جستاری در خصوص نسبت «شعر آیینی و انقلاب»
خیلی دور، خیلی نزدیک...!
رضا اسماعیلی
تدوین مانیفست «شعر انقلاب اسلامی»
این روزها در باره جریان «شعر انقلاب اسلامی» بحثهای زیادی مطرح میشود. برخی میپرسند که آیا این حرکت پس از چهار دهه به بلوغ رسیده و مکتب انحصاری و سبک خاص خودش را پیدا کرده است یا نه؟ از سوی دیگر برخی نیز - به هر علت - بر این باورند که برای صحبت کردن در خصوص «سبک شعر
انقلاب اسلامی» هنوز زود است. این اما و اگرها و بله و خیرها معنایش چیزی جز این نیست که اگر امروز در ارائه تعریفی دقیق و شفاف از شعر انقلاب اسلامی کوتاهی کنیم، به طور قطع در آینده دچار چالشهای جدی خواهیم شد و این جریان شعری همچنان در مظلومیت و مهجوریت باقی خواهد ماند.
امروز مهمترین نیاز جریان شعر انقلاب اسلامی، تدوین مانیفست و مرام نامه برای تثبیت و هویت بخشی به آن است. ما نیاز به ارائه تعریفی صحیح و کاربردی از این جریان شعری و همچنین «نقد و آسیبشناسی» آن - بخصوص در حوزه شعر دینی و آیینی - داریم. اگر این نیاز و ضرورت احساس نشود و مولفههای شعر انقلاب اسلامی مدون نگردد، بدون شک این جریان ادبی در احراز جایگاهی شایسته در جهان دچار چالش خواهد شد.
عدم صدور شناسنامه برای شعر انقلاب بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه، باعث تاراج این سرمایه و گنجینه عظیم معنوی توسط فرصتطلبانی خواهد شد که با این گونه ادبی هیچ نسبتی ندارند. این بیتعریفی در نهایت منجر به تحریف و استحاله این جریان شعری و مصادره به مطلوب کردن آن توسط دیگران خواهد شد .
به باور من زمان آن رسیده است که شاعران، پژوهشگران و ادبای عصر انقلاب به ارائه تعریفی کاربردی و شفاف از شعر انقلاب اسلامی بپردازند تا این مولود مبارک که امروز دوران میانسالی خود را پشت سر میگذارد، بتواند با مکاتب ادبی جهان به تعامل و گفتمان سازنده بپردازد. لازمه این کار نیز معرفی مولفههای سبکی (ساختاری و مضمونی) این جریان و نظریهپردازی در باره آن است. اگر به این اتفاق دست پیدا کنیم بدون شک دیگر امکان دستاندازی دیگران بر این جریان نیست و میتوان به تثبیت شعر انقلاب فکر کرد و حتی از بانیان دیگر مکاتب ادبی و طرفدارانشان نیز خواست تا به شکلی جدی به این پدیده توجه کنند. با ارائه یک تعریف دقیق علمی، زمینه برای باروری و بالندگی بیشتر شعر انقلاب فراهم میشود و راه برای ترجمه و معرفی آن به علاقهمندان شعر و ادبیات در سراسر جهان هموار میگردد.
نسبت «شعر انقلاب» و «شعر آیینی»
شعر شاعران نسل اول ودوم انقلاب که در فضای انقلاب و سالهای دفاع مقدس بالیده بودند، هر چند پیشانینوشت
«شعر آیینی» را نداشت، ولی به معنای واقعی کلمه- هم در صورت و هم در سیرت - شعر آیینی بود. ولی بسیاری از شعرها که این روزها عنوان شعر آیینی را بر پیشانی خود دارند، به خاطر کژتابیهای مضمونی و اعتقادی، نه تنها شعر آیینی نیستند، بلکه به نوعی در مسیری مخالف با روح دین و آیین حرکت میکنند!
