اهمیت و ضرورت مطالعه تاریخ و عبرتآموزی از رویدادهای تاریخی -بخش پایانی
درسآموزی و بالندگی اندیشه با مطالعه تاریخی
✍ گالیا توانگر
من واقعا به شما برادران و خواهران عزیز توصیه میکنم که با تاریخ آشنا شوید. تاریخ درس است؛ از تاریخ بسیار درسها میشود آموخت و بسیار تجربهها میشود به دست آورد. عدّهای سعی میکنند حوادث روزگار ما را یک حوادث استثنایی - که به هیچ وجه از تاریخ قابل استفاده نیست - وانمود کنند. این غلط است. رنگهای زندگی عوض میشود، روشهای زندگی عوض میشود؛ اما پایههای اصلی زندگی بشر و جبههبندیهای اصلی بشر، تغییری پیدا نمیکند.
(بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان در مصلّای بزرگ تهران، 1/2/79)
عرض کردم، متاسفانه تاریخ معاصر کمتر مورد توجه جامعه کتابخوان ما قرار میگیرد؛ بخوانید ببینید در هند چه گذشت از استعمار، در برمه چه گذشت، در منطقه آفریقا چه گذشت، در آمریکای لاتین چه گذشت، در الجزایر و تونس و مانند اینها بهوسیله همین فرانسه ظاهرالصّلاحِ منظّمِ مرتّبِ مؤدّب چه گذشت و استعمار چه کرد با اینها.
(بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رؤسای دانشگاهها، مراکز و مؤسسات آموزش عالی، 20/8/94)
تاریخ بشر سرگذشت خانواده بسیار بزرگی است که «جامعه شهری» نامیده میشود. ما در تاریخ با زندگی مردمی آشنا میشویم که در دورانهای مختلف با عقاید و آداب و رسوم گوناگونی زندگی میکردهاند و هرکدام یادگارهایی از خوبی و بدی، آبادانی و ویرانی باقی گذاشتهاند.
تاریخ سرگذشت انسانهای گذشته و شرح چگونگی زندگی، حکومت، اعتقادات و دیگر چیزهای مربوط به آنها است. مطالعه تاریخ ما را به گذشته باز میگرداند تا کارهای مردمی را که از این جهان رفتهاند، ببینیم و سخن کسانی را که امروز خاموشند، بشنویم و از آنها درس عبرت بیاموزیم.
همچنین با مطالعه تاریخ میتوانیم علتهای پیشرفت و سعادت مردان و زنان بزرگ نظیر دانشمندان و هنرمندان را دریابیم. با مطالعه زندگی مردمان گذشته در مییابیم که هیچگاه مردمی شکست نمیخورند مگر زمانی که تفرقه، فساد و گناه در میانشان رواج یابد. هیچ طالعی بر مردم مسلط نمیشود، مگر آنکه مردم از تشویق یکدیگر به خوبی و منع یکدیگر از بدی دست بردارند و در مییابیم که هیچ فرد و جامعهای به سعادت و رستگاری نمیرسد، مگر با کار و کوشش، ایمان به خدا، ایثار و گذشت.
فایده تاریخ تنها شرح حوادث نیست
نوع و کیفیت رابطه یک ملت با مقوله تاریخ یکی از اساسیترین موضوعات در شناخت جهانمعنایی و هویت حقیقی آن ملت است. منظور از تاریخی که از آن صحبت میکنیم، تاریخ به مفهوم علمی آن است و وقتی از رابطه یک ملت با تاریخ سخن میگوییم، مرادمان وجود نوعی اشراف به وقایع گذشته برای بیدار نگهداشتن خودآگاه جمعی یک ملت است. تاریخ در دو صورت میتواند نقش کاملا منفی را ایفا کند، نخست وقتی که تفاوت تاریخ به عنوان وقایع مستند گذشته با مجموعهای از اسطورهها و تخیلات مشخص و تفکیک نشود و دوم، وقتی که یک واقعه تاریخی مستمسک یا گریزگاهی برای اعلام نارضایتی از رویدادی در زمان حال شود.
فهیمه رستمیان دانشجوی رشته تاریخ برایمان درباره فواید مطالعه تاریخ میگوید: «مطالعه تاریخ ما را به گذشته باز میگرداند تا کارهای مردمی که از این جهان رفتهاند را ببینیم و سخن کسانی را که امروز خاموشند بشنویم و از آنها درس عبرت بیاموزیم. با مطالعه تاریخ علتهای پیشرفت و سعادت مردان و زنان بزرگ نظیر دانشمندان و هنرمندان را متوجه میشویم، با علل شکست و پیروزی ملتها و اقوام آشنا شده و از آنها درس عبرت میگیریم.»
