kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۰۱۵۲
تاریخ انتشار : ۲۸ فروردين ۱۳۹۷ - ۲۰:۰۲
تاریخ تمدن اسلامی- ۱۸

از کشفیات حیرت‌انگیز«ابن ملکا» در فیزیک تا روان‌درمانی ابن سینا

همچنین در نوشته‌های «ابوالفتح عبدالرحمن منصور خاذنی» آمده است:
«... اجسامی که سقوط می‌کنند به سوی مرکز زمین جذب می‌شوند و اختلاف نیروی جاذبه تابع مسافت میان این مرکز و جسمی است که سقوط می‌کند...»
عبدالرحمن خاذنی در کتاب خویش به نام «میزان الحکمه» نوشته:
«... جسم سنگین آن است که همواره با نیروی ذاتی خویش تنها به سوی مرکز عالم حرکت می‌کند. مقصود آن است که سنگینی، همان نیروی حرکت به سوی نقطه مرکز است...»
«شریف ادریسی» جاذبه زمین را به جذب آن توسط آهنربا تشبیه می‌کند و در کتاب خویش»نزهه المشتاق فی احتراق الآفاق» می‌نویسد:
«...زمین همچون آهنربایی که آهن را جذب می‌کند، جاذب‌اشیای سنگین است...»
ملاحظه می‌شود که قرن‌ها پیش از امثال نیوتن، دانشمندان اسلامی در کتب خود، درباره نیروی جاذبه و قوانین حرکت و مسائل علمی مانند آن،سخن گفته بودند.استاد رحیم پور ازغدی(محقق و اندیشمند معاصر) هم در این باره اضافه می‌نماید:
«... بسیاری از آنچه که تحت عنوان قوانین حرکت، قوانین نیوتن، جاذبه زمین وجود دارد را به نام چه کسانی در مدرسه و دانشگاه به ما و شما می‌گویند؟ کسانی مانند نیوتن و...
اما تقریبا تمام این تاریخ جعلی است. اینها همه دروغ است. در اینجا فقط یکی دو نمونه  می‌گویم مانند مسئله جاذبه زمین، مسئله نیروها و قوانین حرکت که مثلا به 300 سال پیش در اروپا نسبت می‌دهند. اما منایع ما مربوط به 1000 تا 1100 سال پیش در آثار دانشمندان مسلمان هست. در اینجا فقط یکی دو نمونه عرض می‌کنم. این متنی که برایتان می‌خوانم مربوط به سندی است متعلق به 1000 سال پیش و شما بگویید قوانین دوم و سوم حرکت به جز این است که برایتان می‌خوانم:
اولا راجع به حرکت، «ابن ملکا» در مکانیک یک تقسیم بندی دارد. شما شاید حتی اسم «ابن ملکا» را هم نشنیده باشید. در دانشگاهها و مدارس ما، حتی اسم اینها را هم کسی نمی‌داند. آنها از یک مترجم درجه پنجم خود، قهرمان می‌سازند، پدر علم جدید هم لقب می‌دهند. ما با این همه دانشمند که حتی اسمشان را هم کسی نشنیده، چه می‌کنیم؟ آیا اسم «ابن ملکا» را شنیده اید؟ حالا این متنی را که برایتان می‌خوانم، قانون دوم حرکت هست یا نسیت؟
« هر حرکت بی‌تردید در زمان واقع می‌شود. نیروی شدیدتر، هم موجب حرکت سریعتر  می‌شود و هم این حرکت را در زمانی کوتاهتر محقق می‌سازد، هرچه نیروی وارد بر جسم بیشتر باشد، سرعت آن بیشتر و زمان وقوع حرکت کمتر است، اگر شدت نیرو بی‌نهایت باشد، سرعت آن نیز بی‌نهایت خواهد بود و آنگاه دیگر حرکت، زمان نخواهد داشت (شکستن سد زمان در حرکت) و شدیدترین حرکت خواهد بود. زیر سلب زمان در سرعت ناشی از نهایت شدت است...»
قانون اول حرکت، ابن سینا قبل از داوینچی و گالیله و نیوتن
اما امتیاز قاعده پردازی آنچه امروزه تحت عنوان «قانون اول حرکت» شناخته می‌شود، در واقع متعلق به ابن سینا است. ابن سینا در کتاب «الاشارات والتنبیهات» می‌نویسد:
«... بدان که جسم به خودی خود و بدون آنکه نیروی خارجی برآن اثر کند، مکان و شکل خود را حفظ می‌کند و این خصوصیت در نهاد جسم وجود دارد...»
ابن سینا در جایی دیگر از «طبیعیات شفاء» نیز نوشته:
«...ثبات وضعیت جسم، ناشی از ماهیت جسم نیست، بلکه بدین معناست که در نهاد جسم خصوصیتی وجود دارد که موجب ثبات او در مکان و اوضاع خویش می‌شود و این همان مبدایی است که ما در صدد بیان آن هستیم...»
ابن سینا با این سخن به شیوایی و وضوح کامل در بیان قانون اول حرکت پیشی جسته است. برای تاکید بر معانی این قانون باردیگر بخشی از توضیحات دیگر ابن سینا در مورد طبیعت جسم و تاثیر آن بر اثبات حالت جسم ارائه می‌شود. شیخ الرئیس بعد از ذکر نظریات مطرح در مورد منشاء حرکت جسم پرتاب شده (متحرک) می‌نویسد:
«... اما اگر به دقت تحقیق شود، معلوم می‌شود که صحیح‌ترین نظریه آن است که شیء متحرک میل به حرکت را از محرک اخذ می‌کند. این میل را می‌توان هنگام تلاش برای متوقف ساختن شیء دارای حرکت طبیعی یا غیر طبیعی (یعنی ناشی از عامل خارجی) حس کرد...»
