شیخ عیسی قاسم نماد انقلاب بحرین و کابوس آل خلیفه
پیشینه
از عمر انقلاب بحرین در حدود 6 سال میگذرد و این انقلاب با وجود فراز و نشیبهای متعدد همواره در مسیر اصلی خود قرار داشته و تحریکات، سرکوبگریها و جنایتهای متعدد خاندان آل خلیفه علیه انقلابیون کوچکترین تاثیری بر اراده انقلابی مردم نگذاشته است. انقلاب مردم بحرین در 14 فوریه 2011 میلادی (25 بهمن 1390) سه روز پس از سقوط «حسنیمبارک» در مصر و همراه با موج خیزشهای مسلمانان علیه رژیمهای دیکتاتوری در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا آغاز شد. اما با نگاهی دقیقتر، ریشههای این انقلاب مردمی را حداقل باید از دهه 1970 میلادی و نوع رفتار خاندان حاکم بر این کشور با مردم مورد مطالعه قرار داد. پس از استقلال بحرین در سال 1971 میلادی، چالش اصلی خاندان آل خلیفه، کسب مشروعیت سیاسی و تحکیم پایه قدرت خود بود. به همین دلیل خاندان حاکم تلاش کرد با تدوین قانون اساسی و برگزاری انتخابات پارلمانی در نیمه اول دهه 1970 میلادی، مشروعیت قانونی برای خود فراهم کند. اما دیری نگذشت که با مخالفت پارلمان مواجه شد و امیر بحرین با تصویب «قانون امنیت دولتی» در سال 1975، پارلمان را منحل کرد. بر اساس این قانون هرگونه اقدام یا موضعگیری علیه دولت، اختلال در امنیت کشور تلقی میشد و حکومت اجازه داشت افراد مظنون را به سرعت بازداشت و بدون محاکمه زندانی کند. این ماجرا آغاز کشمکشهای مردم و حاکمیت بود و برخوردهای طولانی دهههای 1980 و 1990 میلادی را به دنبال داشت. با مرگ شیخ «عیسیبنسلمان» و به قدرت رسیدن فرزند وی «حمدبنعیسی» پادشاه کنونی بحرین، تلاشهای جدیدی برای پایان دادن به کشمکشها و ایجاد ثبات سیاسی از سوی آل خلیفه از سرگرفته شد. حمدبنعیسی در فوریه 2001 تصمیم به برگزاری همهپرسی درخصوص منشور ملی اصلاحات گرفت. منشور اصلاحات حمدبنعیسی با رای 98/4درصد در سال 2001 میلادی به تأیید مردم بحرین رسید. در این منشور، تأسیس پارلمان منتخب، تفکیک قوا، استقلال قوه قضائیه، حمایت از حقوق سیاسی زنان و آزادیهای مدنی وعده داده شده بود. شیعیان امیدوار شدند که در پرتو این اصلاحات به جایگاه مناسبی در ترکیب سیاسی این کشور دست یابند و منشور ملی آغازی بر پایان دوره محرومیت سیاسی آنها باشد. اما شرایط کاملا برعکس و سرکوبگریها علیه مردم بیشتر شد. پادشاه بحرین با مستمسک قرار دادن این اصلاحات و فریب دادن مردم، فشارهای خود به شیعیان را بیشتر کرد، به نحوی که علاوهبر محرومیتهای اداری، اقتصادی و اجتماعی و سیاستهای تبعیضآمیز علیه شیعیان، هیچگاه پستهای کلیدی مانند وزارت دفاع، دادگستری، خارجه و کشور نصیب شیعیان نشد. سهم شیعیان از پستهای عالی و میانی نیز به نسبت جمعیت ایشان اندک است. این در حالی است که آنان درصد بالایی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند.
