نگاهی به اهمیت و ضرورت یتیمنوازی و مسئولیت افراد جامعه در قبال یتیمان
اکرام یتیم سفارش ویژه قرآن
* علی جواهردهی
جامعه اسلامی، جامعهای است که در آن پیوندی همچون اعضای یک جسد در آن برقرار میباشد. به سخن دیگر، جامعه اسلامی همانند یک تن و جسد است، به گونهای که درد و رنج یک عضو همه اعضای تن را دچار درد و رنج میکند. از این رو، تا زمانی که درد عضو برطرف نشده است، حالت عادی به بدن باز نمیگردد.
یکی از درد و رنجهایی که جامعه اسلامی با آن مواجه است، درد یتیمی است. بنابراین، همه جامعه موظف است تا نسبت به یتیمها توجه ویژهای مبذول دارد.
نویسنده در مطلب حاضر اهمیت یتیمنوازی و اکرام یتیم از دیدگاه قرآن را بررسی و به برخی وظایف جامعه در قبال آنان اشاره کرده است.
اهتمام ویژه نسبت به دردهای اجتماعی
جامعه اسلامی، تن واحدی است که درد هر عضوی به معنای درد و رنج همه تن است. پیامبر گرامی(ص) میفرماید: «المسلمون کالرجل الواحد اذا اشتکی عضو من اعضائه تداعی له سائر جسده؛ مسلمانان نسبت به همدیگر همچون یک مرد هستند که هرگاه عضوی از اعضای او دردمند شود، اعضای دیگر او نیز احساس درد میکنند.» (علاءالدین بن علی المتقلی، کنزالعمال، حدیث 759)
از امام صادق(ع) نیز نقل شده که فرمود: «المومن اخوالمومن کالجسد الواحد، ان اشتکی شیئا منه وجد الم ذلک فی سائر جسده؛ مومن برادر مومن است، مانند پیکری که هرگاه عضوی از آن دردمند شود، اعضای دیگر هم احساس درد کند.»(اصول کافی، ج2، ص 166)
البته در نقلی دیگر از پیامبر(ص) این اتحاد فراتر از اسلام یا ایمان به انسان نسبت داده شده است؛ نقل شده که آن حضرت(ع) فرمود: ان مثل بنیآدم فی توادهم و تعاطفهم و تراحمهم کالجسد الواحد. اذا اشتکی منه عضو تداعی له سائرالجسد باسهر و الحمی؛ مثل فرزندان آدم در دوستی و ابراز عاطفه و رحمت به یکدیگر، مثل پیکر است؛ هرگاه عضوی از آن دردمند شود، دیگر اعضای پیکر با بیخوابی و تب، با آن عضو همدردی میکنند.(اصول کافی، ج1، ص166، حدیث4)
این معنا را میتوان از آیات قرآن نیز به دست آورد؛ زیرا خداوند قتل یک انسان را قتل همه مردمان و احیای آن را احیای همه انسانها میداند و میفرماید: من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فیالارض فکانما قتل الناس و من احیاها فکانما احیی الناس جمیعا.(مائده، آیه 32)
بر اساس این نقل است که سعدی میسراید:
بنیآدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی
بنابراین از نظر آموزههای اسلامی، انسانها میبایست نسبت به همگان احساس مسئولیت و وظیفه کنند و دردها و رنجهای دیگران را دردها و رنجهای خود بشمارند.
البته هرچه این نسبت از انسانیت به اسلامیت و ایمان کشیده شود، مسئولیتها چند برابر میشود. به این معنا که توجه به برادر مسلمان بیشتر و نسبت به مومن چند برابر خواهد بود.
به هر حال، هر کسی به حکم انسانیت، اسلامیت و ایمان وظیفه دارد تا دردهای دیگر اعضای جامعه را درد و رنج خود دانسته و به درمان آن اهتمام ورزد. پس چنانکه درد عضوی از اعضای بدن خودش او را به تب و بیخوابی و شب زندهداری میکشاند، میبایست درد دیگران از جامعه انسانی او را به تب و بیخوابی بکشاند و تا به درمان آن نپرداخته آرام نگیرد.
