kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۹۰۳۴
تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۹:۴۹
تاریخ تمدن اسلامی- ۱۳

پیوند بین مبانی دینی و علوم تجربی در تمدن اسلامی

یعنی نتایج دقیق علمی، پایه زندگی مادی و معنوی مسلمانان را تشکیل می‌داد. در صورتی که برای یونانیان تا این اندازه ضرورت نداشت و از همین روی دقت علمی را جدی نمی‌گرفتند. حتی از زیر بار محاسبه‌های مشکل ریاضی شانه خالی می‌کردند.
پرفسور «زیگرید هونکه» علت پافشاری و اصرار مسلمانان بر آزمایشات مکرر و بدست آوردن تجربیات علمی مستقیم را نتیجه همان تاثیر علوم مختلف در زندگی معنوی و مادی آنها تفسیر کرده و می‌نویسد:
«...مشاهدات و تحقیقات در مورد ستارگان و حرکت آنها که معلول جبر زندگی آنان بود، آزمایشات علمی را در این مورد سبب شد که سیل آسا رو به تزاید می‌رفت، دقت رو به تزاید دستگاهها و اهتمام در مشاهدات که هربار بیشتر از پیش انجام می‌گرفت، سبب شد که در طول زمان، مقیاس‌های بدست آمده به واقعیت نزدیک‌تر گردد که برای تعیین و محاسبه مسیر خورشید و ماه و سیارات و پیشگویی زمان، تلاقی آنان لازم بود. نه تنها جدول بطلمیوس بلکه جداول دانشمندان خودشان هم کرارا از دید انتقادی به آزمایش گذاشته شده و تصحیح و تکمیل می‌شدند... اکثر این جدول‌های نجومی در دسترس اروپا قرار گرفت و در اینجا در زمان کپرنیکوس نیز مورد استفاده واقع شد. این جدول‌ها در اروپا بدون هیچگونه تغییر و تبدیل و تجدید نظر مورد استفاده قرار داشت. چون اروپای آن زمان حائز آن شرایط علمی نبود که به اینگونه بررسی‌های عینی بپردازد، چه رسد که جدول نجومی مستقل خود را در برابر جدول‌های اسلامی محاسبه و تنظیم کند. مهمترین این جدول هاعبارتند از جدول «خوارزمی» و جدول «البتانی» و دو جدول «هاشمیان» و «ابن‌یونس» و جدولی که در طلیطله به وسیله «الرزقالی» درست شد...»
پیوند بین مبانی دینی و علوم تجربی در تمدن اسلامی
همانطور که گفته شد یکی از ویژگی‌های مراکز آکادمیک و علمی در تمدن اسلامی این بود که در رشته‌های مختلف، متخصص و دانشمند تربیت می‌کردند. یعنی اینکه محصلین، دانشجویان و طلاب علوم در رشته‌های مختلف درس خوانده و تحصیل می‌کردند. یعنی یک طلبه، یک محصل، یک دانشجو علاوه براینکه در علوم دینی، علوم فقهی و علوم الهی متبحر و عالم و فقیه می‌شد، در سایر علوم مانند علوم عقلی و نقلی و علوم تجربی و دقیقه مانند نجوم، فیزیک، ریاضی و... هم متخصص می‌شد. از همین روی، دانشمندان اسلامی، مجموعه‌ای از علوم را فرا می‌گرفتند. حکیم ابوعلی سینا هم حکیم بود، هم فیلسوف بود و هم طبیب و همینطور زکریای رازی، ابن هیثم، ابوریحان بیرونی و حکیم عمربن خیام. دکتر محمد هادی همایون (استاد ارشد دانشگاه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام) درباره ویژگی‌های علوم و نحوه آموزش آن دوران می‌گوید:
«... ما در دوران تمدن اسلامی علوم مختلف و تحصیل و تدریس آنها را در کنار هم داشتیم. یعنی جایی طبیعیات در دل فلسفه شکل می‌گرفت.اسلام توانست بین مبانی دینی و نگاه‌های تجربی پیوند برقرار سازد. موضوع مزاج‌های چهارگانه، موضوع کواکب و اتفاقاتی که در دوران تمدن اسلامی کاملا قابل بررسی است. اسلام یک نظام فکری کاملا متصل به هم را در عرصه علم و دین برقرار کرد. نجوم با پزشکی متصل شد و از دستاوردهای یکدیگر استفاده کردند و همین موضوع به ریاضیات ما ربط پیدا کرد، در موسیقی تاثیر خود را گذاشته و در فلسفه رد پا دارد و می‌تواند در سایر علوم دیگر ما هم تاثیر بگذارد. این اتفاقی بود که در دوران تمدن اسلامی افتاد...»
