kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۸۰۲۲
تاریخ انتشار : ۱۸ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۹:۲۳

رضایت والدین ؛ کلید‌ عزت و کرامت



   مجید خدارحمی
عقوق والدین، بزرگترین بدبختی بشر
انسان در زندگی مادی و دنیوی به علل و عوامل درونی و بیرونی چون هواهای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی،‌ همواره دچار غفلت از حقایق هستی است و راه حق و حقیقت را گم می‌کند و به جای آنکه به ریسمان محکم و استوار حقیقت بیاویزد بر خار و خاشاک بیابان موهومات و تخیلات فریبنده چنگ می‌افکند و در پی سراب به این سو و آن سو می‌دود و عمر عزیز و گرامی خویش را این گونه تباه می‌سازد و سعادت دنیا و آخرت خویش را بر باد می‌دهد.
این در حالی است که با کمترین دقت در هستی و بهره‌گیری از فطرت و عقل به سادگی می‌تواند فلسفه زندگی را دریابد و بی‌هیچ منطق و فلسفه پیچیده ای، بهتر از هر فیلسوف و منطقی، علت آمدن و رفتن خود از دنیا را درک کند و راه حقیقت را از درون خویش با فطرت و خردورزی دریابد. از این رو آیات قرآنی به جای آنکه پرسش‌ها و پاسخ‌های پیچیده فلسفی را مطرح کند با‌اشاره به حقیقت انسان و جهان هستی و مخلوقات، بر هدفمندی و حکمت موجود در جهان تاکید می‌کند و با‌اشاره به رستاخیز گیاهان،‌ از رستاخیز انسان یاد می‌کند و مرگ را همچون خوابی می‌داند که با بیدار شدن از آن در جهانی دیگر،‌ زندگی جدیدی را آغاز می‌کند.(ق، ایات ۱ تا ۱۱؛ فاطر، آیه ۹؛ زمر، آیه ۴۲‌)
خداوند با همه آیات تکوینی در هستی و آیات تدوینی در کتب آسمانی از جمله قرآن، آدمی را با حقیقت آفرینش و اهداف زندگی آشنا می‌کند؛ اما انسان‌ها بی‌توجه به همه اینها، گرفتارغفلت می‌شوند و از عقل و فطرت باطنی خویش یاری نمی‌گیرند و گمان می‌برند که جهان بیهوده و بی‌حکمت و هدف آفریده شده است و زندگی جز تصادفی نیست که در جهان رخ داده و تکرار شدنی نخواهد بود و همه زندگی همین حیات مادی دنیوی است که به تصادفی رخ نموده است و اگر خدایی هم باشد، این زندگی هرگز تکرار نخواهد شد. از این رو در اندیشه خوردن و آشامیدن است و به جمع مال و ثروت برای بقای بیشتر و آسایش و آرامش بهتر در زندگی دنیا می‌اندیشند.(انعام، آیه ۳۲؛ محمد، آیه ۳۶؛ سوره تکاثر).
خردورزی و فطرت انسانی فلسفه و حقیقت زندگی را به آدمی می‌آموزد و به این معنا رهنمون می‌سازد که از باب شکر و نیز تقرب به آفریدگار و پروردگار خود و رضایت او به عبادت و عبودیت او بپردازد. انسان این حق را برای خداوند قائل می‌شود؛ چرا که می‌بیند که والدین او که خالق مستقیم و بی‌واسطه وجودی او هستند و در دو نقش آفریدگاری و پروردگاری ظهور کرده‌اند، می‌بایست مورد اطاعت قرار گیرند و شکر آنها را به جا گذارند.
انسان با نگاهی ساده به حق والدین در اطاعت و بندگی و شکر در‌می‌یابد که اگر اینها در حقیقت آفریدگار و پروردگار او نیستند بلکه تنها مظاهری از آفریدگاری و پروردگاری او هستند، پس لازم است که حق عبادت و بندگی و شکر و سپاس واقعی را در حق خداوندگار خویش به جا آورد.
خداوند در همین چارچوب است که در آیه ۸۳ سوره بقره می‌فرماید: لاتَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً؛ جز خداوند را عبادت نمی‌کنند و به والدین خویش نیکی و احسان روا می‌دارند. در حقیقت دو حق در این آیه اثبات شده است؛ یکی عبادت حق تعالی و دیگری احسان به والدین.
