددانان و دولت منتشر کرده است. نویسنده در این یادداشت به این موضوع پرداخته که چرا رابطه میان دولت و اقتصاددانان بسیار ضعیف است.
در ابتدای این یادداشت آمده است: «سكوت اقتصاددانان در شرايط كنوني بر كسي پوشيده نيست. اما در باب دلايل اين سكوت كه به نوعي كمرنگ شدن رابطه بين سياستگذار و اقتصاددانان را نشان ميدهد، بايد اضافه كنم يكي از مشكلات ساختاري در اقتصاد ما پايين بودن سطح سواد اقتصادي است؛ مشكلي كه اندك اندك به صف طولاني معضلات اقتصادي ما افزوده شده است و راهحل آن هم چيزي نيست جز تمركز روي بهروز كردن و ارتقاي آن به وسيله بهبود سيستم آموزشي.»
این یادداشت در ادامه افزوده است: «...همين عامل سبب شده برخي به مناصب عاليه دولتي در كشور برسند در حالي كه همچنان مفاهيم اوليه اقتصادي را به درستي نميشناسند. نتيجه اينكه زبان و ادبيات اين دولتمردان با اقتصاددانان فاصله گرفته و اين افراد نميتوانند گفتههاي اقتصاددانان را متوجه شوند. بخشي از محدود شدن رابطه بين اقتصاددانان و سياستگذاران نيز به همين عامل بازميگردد.»
در بخش دیگری از این نوشتار تاکید شده است: «زبان و ادبيات اقتصاددانان با عموم جامعه نيز متفاوت است چراكه سواد عمومي اقتصاد در كشور پايين است و همين موجب شده نوع نگاه به مفاهيم اقتصادي در كشور متفاوت باشد، مردم جامعه ما هنوز هم تعريف درستي از مفاهيمي چون ركود، رونق و تورم ندارند. لازم است شرايطي را ايجاد كنيم تا در جهت بالا بردن و نهادينه كردن مفاهيم علم اقتصاد در كشور اقدام شود و فاصله اقتصاددانان با سياستگذاران و همچنين مردم كم و كمتر شود.»
در این رابطه لازم به ذکر است که متاسفانه دولت تدبیر و امید همواره در برابر منتقدان خود موضع گرفته و کمتر به حرف ها و استدلال های ایشان گوش فرا داده است. البته در این رفتار دولت، روزنامه های زنجیره ای نیز سهیم هستند و برای این ادعا شواهدی بسیار در عملکرد پنج سال گذشته این روزنامه ها وجود دارد.
در این یادداشت به عدم رابطه میان دولت و اقتصاددانان پرداخته شده اما دولت در همه زمینه گرفتار این مشکل است. برای نمونه در موضوع مذاکرات هسته ای دولتمردان به هیچ روی به سخن و استدلال های متقن منتقدان گوش فرا ندادند و در این راه با تشویق روزنامه های طیف مدعی اصلاح طلبی نیز مشایعت شدند. امروز می بینیم که اگر گوش شنوایی بود بسیاری از مسایل ممکن بود اینگونه پیش نیاید.
عارف میتواند یک استاد دانشگاه باشد
نه رئیس جمهور یا رئیس مجلس!
روزنامه بهار در گزارشی به بررسی شکست فراکسیون امید مجلس در کسب کرسی ریاست مجلس پرداخت و طی گفت و گو با یکی از نمایندگان ادوار اصلاح طلب مجلس نوشت : «فراکســیون امید در مجلس، یک فراکســیون محکم و منســجمی نیســت و کاملا از هم پاشــیده و یک حالت فانتزی پیدا کرده اســت. در حالی که یک ســرمایه گذاری انجام شده اســت و مردم پــای صندوقهــای رای رفتنــد ...اما الان فراکسیونی تشــکیل شده است که نه انسجام دارد و نه عملکرد مناسبی. حتی برخی در داخل این فراکسیون آقای عارف را قبول ندارند.»
در ادامه این نوشتار آمده است : « آقای عارف در دولت اصلاحات چهار پســت کلیدی داشــتند. رئیس دانشگاه تهران بودند، وزیر مخابرات بودند و ریاســت ســازمان برنامه را برعهده داشتند و بعدم که معاون اول رئیس جمهور شدند. حالا اگر نگاهی به عملکرد ایشان در هر چهار پست داشته باشــیم ایشــان یک مدیریت کاملا متوســط رو به ضعیف داشتند. واقعیت این است که ایشان هیچ وقت یک مدیر قــوی نبودند و با توجه به توانایی هایشان می توان با قاطعیت گفت که آقای عارف یک فرد آکادمیک هســتند می توانند به عنوان استاد دانشگاه بسیار مفید عمل کنند اما نمی تواند رییس جمهور یا رییس مجلس خوبی باشــند. بنابراین به طورکلی ســرمایه گذاری فراکسیون امید بر روی آقــای عارف یک اشــتباه راهبردی محض است».
لیست امید عملکرد موفقی نداشته است
روزنامه آرمان نیز در مطلبی نوشته است :«برخی افراد نا آشنا کارها را به افرادی غیر متخصص و ناآشنا میسپارند در حالی که باید کار را به کاردان سپرد. در شورای شهر، اینکه میگوییم اصلاحطلبان بروند، یعنی کسانی که به مسائل و امور شهری آشنایی دارند باید به شورا راه یابند، اما متاسفانه این امر حاصل نشد.»
این روزنامه در ادامه نوشت: «فراکسیون امید مجلس عملکرد چندان موفقی نداشته است.»
این روزنامه مدعی اصلاحات تصریح کرد: «متاسفانه جریانی ساخته شد تحت عنوان شورای عالی سیاستگذاری که بیش از 50 درصد شورای هماهنگی موافق آن نبودند. بهخصوص با این اختیاراتی که به شورای عالی داده شد.»
گفتنی است شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان که در آستانه انتخابات مجلس دهم شکل گرفت، به محفلی چند نفره برای بستن لیستهای رانتی و قبیلهای بدون در نظر گرفتن اصل شایسته سالاری تبدیل شد.
تجربه چند انتخابات گذشته ازجمله شورای شهر تهران نشان میدهد که مدعیان اصلاحات هر فرآیند سیاسی را با پول جلو بردهاند تا آنجا که در بسته شدن لیست امید برای انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و همچنین پنجمین دوره شورای شهر تهران پای پول به میان آمد و مدعیان اصلاحات صراحتاً اعلام کردند که این دو لیست به صورت رانتی و با زد و بند سیاسی در پستوها بسته شده است.
«سلفی حقارت»، «شهردار مستعفی»، «افشاگری الهه کولایی درباره لیست رانتی امید در انتخابات مجلس دهم»، «افشاگری فاطمه دانشور درخصوص لیست رانتی امید در شورای شهر پنجم»، «اظهارات متعدد درباره زد و بند سیاسی در بستن لیست امید» و...بخشی از حواشی «تَکرار امید»! توسط سران اصلاحات است.