برخی از دردهای اجتماعی چون فقر را میتوان با برنامهریزی دقیق از طریق انفاق و زکات مالی و تولید ثروت با شکوفایی اقتصادی، درمان کرد؛ اما برخی دردهای اجتماعی نیازمند اهتمام ویژه دایمی است و اینگونه نیست که با یک طرح ضربتی آن را از میان برداشت، بلکه لازم است در تمام زمانها و مراحل به آن اهتمام داشت. از جمله این دردهای اجتماعی، درد یتیمی است که نیازمند توجه دایمی در ابعاد مختلف میباشد؛ زیرا مسئله یتیمی تکرار شدنی است و تنها نیازمند توجهات مادی نیست، بلکه توجهات عاطفی و احساسی نیز میبایست صورت گیرد تا این درد درمان یا از فشارهای آن به شخص و جامعه کاسته شود.
لزوم پاسخگویی به نیازهای روحی یتیم
یتیم، انسانی با دردها و رنجهای عاطفی، روحی و روانی است. بیشترین صدمهای که یتیم از فقدان پدر میبیند، صدمات روحی و روانی است. تاکید بر پدر از آن روست که در اصطلاحات فقه اسلامی، یتیم به انسانی گفته میشود که قبل از بلوغ، پدر خود را از دست داده باشد؛ زیرا از نظر اسلام، فشاری که فقدان پدر بر کودک وارد میکند، بیش از فشاری است که به سبب فقدان مادر بر کودک وارد میشود؛ چون محور خانواده پدر و شوهر است؛ از این رو پدر متکفل سرپرستی کودکان پس از طلاق میباشد و از مادر این مسئولیت سلب میشود.
اگر در حیوانات، عنوان یتیم و یتیمی با مرگ مادر صدق میکند، در انسانها این عنوان با مرگ پدر قبل از بلوغ تحقق مییابد؛ (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 899، ذیل واژه یتیم، نیز اسراء، آیه 34) زیرا در میان حیوانات، نقش کلیدی را مادر بازی میکند و تنها در میان چند حیوان است که نقش پدر سنگینتر میباشد که از آن جمله در انسانهاست.
به هر حال، یتیم در فقه اسلامی کسی است که پدرش را از دست داده باشد، ولی به کسی که مادرش را از دست بدهد، یتیم نمیگویند. در حیوانات، نیز به حیوانی که مادرش را از دست دهد، یتیم گفته میشود. البته گاه این عنوان برای اشیا و جامدات نیز به کار میرود و به اشیای «بینظیر» یتیم میگویند؛ مثلا به مرواریدی که بینظیر باشد، یتیم و در اصطلاح «در یتیم» مینامند.
هرچند که میان دختران و پسران تفاوتهایی از نظر وابستگی به پدر و مادر وجود دارد که براساس آن اسلام نیز سن جدا شدن از مادر را متفاوت دانسته است، اما وابستگی و پیوندی که میان پدر و فرزندان میباشد، خیلی بیشتر از پیوند میان مادر و فرزند است. این پیوند هرچند که در حوزه عاطفی ممکن است نسبت به مادر افزایش داشته باشد، اما در یک جمعبندی کلی، پیوند و وابستگی فرزندان به پدر بیشتر از مادر است. اینکه در قرآن مرد و شوهر به عنوان قوام زن و خانواده دانسته شده است (نساء، آیه34) بیانگر نسبت واقعی پدر و فرزند نیز میباشد.
حکمت الهی به این تعلق گرفته است که به مرد نسبت به زن از جهاتی در زندگی دنیوی و مادی برتری داده شود (همان) هر چند که از نظر اخروی هیچگونه برتری جز به ایمان، تقوا و عمل صالح نیست (مدثر، آیه38؛ حجرات، آیه 13؛ نساء، آیه32) و هرکسی از مرد و زن براساس دستاوردهای خویش بهره میبرد.
به هرحال، فقدان پدر که از آن به یتیمی یاد میشود، آسیبهای بزرگی را به کودک نابالغ وارد میسازد. اگر به این دردها و رنجهای کودک نابالغ بیتوجهی شود، در آینده، اجتماع نیز از مشکلات آن در امان نخواهد ماند، زیرا بیتوجهی به یتیم بویژه از جهات عاطفی موجب اختلال در شخصیت کودک و در نهایت بروز نابهنجاریها در جامعه خواهد شد.
آمارها نشان میدهد که کودکان یتیم از هر جهت آمادگی بروز اختلال شخصیتی و ورود در گروههای ناسالم را دارا میباشند و بیشترین صدمات اجتماعی از سوی کودکان یتیم و خیابانی وارد میشود. گروههای تبهکاری، گروههایی هستند که از میان کودکان یتیم به وجود میآید و امنیت اجتماعی را از جامعه سلب میکند.
