حجاب اختیاری یا اجباری (9)
منزلت تاریخی حجاب
رضا کرمی*
در گفتار قبل به وجوه اختیاری بودن حجاب اشاره کردیم و دلایلی را بر اینکه حجاب شرعی وابسته به انتخاب و اختیار مرد و زن مسلمان است، برشمردیم. در این گفتار به وجوه الزامی بودن این حکم الهی اشاره خواهیم کرد. منظور ما از الزام، بردن حکم حجاب در چهارچوب اکراه، اضطرار نیست چرا که هیچکدام از احکام شرعیِ مشمول وعد و وعید الهی قابل تحمیل نبوده و خود مکلف باید با تبرع و آزادانه خود را در اطاعت امر خدای متعال قرار دهد تا پاداش و کیفر مذکور را مبتنی بر اختیار خود کسب کرده باشد. در تبیین دیدگاه ضرورت در امر حجاب از چهار نظر بحث را دنبال میکنیم. نگاههای تاریخی، طبیعی، دینی و عصری به ترتیب جنبههای ضرورت حجاب را روشن خواهد ساخت.
نگاه تاریخی به ضرورت حجاب: در آثارپژوهی تمدنهای کهن، متون، نقوش و پیکرههائی یافت شدهاند که نوع عقیده و عمل جوامع گذشته را بیان میدارد. البته گردآوری آثار باستانی گام نخست است و باید آثارپژوهان در کنار جامعهشناسان و انسانشناسان زیستی و فرهنگی، و علومی چون تاریخ و جغرافیا، زبانشناسی و اقلیمشناسی، تحلیلهای نهائی خود را تکمیل و عرضه کنند. علوم متعددی که بعضی از آنها نام برده شد و در تحلیل آثار بجا مانده از تمدنهای کهن، به آثارپژوهان کمک میکنند، خود گرایشهای متعددی دارند مثلاً انسانشناسی به گرایشهای متعددی تقسیم شده که از مهمترین آنها انسانشناسی زیستی با سابقه دیرین و انسانشناسی فرهنگی است که به قول بعضی از اندیشمندان غربی (مرداک) علمی است که در آستانه گذار از کودکی است.
در جمعبندی مطالعه این آثار دانسته میشود که در گذشته، پوشش همواره نشانه تمدن و برهنگی نشانه بدویّت به حساب میآمده تا جایی که، اقوام و نژادهای مختلف شاخصههای برتری خود را در نوع پوششهایشان به جهت کمیت و کیفیت بجا گذاشتهاند. در هزارههای اخیر انواع پارچه از قدیمیترین کالاهای تبادل شده در میان ملتها بوده و اولین کاربرد آن در لباس و ارزش آن نیز وابسته به کیفیت و همچنین کمیت استفاده در لباسها بوده است. آثار باستانی چون سنگ نوشتهها، سنگ برجستهها، از هزاران سال قبل، لباس را عامل وقار و افتخار برای اقوام مختلف خاطر نشان میکنند. در این آثار برهنگی و عریانی حکایت از فقر و بردگی و عدم ارزش اجتماعی داشتهاند. درک این معنی در جامعه جهانی ما که مبتنی بر مانیفست مدرنیته و تفکر اومانیستی شکل گرفته دشوار است. اینکه چرا جامعه جهانی در عصر ما اصرار بر برهنگی و کاستن از ارزش و اعتبار پوشش به خصوص برای زنان دارد، مجالی دیگر میطلبد و در جای خود با مخاطب عزیز در میان خواهیم گذاشت. اما با مطالعه آثار کهن و ملاحظه آنچه در طی هزاران سال از طریق آثار بجا مانده از تمدنهای گذشته به دست میآید باورپذیر خواهد شد که در نگاه تاریخی تمدنهای گذشته به پوشش با دیده احترام و ارزش مینگریستند و عریانی را نشانه بدویت و دوری از تمدن و شهروندی به حساب میآوردند حتی در تمدن رومی لباس و پوشش تمایز مردان و زنانِ مالک و مملوک بحساب میآمد. گلادیاتورها عریانتر از قیصرها و کنیزکان عریانتر از زنان صاحب منزلت بودهاند.
در تمدنهای شرقی نیز آثار به جای مانده حکایت از تنوع و تلوّن پوشش به عنوان عامل ارزش اجتماعی برای شهروندان خود دارد و به هیچ وجه عریانی و برهنگی در شأن شهروندان جوامع متمدن دانسته نشده است. این روند جدای از ضرورتهای اقلیمی که گاهی پوشش را ضرورت محیطی مینماید، در ساختار فرهنگی جوامع متمدن جاری بوده است. به طوری که سرما و گرمای محیطی، در نوع کمیت پوشش اثر میگذاشته اما در کیفیت و شأنیت آن تأثیری نداشته است. فرصت رسانه برای یک پژوهش سند محور کافی نیست اما در کرسیهای اندیشهورزی درباره حجاب باید از این نگاه ضرورت تاریخی حجاب را به عنوان یک ضرورت مشترک در تمدنهای کهن با استناد به آثار متعدد در یافتههای باستان-شناسی مورد بحث و بررسی قرار داد.
