kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۹۴۲۳
تاریخ انتشار : ۰۲ آذر ۱۳۹۶ - ۰۰:۰۷
نقش محوری جمهوری اسلامی در پیروزی‌های جبهه مقاومت

پایان داعش زهر چشم ایران از آمریکا


هدیه آقاپور

امروز دیگر اثبات جنایتکار بودن آمریکا، رژیم جعلی صهیونیستی، انگلیس و عربستان لازم نیست بلکه تنها مرور عملکرد آنها می‌تواند از بی‌راهه رفتن‌ها جلوگیری کند و همدستی این کشورها با جنایتکاران داعش و دیگر تروریست‌ها نیز امری بدیهی و مبرهن است.
«امنیت ملی» در تعریف توانایی یک ملت برای حفاظت از ارزش‌های حیاتی داخلی در مقابل تهدیدات خارجی و اینکه کشورها چگونه سیاست‌ها و تصمیمات لازم را برای حمایت از ارزش‌های داخلی در مقابل تهدیدات خارجی، اتخاذ می‌کنند، تعریف می‌شود.
در دیدگاه اسلامی، می‌بایست امنیت ملی را در سایه اقتدار، استقلال، دانایی و توانایی، ارتباطات قوی و سازنده امت اسلامی در کلیه ابعاد و زوایا و ایستادگی در برابر یورش و توطئه و تهدید دشمن و بیگانگان و بیگانه پرستان و نفوذ ایادی شیطانی آنان پیگیری کرد.
 تامین امنیت ملی، تنها به مقابله با تهدیدات نظامی نیست بلکه حفظ ارزش‌ها، مواضع، رعایت خطوط قرمزدر عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، روانی، رسانه‌ای و... است.
اصل نفی و ظلم و حمایت از مظلوم
مروری بر خط‌ها قرمزها در عرصه سیاست خارجی می‌تواند تعریف روشنتری از مواضع و امنیت ملی جمهوری اسلامی نشان دهد.
با توجه به اين مسئله مهم كه بخش اعظمی از سياست خارجی جمهوري اسلامي ايران با آرمان‌های اسلامی و مفاهيم مكتبی آميخته شده است، امام خمينی(ره) به منزله بنيانگذار و رهبر اولیه اين حكومت، مبانی نظري و اصول خاصي را برای سياست خارجی آن ارايه می‌نمايند.
اصول سیاست خارجی از دیدگاه امام خمینی عبارتند از؛ اصل صدور انقلاب، اصل نفی سبيل، دفاع از كيان اسلام و مسلمانان، اصل احترام متقابل و عدم دخالت در امور يكديگر، اصل نفی ظلم و حمايت از مظلوم، اصل نه شرقی ـ نه غربی واصول دفاع از کیان اسلام و مسلمانان و اصل نفی ظلم و حمایت از مظلوم می‌باشد.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان داخلی و خصوصا خارجی، تحولات و انقلاب‌های شکل گرفته در کشورهایی چون تونس، لیبی، یمن و به ویژه مصر متأثر از انقلاب اسلامی ایران بوده است.
 در ابتدای تحولات منطقه روزنامه آمریکایی «واشنگتن تایمز» نوشت: خمینی(ره) همچنان در حال سرکوب قدرت آمریکاست و جنبش‌ها و قیام‌های زنجیره‌ای همان‌گونه که به شدت به نفوذ آمریکا آسیب زده است، نفس‌های اسرائیل را نیز به شماره انداخته است؛ این روزها، موضوع پیش روی را کشاکش دو هژمونی و نبرد گفتمانی میان ایران اسلامی و ایالات متحده می‌دانند.
از آمریکای خونخوار
 تا آل‌سعود کودک‌کش
با ورق زدن دفاتر جنایات جنایتکاران جهان نام برخی کشورها سر فصل‌های اصلی را تشکیل می‌دهد از جمله ایالات متحده، رژیم کودک‌کش صهیونیستی، انگلیس یا همان روباه پیر اروپا و متحدان اروپایی، عربستان و مرتجع عرب و..که سیاست‌ها و رفتارهای آنان کامل خطوط قرمزی را برای دیگر کشورهای واقع بین و آزاده ترسیم می‌کند تا نسبت به رفتار استکباری آنان مواضع قاطعانه اتخاذ کنند.
جنایت‌های آمریکا و رژیم جعلی صهیونیستی آنقدر زیاد است که در قالب یک گزارش نمی‌توان آنها را بر شمرد چرا که علاوه‌ برظلم به ایران آنها در حق ملت‌های دیگر نیز ظلم‌های بسیاری را روا داشتند که بارها به آن پرداخته شده است.
تحریم‌های ظالمانه علیه ملت شریف کشورمان، و تلاش‌های بی‌وقفه در جنگ نرم با ایران و آفرینش و هدایت جریان‌های تروریستی منطقه غرب آسیا و جنگ‌های نیابتی گوشه‌ای از کینه توزی‌ها و جنایت‌های این کشور است که موضعی غیر از اعلام برائت نمی‌طلبد.
