بررسی انتخابات پارلمانی اخیر در دو کشور محور مقاومت
عـراق و لبنـان ارادههای معطوف به مقاومت
سبحان محقق
اشاره:
کشورهای عراق و لبنان طی ماههای گذشته شاهد برگزاری انتخابات پارلمانی بوده است. این دو انتخابات علاوه بر اینکه بار دیگر ثابت کرد مردم عراق و لبنان به مقاومت دلبسته هستند و هیچ تمایلی به آمریکا و غرب ندارند، حلقه واسط میان دموکراسیهای ناقص و کامل نیز بودهاند.
بدین معنی که در دموکراسی ناقص، یک دولت مرکزی ضعیف، قدرت را در دست دارد و همین مسئله، باعث میشود که از درون دموکراسی، هرج و مرج زائیده شود. ولی به تدریج و با قدرتمند شدن دولت مرکزی، سلاح و صندوق رأی به اصطلاح، به هم پیوند خوردهاند و از درون این ساز و کار جدید، یک دموکراسی بالغ و متفاوت به منصه ظهور رسیده است.
مقاله حاضر، این دگردیسی دموکراسی در عراق و لبنان را مورد بررسی قرار میدهد.
سرویس خارجی
عراق و لبنان طی سالهای گذشته از پدیدهای رنج میبردهاند که به اصطلاح درونزا بوده و به ذات دموکراسی برمیگردد، یعنی «هرج و مرج».
دموکراسی و هرج و مرج دو پدیده همزاد هستند و به قول افلاطون، هر جا که دموکراسی هست، هرج و مرج هم هست، همانطور که عوامفریبی هم هست و اینها را نمیتوان از هم سوا کرد.
اتفاقا، همین پدیده هرج و مرج سبب شده است که بسیاری از جوامع از خیر دموکراسی بگذرند و عطایش را به لقایش ببخشند. حکومتهای مستبد نیز از همین نقطه ضعف دموکراسی، به نفع خودشان بهره میبرند و موجودیت خودشان را توجیه میکنند.
به طور طبیعی، دموکراسی اگر سبب کشمکشهای سیاسی مزمن شود، اقشار مختلف را مقابل هم قرار دهد، در خدماترسانی دولت به مردم و در سازندگی اختلال ایجاد کند، باعث مداخله کشورها و قدرتهای خارجی در امور داخلی کشور شود، قیمت اجناس و کالاها را بالا ببرد و در مجموع، زندگی روزمره شهروندان را سخت بکند، ممکن است که آحاد جامعه دچار چرخش فکری شوند و خودشان و سرنوشتشان را حتی به ماجراجوترین و مستبدترین افراد بسپارند.
عراق و لبنان طی سالهای گذشته همه این ویژگیها را یکجا داشتهاند؛ دموکراسی میثاق ملی این دو کشور است که در لبنان از قبل وجود داشته و عراق نیز به تازگی آن را پذیرفته است.
اما، میوهای را که این دو ملت از دموکراسی چیدهاند، تروریسم، مداخلات خارجی، درگیریهای نفسگیر سیاسی، گرانی کالاها، سختی معیشت و در یک کلام، هرج و مرج داخلی بوده است.
البته خوشبختانه، چیزی را که اخیرا شاهد بودیم، این است که مردم به سازوکار دموکراسی وفادار ماندهاند و تغییرات سیاسی مورد دلخواه خودشان را از طریق صندوق رأی جستوجو کرده و حرفشان را از این طریق به کرسی نشاندهاند.
این اتفاق سیاسی که ممکن است به چشم نیاید و کماهمیت تلقی شود، اتفاقی بسیار مهم و دارای پیامدهای بسیار مهم برای عراق و لبنان و کل منطقه خواهد بود. دموکراسی اگر بخواهد به جای هرج و مرج، ثبات به ارمغان بیاورد، اگر بخواهد جلوی دخالتهای خارجی را بگیرد و زمینهساز انتقال قدرت در شرایطی آرام و بدون خونریزی شود، طبیعی است که مورد اقبال عمومی قرار میگیرد و مردم خودشان از آرمان دموکراسی حمایت و حراست میکنند و این چیزی است که در عراق و لبنان اتفاق افتاده است.
آمریکا و اراده تودهها
ویژگی «هرج و مرج» همان طور که گفته شد، جزو بخش لاینفک دموکراسی است و هرجا که دموکراسی هست، هرج و مرج نیز به طور بالقوه، میتواند وجود داشته باشد.