ضرورت اکرام یتیم
بیشترین عامل در گرایش کودکان یتیم به سوی بزهکاری، فقدان پاسخیابی به نیازهای روحی و عاطفی است. از اینرو آموزههای اسلامی بیش از آنکه بر پاسخگویی به نیازهای مادی آنان تأکید کرده، بر نیازهای روحی و عاطفی آنان انگشت نهاده است؛ زیرا چهبسا بسیاری از این کودکان از نظر مالی وضعیت مطلوبی داشته و از پدر خویش مال و ثروتی به ارث برده باشند؛ اما آنچه نیاز اساسی او را تشکیل میدهد، پاسخ به نیازهای عاطفی و روحی است که با فقدان پدر تشدید میشود. اگر به این نیازهای عاطفی و روحی پاسخ درخوری داده نشود، اختلال شخصیت را موجب شده و روند رشدی کودک را مختل میسازد.
اگر ما نیازهای یتیم را به سه دسته کفالت و مدیریت تربیتی و آموزشی، مدیریت تغذیه و نیازهای مادی و نیاز عاطفی دستهبندی کنیم، دسته اول و سوم مهمترین نیازهای کودک را تشکیل میدهد و در این میان نیازهای عاطفی در اولویت قرار میگیرد، زیرا زمانی میتوان تربیت و پرورش و آموزش کودکی را در اختیار گرفت که به نیازهای عاطفی او پاسخ درخور و مناسبی داده شود. پس قبل از اینکه زمام عقل او را در اختیار گرفت میبایست زمام قلب و دل او را به دست گرفت و این تنها از طریق توجه به نیازهای عاطفی او انجام میگیرد.
خداوند در آیاتی از جمله 16 و 17 سوره فجر، واژه اکرام را در حق یتیم به کار میبرد، تا به این نیاز عاطفی به شکل مناسب همراه با توجه به شخصیت کودک پاسخ داده شود؛ زیرا اکرام در فرهنگ واژگانی به معنای نکو داشتن، احسان کردن، گرامی داشتن و خوشرفتاری کردن است.
بنابراین، یتیمنوازی تنها به معنای اطعام و تغذیه کودک نیست، بلکه پیش از آن و بیش از آن مراد تکریم یتیمان است. بسیاری از مردم تنها به تغذیه یا تکفل یتیمان اهتمام میورزند، ولی کمتر به حوزه عاطفی و تکریم او وارد میشوند، درحالی که یتیم، نیازمند تکریم و پاسخ به نیازهای عاطفی است، چون یک موجود عاطفی است. این عمل با کفالت امکانپذیر است. پیامبر(ص) در مورد تکفل یتیم میفرماید: انا و کافل الیتیم کهاتین فیالجنهًْ اذا اتقیالله عزوجل- و اشار با صبعیهًْ السبابهًْ و الوسطی؛ حضرت(ص) درحالی که اشاره به دو انگشت سبابه و وسطی کردند، فرمودند: من و کفالتکننده یتیم در بهشت این چنین در کنار هم هستیم. (مستدرک وسایلالشیعه، محدث نوری، ج2، ص474؛ تفسیر نورالثقلین، ج5، ص597، حدیث23)
خداوند بر لزوم بها دادن به شخصیت ایتام و مورد احترام و اکرام قرار دادن آنان تأکید خاصی در آیاتی از جمله آیات 16 و 17 سوره فجر دارد. برخورد نیک (نساء، آیه8) و رعایت ادب در گفتار (نساء، آیات 8 و9) از جمله شیوههای تکریم یتیم است که ارتباط تنگاتنگی با عواطف و احساسات وی دارد.
خداوند پناه دادن و فراهم کردن مکان مناسب برای یتیمان و رهانیدن آنان از سرگردانی را از سنتهای الهی احترام به یتیم برمیشمارد. (ضحی، 6) این پناه دادن میبایست همراه با بها دادن و شخصیتدهی به آنان باشد. اختلاط با آنان جهت تکریم و شخصیتبخشی میتواند عواطف آنان را ارضا کرده و مشکلات روحی و روانی آنان را کاهش دهد. (بقره، آیه220).
