نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
آنها که وعده سیب و گلابی پسابرجام میدادند امروز از توقف اقتصادی میگویند
سرویس سیاسی ـ
روزنامه آرمان دیروز در مطلبی با عنوان «توقف اقتصادی ایران و پیشرفت دیگران» نوشت: «این هفته گزارش انجام کسبوکار ٢0١٨ بانک جهانی (DB-2018) منتشر شد. این گزارش حاکی است که رتبه ایران در سهولت انجام کسبوکار در میان ١٩0 کشور جهان با چهار پله افت نسبت به سال پیشین به ١٢4 رسیده است. البته امتیاز کلی ایران نسبت به سال قبل تغییری در جهت کاهش نداشته است و آنچه باعث افت جایگاه ما شده است حرکت دیگران و توقف ما بوده است.»دولت یازدهم با شعار چرخیدن همزمان چرخ سانتریفیوژ و اقتصاد، موفق به کسب رای مردم شد. با گذشت چهار سال مشخص شد دل بستن به مذاکره و توافق با قدرتهای غربی برای گشودن گرههای اقتصادی، نسبتی با واقعیتهای اقتصادی ندارد. نگاهی به نتایج نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد مردم علیرغم رای دادن به آقای روحانی، همچنان مطالبه اصلیشان حل مشکلات اقتصادی است و از این منظر به آقای روحانی و دولت قبلی ایشان نمره قبولی نمیدهند. حال باید پرسید آیا دولت دوازدهم برای حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، میخواهد همان راه پیشین را طی کند؟ افزایش بیکاری، چند برابر شدن نقدینگی، عملکرد ضدتولید و فسادزای بانکها، مشکلات ناشی از موسسات مالی غیرمجاز، رکود بازار خرید و فروش مسکن، افزایش سرسامآور اجارهخانه و موارد دیگری که میتوان به اینها افزود، ربط چندانی به تحریم و بهانههای اینچنینی ندارد. همتی میخواهد که به آنها بپردازد و حرکتی کند.
خبرنگار خوب خبرنگار دولتی!
روزنامه شرق دیروز گزارشی را درباره برخورد دولت با رسانهها و مطبوعات منتشر کرد و نوشت: «درحالیکه بیش از هشت سال آزگار است که درهای انجمن صنفی روزنامهنگاران بسته است و هر دولتی با هر شرایطی در بزنگاههای انتخاباتی قول بازکردن دوباره آن را میدهد و این گره کور در مرز بازشدن دوباره رها میشود، از سال ٩٣ معاونت مطبوعاتی از لایحهای رونمایی کرد که همان چراغ کمنور استقلال روزنامهنگاری را در کشور برای همیشه خاموش میکرد.»
شرق در ادامه به نظر منتقدان این لایحه پرداخت و نوشت: «این لایحه موجب از بین رفتن حقوق بنیادین خبرنگاران میشود. در دو، سه ماه این لایحه مورد بحث و گفتوگو قرار گرفت، معاونت مطبوعاتی در مصاحبهای کوتاه اعلام کرد که این لایحه را متوقف کردند و دیگر بحث و گفتوگویی نبود تا اینکه امسال در حدود چهار ماه در کمیسیون فرهنگی این لایحه مورد بحث قرار گرفت و به اتاق دولت رسید.»
در ادامه این گزارش آمده است: «حالا فضا در میان روزنامهنگاران ملتهب است؛ آنها که در همه این سالها... سعی کرده بودند چراغهای رسانهشان را روشن نگه دارند، حالا در بزنگاهی حضور دارند که قرار است کارشناسان دولتی تصمیم بگیرند که آنها روزنامهنگار هستند یا نه. این به آن معناست که دیگر روزهایی که مشتاقان عرصه خبر پا به تحریریهها میگذاشتند و پابهپای استادان مشق خبر میکردند، تمام شده و شاید دولت دیگر حوصله نقد ندارد و برای همین ترجیح میدهد خبرنگارانی دولتی و مواجببگیر تربیت کند تا فاتحه مطبوعات مستقل برای همیشه خوانده شود.»