رژیم کودک کش صهیونیستی که موجودیتش از ابتدا با غصب و خونریزی شکل گرفته و سنگ بنای رژیمش استخوان‌های خرد شده مردم مظلوم فلسطین است در ماجرای هدایت و حمایت از تروریست‌ها و دشمنی با جمهوری اسلامی ایران دوشادوش آمریکا قدم بر می‌دارد و محال است در هر نقطه از جهان جنایتی رخ داده و خون مظلومی ریخته شود اما در پشت پرده و زد و بندهای کثیف سیاسی تل‌آویو حضور نداشته باشد.
عربستان سعودی و کشورهای مرتجع عرب نیز آنچنان راه غلامی استکبار را در پیش گرفتند که می‌بینیم عنوان مادرخواندگی تروریست‌ها را از آمریکا به ارث برده و کودک کشی را از رژیم صهیونیستی! و چنان در عرصه ریختن خون بی‌گناهان به واسطه جنگ با یمن، حمایت لجستیکی و استراتژیک از تروریست‌ها، دخالت در امور دیگر کشورها و... قدم بر می‌دارد که خادم الحرمینی بودن دیگر در شان و حد و اندازه آنها نیست.
آنچه شرح داده شد شاید قطره‌ای از دریای جنایت‌های این مستکبرین است که بلاشک و بی‌تردید آنها را در طرف ظالمان قرار می‌دهد و بر دوش جمهوری اسلامی ایران تکلیف حمایت از مظلوم را می‌گذارد و موضع کشورمان را نسبت به آنها مشخص می‌کند.
شکست تئوریسین‌ها
و دکترین آمریکا در منطقه
با تمامی این اوصاف ورق روزگار چندان به نفع این جنایتکاران رقم نمی‌خورد. به عنوان مثال ایالات متحده آمریکا که تئوریسین‌ها و دکترین بی‌شمارش در تلاش است تا ساختار شرق آسیا را تغییر داده و ایران را منزوی کند با شکست‌های پی‌در‌پی مواجه شده است و با پایان همیشگی داعش این شکست کاملا محسوس بوده است.
 حسن هانی زاده کارشناس سیاست خارجی با تحلیل سیاست‌های آمریکا در منطقه در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان می‌گوید: «در واقع استراتژی جدید آمریکا مبتنی بر دکترین هنری کسینجر، وزیر خارجه اسبق آمریکا قرار دارد که این دکترین قائل بر آن است که اسرائیل باید بر 70 درصد از منطقه غرب آسیا تسلط کامل داشته باشد و هیچ کشوری در منطقه نتواند در برابر آنها ایستادگی کند.»
وی ادامه می‌دهد: «آمریکا معتقد است که کلید طلایی خاورمیانه باید در دست نایب شیطان بزرگ باشد که به نیابت از آنها مدیریت خاورمیانه را به عهده بگیرد به همین دلیل از 7 سال گذشته و از زمان وقوع بحران سوریه، داعش و گروهک‌های تروریستی را با کمک رژیم صهیونیستی ایجاد کرد که رژیم صهیونیستی در آموزش آنها به کمک اردن اقدامات لازم را انجام داد، عربستان سعودی نیز در 7 سال گذشته 40 میلیارد دلار کمک مالی به این تروریست‌ها کرد.»
این کارشناس سیاست خارجی تصریح می‌کند: «هدف آنها ساختن خاورمیانه جدید و از بین بردن مقاومت، حزب‌الله و کاهش نفوذ جمهوری اسلامی ایران بود.»
هانی زاده تاکید می‌کند: «با همه این احوال با توجه به هوشمندی محور مقاومت و حضور فعال و نقش بازدارنده جمهوری اسلامی ایران موجب شد طرح تغییر شطرنج سیاسی منطقه خنثی شود و آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی با شکست مواجه شدند.»
وی اضافه می‌کند: «در حال حاضر تلاش برای محکوم کردن ایران در شورای امنیت، استعفای سعدالحریری و تلاش برای خلع سلاح حزب‌الله لبنان بخشی از سناریوی مشترک آمریکایی، صهیونیستی و عربستان است که با شکست گروهک‌های تروریستی در منطقه نشان می‌دهد که آنها در اجرای طرح کسینجر با شکست بزرگی مواجه شده‌اند.»
عربستان تکمیل‌کننده پازل آمریکایی
یک پای تکمیل‌کننده پازل آمریکایی صهیونیستی در منطقه همواره عربستان سعودی است که تمایل بسیاری دارد به عنوان قدرت منطقه‌ای نقش مهمی را در غرب آسیا ایفا کند، اما همچنان با شکست روبرو می‌شود.
 «حسین کنعانی مقدم» کارشناس سیاست خارجی در این باره به گزارشگر کیهان می‌گوید: «عربستان سعودی متاسفانه در منطقه تبدیل به یک پایگاه نظامی و اجرا‌کننده سیاست‌های نیابتی برای آمریکا شده است.»