انسانی که بر عبودیت و بندگی خداوند توجه دارد و میخواهد به عنوان بنده خدا شناخته شود، با برپایی نماز این بندگی را به نمایش میگذارد؛ ولی تمامیت این بندگی و جلوههای ظاهری این بندگی واقعی و آثار آن را میبایست در رفتارهای اجتماعی وی دید. به سخن دیگر، اگر کسی مدعی بندگی و نمازگزاری برای خداوند است، این بندگی را نخست در شکل نماز به نمایش میگذارد و آثار ظاهری این بندگی به شکل اهتمام به فضائل اخلاقی و مکارم آن ظهور مییابد. اما از مهمترین جلوهها و آثار بندگی و نمازگزار بودن را میبایست در تکریم یتیمان و اهتمام و کفالت ایشان جستجو کرد. از اینرو خداوند در آیات 2 تا 5 سوره ماعون اثر نماز را در تکریم و رسیدگی به یتیم میداند.
خداوند در آیاتی هرگونه بیاعتنایی در تکریم و بیاحترامی نسبت به ایتام را نهتنها گناه، بلکه موجب خشم خود دانسته و عذاب سختی را وعده داده است. (فجر، آیات 16 و 17 و 25) در حقیقت یکی از مهمترین آزمونهای الهی نسبت به بشر بویژه سرمایهداران، تکریم یتیم و کفالت آنان است. تکریم یتیمان نهتنها موجب عزت و گرانقدری آدمی در نزد خداوند و بروز و ظهور حقیقی این اکرام و آثارش در قیامت میشود، بلکه تکریم یتیمان مهمترین آزمون بشر نیز میباشد بهگونهای که تکریم آنان موجب عزت و عدم تکریم موجب خشم و نکوهش و عذاب و ذلت و خواری در دنیا و آخرت میشود و حتی در دنیا نیز روزی آنان کم میگردد و در آخرت گرفتار عذاب بینظیری میشوند. (فجر، آیات 15 تا 25؛ بلد، آیات 6 تا 15)
کسانی که از خداوند و امتحانات او غافل هستند، گرفتار ترک تکریم و احترام به یتیمان و بیاعتنایی نسبت به آنان میشوند و به مال و ثروت یتیمان دلبسته شده و حقوق ایشان را تضییع میکنند. (فجر، آیات 14 تا 20) خداوند در کمین ثروتمندان است تا رفتارشان را نسبت به یتیمان بسنجد و اگر بیاعتنایی کردند آنان را مجازات کند. (همان)
هرگونه رفتار تحقیرآمیز نسبت به یتیمان گناه و نشانه بیتقوایی و بینمازی است؛ در حقیقت تقوا و بندگی و نمازگزاری اثر خودش را در رفتارهای اجتماعی از جمله اهتمام به یتیمان و شخصیت بخشی به آنان نشان میدهد. (ضحی، آیه 9؛ مامون، آیات 1 تا 5)
هرگونه پرخاشگری و آزار و اذیت یتیمان امری نادرست است و میبایست بشدت از آن پرهیز کرد؛ زیرا آثار دنیوی و اخروی آن بسیار سخت است؛ از این رو حتی پرخاشگران و آزارکنندگان در قیامت به انکار و تکذیب رفتار زشت خویش میپردازند تا از عذاب بینظیر برهند. (ضحی، آیه 9؛ ماعون، آیات 1 تا 3)
تعلیم و تربیت یتیمان
از مهمترین مسئولیتهای جامعه نسبت به یتیمان آموزش و تربیت آنان است. خداوند به مسئله تعلیم و تربیت اهمیت ویژهای داده و حتی آن را مسئولیت و ماموریت اصلی پیامبران دانسته است. (جمعه، آیه 2)
برای تعلیم و تربیت یتیمان میبایست از روشهای خاصی پیروی کرد، زیرا عواطف آنان شکننده است.
آموزش یتیمان جهت فراهمآوری بستر مسئولیتپذیری از دیگر وظایف جامعه و متکلفان است. (نساء، آیه 6) برای اینکه این مسئولیت به اهل آن سپرده شود، لازم است که در انتخاب کسانی که متکفل امر یتیمان میشوند، تحقیق کامل انجام داد. در داستان حضرت مریم(س) که پدر خویش را از دست داده و یتیم شده بود، زکریا(ع) این مسئولیت را به عهده میگیرد تا وی را به نیکویی تربیت و پرورش دهد. (آلعمران، آیه 37)
از نظر قرآن معاشرت و اصلاح امور ایتام از کنارهگیری از آنان بهتر است (بقره، آیه 220) حفظ ارتباط و رفت و آمدهای مسالمتآمیز و برادرانه افزون بر اینکه موجب رشد فکری و پرورشی آنان میشود، پاسخی مناسب به نیازهای عاطفی و احساسی آنها خواهد بود.