اینکه انسان گاه نقش والدین را در حد خدایی بالا می‌برد،‌ در یک معنا درست است؛ ولی به یک معنا نادرست است؛ زیرا اگر انسان والدین خویش را مظاهر حقیقت آفریدگاری و پروردگاری خداوند بداند و حق ایشان را ادا کند، این عین عبادت و احسان است؛ ولی اگر انسان والدین خویش را شریک در خلقت و ربوبیت بداند، این معنا همان کفر و شرک است که خداوند در آیه دیگری از آن بازداشته و ضمن تاکید بر حق والدین در شکل احسان از تصور نادرست شراکت بازداشته و فرموده است: وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ احسانا؛ خداوند را عبادت کنید و چیزی را شریک خداوند قرار ندهید و به والدین خود احسان روا دارید.(نساء، آیه ۳۶)
بنابراین، جایگاه والدین جایگاه مظهریت در خالقیت و ربوبیت یعنی آفریدگاری و پروردگاری بشر است و انسان دارای عقل نسبت به خداوندی که خالق و رب اوست،‌ بندگی و عبادت می‌کند و در حق مظاهر خالقیت و ربوبیت، احسان روا می‌دارد.
در روایات بسیاری برصله رحم بویژه والدین تاکید شده و از عاق و نارضایتی ایشان برحذر داده است. امام هادی (ع) با‌اشاره به تاثیر مخرب و زیانبار عاق والدین می‌فرماید:العقوق یعقب القله و یؤدی الی الذله؛ نارضایتی پدر و مادر ، کم توانی را به دنبال دارد و آدمی را به ذلت می‌کشاند.(مسند الامام الهادی ، ص ۳۰۳ )
همان گونه که عبادت موجب افزایش رزق مادی و معنوی و عنایت و فضل الهی می‌شود،‌ احسان به والدین، سبب افزایش رزق و روزی می‌شود، ‌زیرا والدین مظاهر خالقیت و ربوبیت الهی و مجاری فیض اویند. در مقابل، هر گونه خشم و نارضایتی خداوند موجب بدبختی انسان می‌شود،‌ خشم والدین نیز موجب بدبختی انسان است. پس می‌توان گفت که عزت و ذلت آدمی ارتباط تنگاتنگی با عبادت خدا و احسان به والدین دارد.
معنا و مفهوم عقوق والدین
معنای هر واژه‌ای همان موضوع له لفظ است. البته معنای لغوی می‌تواند حقیقی و یا مجازی باشد. اما مفهوم لفظ آن چیزی است که در کاربرد خاص و اصطلاحات علمی به کار می‌رود. نکته دیگر آنکه مفاهیم می‌تواند از طریق یک یا چند واژه انتقال یابد و گاه مفاهیم حتی به شکل عبارت و جملاتی بیان می‌شود. بنابراین لزوما در بیان یک مفهومی لازم نیست که از یک واژه استفاده کرد. در حالی که هر واژه‌ای برای خود معنایی دارد که موضوع له یا مستعمل فیه آن است.
در معنا شناسی واژه عاق باید گفت که این لفظ به معنای بریدن آمده است. ابن منظور در‌باره معنای آن می‌نویسد که «عقوق» از ماده عقق (عقّ) و به معنی نافرمانی و سرکشی از پدر و مادر و بریدن از ایشان است. (لسان العرب، ابن منظور، ج ۱۰، ص ۲۵۶)
اما در اصطلاحات اخلاقی و فقهی مراد از عقوق بریدن از خویشان است که شامل همه خویشاوندان نسبی نیز می‌شود و اختصاص به پدر و مادر ندارد. البته آنچه بیشترین کاربرد را درباره این اصطلاح دارد همان عاق والدین است و آن در مورد فرزندی است که پدر و مادر هر دو از او ناراضی بوده و او را نفرین کرده باشند.(صدر حاج سید جوادی، احمد و دیگران؛ دایره المعارف تشیع، تهران، شهید سعید محبی، ۱۳۸۲، اول، ج ۱۱، ص ۳۳۳)
واژه عقّ و مشتقات آن در قرآن نیامده، اما در روایات این واژه بارها تکرار شده است؛ البته این بدان معنا نیست که مفهوم این واژه در آیات قرآن نیز نیامده باشد، بلکه می‌توان آیات فراوانی را یافت که به مفهوم این واژه‌اشاره دارد. از جمله می‌توان به آیاتی‌اشاره کرد که به مقام والای پدر و مادر‌اشاره دارند و وظیفه فرزندان را در قبال زحمات ایشان بازگو می‌کنند و یا بر وصل و یا عدم قطع پیوندها تاکید می‌کنند. خداوند در آیات ۲۳ و ۲۴ سوره اسراء می‌فرماید: «و پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید، هرگاه یکی از آن دو، یا هر دو آنها، نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار و بر آنها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو. و بالهای تواضع خویش را از محبت و لطف، در برابر آنان فرود آر و بگو پروردگارا! همان گونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده».
