اقتصاد؛ ستون فقرات جامعه
اجتماع انسانی مجموعه انسانهایی هستند که به هدف تامین آرامش و آسایش در قالب بده و بستان در کنار هم قرار میگیرند و از شیوههای مشترک و مقبول میان خودشان بهره میبرند تا به این هدف برسند.
اگر بخواهیم اجتماع انسانی را بر اساس این تعریف ترسیم کنیم، باید بگوییم که اجتماع، خیمه و چادری است که مردم آن را به هدف سعادت بر پا میکنند تا آرامش و آسایش را در آن تجربه کنند. پس اگر امنیت و رفاهی نباشد، این خیمه بیفایده خواهد بود و فلسفه وجودی و مشروعیت خود را از دست میدهد.
از نظر قرآن، برای برپایی خیمه اجتماع نیازمند عناصری از جمله نظامات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و مانند آنها هستیم. البته همه این نظامات در یک سطح از نظر ارزش و اهمیت نیست، بلکه برخی اساس و بنیاد و برخی دیگر در حکم تزیینات است.
با نگاهی به آموزههای قرآن به دست میآید که عناصر عقیدتی در کنار اقتصاد، دو عنصر اصلی خیمه اجتماع را تشکیل میدهد که اولی ناظر به حوزه بینشی و نگرشی و دومی ناظر به حوزه عملی است.(بقره، آیه 2)
نقش کلیدی اقتصاد در جامعه
از نظر قرآن، اقتصاد به عنوان ستون اصلی خیمه اجتماع مطرح است. خدا میفرماید: أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیَامًا؛ اموالی را که خدا برای شما مایه قیام قرار داده است. (نساء، آیه 5) واژه قیام به معنای هر آن چیزی است که خود استوار و ایستاده است و میتواند موجب استواری امر دیگری شود که به آن تکیه میکند و اجازه نمیدهد که بیفتد.
قرآن اقتصاد را ستون فقرات جامعه و فرد انسانی بشمار میآورد و کسی را که از غنا برخوردار نباشد، فقیر میداند؛ یعنی کسی که ستون فقرات ندارد تا بر پای خویش بایستد و نیازمند کسی یا چیزی است که بدان تکیه کند؛ همانند رز و تاک انگور که به ستونی برای تکیه کردن نیازمند است.
پس از نظر قرآن، کسی که اقتصادی ندارد یا اقتصاد ضعیف و سست بنیادی دارد، فقیر و بیستون است. چنین شخصی نه تنها آسایش و رفاه ندارد، بلکه آرامشی نیز ندارد؛ از این رو پیامبر اکرم(ص) میفرماید: کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً؛ فقر، انسان را در آستانه کفر قرار مىدهد.(الکافی،ثقهًْ الإسلام کلینى، ج 2، ص 307؛ خصال، شیخ صدوق، ج 1، ص 12).
قرآن، هر خطا و گناهی در هر امر دیگری به معنای اعلان رسمی جنگ با خدا نمیداند؛ و تنها در مسئله اقتصادی است که گناهی چون رباخواری به این عنوان مطرح میشود و خدا میفرماید: فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ؛ اگر ترک رباخواری نکردید، پس فریاد به جنگ با خدا و رسولش برداشتهاید.(بقره، آیه 279)
پس جامعهای که اقتصاد نداشته باشد، همانند خیمه بیستون اصلی است که هیچ استفادهای ندارد و کسی نمیتواند در زیر این چادر افتاده، کاری انجام دهد و آرامش و آسایشی داشته باشد. لذا جامعه فقیر و بیستون اصلی، مردانش بیکار و زنانش هرزه میشوند و انواع مشکلات و معضلات پیچیده فکری، فرهنگی، اعتقادی، جنسی و غیرجنسی در آن پدید میآید. از همین رو رهبر معظم انقلاب ، خواهان توجه به اقتصاد مقاومتی میشود. اقتصاد دست کم به عنوان ستون قوام بخش اصلی یک جامعه عمل میکند حتی اگر به عنوان یک ستون اصلی برای افراد نباشد. به سخن دیگر، نمیتوان منکر زیربنایی بودن اقتصاد در کنار اعتقاد شد. اگر اقتصاد درست نشود، دست کم، اعتقاد سست میشود و کفر و کفران در جامعه و افراد پدید میآید. با یک اقتصاد بیمار ربوی که افراد آن جامعه ریشه اقتصاد سالم را میزنند و به طور رسمی و با صدای بلند همچون موذن، ندای جنگ با خدا را بر میدارند، نمیتوان امید داشت تا امور دیگر اصلاح شود. پس پیش از اصلاح هر چیزی باید اقتصاد اصلاح و سالم شود.