وی ادامه میدهد: «مورخان یعنی کسانی که درباره زندگی گذشته انسان مطالعه میکنند، تاکنون به دانستنیهای بسیاری درباره زندگی گذشته انسان دست یافتهاند. آنان فهمیدهاند که در مطالعه تاریخ باید به وضع زندگی اجتماعی و تغییرات جامعه انسانی بیشتر توجه داشته باشند، زیرا آشنایی با زندگی اجتماعی انسان در طول تاریخ، شناخت بهتر و بیشتر جامعه کنونی را ممکن میسازد.»
از این کارشناس تاریخ سؤال میکنم: «در مطالعه تاریخ چه چیزی بیشتر اهمیت دارد؟» وی پاسخ میدهد: «یافتن علتهای اساسی حوادث بزرگ، پیدا کردن پاسخهای قانعکننده برای پرسشهای گوناگون، تفکر و یافتن پاسخ برای سؤالهایی چون: چرا جنگهای کوچک و بزرگ اتفاق افتاده است؟ علم و دانش امروز چگونه حاصل شده است؟ آداب و رسوم هر جامعه چگونه شکل گرفته است؟ پاسخ چنین پرسشهایی را میتوانیم با مطالعه تاریخ و تفکر در آن بیابیم. بنابراین مطالعه تاریخ، فقط به معنای حفظ نام افراد و شرح حوادث نیست.»
درس شیرین تاریخ!
بسیاری از موضوعات تاریخی را میتوان با تکیه بر قوه تجسم و تحلیل آن در ذهنتان مجسم کنید. این کار به شما کمک میکند که مطالب و جزئیات تاریخی در ذهنتان ماندگار شود.
منیره خسروی یک دبیر تاریخ برایمان توضیح میدهد: «مثلا میتوانید لشکرکشی تیمور به هند و عثمانی را در قالب دو گروهی تصور کنید که یک طرف آن فیلسواران هندی یا زنبورکداران عثمانی (عثمانیها اولین توپخانههای خود را برای شلیک و حمل سریع و آسان آن بر پشت شترها میبستند که از آن به زنبورک نام برده میشد.) قرار دادند و در سوی دیگر گروه اسب سوار و زبده تیمور با تدبیر و حیلههای جنگی کار آمد او قرار دارند. تکیه بر قوه تجسم ازدیگر سو به شما این امکان را میدهد که نسبت به سایر پدیدهها، خصوصا پدیدههای طبیعی نیز دیدی متفاوت و تجسمگرایانه داشته باشید و مصداق همان تعبیری شود که سهراب سپهری میگفت؛ چشمها را باید شست/جور دیگر باید دید، و این دقیقاً همان دیدگاهی است که ما از آن به دیدگاه تاریخی یاد میکنیم.»
وی ادامه میدهد: «از فواید دیگر ایجاد این نگرش در ذهن، یافتن ذهنی خلاق در خصوص مسائل زندگی و نیز وقایع تاریخی است و ورود به این عرصه دقیقا زندگی آینده را برایمان پرمعنیتر خواهد کرد. مگر نه این است که زندگی از میان صدها تعریفی که بر آن مرتبط میباشد، یکی هم این است: زیبا نگریستن به آنچه هست (واقعیت)، برای رسیدن به آنچه باید باشد (حقیقت).»
این دبیر تاریخ در تکمیل صحبتهایش میگوید: «از دیگر سو تجسم و تقلیل باعث میگردد عرصههای جدیدی از معرفتشناسی و زیباشناسی پدیدهها در فرد ایجاد شود. به خاطر داشته باشید که حفظ کردن یک سری وقایع تاریخی هیچ هنری نیست و جذابیت چندانی ندارد، اما اگر به دلایل و ریشههای پدید آمدن هر اتفاق تاریخی، چگونگی شکلگیری آن و نتیجه آن پی ببریم و بدانیم که از این واقعه تاریخ چه درسی میتوان گرفت؟ در این صورت درس تاریخ و مطالعه تاریخ برایمان جالب خواهد شد.»
چطور واقعیت تاریخ را از اسطوره
و افسانه بازشناسیم؟
تاریخ واژهای است كه به دانش و اطلاعات درباره گذشته اشاره دارد. تاریخ دانش گذشتگان یا حقایقی درباره گذشته است. تاریخ میتواند هر دو این مقولهها را در بر بگیرد به شرط اینكه رویكرد ما به آن تعریف شده باشد. تاریخ هم دانش گذشتگان است و هم دانشی درباره گذشته. دانش گذشتگان به این دلیل كه زندگی نیاكان ما همچون امروز براساس باورها و دانش رایج زمان بوده است و هنگامی كه به این دانش دست یافتیم به دانشی درباره گذشته تبدیل میشود و شاید بتوان گفت كه مطالعه تاریخ بخشی از بشریت است. امروزه تاریخ به عنوان شاخهای از علوم اجتماعی در نظر گرفته میشود، به خصوص موقعی كه تأكید و مطالعه روی مبحث كرونولوژی باشد.