روزنامههای زنجیرهای حامی دولت در حالی خود را نگران وضعیت روزنامهنگاران نشان میدهند و میگویند تفویض کردن تعیین تکلیف روزنامهنگاران به دولت کار درستی نیست که در حمایت از دولت در ماههای گذشته دست به بزک کردن بسیاری از ناکامیها و ناراستیها زده بودند. اگر در این میان کسانی بخواهند ناراضی باشند، این رسانههای منتقد هستند که انواع توهینها و هتاکیها را از سوی مسئولین دولتی از صدر تا ذیل تحمل کردهاند نه روزنامهها و رسانههای زنجیرهای حامی دولت.
عاملان وضع موجود طلبکار شدند
مدعیان اصلاحات در روزها و ماههای گذشته و پس از پیروزی مجدد روحانی در انتخابات به جای آنکه در صندلی پاسخگویی به مردم بنشینند و از دولت دست ساخته خود حمایت کرده و پاسخ ناکامیهای آن را بدهند در صندلی طلبکار نشسته و سؤال میپرسند و انتقاد میکنند!
سردبیر شرق در سرمقاله دیروز این روزنامه نوشت: «اینروزها اصلاحطلبان درصددند تا به فضای ناـ سیاست که جامعه را به سیطره خود درآورده غلبه کنند. آنان بهدنبال مفاهیم و راهکارهایی هستند تا مردم را از خمودگی سیاسی خلاص کنند. از اینرو ناگزیرند شرایط موجود را نقد و براساس تحلیل خود مفاهیمی را به جامعه پرتاب کنند.»
نویسنده افزود: «دولت روحانی در بعضی مواقع از این وضعیت سود برده و مباحث مناقشهبرانگیز ازجمله تصویب لایحه «سازمان نظام رسانهای» را در دستور کار قرار میدهد. لایحهای که در صورت عملیاتیشدن تیر خلاصی به رسانههای مستقل و نیمهجان کشورمان خواهد زد. اینک، یکی از وظایف جدی اصلاحطلبان، تحلیل و موضعگیری درباره این لایحه است. لایحهای که رکن چهارم دموکراسی را به خطر میاندازد.»
سردبیر شرق در ادامه نوشت: «اصلاحطلبان بیش از گذشته دستشان خالی است. آنان دولت دارند و ندارند و دسته چاقوی کندهکاریشدهای را بر کف دارند که تیغه ندارد. از این منظر تلاشِ مدام برخی از اصلاحطلبانِ بیرون دولت براي تغيير وضعيت از طریق خلق و بهکارگیری مفاهیم سیاسی موجود قابل درک است.»
نویسنده در پایان با ارتباط دادن مطالب نامربوط از سیاست داخلی تا منطقهای کشور به هم نتیجه گرفت: «وضعيت اصلاحطلبان وضعیتی تراژیک است. با اینکه مردم را پشت سر دارند و دولت روحانی نیز با آنان بیگانه نیست، اما همچون غریبهها در پی آشتیملی میگردند. اصلاحطلبان بدون اینکه خود بخواهند تابع حذف و ادغام در سياست داخلي ايران شدهاند.»
گفتنی است، مدعیان اصلاحات و بخصوص روزنامههای زنجیرهای در طول بیش از یک سال گذشته از همه ناکامیهای دولت از سیاست داخلی گرفته تا منطقهای و بینالمللی و بخصوص برجام حمایت کرده اند، امروز و با گذر از گردنه انتخابات و با وجود اینکه اکثر سمتهای دولتی به اصلاحطلبان واگذار شده و این جریان سیاسی سهم عمدهای را به خود اختصاص داده است، به فکر چهار سال بعد افتاده و به خود میگویند بایستی از امروز در صندلی منتقد بنشینیم تا برای سال 1400 بتوانیم از مردم رای بخواهیم! این گونه سیاست ورزی یعنی بزک کردن چیزی و فروختن آن به مردم و در ادامه منتقد آن شدن، ایراد اساسی مدعیان اصلاحات است نه داستان سراییهای نامربوطی که سردبیر شرق به آن چنگ انداخته است.
توجیه تجزیه عراق از سوی یک روزنامه زنجیرهای
شرق در یادداشت دیگری به موضوع کردستان عراق پرداخت و با وجود اینکه تلاش و مجاهدت نیروهای نظامی و امنیتی این کشور غائله را به پایان رسانده است، ادعا کرد تجزیه عراق در قانون اساسی این کشور پذیرفته شده بود و خوب نشد که دولت این کشور به این تجزیه رضایت نداد!
