kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۹۰۱۴
تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۹:۴۴

بیداد بیکاری در میان فارغ‌التحصیلان!

یکماه پیش یعنی در اسفندماه سال گذشته، وزیر علوم و فناوری در یکی از جلسات به این موضوع‌اشاره کرد که «نقدی به دانشگاه‌ها وارد می‌کنند مبنی بر آنکه تعداد بسیاری از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی فاقد‌اشتغال هستند، درحالیکه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مبنی بر ماموریت‌های خود، هیچ مسئولیتی در فراهم کردن ‌اشتغال فارغ‌التحصیلان ندارد ولی بر این باور هستیم که باید دانش آموختگان‌مان را با فضای کسب و کارهای بیرون و جدید آشنا کنیم تا بتوانند جذب بازار کار شوند.»
وزیر علوم و فناوری در شرایطی از مسئولیت نداشتن این نهاد در برابر‌اشتغال فارغ‌التحصیلان صحبت می‌کند که در همان جلسه معاون پژوهشی او به تحصیل چهار میلیون و ۳۸۴ هزار نفر دانشجو در دانشگاه‌های کشور‌اشاره کرده است و از برنامه‌های وزارت علوم جهت بهبود‌اشتغال فارغ‌التحصیلان خبر داد!
معاون پژوهشی وزیر علوم گفته است که نرخ بیکاری دانش‌آموختگان دانشگاهی 18/5 درصد است و ناهمخوانی برنامه‌ها و متون درسی، نداشتن‌ مهارت‌های مورد نیاز، نبود آمار از‌اشتغال دانش آموختگان دانشگاهی، کمبود فرصت‌های تجربه عملی، بی‌توجهی به هدف گذاری و مسیریابی، عدم پذیرش نیروی انسانی کم تجربه در محیط‌های کار از جمله عوامل و مشکلات در راستای‌اشتغال دانش‌آموختگان کشور است.
معاون پژوهشی وزیر علوم با‌اشاره به توزیع نرخ بیکاری با توجه به میزان تحصیلات فارغ‌التحصیلان گفت: 2/2 درصد فارغ‌التحصیلان در مقطع دکتری تخصصی، 15/5 درصد دانشجویان در مقطع فوق لیسانس و دکتری حرفه ای، 19/4 درصد دانشجویان در مقطع لیسانس و 14/1 درصد دانشجویان در مقطع فوق دیپلم در کشور بیکار هستند.
طرح ارتقای بهره‌وری و فناوری، طرح تدوین روش‌های افزایش اثر بخشی دانشگاه‌ها و طرح بهبود اثر بخشی پروژه‌های کسر خدمت و توسعه مشارکت اساتید و دانشجویان رشته‌های علوم پایه و انسانی با صنایع از جمله طرح‌های در دست اجرای وزارت علوم می‌باشد.
از طرفی به گفته یکی از نمایندگان عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس اگر نسبت به اصلاح رشته‌های تحصیلی در دانشگاه‌ها قدم برداشته نشود، ۸۰ درصد فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های ما بیکار می‌شوند.
براساس این گزارش، در حال حاضر توجه بیش از اندازه به کمیت تحصیل و پایین بودن کیفیت آموزش در نظام آموزش عالی از ضعف‌های کشور است که سبب شده تا پروژه‌های دانشگاهی به سمت استاد محوری حرکت کند؛ معمولا استاد دانشگاه پروژه‌ای را تعریف می‌کند و به دانشجو می‌دهد تا براساس آن به تحقیق و بررسی بپردازد؛ پروژه‌ای که در آن به نیازهای جامعه به عنوان استفاده‌کننده آن، هیچگونه توجهی نمی‌شود و تنها به داده‌های علمی می‌انجامد.
در صورتی که یک پروژه دانشگاهی باید براساس نیازهای جامعه به دانشجویان داده شود تا از نتایج آن، یک محصول یا نتیجه علمی مفید برای استفاده عموم حاصل شود؛ از طرفی ارتباط میان سازمان‌های مختلف اجرایی و دانشگاه‌ها وجود ندارد و همین عامل سبب شده در اعطای پژوهش‌های سازمانی به دانشجویان دانشگاه‌ها به عنوان فردی پژوهشگر و کارآمد که توان انجام پژوهش مورد نظر را دارد، اهمیتی داده نشود.