به همین خاطر، آمریکا نیز از این نقطه ضعف دموکراسی، میوههای زیادی تاکنون چیده است؛ در آمریکای لاتین که حدود 150 سال سابقه و تجربه دموکراسی دارد، بیرحمترین و دیکتاتورترین حکومتهای مورد حمایت خود را روی کار آورده است و در سایر مناطق جهان نیز توانسته است، اراده تودهها را به نفع خودش مهندسی کند و از درون دموکراسی کشورها، میوه خودش را بچیند.
البته، تحولات سیاسی منطقه و جهان طی دهههای اخیر نشان میدهد که برای آمریکا، نوع نظام سیاسی مهم نیست، مهم حفظ، تداوم و تقویت منافع (یا همان سلطه) این کشور بر جوامع و جهان است؛ این سلطه چه از طریق رژیم استبدادی عربستان تداوم پیدا کند، چه با دموکراسی صوری و نیم بند جمهوری آذربایجان حراست شود و چه یک نظام پارلمانی واقعی مثل ژاپن، به آن وفادار بماند، برای آمریکا فرقی نمیکند. مهم این است که اراده تودهها به نفع آمریکا دستکاری و یا مقهور ارادهای شود که به نفع آمریکا و در راستای حفظ سلطه این کشور گام برمیدارد. اما، چیزی که در عراق و لنبان اتفاق افتاده، عکس این است؛ انتخابات پارلمانی عراق و لبنان نشان داد که آمریکا و متحدانش طی سالهای گذشته نه تنها نتوانستند ارادههای تودهها را در این دو کشور عوض کنند، بلکه این ارادهها منسجمتر و قویتر هم شدهاند.
در واقع، تحولات این دو کشور برای آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان، نتیجه عکس داده و این مثلث توطئه در عراق و لبنان نیز مثل سوریه، رو دست خورده است.
به نظر می رسد که عراق و لبنان در حال وداع و خداحافظی با سالهای سخت تفرقهسیاسی، و جنگ علیه تروریسم هستند و این خروج از وضعیت گذشته نیز از طریق رأی دادن و شرکت در انتخابات صورت میگیرد، پدیدهای که برای سایر کشورهای منطقه و کل دنیای عرب، امری غریب و دست نیافتنی است.
پیوند تفنگ و صندوق رأی
ظاهرا، برای مصون ماندن از «هرج و مرج» که توأم با دموکراسی است چارهای نیست به جز اینکه «نیروی تفنگ و اسلحه با نیروی صندوق و رأی مردم عجین شود»، و این چیزی است که درعراق و لبنان اتفاق افتاده است.
حضور دو نیروی تفنگ و صندوق در یک جا و یک کشور، در ظاهر متناقضنما است، چون ممکن است گفته شود، یک جامعه تنها جای یکی از این دو پدیده میتواند باشد؛ جامعه یا باید منطق سلاح را بپذیرد و یا منطق صندوق را.
ولی در اصل، این طور نیست و نمیتوان گفت که اگر سلاح از در وارد شود، صندوق از در دیگر خارج می شود. آشتی سلاح و صندوق البته با توجه به معیارهای خاصی که در اینجا توضیح داده میشود، رمز ماندگاری و تحقق دمکراسی واقعی است. چون این پیوند سلاح و صندوق، آفت هرجومرج را از دموکراسی دور میکند.
تجربه عراق و لبنان نشان داد که یک دولت مرکزی ضعیف و فاقد سلاح، نمیتواند پرچمدار دموکراسی باشد و اگر دموکراسی را تجربه کند، این دموکراسی به ضد خودش یعنی تروریسم، مداخله خارجی، گروکشی سیاسی جناحها و احزاب و بالاخره به از هم گسیختگی اجتماعی منجر میشود.
هرجومرج در دموکراسی، محصول سوءاستفاده نیروهای واگرای داخلی و مداخله قدرتهای فرصتطلب خارجی است. پس با قدرت سلاح باید مقابل این نیروهای اخلالگر ایستاد.
در دموکراسیها باید این ایده جا بیفتد که نظام سیاسی موجود برای همه نوع تساهل، آغوش باز نمیکند و برای خودش مرزهایی دارد که سخت از آنها دفاع میکند.
