نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
زمان بازی سیاسی نیست ولی مقصر زلزله حامیان مسکن مهر هستند!
سرویس سیاسی -
در حالی که برخی روزنامههای زنجیرهای در شمارههای روز پنجشنبه خود از سیاستبازی بر روی آوارهای زلزله انتقاد کرده بودند شرق طی گزارشی بار دیگر آسیبهای زلزله را به مسکن مهر مرتبط دانست و نوشت : چهار روز گذشت؛ هنوز هوا سرد است و نگاهها خيره به خرابيها؛ شايعات اما هنوز داغاند، همينطور انكارها. در همين گيرودار اما خبري كه بيش از پيش داغ است، تخريب گسترده دو ساختمان مسكن مهر در اسلامآباد غرب است كه هنوز به صاحبانشان هم تحويل داده نشده بودند؛ «خالي توخالي». طبقه زيرين بهكل محو شده بود؛ ساختمانهايي كه پيمانكار يكي از آنها حتي از پاسخگويي به «شرق» فرار ميكرد.
شرق در ادامه اذعان میکند که برخی ساختمانهای مسکن مهر در زلزله آسیبی ندیدهاند و ادامه میدهد: «خبر رسيد كه ساختمان كناري آن كه ازقضا آنهم مسكن مهر است، همچنان مستحكم سرپاست و حتي آجري از آن هم نيفتاده. پيمانكارش برخلاف دو پيمانكار ديگر، بوي تعهد ميداد و از جيبش براي اين پروژه خرج كرده بود. گويا اشاره نيكزاد، وزير راهوشهرسازي احمدينژاد نیز به همان ساختمان است كه محل بهرهبرداري سياسي و فرار رو به جلو شده. نيكزاد، وزير راهوشهرسازي دولت احمدينژاد كه اين روزها محل هجمه منتقدان قرار گرفته بود، جوابيهاي منتشر كرد و در آن اين انتقادات را سياسي خواند.»
استدلال عجیب روزنامه زنجیرهای برای تکرار یک دروغ!
روزنامه آفتاب یزد نیز در تیتر یک شماره پنجشنبه خود خسارتهای زلزله را بار دیگر به مسکن مهر مرتبط دانسته و منتقدان سیاست بازی اصلاحطلبان بر روی آوار زلزله و مصائب مردم را مورد حمله و هتاکی قرار داد.
آفتاب یزد در مغالطهای آشکار نوشت : بنا به تحقیقات خبرنگار آفتاب یزد هیچ کدام از مدافعان مسکن مهر در این مجتمعهای ساختمانی سکونت ندارند از این رو به آنان پیشنهاد میشود اسبابکشی کرده و در این ساختمانها زندگی کنند.
فارغ از درستی یا نادرستی هر یک از این ادعاها روزنامههای زنجیرهای عادت کردهاند که فضا را دوقطبی کرده و در این فضا به کاسبی بپردازند، شرق با اشاره به آسیبدیدگی برخی ساختمانهای مسکن مهر سالم بودن بعضی دیگر را به هزینههای شخصی پیمانکار منتسب میداند چرا که زیربنای استدلال مدعیان اصلاحات با سالم بودن این ساختمانها فرو میریزد و در نتیجه بایستی برای مردم جوابی قانعکننده بیابند که اگر این ساختمانها سست و لرزان بودند چرا فرو نریختهاند؟!
استدلال روزنامه زنجیرهای آفتاب یزد شبیه آن است که به حامیان ملتهای مظلوم منطقه از یمن گرفته تا لبنان و فلسطین گفته شود مگر شما خودتان آنجا زندگی میکنید که مدافع آنان شده اید؟!
در قیاس محل مناقشه نیست و باید وجه شبه را دید، روزنامه زنجیرهای آفتاب یزد عالمانه خود را به جهالت زده است و به این نکته نمیپردازد که مسکن مهر برای افرادی است که خانه ندارند و دولت کنونی به جای آنکه پاسخگوی بیعملی خود در رسیدگی به محرومان و مستضعفان باشد به اقدامات صورت گرفته دولتهای پیشین انتقاد میکنند!
زلزله زمان بازی سیاسی هست، نیست؟
علیرغم بازیهای سیاسی روزنامههای مدعی اصلاحات در شمارههای هفته گذشته خود همدلی در یادداشتی با عنوان «زلزله و چند نکته مهم» نوشت : «زلزله زمان بازی سیاسی نیست. تا زمانی که آوارهای زلزله برداشته نشده است، چه تفاوتی دارد که ساختمانها در زمان کدام دولت ساخته شدهاند؟ متاسفانه در کشور ما هر امری میتواند حامل دالهای جناحی شود. حال آنکه پس از زلزله، مهمترین کاری که باید انجام شود، امداد و آوار برداری و تلاش برای بازگشت خدمات عمومی به مناطق زلزلهزده است و پس از آن، باید نهادهای مسئول ناظر و مجری به آسیبشناسی ساختمانها و مواردی مانند آن بپردازند.»