در کنار این موضوع، رشد مدرک‌گرایی در ایران سبب شده تا این فرهنگ که «هرچه مدارک بالاتری داشته باشی، کار بهتری خواهی داشت» در ذهن عموم نفوذ یابد و افراد بسیاری که نتوانستند از سد کنکور بگذرند برای ادامه تحصیل میان دانشگاه‌های غیرانتفاعی و خارج از کشور، دومی را برگزینند.
از سویی نبود شغل مناسب برای دانشجویانی که فارغ‌التحصیل می‌شوند انگیزه بیشتری برای رفتن به خارج از کشور به حساب می‌آید، در این میان بیشتر دانشجویانی که به کشورهای آسیای میانه می‌روند پس از فارغ‌التحصیلی باز می‌گردند ولی آنهایی که به کشورهای اروپایی رفته‌اند جذب بازار کار آنجا می‌شوند.
به گزارش خبرگزاری علم و فناوری؛ در حال حاضر تنها راه کار برای نگه داشتن دانشجویان برای ادامه تحصیل در داخل کشور این است که به سمت دانشگاه‌های کارآفرین حرکت کنیم تا دانشجویان از علم آموزی به سمت مهارت آموزی حرکت کرده و توانایی و قدرت کارآفرینی را پیدا کنند.
البته رشد مهارت آموزی دوباره به همان ارتباط با سازمان‌های اجرایی و بخش صنعت باز می‌گردد؛ درواقع پروژه‌های دانشگاهی با سنجش خواسته سازمان‌ها و بخش صنعت باید انجام شود تا امکان استفاده از آن پس از رسیدن به نتیجه یا محصول مورد نظر فراهم آید.
در کنار این موضوع توجه به اهداف اقتصاد مقاومتی و مشارکت سازمان، دانشگاه و جامعه برای رسیدن به رشد و باروری ظرفیت داخلی هم می‌تواند به بهره‌مندی بیشتر از خلاقیت و توانمندی دانشجویان کمک کند.
براساس بررسی دفتر مطالعات اجتماعی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی اگر تعامل و کنش متقابل محیط‌های دانشگاهی با بنگاه‌های اقتصادی و سازمان‌های بیرونی، سازمان یافته و با ساز و کارهای اثربخش همراه باشد، حاصلی جز‌اشتغال‌زایی، بهره‌وری بیشتر از منابع انسانی و غیرانسانی و رفاه به دنبال ندارد.
برای جامه عمل پوشاندن به کارکردهای استقرار دانشگاه کارآفرین در نظام آموزش عالی مدرن، باید تغییراتی را در ساختار، تکنولوژی و رفتار نظام مدیریت آموزش عالی، آن هم با درک صحیحی از هنجارها، ارزش‌ها، نگرش‌ها و باورهای آن صورت داد.
در یک جمع‌بندی از مباحث مطرح شده می‌توان گفت بخشی از الزامات تبدیل دانشگاه سنتی به دانشگاه کارآفرین، بازنگری در ساختار سازمانی و بخش دیگر ایجاد فرهنگ کارآفرینی در آن است.
در این فرآیند نقش مدیران دانشگاهی محوری و کلیدی است، پیچیدگی‌های حاکم بر سیستم دانشگاه‌های کارآفرین، لزوم پیدایش مدیرانی با توانایی‌ها، قابلیت‌ها و شایستگی‌های ویژه‌ای را ایجاد می‌کند؛ بر این اساس و باتوجه به اینکه مدیران دانشگاهی از مهره‌های اصلی و هسته عمده تصمیم‌گیری‌ها در مراکز آموزش عالی محسوب می‌شوند، توجه به قابلیت‌ها و شایستگی‌های آنان و تقویت و ارتقای این شایستگی‌ها، می‌تواند به میزان چشمگیری بر موفقیت نظام آموزش عالی تاثیرگذار باشد.