خداوند از حضرت عیسی بن مریم(ع) نقل می‌کند که فرموده است: و برا بوالدتی و لم یجعلنی جباراً شقیقاً،  (مریم، آیه ۳۴) و همچنین از حضرت یحیی بن زکریا آورده است که ایشان فرمود: و برا بوالدیه و لم یکن جباراً عصیا؛ (مریم، آیه ۱۵).
در این دو آیه عاق والدین را به سه صفت جبار (گردنکش و ستمگر)، شقی (تیره بخت)، عصی (نافرمانی‌کننده و گنهکار) یاد کرده و در آیات دیگر نسبت به دارندگان این صفات وعده‌ عذاب سخت داده شده است که خود بیانگر گناه کبیره بودن این نوع اعمال است. (ابراهیم، آیات ۱۵ و ۱۶ و ۱۷؛ هود، آیات ۱۰۶ و ۱۰۷). در حقیقت هر کسی که نسبت به والدین خود، گردنکش و ستمگر، تیره بخت و نافرمان باشد، عاق والدین می‌شود و خوشبختی را نخواهد دید.
به هر حال، عقوق والدین به معنای نارضایتی و ناخشنودی ایشان از فرزند از جمله چیزهایی است که در آیات و روایات به آن توجه داده شده است، زیرا رضایت و نارضایتی ایشان همانند رضایت و نارضایتی خداوند است. البته این رضایت می‌بایست در چارچوب حقوق الهی باشد و اگر والدین فرزند را به کفر و معصیت فرمان دهند و از ایمان و اطاعت خداوند بازدارند این به معنای عاق والدین نیست.
عقوق والدین، از گناهان کبیره
قطع رحم از گناهان است و عقوق و آزردن پدر و مادر بدترین نوع قطع رحم است، زیرا نزدیکترین ارحام به سبب ولادت تحقق می‌یابد و بنابراین حق پدر و مادر را دو چندان می‌کند.
علامه مجلسی در شرح کافی گوید: عقوق والدین به این است که فرزند ، حرمت آنها را رعایت نکند و بی‌ادبی نماید و آنها را به سبب گرفتاری یا رفتاری برنجاند و آزار و اذیت کند و در چیزهایی که عقلاً و شرعاً مانعی ندارد، از آنها نافرمانی کند و این عقوق، گناه کبیره است و دلیل بر حرمت آن، کتاب و سنت و اجماع خاصه و عامه است.(محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث ۱۳۷۷، اول، ج ۱۴، ص ۷۰۹۸)
امام صادق(ع) نیز می‌فرماید: «عقوقُ والِدَیْنِ مِنَ الکبائِر لِأنَّ اللهَ تعالی جَعَلَ العاقَ عَصِیّاً شَقِیّاً؛ نافرمانی والدین از گناهان کبیره است، زیرا خداوند متعال فرزند نافرمان را عصیانگر و بدبخت قرار داده است».(نراقی، مهدی؛ علم اخلاق اسلامی (گزیده ترجمه جامع السعادات)، ترجمه جلال‌الدین مجتبوی، بی‌جا، حکمت، ۱۳۷۲، سوم، ص ۲۸۲).
پیغمبر اکرم(ص) فرمود: از آزردن والدین بپرهیزید، به‌درستی که بوی بهشت از هزار سال راه استشمام می‌شود ولی عاق والدین و قاطع رحم آن را نمی‌یابند.(وسایل الشیعه، حر عاملی)
و نیز پیغمبر اکرم(ص) فرمود: سه طایفه‌اند که در روز قیامت خدا(ص) با ایشان سخن نمی‌فرماید و نظر رحمت به آنها نمی‌کند و ایشان را پاک نکرده و از برای آنها عذاب دردناکی است: آنان شراب خواران و تکذیب کنندگان به قدر الهی و عاق والدین‌اند.(همان)