اقتصاد مقاومتی چراغی برافروخته بر فراز راه
ناصر صباغی
نوشتن در باب موضوعی به نام «اقتصاد مقاومتی» در وضعیت کنونی امری به قول منطقیون «سهل و ممتنع» است. سهل است از آن حیث که در نهایت از مقولهای در حوزه اقتصاد حرف میزنیم و ممتنع است چون قرار است از استراتژی برگزیده از سوی عالیترین ایستار و جایگاه مدیریتی در اداره مجموعه بزرگ، چون کشور ایران بنویسیم. پس از وقوع حادثه یازده سپتامبر، جهان بالاخص در دو عرصه سیاست و اقتصاد، وارد مرحله نوینی از تجارب تازه شد و این مخصوصاً برای کشورهایی که در منطقه ما، یعنی خاورمیانه (غرب آسیا)، و حتی آفریقا، واقع شدهاند بیش از سایر مناطق جهان معنا و مصداق پیدا میکند. کشور و نظام اسلامی ما از همان اولین روزهای وقوع انقلاب اسلامی با سنگاندازیها و کارشکنیهای نظام سلطه بینالمللی دست به گریبان بوده است. اینکه چرا این چنین است، باید برای یافتن پاسخ به ماهیت انقلاب و خاستگاه و اصول موضوعه آن رجوع نمود و توجه داشت که انقلاب اسلامی در جهان ربع آخر قرن بیستم چه کرده است؟! انقلاب ما روح الهی را در کالبد تهی، رنجور و ماتریالیست دوران معاصر دمید و توگویی پیامی به مثابه پیام الهی را در جانهای مشتاق و تشنه انسانهای خسته از ستم، بیداد و پوچی این قرن فریاد نمود. باری، اگر عمیقتر بنگریم، میبینیم هر چه که بر عمر پربرکت این انقلاب و نظام برآمده از آن افزوده شد، فشارها و توطئهها نیز فزونی گرفت و دشمنان از هر دستاویزی برای به اصطلاح خود، مهار این نظام الهی استفاده کردند. در سالهای اخیر با فزونی گرفتن فشارها از جمله تحریمهای ظالمانه و ناعادلانهای که به بهانه فعالیتهای صلحآمیز هستهای کشور وضع و اعمال گردید، و همچنین با التفات به پارهای اشتباهات، کوتاهیها و خطاهایی که برخی از برنامهریزان، مسئولیت و مجریان کشور مرتکب شدند؛ و نیز از سوی دیگر، آشفتگی مستقیم و بحرانهای نظام مالی بینالمللی که نتیجه مستقیم سوء رفتارهای نظامهای استکباری در عرصه سیاست و اقتصاد بود، اوضاع اقتصادی کشور دچار نابسامانی و رکود گردیده و تورم نیز در نهایت سیر صعودی گرفته و به مرحلهای رسید که موجب نگرانی همه مسئولین و کارگزاران نظام و دوستداران انقلاب و کشور شد. در این میان عالیترین مقام کشور یعنی رهبر فرزانه انقلاب- که همواره هوشمندانه اوضاع کشور را رصد میکنند- با همراهی مشاوران فهیم خویش و نیز معاضدت و محوریت مجمع تشخیص مصلحت نظام (برحسب مأموریت ذاتی خویش)، دست به کارستانی سترگ زدند و آن همانا تهیه و تدوین برنامهای تحت عنوان «اقتصاد مقاومتی» بود.
لازم به ذکر است که اینجانب از اقتصاد مقاومتی تعبیر «فرابرنامه» را دارم و معتقدم که اقتصاد مقاومتی در اصل به عنوان یک سیستم هماهنگی و مدیریت برنامهها عمل میکند و اینکه عدهای با رویکرد انتقادی و حتی متأسفانه گاهی عیبجویانه ایراد میگیرند که با وجود اسناد بالادستی از جمله سند چشمانداز بیست ساله و برنامه پنج ساله توسعه دیگر چه نیازی به برنامهای به نام اقتصاد مقاومتی وجود دارد؟ این گروه که قطعاً اغلب آنان از خانواده انقلاب هستند، از پارهای ملاحظات غیرقابل انکار غفلت میکنند. از جمله همان نکته فوقالذکر که اقتصاد مقاومتی یک برنامه به مفهوم مصطلح و کلاسیک نبوده بلکه اقتصاد مقاومتی را باید در تراز یک «استراتژی فرابرنامه» نگریست.