وی ادامه می‌دهد: «قاعدتا تا زمانی که سعودی‌ها به دنبال این هستند که رئیس‌منطقه باشند تنش‌ها همچنان ادامه خواهد داشت اما باید این نکته را در نظر بگیریم که خونریزی‌های آنان در یمن، سوریه، بحرین و عراق عملا باعث خواهد شد که در مناسبات بین‌المللی جایگاهی نداشته باشند.»
کنعانی مقدم تاکید می‌کند: «اینکه آنان جمهوری اسلامی را تهدید کرده و اگر در صدد عملیاتی کردن آن برآیند به مثابه با دم شیر بازی کردن است که تاوان سنگین آن را آل‌سعود خواهد داد.»
کارشناس سیاست خارجی تصریح می‌کند: «مفهوم «امنیت ملی» دیگر منحصر به درون کشور نیست بلکه منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای شده است و هنگامی که صحبت از امنیت جمهوری اسلامی می‌کنیم قطعاً در عمق استراتژیک حیطه پیرامونی آن هم برای ما مهم است، یعنی اگر در عراق، یمن یا سوریه ما شاهد مداخله‌گری عربستان و آمریکا هستیم امنیت ملی دیگر کشورها و ایران نیز به خطر خواهد افتاد.»
وی خاطرنشان می‌کند: «مداخله‌گری‌های آمریکا در خلیج‌فارس و جنگ نیابتی سعودی‌ها در یمن امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و دیگر کشورها را به خطر می‌اندازد.»
پایان داعش ضرب شست به استکبار
پایان حکومت خود خوانده داعش در منطقه بدون شک زهر چشم ایران از استکبار جهانی بود.
رحمانی استاد دانشگاه و متخصص در مباحث استراتژیک در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان می‌گوید: «هر کشوری که به آن تجاوز شده باشد این حق را دارد که از خود دفاع کند. به عنوان مثال ائتلاف سعودی در جنایاتی که علیه ملت مظلوم یمن اتفاق می‌افتد سهیم و شریک و همه آنها جنایتکار جنگی هستند و این حق یمنی‌ها است که از خودشان دفاع کنند.»
وی ادامه می‌دهد: «جمهوری اسلامی ایران حامی ملت‌های مظلوم یمن، عراق، سوریه، فلسطین و... است که تحت ستم رژیم جنایتکار آمریکا له می‌شوند و این مسلک انقلابی نه تنها در ایران بلکه در دنیا نیز طرفداران بسیار دارد، امروزمردم یمن در بدترین شرایط هستند و در محاصره شدید ائتلاف سعودی قرار دارند و ائتلاف سعودی میلیاردها دلار پول خرج می‌کنند تا بمب بر سر مردم یمن بریزند، بنابراین وظیفه ما و دیگر کشورها است تا صدای این مظلومان را به گوش جهانیان برسانیم.»
رحمانی می‌افزاید: «در حالی که ایران، آمریکا و اسرائیل را «تهدید امنیتی» تلقی می‌کند، متاسفانه بسیاری کشورهای منطقه غرب آسیا، امنیت خود را در وابستگی و هماهنگی با آمریکا تعریف می‌کنند که همین امر بی‌ثباتی در منطقه را به همراه می‌آورد.»
وی تاکید می‌کند: «بین ایران و آمریکا تضاد ذاتی وجود دارد و آن ماهیت نظام سیاسی در ایران، اهداف این نظام سیاسی در منطقه غرب آسیا، و جهت‌گیری‌های کلی که جمهوری اسلامی ایران در پی آن بوده است؛ همه نشان می‌دهد که ایران اسلامی نفوذ فراوانی در منطقه دارد و نمونه بارز آن شکست داعش با محوریت و مدیریت و فرماندهی ایران به پایان راه خود رسید.»
این استاد داشگاه تصریح می‌کند: «بیداری اسلامی به عنوان واقعیتی انکار ناپذیر در جهان معاصر موجب بر هم زدن توازن قدرت در منطقه شده و سقوط حکومت‌های فاسد و غیرمردمی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا موجب افزایش نفوذ و قدرت ایران و محبوبیت الگوی سیاسی جمهوری اسلامی در منطقه شده است که نقش رسانه‌ها را در این بین نباید نادیده گرفت.»
رحمانی اضافه می‌کند: «بیداری اسلامی منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا تاثیرات مهمی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه‌ای داشته است که گسترش مردم‌سالاری اسلامی، انزوای سیاسی بیشتر رژیم صهیونیستی، بر هم خوردن توازن قدرت در منطقه، شکست تابوی اسلام هراسی و ایران هراسی، از جمله این تأثیرات است که رسانه‌ها با بازتاب واقعیات منطقه و تلاش در این جهات رسالت مهمی را به گردن دارند.»