اتفاقا، دموکراسیهای غربی و کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس و فرانسه بر سر این مرزها، با کسی معامله نمیکنند و از این وجه، به شدت پلیسی هستند. اما همین کشورها دربرابر جوامع دیگر، نعل دموکراسی را وارونه میزنند، تا همانطور که گفته شد، از درون دموکراسیهای مهندسی شده، میوه خودشان بچینند. دموکراسی در درون آمریکا یعنی نظارت شدید، ولی در درون عراق و لبنان یعنی تساهل و نادیده گرفتن مرزهای محدودکننده و در یک کلام، یعنی هرج ومرج سیاسی و از هم گسیختگی اجتماعی.
درهر حال دو کشور عراق و لبنان به نظر میرسد که در حال دگردیسی از مرحلهای به مرحله دیگر هستند؛ مرحله قبلی مرحله تجربههای تلخی چون تروریسم، مداخلات خارجی، و هرجومرج سیاسی بوده است و مرحله تازه نیز مرحله نمایشی اراده واقعی مردم در سایه پیوند سلاح و صندوق است.
عراق
انتخابات پارلمانی اخیر عراق که 22 اردیبهشت برگزار شد، چهارمین تجربه انتخابات پارلمانی پس از سقوط رژیم صدام در سال 2003 است.
در سه دوره قبل به دلیل حضور نیروهای اشغالگر، ضعف دولت مرکزی و وجود نیروهای واگرای داخلی، عراق شاهد پرهرج ومرجترین و خونینترین دوره در تاریخ معاصر بوده است.
در این مدت، دموکراسی در عراق همانگونه تجربه شد که افلاطون پیشبینی کرده بود؛ مملو از هرجومرج، ضعف دولت مرکزی و ذهنیت غلطی که در رابطه با دموکراسی وجود داشت، نیروهای داخلی را مقابل هم قرار داد، باعث گسترش فساد درمیان مقامات شد، خدماترسانی دولت به مردم را تقریبا متوقف کرد، دستهای عربستان و آمریکا را برای مداخله و صدور تروریسم به عراق باز گذاشت و این کشور را وارد یک جنگ داخلی خونین کرد.
گروه تروریستی داعش در خرداد سال 1393 تحت حمایت مالی و تسلیحاتی مستقیم آمریکا و عربستان چهار استان الانبار، صلاحالدین، نینوا و دیاله را به اشغال خود درآورد و با بمبگذاری، کشتارهای خونینی را در خیابانهای بغداد و دیگر شهرهای عراق راه انداخت.
در این شرایط و زمانی که دموکراسی تروریسم و جنگ داخلی را به ارمغان آورده بود، بسیج مردمی (الحشدالشعبی) در پی فتوای جهاد کفایی مرجعیت عراق (سال 1393) شکل گرفت و بسیج به همراه دیگر نیروهای مسلح عراق به مرور توانستند بر تروریسم و با قدرت سلاح خود، بر هرجومرج غلبه کنند.
در هر حال، تجربههای تلخ سالهای گذشته عراق، مردم را به این نتیجه ارزشمند رساند که در سایه پیوند میان سلاح و صندوق، دموکراسی به بلوغ میرسد.
انتخابات پارلمانی 22 اردیبهشت عراق، یک حلقه وصل میان دو وضعیت است؛ دموکراسی ناقص و دموکراسی بالغ، و این یعنی نهادینه شدن دموکراسی در این کشور.
نه به آمریکا
اما، انتخابات 22 اردیبهشت آشکار کردکه میل و گرایش مردم عراق نه تنها متمایل به آمریکا نیست، بلکه خلاف آن است.
در این انتخابات از مجموع 328 کرسی پارلمان، 54 کرسی به ائتلاف «سائرون» تحت رهبری «مقتدا صدر» رسید و دو ائتلاف «الفتح» و «النصر» به رهبری «هادی عامری» و «حیدر عبادی»، به ترتیب با 47 و 43 کرسی، در جایگاههای دوم و سوم قرار گرفتند.
این انتخابات در مجموع نشان داد که مردم به ارزشهای دینی، ملی و بومی گرایش دارند، نسبت به سرنوشت فلسطین و کل منطقه حساس هستند و از آمریکا، اسرائیل و عربستان نیز متنفر هستند.
همانطور که اندیشکده آمریکایی «کاتو» اخیرا گزارش داد، «مقتدا صدر» دشمن دیرینه آمریکا و مخالف حضور این کشور در عراق است و مردم نیز در انتخابات 22 اردیبهشت به او رای دادند و به چهره های متمایل به غرب مثل «ایاد علاوی» رای ندادند.