حسن فراهانی پژوهشگر تاریخ درباره علم کرونولوژی توضیح میدهد: «اهميت مقوله زمان و فهم منتظم حوادث از همان دورههاي نخستين تكوين تاريخنگاري، مورخان را بر آن داشت تا در گزارش رخدادها و وقايع ترتيب و توالي زماني را مد نظر داشته باشند. آنان به خوبي واقف بودند كه تنها رعايت ترتيب و توالي رخدادهاست كه به تاريخ هويت داده و ميتواند تاريخ را به عنوان يك شاخه از علم معرفي نمايد و آن را از اسطوره و افسانه متمايز نمايد.»
اما اولین فردی که بین تاریخ و علوم اجتماعی پیوند برقرار کرد، ابن خلدون فیلسوف مسلمان بود.
سمیه آشتیانی کارشناس تاریخ توضیح میدهد: «این اندیشمند مسلمان با رویکردی کاملا علمی، تاریخ را در معنای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در نظر داشته و به خصوص به اصل دگرگونی و تغییر در سیر تحول تاریخ اعتقاد داشت. شاهکار ابن خلدون «مقدمه» این را میرساند که وی فراتر از جامعهشناسی، رهیافتی وسیعتر و عملیتر در مطالعه تاریخ را در پیش گرفت. در واقع درک بین رشتهای نسبت به موضوعات تاریخ داشت. اولین مورخ پیش از دوران جدید غرب از دانشی با عنوان علم عمران (همانا تلقی او از تاریخ و جامعهشناسی) بود، سخن گفت. وی رشد عقلی ملل را موجبات ظهور تمدن میداند و ظهور و سقوط تمدنها را علتیابی کرده و بررسی میکند. ابن خلدون در زمینه علوم اجتماعی و خاصه تاریخ تا به آن حد بالاست که هامر پورگشتال اتریشی با عنوان منتسکیوی عرب از وی یاد میکند.»
تاریخ راهی برای شناخت
سیمای مطلوب جهان فردا
بیشتر مردم درس تاریخ را شرح وقایع گذشته میدانند با این برداشت تاریخ به صورت درسی زاید و حدیثی بر مردگان جلوهگر میشود. گاه به طعنه نیز میگویند تاریخ مربوط به گذشتههاست. بهتر است از مسائل امروز سخن بگوییم. تاریخ تنها شرح حوادث گذشته نیست، بلکه تاریخ علمی است برای توجیه هستی و رویدادهای امروز در راستای شناخت سیمای مطلوب جهان فردا.
درست است که در بررسیهای تاریخی سر و کارمان با گذشته است، اما این بدان منظور نیست که گذشته را تنها در قالب گذشته بشناسیم. پیجویی درباره علل موجودیتهای کنونی گاه ما را به زمانهای نزدیک و گاه به زمانهای بسیار دور میکشاند. فرایند همین بررسیهاست که استعدادهای یک ملت را برای حرکت به سوی آینده نشان داده و تاثیر رویدادهای گوناگون فکری را بر پیکره ملتها آشکار میکند. سرانجام همین بررسیهاست که خمیرمایههایی را که در آینده قابل بهکارگیری خواهند بود به ما مینمایاند.
باید بدانیم که علم تاریخ و بررسیهای تاریخی است که اراده ملتها را در آینده آنها موثر میسازد درحقیقت واقعیتهای جهان فردا در قالب استعدادهای جامعه امروز وجود دارد.
مردم میتوانند با توجه به استعدادهای موجود به پرورش جنبههای ویژهای از آن پرداخته و جامعه را به سوی گزینهای که استعداد آن را دارد به حرکت درآورند.
علم تاریخ به معنای نوین آن علمی است که استعدادهای یک ملت را که واقعیتهای جهان فردا خواهند بود، به ما میشناساند.
گفته شد که مردم میتوانند از میان استعدادهای جامعه جنبه ویژهای از آن را توان بخشند این سخن بدان معنا نیست که اجتماع میتواند هر تحولی را که دلخواه اوست از قوه به فعل در آورد؛ بلکه جامعه تنها توان پیاده کردن برنامههایی را دارد که موجبات آن در نهاد جامعه وجود داشته باشد.
در این برداشت از مسئله جامعه چنان شخصیتی است که میتواند استعدادی را بر استعداد دیگری ترجیح داده و در این فرایند به آینده شکل ویژهای ببخشد. عامل گزینش نیز خود از پدیدهها و نهادهای اجتماعی است، اما اثر آن معطوف به آینده است. به گفته دیگر اثری که گذشته و حال بر آینده میگذارند، موجب پدید آمدن نیرویی میگردد که کشش آن بر زمان حال احساس میشود.
گذشتهها تنها امروز را نساختهاند بلکه فردا را نیز خواهند ساخت. تاریخ به ما نشان میدهد که با چه استعدادی امروز پدید آمده و با استعدادهای موجود چگونه فردایی پدید خواهد آمد. سرانجام تاریخ به ما مینماید که کدام یک از حرکتهایی که امروز وجود دارد ناشی از کشش جهان فرد است.