بهترین تعاریف و رساترین تعابیر از مقوله «اقتصاد مقاومتی» را میتوان در بیانات مقام معظم رهبری جستوجو نمود. ایشان در یکی از بیانات خویش- نقل به مضمون- میفرمایند که اقتصاد مقاومتی یعنی وضعیت اقتصاد را به گونهای سامان دهیم که از بحرانهای اقتصادی دنیا دچار مشکلات اقتصادی نشویم. اگر در فحوای کلام ایشان تدقق نماییم، میتوانیم به عمق دغدغههای معظمله در باب وضعیت حاضر پی ببریم. اینکه در شرایط حاضر ما به لحاظ اقتصادی در وضعیتی بغایت خطیر و آسیبپذیر قرار داریم و همانگونه که ایشان و دیگر بزرگان و اقتصاددانان کشور بارها به کرات گفتهاندکه وضع موجود از وضع مطلوب فاصله زیادی دارد. اقتصاد مقاومتی مجموعهای از راهکارهای استراتژیک برای عبور کشتی طوفان زده اقتصاد در دریای مواج و متلاطم دورانی است که از هر سو ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارد. حضرت آیتالله جوادی آملی در یکی از جلسات درس خویش با اشاره به موضوع اقتصاد مقاومتی میفرمایند: «باید توجه داشت که اقتصاد مقاومتی یعنی استفاده از موقعیتها و ظرفیتهایی که تاکنون کمتر دیده شده است.»
از منظر نگاه راقم، اقتصاد مقاومتی بر اهرمهایی از اقتصاد، سیاست، اخلاق و حتی تاریخ استوار است. بیهیچ تردیدی میتوان دریافت که نسخه ارائه شده در این برنامه داهیانه، توان آن را دارد تا با تکیه بر ظرفیتهای نهفته در بستر اقتصاد کشور، راه ناهموار انقلاب و کشور را هموار نموده و شرایطی را فراهم آورد تا انگیزههای کار و تلاش و همدلی در کشور ایجاد و فراگیر شود. البته اقتصاد مقاومتی نیز در اجرا نیازمند باور و همدلی وثیق مجریان دولتی و دیگر قوا و ارکان حاکمیت و همراهی مردم است. شاید یکی از اساسیترین جنبههای اقتصاد مقاومتی تکیه و تأکید آن مردم و نقش بیبدیل مردم در شکوفایی اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی کشور است. اینجانب تعمداً در این نوشتار موجز به جزئیات و مصادیق نپرداختم و بیشتر بر تبیین اصول کلی و رویکردهای کلان اقتصاد مقاومتی متمرکز شدم. آنچه برای من اهمیت دارد در واقع آشکار شدن کارکرد و جایگاه اقتصاد مقاومتی در وضعیت حاضر، برای همه ایرانیانی است که دغدغه ایران و آبادانی آن و نیز آرزوی تحقق اهداف عالیه انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی را دارند.
طراحان و تدوین کنندگان اقتصاد مقاومتی با تأسی به رهنمودهای مقام معظم رهبری و نیز براساس مأموریتی که به آنان محول گردیده بود، به درستی بر نقش و تأثیر دشمنیها و دشمنان در مسیرحرکت اقتصاد کشور انگشت تأکید نهادند و با التفات به شناختی که از ماهیت نظام سلطه و چگالی کینه آن از انقلاب، نظام و ملت ایران در طول چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی، کسب نمودهاند، به بهترین وجه ممکن زمینههای نفوذ دشمن و راههای مصونیت را احصاء و تنظیم نمودهاند.
اقتصاد مقاومتی همچنین به لحاظ فرهنگی نیز محل تأمل است. در این برنامه جامع و مانع، مقوله فرهنگ مورد توجه ویژه تدوینکنندگان بوده و محتوای اصول آن با فرهنگ اسلامی و ایرانی ربط وثیق دارد. اینکه در شرایط بغرنج و دشوار فعلی، نظام و ملت ایران اسلامی نیازمندباور به غنای فرهنگ اسلامی و ایرانی خود میباشند، به عنوان یک اصل بنیادین در اقتصاد مقاومتی جایگاه رفیعی دارد. ما نزدیک به یک قرن سابقه و تجربه برنامهریزی در اقتصاد را یدک میکشیم. آنچه صد البته تاکنون به دست آوردهایم، نه در شأن ما و نه حتی منطبق با باورهای دینی- اسلامی ماست. اغلب شاخصهای متعارف و علمی اقتصاد، در اقتصاد ما، در وضعیت بیثباتی و آنومی قرار دارند؛ و این درست همان بزنگاهی است که برنامه (فرا برنامه)ی اقتصاد مقاومتی- چنانچه تمام عیار مورد توجه قاطبه مردم بالاعم و مسئولین بالاخص، قرار گیرد.- میتواند به ما و اقتصاد ما کمک کند تا با اتکاء به ظرفیتها و امکانات تاکنون مغفول واقع شده، از این موقعیت حساس و خطیر به سلامت عبور نماییم.
باری، سخن به درازا کشید؛ هرچند از اقتصاد مقاومتی میتوان و باید بسیار و فراوان نوشت. راقم امیدوار است که این مهم توسط دانشوران و دلسوزان کشور و انقلاب به شایستگی تحقق یابد.
مقام معظم رهبری همواره از اقتصاد مقاومتی تعبیر به اقتصادی میفرمایند که درونزا باشد. این یعنی اینکه تکیه بنیادین اقتصاد کشور باید بر ظرفیتها و تواناییهای درونی باشد.