این عبارات به روشنی نشان می‌دهد که ابن سینا، بیش از چهار قرن قبل از لئوناردو داوینچی و افزون بر پنج قرن پیش از گالیلو گالیله و بیش از شش قرن قبل از اسحاق نیوتن، قانون اول حرکت را دریافته بود اما مدت زمانی طولانی سپری شد تا جهان به فضل و تقدم ابن سینا در کشف این قانون و نسبت دادن آن به وی اعتراف کند.
مرحوم علامه محمد تقی جعفری درباره این سینا در کتاب «علم و دین در حیات معقول» می‌نویسد:
... سیطره علمی و فلسفی ابن سینا بر افکار علما از متقدمین و متأخرین چنان بود که به حق لقب»ارسطو» و «بقراط اسلام» را به وی داده‌اند. وی مطالبی بر طب افزود که پیش از او شناخته نشده بود و در بیانی که در حق او گفته شده:»طب ناقص بود، ابن سینا آن را کامل کرد»، به تمام معنی موضوع صحیح بوده و در خصوص او کاملا صدق می‌کند.
او اولین کسی بود که التهاب قشر بر روی بدن را به طور بسیار صحیح توصیف کرد و میان این التهاب، با التهاب قشر دوم فرق گذاشت و هم چنین، آن را از بیماری‌های مشابهش جدا کرد. باز او نخستین کسی بود بین فلج صورت، ناشی از عامل داخلی در مغز و فلج ناشی از سبب خارجی فرق نهاد. او هم چنین، میان داء الجنب، درد اعصاب بین دنده‌ها و میان دمل کبدی و التهاب سینه فرق قائل شد؛ چنانکه سکته مغزی را که در نتیجه زیادی خون عارض می‌شود، به خوبی توصیف کرد. جالب اینکه، نظر او در این زمینه، برخلاف عقیده یونانیان بود. باز او بود که به سرایت سل ریوی‌اشاره کرد و نخستین کسی بود که معتقد شد: بیماری‌ها به وسیله آب و خاک منتقل می‌شوند و به وجود کرمک که امروز آن را آنگلوستو می‌نامند پی برد و چند قرن پیش از دوبینی ایتالیایی به این کشف نایل آمد. در موضوع انگل‌ها، تمام مولفان در تألیفات جدید و نیز موسسه راکفلر نظر وی را پذیرفتند. علاوه بر این، ابن سینا عوارض سنگ مثانه را طوری توصیف کرده است که دکتر خیرالله نویسنده «الطب العربی» در این کتاب خود می‌نویسد: «در عصر جدید برای ما مشکل است که در مورد این عوارض، چیزی بر گفته ابن سینا اضافه کنیم.»
ابن سینا بیماری‌های پوستی و تناسلی را نیز به طوری بسیار دقیق توصیف و شرح کرد، هم چنانکه ناراحتی‌های عصبی را نیز مورد بررسی قرار‌داد. او به برخی از حقایق درونی و روانی آشنایی داشته است. وی بر این عقیده که بعضی از عوامل نفسانی و عقلانی، مثل: کودنی، ترس، ناراحتی، تشویش، خوشحالی و چیزهایی دیگر از این قبیل تأثیر بسیار زیادی در اعضای جسم و وظایف اعضاء دارد. از این رو، او در معالجه بیماران خود، به روش‌های «روان درمانی» پناه می‌برد.
ابوعلی اظهار می‌داشت: «باید در نظر داشته باشیم که موفقیت آمیزترین روش معالجه بیمار، آن است که نیروی فکری و ذهنی او را نیز در مبارزه بر علیه بیماری تقویت و تهییج کرده، محیط بیمار را با القاء موسیقی مطبوع، با صفا نموده و امکان همنشینی او را با کسانی که به آنان علاقه مند است، فراهم کنیم.»
باری، ابوعلی سینا کتاب‌های بسیار فراوانی در طب نوشته است، که از جمله می‌توان کتاب «قانون» را نام برد. گفته شده است و این کتاب را در نوزده سالگی نگاشت. می‌دانیم که «قانون» کتاب مشهوری است و دانشگاه‌های شرق و غرب با آن آشنایی دیرینه دارند و تعداد آنچهارده مجلد است. شهرت این کتاب از آن جهت است که بسیار منظم بوده و با سبکی نیکو نوشته شده است. در عین حال، هر آنچه غالبا مورد احتیاج یک طبیب می‌باشد، در آن آمده است و به همین دلیل، مهم‌ترین مرجع طبی قرون وسطی بوده که در مدارس شرق و غرب تدریس می‌شد، بود.
گرارد کریمونی آن را در طلیطله ترجمه کرد، جایی که بسیاری از کتاب‌هایی عربی به لاتینی ترجمه شده بود. هنوز ترجمه لاتین «قانون» به صورت کامل پخش نشده بود که با شهرت بسیار زیادی رو به رو شد و به زبان‌های اردو، عبری و فرانسوی هم ترجمه شد. این کتاب در اروپا نیز مورد توجه علما قرار گرفت و ترجمه لاتین آن میان سال‌های 1473 و1500میلادی، پانزده مرتبه تجدید چاپ شد و تا اواسط قرن 17 میلادی، مورد اعتماد اغلب دانشگاه‌های اروپا بود. این کتاب درمدت چند قرن، از نظر علمای طب عرب و ایرانی و لاتینی بهترین کتاب طب محسوب می‌شد...