در این شرایط مردم بحرین فریب اصلاحات ظاهری و دروغین و وعدههای توخالی آلخلیفه را نخوردند و دست به اعتراضات مدنی و مخالفت با این خاندان سرکوبگر زدند تا جایی که این حرکات اعتراضی فراگیر شد و تمام آحاد مردم از دانشجو و روحانی گرفته تا مردم عادی به خیابانها ریخته و یک صدا خواستار اصلاحات در کشور و دخالت در تعیین سرنوشت سیاسی خود شدند. مردم انقلابی بحرین از ابتدا خواستار سرنگونی حمد بن عیسی نبودند، اما به دلیل سرکوبگریها و جنایات روز افزون آلخلیفه خواستههای انقلابی مردم تغییر و خواهان سرنگونی پادشاه بحرین شدند. رژیم بحرین با استفاده از وارد کردن مزدورانی از کشورهای عربستان و پاکستان تلاش کرد تا این ملت را سرکوب و صدای انقلابیون را خاموش کند و در این راه از هیچ جنایتی فروگذار نکرد، مساجد و حسینیهها و نمادهای شیعیان را ویران کرد ، هزاران کارمند و دانشجو را اخراج کرده و تعداد زیادی را به زندانها انداخت و وحشیانهترین شکنجهها را در مورد آنان اعمال کرد. با این وجود، قادر به مهار انقلاب مردمی نشد و حضور مردم و مشارکت مردمی در این انقلاب روز به روز بیشتر شد به نحوی که همه مردم یکپارچه و همصدا خواستار تغییر رژیم بحرین شدند. پس از خشونتهای میدان لؤلؤ و سرکوب معترضان توسط رژیم آلخلیفه، تظاهرات و اعتراضات مردمی گستردهتر شد و بخش عمدهای از مردم به جمع انقلابیون پیوستند. همچنین در این شرایط نمایندگان وابسته به «جمعیت الوفاق» که بزرگترین جریان شیعی مخالف حکومت آلخلیفه میباشد، از پارلمان استعفا کردند. دیگر احزاب و جنبشهای بحرینی همچون الوفاء و جنبش الاحرار نیز به فعالیتهای اعتراضی خود علیه نظام آلخلیفه پرداختند.
نقش علما و روحانیون
آل خلیفه با نگاهی به دور و اطراف خود و بررسی اوضاع دیگر کشورها، به این نتیجه رسیده که تا به امروز هیچ انتفاضه مردمی بدون وجود رهبری هدایتکننده به سرمنزل مقصود نرسیده است به همین دلیل به نحو بیسابقهای علماء و روحانیون برجسته این کشور را هدف قرار داده است. این رژیم به خوبی میداند که مردم بحرین بدون داشتن افرادی که مسیر را به آنها نشان دهند، قادر به حفظ انسجام خود برای تداوم اعتراضات علیه آل خلیفه نیستند. از همین رو، در اقدامی کاملا تاکتیکی، به جای بازداشت دهها و صدها معترض، به بازداشت شماری از علماء روی آورده است. نکته قابل تأمل در سلسله اقدامات سرکوبگرانه آل خلیفه علیه علمای بحرینی این است که تمامی این افراد از حامیان سرسخت «شیخ عیسی قاسم» (روحانی برجسته شیعه) محسوب میشوند و کلیه فعالیتهای اعتراضی خود را تحت محوریت ایشان قرار دادهاند. رژیم آل خلیفه با دستگیری شمار زیادی از علمای برجسته بحرینی و احضار تعدادی دیگر تلاش میکند تا این پیام را به مخالفان خود برساند که نقشی برای علما و روحانیون شیعه در نظام حکومتی قائل نیست و نمیخواهد از حضور آنان در تصمیمگیریهای سیاسی استفاده کند و دستگیری ، سلب تابعیت و محاکمه شیخ عیسی قاسم دقیقا در راستای چنین هدفی صورت گرفته است. در واقع میتوان سلسله بازداشتهای روحانیون را در همین راستا تلقی کرد که آلخلیفه قصد دارد زمینه مناسب برای محاکمه این روحانی برجسته شیعی را فراهم آورد. در حال حاضر علمای بحرینی که هدایتکننده اعتراضات مردمی هستند، بزرگترین مانع بر سر راه آلخلیفه برای محاکمه شیخ عیسی محسوب میشوند.