فصل چهارم: کشف و ابداع علوم در تمدن اسلامی
تشویق قرآن، سیره حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصوم (علیهم السلام) باعث شده که مسلمان برای شناخت عالم هستی و مبداء آن سر از پا نشناسند و برای دستیابی به راز و رمز وجود، به کند و کاو در علوم مختلف بپردازند. آنها نیاز داشتند برای دریافت دقیق ساعات طلوع و غروب آفتاب و زمان نمازهای پنجگانه و همچنین اطلاع از ماههای سال به خصوص ماه مبارک رمضان برای گرفتن روزه یا طلوع ماه شوال برای گرامیداشت عید فطر و یا تشخیص اعیاد و ایام دیگر سال، علم نجوم بدانند و در آسمان‌ها و کهکشان‌ها سیر کنند و برای این سیر در آفاق، انواع و اقسام وسائل لازم و مربوطه را ابداع کرده و بسازند. از همین روی انواع و اقسام اسطرلاب و لوازم اندازه‌گیری ساخته شد و پای محاسبات گوناگون ریاضی و هندسه و مثلثات به میان آمد. اگرچه پیش از آن نیز علم به ریاضی و علوم مختلف آن به لحاظ استدلال و منطق پیش نیاز فلسفه دانسته شده و احاطه برآن بر هر دانشجو طلبه فلسفه ضروری بود.
مسلمانان برای عمل به توصیه‌های قرآن مبنی بر سیر در کره زمین و تحقیق در احوالات اقوام دیگر نیاز به علم جغرافیا و دریانوردی داشتند که بالتبع آن ابزار و ملزومات آن شاخته شد، مانند انواع و اقسام نقشه‌های جغرافیایی و قطب نما و کشتی و... و در این سیر و سفرها و رفت و آمدها، پای تجارت و بازرگانی به میان آمد.
دستور قرآن مبنی بر سیر در آفاق تنها به جستجوی جغرافیایی محدود نبود بلکه توصیه می‌کرد گذشته و تاریخ پیشینیان خود را مرور کنید و عبرت بگیرید. از همین روی فراگیری علم تاریخ برای مسلمین واجب شد.
اشاره قرآن به بیماری‌ها و تکالیف بیمار و تشخیص ناتوانی یا توانایی این بیمار برای انجام تکالیف و پس از آن حدیث نقل شده از پیامبر اکرم مبنی بر اینکه علم بر دو نوع است: علم ادیان و علم بدن‌ها (طب) منجر به گرایش مسلمین به سوی فراگیر علم طب و پزشکی شد و همین امر طب را از محبوترین علوم نزد مسلمین و در طول تاریخ تمدن اسلامی قرار‌داد.
مسلمانان برای ساختن مساجد به عنوان خانه خدا و خانه‌ها و مدرسه و بازار و حمام و... آنگونه که مرضی درگاه خداوند بود، باید معماری می‌آموختند و آن معماری نیاز به علم هندسه و ریاضی و شناخت مواد و فیزیک و شیمی و... داشت. طراحی و ساخت گنبدها و طاقی‌ها و ایوان‌ها و... محاسبات پیچیده و طراحی و اجرای بسیار پیچیده‌تری نیاز داشت که در احاطه بر مجموعه‌ای از علوم تحقق پیدا می‌کرد.
پروفسور دخویه، عربی‌دان بزرگ در مقاله‌ای که در موضوع «طبری و مورخین قدیم عرب» برای جلد 23 «دائرهًْ‌المعارف بریتانیکا» نوشت، به طرز قابل ستایش نشان داد که چگونه مسیر علوم مختلفه مخصوصا تاریخ در جامعه اسلامی به مناسبت قرآن شریف پیشرفت کرد و چگونه این علوم در اطراف هسته مرکزی حکمت الهی تمرکز یافت.
علوم مربوط به زبان شناسی و لغت در درجه اول قرار داشت. همین که خارجیان برای قبول اسلام هجوم آوردند، احتیاج فوری به صرف و نحو احساس شد. زیرا کلام الله مجید به زبان عربی نازل شده بود. برای شرح معانی کلمات نادر و غریب که در قرآن آمده بود، لازم شد ‌اشعار قدیم (عرب) را به قدر امکان گرد آورند... برای درک معانی این ‌اشعار، ضرورت علم الانساب و اطلاع از ایام و اخبار عرب عموما محسوس گردید. در تکمیل احکام قرآن که برای امور زندگانی نازل شده بود، لازم شد از اصحاب و تابعین راجع به اقوال و افعال نبی در اوضاع و احوال مختلف سؤالاتی بشود و در نتیجه علم الحدیث پدید آمد. برای تشخیص اعتبار احادیث لازم بود به متن و اسناد حدیث وقوف حاصل شود... برای تحقیق اسناد، علم به تواریخ و سیر و اوصاف و احوال این‌اشخاص ضرورت داشت و این امر به طریق دیگری منجر به مطالعه شرح زندگانی مشاهیر و رجال و تقاویم و ترتیب وقایع و علم ازمنه و اعصار گردید. تاریخ عرب هم کافی نبود، تواریخ همسایگان عرب علی‌الخصوص ایرانیان و یونانیان و حمیریان و حبشیان و غیر تا حدی برای فهم معانی بسیاری از ‌اشارات مندرجه در قرآن و ‌اشعار قدیم مورد لزوم بود. علم جغرافی نیز به همان منظور و به جهات علمی دیگری که باتوسعه سریع امپراطوری اسلام ارتباط داشت، واجب شمرده می‌شد.