درمجموع، انتخابات پارلمانی اخیر، جایگاه عراق را در جبهه مقاومت ضدصهیونیستی در منطقه، تثبیت کرد و مایه دردسر بیشتر آمریکا و اسرائیل در منطقه شده است.
لبنان
لبنان کشوری است که در سالهای گذشته از دموکراسی ناقص (یعنی دموکراسی صندوق و فاقد سلاح)، آسیبهای زیادی دیده است؛ ضعف دولت مرکزی، نیاز آن به تسلیحات و منابع مالی خارجی، در همسایگی رژیم صهیونیستی قرار داشتن و ساختار موزائیکی لبنان ازلحاظ مذهب و قومیت، زمینهساز بحرانهای آزاردهنده و مزمن در این کشور شده بود.
علت حاکم شدن این شرایط بر لبنان نیز طرحی از دموکراسی بود که آمریکا و رژیم صهیونیستی برای لبنان مهندسی کرده بودند؛ ایجاد یک دموکراسی با دولت مرکزی ضعیف و فاقد سلاح.
درپی شروع بحران سوریه در سال 2011، جنگ داخلی در این کشور، به مرور وارد لبنان نیز شد و تکفیریهای داعش به برخی مناطق لبنان، از جمله ارتفاعات «عرسال» رخنه کردند.
عرصه سیاسی لبنان نیز این کشور به خاطر مداخلات عربستان، وضع مناسبی نداشت و این مداخلات از طریق جریان «14 مارس»، به حدی رسیدکه این کشور مدتی را بدون نخستوزیر و رئیسجمهور، سپری کرد. خلاصه کلام اینکه هرجومرج در دموکراسی نیمبند و ناقص لبنان بدجوری خودنمایی میکرد و اوج این هرجومرج نیز کنارهگیری «سعد حریری» از پست نخستوزیری لبنان، تحت فشار رژیم ریاض بود، هرچند حریری دوباره با درایت «میشل عون» رئیسجمهور لبنان، استعفای خودرا پس گرفت و به نخستوزیری برگشت.
این شرایطی در حالی در لبنان ادامه داشت که رزمندگان حزبالله در جریان نبرد با تروریسم در سوریه، روزبهروز مجربتر و قویتر میشدند. طولی نکشید که نیروهای حزبالله در کنار ارتش لبنان، علیه داعش در عرسال و دیگر مناطق، وارد عمل شدند و چهره لبنان را از تکفیریها، پاک کردند. این پیروزیها، محبوبیت حزبالله را در میان مردم لبنان دوچندان کرد و اثر خود را بر انتخابات پارلمانی آتی گذاشت.
نتیجه اینکه در انتخابات پارلمانی اخیر لبنان، سلاح و صندوق با هم آشتی کردند و این تجربه گرانسنگ، دموکراسی را در لبنان به بلوغ رساند و آمریکا و رژیم صهیونیستی را ناامید کرد.
معادله جدید
همه تحولات مربوط به انتخابات پارلمانی عراق و لبنان، یک تجربه مثبت جدید برای جبهه مقاومت است؛ این دو انتخابات، قبل از هر چیز، دموکراسی و انتقال مسالمتآمیز قدرت را در این دو کشور، نهادینه کرد. این نهادینه شدن که از آن تحت عنوان «دموکراسی بالغ» یاد میکنیم و محصول پیوند سلاح و صندوق بوده است، خود زمینهساز حذف هرجومرج مداخله خارجی و تروریسم از دو کشور عراق و لبنان است.
انتخابات عراق و لبنان نشان داد، مخالفت با آمریکا و رژیم صهیونیستی، از متن تودهها برمیخیزد و صرفا یک خواسته دولتی و حزبی نیست.
در کل، انتخابات پارلمانی در عراق و لبنان، سبب تقویت بنیه محور مقاومت شده و معادله جدیدی را ازنظر موازنه قدرت، در منطقه به وجود آورد.
با این اوصاف، طبیعی است که آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی نیز ساکت نمیمانند و طی ماههای اخیر، ازطریق اهرمهایی مثل مالی، تسلیحاتی و تبلیغاتی، درصدد تغییر این موازنه برخواهند آمد و تلاش میکنند دموکراسی بالغ را به وضعیت دموکراسی ناقص برگردانند و سلاح و صندوق رای را از هم جدا کنند.