بازداشت علمای برجسته بحرینی و احضار شمار زیادی از آنها توسط رژیم آل خلیفه در حالی اتفاق میافتد که این افراد تاکنون مرتکب هیچ اقدامی علیه امنیت ملی بحرین نشدهاند. رژیم آل خلیفه برخلاف ادعاهای دروغین خود، تا به امروز حتی یک فایل ویدیوئی از این افراد که در آن مردم را به افراطیگری و خشونت دعوت کرده باشند، منتشر نکرده است، چراکه اساسا چنین فایلی وجود خارجی ندارد. با این حال، اکثر اتهاماتی که توسط آل خلیفه متوجه علمای بحرینی شده است در تحریک مردم به انجام اقدامات خشونتآمیز خلاصه میشود؛ اتهاماتی که هیچگاه به اثبات نرسیدند و تنها با اهداف و اغراض سیاسی و برای سرکوب قیام ۶ ساله مردمی مطرح شده و میشوند.
در هر صورت، رژیم آل خلیفه در شرایط کنونی سیاست تشدید فشارها بر انقلابیون بحرینی را در پیش گرفته است و این، خود نشانگر عجز و ناتوانی این رژیم از سرکوب انقلابی است که حدود ۶ سال گذشته ظهور و بروز پیدا کرده است. اکنون آل خلیفه خود را در ایستگاه آخر میبیند و تلاش میکند تا آنچه را که نتوانسته در ۶ سال به آن پایان دهد، در چند ماه از بین ببرد و این، همان رویای خامی است که قبل از هر چیزی، این رژیم را به نابودی میکشاند.
عالیترین مرجع شیعه در بحرین
در حال حاضر شیخ عیسی قاسم عالیترین مرجع شیعه در بحرین و رهبر سیاسی، مذهبی مردم این کشور است. وی از برجستهترین علما و رهبران سیاسی بحرین است که در روستای «الدراز» از روستاهای اطراف منامه در پایتخت بحرین دیده به جهان گشوده و تحصیلات مقدماتی خود را در مدارس این روستا به پایان رسانده است. وی تحصیلات علوم دینی خود را در بحرین در دهه 1960 میلادی با حضور در محضر شیخ «علوی الغریفی» آغاز کرد و سپس راهی نجفاشرف شد تا به تحصیل علوم دینی و از جمله فقه در آن بپردازد. وی از جمله دانشآموختگان آیتالله شهید «سید محمدباقر صدر» است.
شیخ عیسی قاسم پس از دفاع مقدس، راهی ایران شد و از محضر اساتیدی مانند آیتالله فاضل لنکرانی و سید محمود شاهرودی استفاده کرد. سفر شیخ به ایران در شناسایی او به عنوان عالمی متدین و شجاع تاثیر بسیار داشت و رهبر معظم انقلاب با همین شناخت شیخ را به عنوان نماینده بحرین در مجمع جهانی اهل بیت برگزیدند. شیخ عیسی قاسم تا اواخر سال 1379 در ایران حضور داشت و سپس برای نقشآفرینی در تحولات بحرین به زادگاه خود بازگشت. با آغاز فعالیت برای تأسیس پارلمان بحرین که قصد داشت پس از شکلگیری کشور، کار تدوین قانونی اساسی بحرین را به انجام برساند، مردم بحرین از شیخ قاسم خواستند با بازگشت به این کشور خود را برای حضور در این پارلمان کاندیدا نماید و در عمل شیخ عیسی موفق شد با بالاترین رأی به پارلمان بحرین راه یابد و در کنار جریان اسلامگرای پارلمان، نقش مهمی در تدوین مواد و بندهای اسلامی در قانون اساسی بحرین ایفا کند.