این در حالی است که همین روزنامه زنجیرهای یک روز پس از وقوع زلزله کرمانشاه همچون سایر روزنامههای مدعی اصلاحات جان باختن تعدادی از هموطنانمان در این حادثه را به موضوعی برای کاسبکاری سیاسی و عقده گشایی علیه دولت قبل تبدیل کرده به جای ترغیب مسئولان به کمکرسانی بیوقفه به زلزلهزدگان و نجات زیر آوار ماندگان، آوار سنگینی از دروغ را بر سر ملت و مجروحان و جانباختگان سرازیر کرد.
این روزنامه با انتشار کاریکاتوری از رئیسجمهور سابق در کنار مسکن مهر و تیتر «آشی که تو پختی» در شرایطی که مسئولان راه و شهرسازی کرمانشاه تعداد تلفات مسکن مهر در مناطق زلزله زده را تنها 2 نفر عنوان کرده بودند، در موضعی عجیب خواستار تخلیه فوری تمام ساکنین مسکن مهر در سراسر کشور شده بود و حالا که شواهد میدانی و نظرات صریح ساکنان این مناطق دروغ آنها را بر ملا کرده مدعی اخلاق مداری شده است.
انتقاد از منازعه زلزله
روزنامه ابتکار نیز در سرمقاله روز پنجشنبه گذشته خود با عنوان «منازعه زلزله» با انتقاد از سیاسی کاری و حاشیهسازیهای صورت گرفته از سوی مسئولان در پی وقوع زلزله در استان کرمانشاه نوشت: «در این معرکه،رویدادها، موضعگیریها، واکنشها و برخوردهای تلخ و نامناسبی از طرف سیاستمداران و سیاستورزان مشاهده میشود که با هیچ منطق و معیاری به جز رجحان منافع فردی و گروهی بر اهتمام و منافع ملی، همخوانی ندارد.گویی زلزله استانهای غربی کشور به محمل و بستری مناسب تبدیل شده تا جریانهای سیاسی به تصفیه حسابهای دیرین خود بپردازند و صحنه را برای منازعهای تازه آماده و مهیا ببینند.»
این روزنامه در ادامه تصریح کرد: «دوستان سیاستورز نباید فراموش کنند که حادثه زلزله بسیاری از خانوادهها را داغدار کرده، سرمایههاشان را از بین برده، زندگی را بر سرشان آوار کرده و مناسبات معمول را در این خطه به کلی دگرگون کرده است. ورود به یک جنگ تمام عیار جناحی با استفاده از چنین دستاویزی نه شرط انصاف است و نه رسم مروت. افزون بر این مسئله مردم هم فراموش نخواهند کرد که اصحاب سیاست در این بزنگاه مخاطرهآمیز چگونه این موضوع را به فرصتی برای حمله به حریف تبدیل کردند.شاید رویداد تلخ، اسفبار و متاثرکننده زلزله در غرب ایران موجب شود تا یک بار برای همیشه بیاموزیم که در چنین بحرانهایی باید چگونه عمل کرد و چطور به تحلیل و قضاوت نشست. به نظر میرسد باید به اصحاب سیاست تذکر داد که این رویدادها زمان صحیحی برای بازیهای سیاسی نیست.»
گفتنی است درحالی که خبر زلزله7/3 ریشتری ، ملت را عزادار کرده بود و صدها تن از هموطنانمان در غرب کشور جان باخته و هزاران نفر مجروح و بیخانمان شده بودند و انتظار آن بود که کمکرسانی به زلزلهزدگان دغدغه اصلی دولت باشد، جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور در اولین واکنش نسبت به فاجعه یاد شده گفت:«بیشتر خانههای تخریب شده در استان کرمانشاه متعلق به مسکن مهر بوده است»! و توضیح نداد در حالی که فقط چند ساعت از وقوع زلزله گذشته و بیشترین ساعات آن نیز در تاریکی شب سپری شده است جناب معاون از کجا به این نتیجه قطعی رسیدهاند که «بیشترین خانههای تخریب شده متعلق به مسکن مهر بوده است»؟!
دامن زدن بانکها به قیمتگذاری کاذب در بازار مسکن
«بانکها با ایجاد تقاضای کاذب در بازار مسکن مقدمات رکود در این بازار را فراهم کردند.» روزنامه شهروند دیروز این گزاره را «زیر تیتر» گزارش خود قرار داد و در تبیین آن، از قول یک کارشناس نوشت: «بدونشک ورود بانکها به بخش مسکن، یک ورود مخرب است؛ چرا که بانکها عقل هزینه فایده بخش خصوصی در حوزه مسکن را ندارند و با ورود خود به این حوزه، تقاضاهای کاذب را بالا میبرند. اما منظور از تقاضای کاذب چیست؟ این تحلیلگر بانکی میگوید: فرض کنید یک ملکی با ارزش ١٠میلیارد تومان برای فروش گذاشته شده است. بخش خصوصی چون دلسوز سرمایه خود است با شیوههای مختلف چانهزنی میتواند قیمت این ملک را تا ٦میلیارد پایین آورده و بعد برای خرید آن اقدام کند. این در حالی است که شرکتهای تابع بانک با اندوختههای قابل توجهشان به راحتی برای خرید ملک اقدام میکنند و به قیمتگذاری کاذب در بازار مسکن دامن میزنند.»