از نظر قرآن هرگونه طرد یتیمان و پرخاش نسبت به آنان، امری ناپسند و نکوهیده و یکی از عوامل خشم و غضب خداوندی در دنیا و آخرت است. (ماعون، آیات 1 و 2؛ فجر، آیات 14 تا 20)
جامعه اسلامی موظف است در سامان دادن به زندگی دختران یتیم کوشا باشد و در ازدواج آنان دخالت مناسب کند (نساء، آیه 127) بنابراین، ازدواج با دختران یتیم نمیبایست به طمع دستیابی به ثروت آنان باشد. (همان)
حفاظت مال و احسان به یتیم
یتیم اگر دارای ثروتی است میبایست از آن حفاظت شود و اگر دارای مال و ثروت نیست تحت کفالت گرفته شده و به او احسان شود.
اگر خداوند در آیه 83 سوره بقره و 36 سوره نساء احسان به والدین را سفارش میکند در همان جا هم از مردمان میخواهد تا نسبت به یتیمان احسان و نیکی کنند. از نظر قرآن اولویت نخست والدین و اولویت دوم یتیمان در احسان هستند. کمک به ایشان موجب میشود تا شخص در زمره نیکوکاران و ابرار درآید. (بقره، آیه 177)
براین اساس، هرگونه پاسخگویی به نیازهای یتیمان از خوراک و پوشاک و آموزش و پرورش برعهده یکایک افراد جامعه است. (انعام، آیه 152؛ اسراء، آیه 34) و هرگونه تضییع حقوق ایشان زمینهساز عقوبت دنیایی و اخروی، تضییعکنندگان میشود. (نساء، آیه 9؛ مجمعالبیان، ج 3 و 4، ص 21)
حتی از آیه 8 سوره نساء برمیآید که در هنگام تقسیم ارث، بخشی از ارث را نیز به یتیم خویشاوند و غیروارث به عنوان مستحب بدهند و از آیه 215 سوره بقره نیز برمیآید که تکفل و رسیدگی به امور یتیمان و انفاق از مال خود به آنان امری لازم و ضروری است. این انفاق میتواند به اشکال گوناگون چون اطعام و تغذیه آنان (انسان، آیات 5 و 8؛ بلد، آیات 11 تا 19) و پوشاک و آموزش و پرورش و مانند آن باشد.
اما درباره مال خود یتیم، لازم است که اصل بر حفاظت باشد و اگر میشود، باید با سرمایهگذاری، مال ایشان را افزایش داد، ولی این سرمایهگذاری میبایست در جاهایی باشد که خطرپذیر نباشد و موجب تباهی مال یتیم نشود.
همه امور مربوط و مرتبط با یتیم میبایست براساس پرهیز از افسادگری و ملازم با اصلاحگری باشد. (بقره، آیه 220)
خداوند به صراحت در آیه 152 سوره انعام و 34 سوره اسراء جواز تصرف در اموال یتیم را مشروط به مصلحتآمیز بودن آن تصرف دانسته است و هرگونه تصرفی به دور از مصلحت را از مصادیق ظلم معرفی میکند.
البته ولی و سرپرست یتیم میتواند به شکل متعارف اموال یتیم را برای یتیم صرف کند و حتی در صورت تحمل زحماتی بخشی را به شکل متعارف استفاده نماید. (نساء، آیات 6 و 10) اما حیف ومیل کردن اموال یتیم و اسراف آن حرام و جایز نیست. (نساء، آیات 4 تا 6؛ انعام، آیه 125)
همچنین از آیات 2 و 6 سوره نساء برمیآید که مال یتیم پس از بلوغ و آگاهی از رشد وی باید به سرعت در اختیار او قرار گیرد. (مجمعالبیان، ج 3 و 4، ص 17؛ تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 442، حدیث 50)
سخن درباره یتیم و مسائل آن در آموزههای قرآنی و اسلامی بسیار است؛ ولی با نگاهی گذرا به آنچه گفته شد به خوبی روشن میشود که مسئولیت جامعه نسبت به یتیم تا چه اندازه بزرگ و مهم است.