با آغاز قیام مردمی بحرین در 14 فوریه ، شیخ عیسی قاسم، رهبری مردم این کشور را در هدایت اعتراضات مسالمتآمیزشان نسبت به ظلم و ستم آل خلیفه و مطالبه حقوق برحقشان از این خاندان ظالم بر عهده گرفت و هرگاه آل خلیفه با ترفند و توطئهای خواسته تا با فریب مردم و به بهانه انجام مذاکرات و گفت وگو با مخالفان آتش قیام آنها را فرو بنشاند، شیخ عیسی قاسم در کنار دیگر علمای این کشور با روشنگریهای خویش، ترفندهای آلخیلفه را نقش بر آب ساخته است. پادشاه بحرین نیزبه اقدامات خود علیه روحانیون ادامه داده و در همین رابطه، دادگاه وابسته به رژیم آل خلیفه طی حکمی، تابعیت شیخ عیسی قاسم را لغو و او را تحت پیگرد قانونی برای محاکمه قرار داد. آل خلیفه تلاش میکند تا ضمن جلوگیری از ظهور و بروز هرگونه تشنج، با برگزاری جلسات متعدد دادگاه و تعویق آنها، افکار عمومی را برای محاکمه نهایی شیخ عیسی قاسم آماده کند. رژیم آل خلیفه به خوبی میداند که محاکمه شیخ عیسی قاسم، صبر مردم بحرین را لبریز خواهد کرد و پاسخ آنها به این اقدام، دندانشکن خواهد بود. بر همین اساس، آل خلیفه تلاش میکند تا حتی الامکان جلسات محاکمه شیخ عیسی قاسم را به تعویق بیندازد تا بدین ترتیب ضمن عادیسازی مسئله محاکمه وی، افکار عمومی برای تحمل این اقدام، آماده شوند. با این وجود مردم انقلابی همچنان پرشور در صحنه حاضر هستند و طی ماههای اخیر حمایت بینظیری را از رهبر خود، شیخ عیسی قاسم به نمایش گذاشتهاند. آل خلیفه تلاش میکند تا در سایه سکوت نهادها و سازمانهای منطقهای و بینالمللی و همچنین سیاستهای تبعیض آمیز و سرکوبگرانه خود را به مردم بحرین تحمیل کند. چرا که گمان میکنند اگر فشارهای خود بر مردم و انقلابیون را تشدید کنند، آنها از پیگیری مطالبات مشروع و به حق خود دست خواهند کشید و به زندگی زیر یوغ ظلم و ستم آل خلیفه تن درخواهند داد.
این در حالی است که مردم بحرین به خوبی به حربه جدید رژیم آل خلیفه پی برده و همچنان به حمایتهای چشمگیر و بیدریغ خود از رهبر شیعیان، ادامه میدهند. تحصن مردم بحرین در منطقه «الدراز»، محل سکونت شیخ عیسی قاسم، از همان زمانی که ایشان سلب تابعیت شدند به تنهایی گواه بر این مدعا است. تحصن کنندگان همواره بر مخالفت با محاکمه ظالمانه عیسی قاسم و پایبندی به حق تعیین سرنوشت خود تاکید میکنند. بسیاری از تحلیلگران، توطئۀ آل خلیفه علیه شیخ عیسی قاسم را موجب لبریز شدن صبر مردم و احتمالاً روی آوردن آنها به مبارزه مسلحانه میدانند. این تحلیلگران معتقدند انقلاب بحرین با توجه به پیشینه و ریشههای تاریخی خود دیر یا زود به نتیجه میرسد و خاندان آل خلیفه مجبور خواهند شد قدرت را به مردم، یعنی صاحبان اصلی کشور بحرین، واگذار کنند.