شهروند در بخش دیگری از این گزارش نوشت: «برخی کارشناسان و اقتصاددانان سرمنشأ مشکلات کنونی در بازار مسکن را ناشی از حضور بانکها در این بازار دانستهاند؛ اما این مداخله چگونه بازار مسکن را تحت تأثیر قرار داده است؟ کارشناسان متفقالقول بر این باورند که عدم نظارت کافی بانک مرکزی و دستگاههای ذیربط به شیوع این پدیده کمک کرده؛ نه گپهای قانونی بانکداری کشور.»
این روزنامه همچنین از قول یک کارشناس بانکی خاطرنشان کرد: «حالا بانکها خودشان فروشنده شدهاند؛ حتی میتوانند بازار مسکن را کنترل کنند.»
شهروند با تأکید بر اینکه رسالت بانک ساختوساز نیست و بنگاهداری بانکها با سرمایه مردم منشأ فساد است و در بخشهای مختلف اقتصادی اختلال ایجاد کرده است، نوشت: «همه بانکها زمانی به سمت بازار مسکن هجوم آوردند و این مایه تأسف و تأثر کشور ماست. بانکها با بخش قابل توجهی از منابعشان ملک خریدند و حالا هم پای آنها در گل مانده است هم بازار مسکن تحتتأثیر این ورودهای کارشناسی نشده دچار مشکلهای متعدد شده است. بررسیهای «شهروند» نشان میدهد که بانکها از اعتبارات خود و تسهیلات دولتی استفاده میکنند و با این حال ملک را به خریدار با قیمت بالاتری میفروشند! و این یعنی ملغمهای از تقاضای کاذب و احتکار.»
بازی وصیتنامه!
روزنامههای زنجیرهای همواره به دنبال بازیهای سیاسی بوده و هستند، آنان از شخصیتها و حوادث پلی میسازند برای رسیدن خود به اهدافی که تعریف کردهاند، چنانچه در هفته گذشته به بازی سیاسی بر روی آوار زلزله مشغول بودهاند و هنوز نیز هستند، با مرگ و زندگی سیاسیون نیز چنین بازی عجیب و غیراخلاقی را نیز پیشه کردهاند.
روزنامه زنجیرهای اعتماد تیتر یک شماره روز پنجشنبه گذشته خود را به وصیتنامه آیتالله هاشمی رفسنجانی اختصاص داد و تلاش کرد اینگونه القا کند که این وصیتنامه به سرقت رفته است!
اعتماد در گزارش خود آورده است: «هنوز نتوانستهايم وصيتنامه اصلي ايشان را كه خبر داريم نوشته و در جايي گذاشته بود، پيدا كنيم.» اين را ياسر هاشمي در مورد وصيتنامه پدر ميگويد. پدري كه از اثرگذارترين چهرههاي جمهوري اسلامي ايران بوده و حتما خودش نيز به اندازه ديگران ميدانسته وصيتنامهاش چقدر مورد توجه قرار خواهد گرفت. اما وصيتنامهاي در كار نيست. حداقل هنوز و در حالي كه كمتر از يك ماه به سالگرد درگذشت او باقي است، پيدا نشده است. اعضاي خانواده نيز اطلاع دقيقي ندارند.»
در این زمینه باید به نکته مهمی اشاره کرد و آن اینکه هاشمی رفسنجانی شخصیتی بوده که به اهمیت نوشتهها و حتی وصیتنامه خود آگاه بوده، در سالیان متمادی گذشته خاطرات آن مرحوم منتشر شده و طبیعتا ایشان این قدرت و توان را داشتهاند که نوشتههایشان را در مکانی که اطمینان داشته باشند و دور از دسترس اغیار باشد قرار دهند تا آسیبی به این نوشتهها وارد نشود و از این روی نبود یا پیدا نکردن وصیتنامه ادعایی به خود ایشان مرتبط بوده و ارتباطی با دیگرانی که روزنامههای زنجیرهای در تلاش برای ارتباط دادن این موضوع به آنها هستند ندارد.
آنچه که مشخص است مدعیان اصلاحات همانند گذشته به دنبال سوءاستفاده از هاشمی رفسنجانی برای رسیدن به اهداف خود هستند و این واقعیت از سال 1376 که مدعیان اصلاحات از هیچگونه تخریبی علیه آن مرحوم دریغ نمیکردند تا سالیان گذشته که از هاشمی به عنوان پدر معنوی خود یاد میکردند به وضوح دیده میشد.