ــــــــــــــــــــــــــــ
*کارشناس ارشد فقه و حقوق اسلامی
در گفتار قبل به وجوه اختیاری بودن حجاب اشاره کردیم و دلایلی را بر اینکه حجاب شرعی وابسته به انتخاب و اختیار مرد و زن مسلمان است، برشمردیم. در این گفتار به وجوه الزامی بودن این حکم الهی اشاره خواهیم کرد. منظور ما از الزام، بردن حکم حجاب در چهارچوب اکراه، اضطرار نیست چرا که هیچکدام از احکام شرعیِ مشمول وعد و وعید الهی قابل تحمیل نبوده و خود مکلف باید با تبرع و آزادانه خود را در اطاعت امر خدای متعال قرار دهد تا پاداش و کیفر مذکور را مبتنی بر اختیار خود کسب کرده باشد. در تبیین دیدگاه ضرورت در امر حجاب از چهار نظر بحث را دنبال میکنیم. نگاههای تاریخی، طبیعی، دینی و عصری به ترتیب جنبههای ضرورت حجاب را روشن خواهد ساخت.
نگاه تاریخی به ضرورت حجاب: در آثارپژوهی تمدنهای کهن، متون، نقوش و پیکرههائی یافت شدهاند که نوع عقیده و عمل جوامع گذشته را بیان میدارد. البته گردآوری آثار باستانی گام نخست است و باید آثارپژوهان در کنار جامعهشناسان و انسانشناسان زیستی و فرهنگی، و علومی چون تاریخ و جغرافیا، زبانشناسی و اقلیمشناسی، تحلیلهای نهائی خود را تکمیل و عرضه کنند. علوم متعددی که بعضی از آنها نام برده شد و در تحلیل آثار بجا مانده از تمدنهای کهن، به آثارپژوهان کمک میکنند، خود گرایشهای متعددی دارند مثلاً انسانشناسی به گرایشهای متعددی تقسیم شده که از مهمترین آنها انسانشناسی زیستی با سابقه دیرین و انسانشناسی فرهنگی است که به قول بعضی از اندیشمندان غربی (مرداک) علمی است که در آستانه گذار از کودکی است.
در جمعبندی مطالعه این آثار دانسته میشود که در گذشته، پوشش همواره نشانه تمدن و برهنگی نشانه بدویّت به حساب میآمده تا جایی که، اقوام و نژادهای مختلف شاخصههای برتری خود را در نوع پوششهایشان به جهت کمیت و کیفیت بجا گذاشتهاند. در هزارههای اخیر انواع پارچه از قدیمیترین کالاهای تبادل شده در میان ملتها بوده و اولین کاربرد آن در لباس و ارزش آن نیز وابسته به کیفیت و همچنین کمیت استفاده در لباسها بوده است. آثار باستانی چون سنگ نوشتهها، سنگ برجستهها، از هزاران سال قبل، لباس را عامل وقار و افتخار برای اقوام مختلف خاطر نشان میکنند. در این آثار برهنگی و عریانی حکایت از فقر و بردگی و عدم ارزش اجتماعی داشتهاند. درک این معنی در جامعه جهانی ما که مبتنی بر مانیفست مدرنیته و تفکر اومانیستی شکل گرفته دشوار است. اینکه چرا جامعه جهانی در عصر ما اصرار بر برهنگی و کاستن از ارزش و اعتبار پوشش به خصوص برای زنان دارد، مجالی دیگر میطلبد و در جای خود با مخاطب عزیز در میان خواهیم گذاشت. اما با مطالعه آثار کهن و ملاحظه آنچه در طی هزاران سال از طریق آثار بجا مانده از تمدنهای گذشته به دست میآید باورپذیر خواهد شد که در نگاه تاریخی تمدنهای گذشته به پوشش با دیده احترام و ارزش مینگریستند و عریانی را نشانه بدویت و دوری از تمدن و شهروندی به حساب میآوردند حتی در تمدن رومی لباس و پوشش تمایز مردان و زنانِ مالک و مملوک بحساب میآمد. گلادیاتورها عریانتر از قیصرها و کنیزکان عریانتر از زنان صاحب منزلت بودهاند.
در تمدنهای شرقی نیز آثار به جای مانده حکایت از تنوع و تلوّن پوشش به عنوان عامل ارزش اجتماعی برای شهروندان خود دارد و به هیچ وجه عریانی و برهنگی در شأن شهروندان جوامع متمدن دانسته نشده است. این روند جدای از ضرورتهای اقلیمی که گاهی پوشش را ضرورت محیطی مینماید، در ساختار فرهنگی جوامع متمدن جاری بوده است. به طوری که سرما و گرمای محیطی، در نوع کمیت پوشش اثر میگذاشته اما در کیفیت و شأنیت آن تأثیری نداشته است. فرصت رسانه برای یک پژوهش سند محور کافی نیست اما در کرسیهای اندیشهورزی درباره حجاب باید از این نگاه ضرورت تاریخی حجاب را به عنوان یک ضرورت مشترک در تمدنهای کهن با استناد به آثار متعدد در یافتههای باستان-شناسی مورد بحث و بررسی قرار داد.
ــــــــــــــــــــــــــــ
*کارشناس ارشد فقه و حقوق اسلامی