وجه تمایز شاعران نسل اول و دوم انقلاب با بعضی از شاعران نسل امروز در کیفیت سلوک دینی آنان است. شاعران نسل اول و دوم انقلاب در دامان انقلاب، دفاع مقدس و حماسه متولد شده بودند و به خاطر درک حضور انقلابیون اصیلی چون حضرت امام و شاگردی در مکتب انسانساز اسلاماندیشان فرهیختهای چون استاد مطهریها، طالقانیها، بهشتیها، مفتحها، جلال آل احمدها و ... از صورت دین به سیرت دین راه یافته و حقیقت محمدی(ص) را دریافته بودند. در سینه آنان محبت اهل بیت (علیهمالسلام) بالی برای پریدن به ملکوت معرفت دینی بود.
نسلهای اول و دوم انقلاب امام حسین(ع) و یارانش را در جبهههای جنگ و جهاد از نزدیک میدیدند و نفس میکشیدند. به همین خاطر تصویر آنان از حسین، کربلا و عاشورا تصویری واقعی و نزدیک به حقیقت بود. تصویری قابل انطباق با «ما رایت الا جمیلا».
شاعران دوران دفاع مقدس هم نفس، همسنگر و همرکاب
امام حسین(ع) بودند و از کربلا و عاشورا جز حماسه و زیبایی چیزی نمیدیدند. ولی بعضی از شاعران نسل امروز حضرت اباعبدالله(ع) را از دور میبینند، یعنی بر اساس گفتهها و شنیدههای غیرمستندی که با روح حماسه حسینی و عاشورا در تضاد و تقابلی آشکار است.
توقف در منزل «محبت»
به غالیگری و شرک ختم میشود
با واکاوی روایات و احادیث اسلامی درمییابیم که ریشه بسیاری از تحریفات شعر عاشورایی این است که ما در منزل «محبت» متوقف ماندهایم و گامی در مسیر صعود به ملکوت معرفت و حکمت دینی برنداشتهایم. این حرف، حرف نگارنده این سطور نیست که گروهی در مخالفت با آن پای بر زمین بکوبند و با ابرام و اصرار تمام بگویند: «نه برادر! اشتباه فکر میکنی، توقف در منزل محبت آسیب نیست»، این حرف، حرف قرآن و معصومین(علیهمالسلام) است. توقف در منزل محبتِ محض از آن جهت آسیبزاست که به «غالیگری» و شرک ختم میشود، که یک «مُنکر» بزرگ است. چنانکه در آیه (30) سوره توبه میخوانیم:
«وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ.»
«و یهود گفتند: عُزَیر پسر خداست و نصاری گفتند: مسیح پسر خداست! این سخنی است که تنها بر زبان میرانند و با گفتار و کیش کافران مشرک پیشین نزدیکی و مشابهت دارند، خدا آنها را هلاک و نابود کند! آنان را (از حق) به کجا میگردانند؟!»
حضرت امام سجاد(ع) نیز در حدیثی به «ابوخالد کابلی» - از رجال شیعی سده اول هجری و معاصر امام سجاد – در تفسیر این آیه میفرمایند:
«یهود و نصاری، به خاطر حُب مُفرطی که به عزیر و مسیح (علیهمالسلام) داشتند آن دو را فرزندان خدا دانستند. جمعی از شیعیان ما نیز در حدی ما را دوست خواهند داشت که در باره ما چیزی که یهود در باره عزیر و نصاری در باره عیسی گفتند، خواهند گفت. نه آنان از مایند و نه ما از آنانیم.»
(طوسی، محمد بن حسن، الامالی، انتشارات دارالثقافه، قم، 1314 ق/ اختیار معرفهالرجال، ج1، ص 336.)
چنانکه میبینید طبق نص صریح آیات قرآنی و روایات دینی، «محبت» بدون «معرفت» آسیبزاست. دیگر این که «معرفت حسینی» عمود خیمه «محبت حسینی» است و بدون شناخت و معرفت عمیق و اصیل دینی نمیتوان در این مسیر گام برداشت. به خاطر همین نقیصه است که قافله شعر آیینی ما- بخصوص شعر عاشورایی - از صراط مستقیم حق نگاری و حقیقتاندیشی دور افتاده است و از جان و جهان بعضی از شعرهای آیینی امروز ما بوی کفر و شرک به مشام میرسد! و رفته رفته شعر آیینی ما دارد به شعری صرفا «توصیفی و احساسی» تبدیل میشود. شعری که به تاوان غفلت از معرفت دینی از قاف کمال مضامین رهاییبخش و انسانسازی چون اشعار زیر سقوط میکند:
1
تو مرگ را به سخره گرفتی کجا رواست
تا نام تو خلاصه شود در عزا فقط؟
خون بود و داغ بود و عطش بود و ناله بود
اما نبود این همه ماجرا فقط...
