در محضر امام خمینی(ره)
در کارهای خدایی اختلاف معنی ندارد
در نجف دوستانی بودند که از ایران آمده بودند به عشق امام و احیاناً کسانی بودند که در ایران نمیتوانستند بمانند و تحت تعقیب بودند، همه در نجف جمع شده بودند و آنجا، هم تحصیل میکردند و هم به مبارزه علیه دولت ایران ادامه میدادند، یک مدتی بین این برادرها یک سری اختلاف سلیقههایی بودکه طبعاً منجر شده بود به یک سری برخوردهای لفظی، که این مسئله به گوش امام رسیده بود.
یک روز دیدیم که برای ما - ظاهراً آقا شیخ عبدالعلی بود - پیغام داد که امام دعوت کرده که این برادران بیایند، امام میخواهند برادران را ببینند. شاید ما در حدود بیست نفر بودیم که خدمت امام رسیدیم و نشستیم و امام یک سری مطالبی را برای ما فرمودند، امام شاید یک ربع ساعت نصیحت کردند و مطالبی فرمودند که تقریباً یک برنامه عملی برای همه رفقای ما بود که انجام بدهند.
ایشان فرمودند که اصولا چه دستهای در مبارزه پیروز میشوند و چه دستهای هستند که ناکام میمانند؟ اگر کسانیکه میخواهند کار بکنند، صرفاً سیاسی باشند و کارهایشان هم جز از چارچوب سیاست تجاوز نکند، اینها پیروز نمیشوند و ما در تاریخ ایران و فعالیتهایی که در ایران شده این مسئله را با تجربه دیدیم؛ کسانی بودند که صددرصد سیاسی بودند و سیاستمدار بزرگی هم بودند، دیدیم که آنها پس از پیروزی، از صحنه سیاست خارج شدند و به کلی فراموش شدند، حتی درمیان مردم و کسانیکه طرفدار آنها بودند؛ پس کاری که شما میخواهید بکنید، اگر صرفاً سیاسی باشد چنین حالتی پیدا میکند، ممکن است که برای شما جلوهای داشته باشد و پیش برود، اما این ادامه ندارد. ولی اگر این سیاست و فعالیتهای سیاسی، منظم بشود به رنگ دین و آن «صبغهالله» با آن باشد که سیاست دینی باشد، سیاستی که خدا خواسته باشد، این استمرار پیدا میکند و مستمر خواهد بود، چون یک طرفش بسته است به خدا و این همیشگی است، هم به نفع مسلمانهاست و هم به نفع آن کسی است که داخل این کار و فعالیت شده، اگر اینطور شد هیچوقت اختلافی بین شما برادرها پیدا نمیشود، برای اینکه کار میشود کار خدایی و آن جایی که میبینید اختلاف پیدا میشود، آن جاهایی است که این حالت از آن گرفته میشود. حالت خدایی و برای خدا بودن و بستگی به خدا پیدا کردن. شما که آواره شدید، آمدید بیرون، از پدر و مادر و دوستان و برادران جدا شدید، برنامههایتان باید برنامههای خدایی باشد. آن جلسه بسیار روی برادران اثر گذاشت.
* سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام(ره)، ج 1، حجتالاسلام محتشمی، ص 36
یک روز دیدیم که برای ما - ظاهراً آقا شیخ عبدالعلی بود - پیغام داد که امام دعوت کرده که این برادران بیایند، امام میخواهند برادران را ببینند. شاید ما در حدود بیست نفر بودیم که خدمت امام رسیدیم و نشستیم و امام یک سری مطالبی را برای ما فرمودند، امام شاید یک ربع ساعت نصیحت کردند و مطالبی فرمودند که تقریباً یک برنامه عملی برای همه رفقای ما بود که انجام بدهند.
ایشان فرمودند که اصولا چه دستهای در مبارزه پیروز میشوند و چه دستهای هستند که ناکام میمانند؟ اگر کسانیکه میخواهند کار بکنند، صرفاً سیاسی باشند و کارهایشان هم جز از چارچوب سیاست تجاوز نکند، اینها پیروز نمیشوند و ما در تاریخ ایران و فعالیتهایی که در ایران شده این مسئله را با تجربه دیدیم؛ کسانی بودند که صددرصد سیاسی بودند و سیاستمدار بزرگی هم بودند، دیدیم که آنها پس از پیروزی، از صحنه سیاست خارج شدند و به کلی فراموش شدند، حتی درمیان مردم و کسانیکه طرفدار آنها بودند؛ پس کاری که شما میخواهید بکنید، اگر صرفاً سیاسی باشد چنین حالتی پیدا میکند، ممکن است که برای شما جلوهای داشته باشد و پیش برود، اما این ادامه ندارد. ولی اگر این سیاست و فعالیتهای سیاسی، منظم بشود به رنگ دین و آن «صبغهالله» با آن باشد که سیاست دینی باشد، سیاستی که خدا خواسته باشد، این استمرار پیدا میکند و مستمر خواهد بود، چون یک طرفش بسته است به خدا و این همیشگی است، هم به نفع مسلمانهاست و هم به نفع آن کسی است که داخل این کار و فعالیت شده، اگر اینطور شد هیچوقت اختلافی بین شما برادرها پیدا نمیشود، برای اینکه کار میشود کار خدایی و آن جایی که میبینید اختلاف پیدا میشود، آن جاهایی است که این حالت از آن گرفته میشود. حالت خدایی و برای خدا بودن و بستگی به خدا پیدا کردن. شما که آواره شدید، آمدید بیرون، از پدر و مادر و دوستان و برادران جدا شدید، برنامههایتان باید برنامههای خدایی باشد. آن جلسه بسیار روی برادران اثر گذاشت.
* سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام(ره)، ج 1، حجتالاسلام محتشمی، ص 36