2
همین پیام سواران ظهر عاشوراست
که: مرگ شایدمان گر پیاده باید مرد
پیام سرخ شهیدان کربلا این است
که: در مصاف ستم ایستاده باید مرد!
(محمدعلی مجاهدی)
3
رسم آزادي و پيكار حقيقتجويي
همهجا صفحه تابنده آيين تو بود
آنچه بر ملت اسلام، حياتي بخشيد
جنبش عاطفه و نهضت خونين تو بود
تا ز خون تو جهاني شود از بند آزاد
بر سرِ ايده انسانيِ خود جان دادي
در ره كعبه حقجويي و مردي و شرف
آفرين بر تو كه هفتاد و دو قربان دادي
آنكه از مكتب آزادگيات درس آموخت
پيش آمال ستمگر ز چه تسليم شود؟
زور و سرمايه دشمن نفريبد او را
كه اسير ستم مردم دژخيم شود
(محمدرضا شفیعی کدکنی)
«تجلیل عاشورا»، به جای «تحلیل عاشورا»
این واقعیتی غیرقابل انکار است که بعضی از شعرهای آیینی این روز و روزگار مضامین سست و غیرارجمندی دارند، مضامینی که به تحریف، خرافه و گزافه آلوده است، و به نوعی وهن خاندان رسالت محسوب میشود، ریشه این آفت نیز چیزی جز این نیست که امروز ما به جای پرداختن به «تحلیل عاشورا» بیشتر به «تجلیل» آن مشغولیم. برای پی بردن به درستی این ادعا کافی است به بازخوانی مجموعه اشعاری بپردازیم که «پیشانی نوشت» آیینی دارند، ولی سرشت و سرنوشت آیینی، نه! «موضوع» آیینی دارند، ولی «موضع آیینی»، نه!
این فاجعه زمانی اتفاق میافتد که ما بیبهره از دانش و بینش دینی در مسیر محبت اهل بیت گام برداریم. امام صادق(ع) در مورد کسانی که بدون دانش و بینش اصیل دینی سنگ محبت خاندان رسالت را به سینه میزنند چنین میگوید: «اَلْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَهًْ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ اَلطَّرِيقِ لاَ يَزِيدُهُ سُرْعَهًْ اَلسَّيْرِ إِلاَّ بُعْداً» ، کسى که بدون بینش و بصیرت عمل کند، همچون کسى است که در بیراهه رود، چنین کسى هر چه تندتر رود، از راه دورتر مىافتد.
(اصول کافی ، ترجمه کمرهای، جلد 1، ص 125)
مولیالموحدین، امام علی(ع) نیز میفرماید: «المتعبّد على غیر فقهٍ کحمار الطّاحونه؛ یدور و لا یبرح» کسى که بدون فهم و شناخت عبادت کند، مانند خر آسیاست که پیوسته مىچرخد.
(سفینهًْالبحار، شیخ عباس قمی، ج 2، ص 114.)
شعر انقلاب و دفاع مقدس، شعر اصیل آیینی ماست
از این منظر و به خاطر برخورداری از جوهر اندیشه، حکمت و معرفت دینی، سخت بر این باورم که شعر اصیل دینی و آیینی ما شعر انقلاب، دفاع مقدس و پایداری است. شعری که از رسالت و اصالت برخوردار است و تا حدود بسیاری از آسیب ها و انحرافات شعرهای آیینی امروز ما به دور است. امید آن که استادان و پیشکسوتان عرصه شعر دینی و آیینی ما با تامل در این دقیقه، و برای هدایت قافله شعر آیینی به مسیر اصلی- پیش از آن که این قافله سر از ترکستان درآورد- چارهای بیاندیشند- اینچنین باد.