در بخشی از این یادداشت آمده است: «کُردها در برابر نیروهای بعثی- داعشی مقاومت جانانهای کردند و در توقف پیشرفت آنان سهم بسزایی داشتند. کردها موفق شدند شهرهای کُردی جنوب مرز اقلیم را که به موجب قانون اساسی فدرال آن کشور تصمیم درباره آینده آنها موکول به همهپرسی شده بود، از خطر اشغال داعش نجات دهند و انتظار داشتند دولت مرکزی به آن همهپرسی تن دهد.»
فارغ از اینکه همهپرسی اخیر برای تجزیه عراق بوده نه تعیین تکلیف شهرهای جنوب مرز اقلیم، روزنامه شرق در ادامه به تخریب دولت عراق با نادیده گرفتن خیانتهای بارزانی در سالهای گذشته از جمله فروش بدون حساب و کتاب نفت کرکوک و به جیب زدن پول آن پرداخت و نوشت: «اهمیت کرکوک برای اقلیم، دستیابی آن به منابع نفتی است که میتوانست آنها را مستقل کند، زیرا در ماههای اخیر دولت عراق از ارسال سهم بودجه جاری اقلیم؛ یعنی حقوق کارمندان و پیشمرگهها نیز به دلیل دراختیارگرفتن منابع نفت خودداری کرده بود.»
گفتنی است، در سالهای گذشته بارزانی نفت کرکوک را به صورت مستقل به فروش رسانده و هزینه کرده است و به جای پاسخگویی در این زمینه دست پیش گرفته که چرا دولت مرکزی حقوق پیشمرگهها را پرداخت نکرده است!
ملاکهای اصلاحطلبان برای رای اعتماد
روزنامه اعتماد در مصاحبه با مصطفی معین، وزیر علوم دولت اصلاحات به مسایل و حواشی معرفی وزیر علوم دولت دوازدهم و رای اعتماد او از مجلس پرداخت.در بخشی از این مصاحبه اعتماد پرسید: «يكي از موضوعاتي كه ترديد در مورد غلامي را بيشتر ميكرد حمايت اصولگرايان از او بود. حتي شاهد بوديم كه برخي از نمايندگان مخالف او نيز به همين مسئله اشاره كرده و نتيجه ميگرفتند كه غلامي گزينه مناسبي نيست.»
معین نیز در پاسخ گفته است: «بله، فكر ميكنيم تا حدودي اينطور بود و برخي اعضاي فراكسيون اميد با همين دليل به غلامي راي ندادند... به نظر من مجلس بايد خودش جهتدهنده باشد و نبايد از فضايي كه در يك مقطع خاص شكل ميگيرد، تاثير بگيرد. اين ضعف مجلس است.» وی در بخشی دیگر از این گفتوگو تاکید کرد: «دانشگاه نيز مركز علم است، يك نهاد علمي ملي است و مركز تمركز نيروهاي يك جناح خاص نيست. بنابراين همه جناحهاي سياسي كشور دانشگاه را بايد از خود بدانند و از آن حمايت كنند تا كشور پيشرفت كند. نبايد از دانشگاه سربازگيري و در مديريت آن دخالت كنند.»دو موضوعی که در این بخشهای مصاحبه مطرح شده است بیانگر شکاف عمیق میان شعارها و عملکرد جریان مدعی اصلاحطلبی است که متاسفانه به همین یکی دو مورد نیز محدود نمیشود. اگرچه این جریان پیوسته شعار پرهیز از سیاست زدگی، در نظر گرفتن منافع مردم و شایستهسالاری سر داده است اما در همین فرازهای مصاحبه میبینید که به صراحت دلیل رای ندادن بخشی از نمایندگان اصلاحطلب به گزینه وزارت علوم این بوده که برخی نمایندگان اصولگرا از وی حمایت کردهاند! برای پی بردن به عمق تعصبات حزبی میان جریان موسوم به اصلاحطلب این را نیز در نظر بگیرید که این گزینهای است که توسط دولت مورد حمایت آنها معرفی شده است.
مورد دیگر عدم سربازگیری از دانشگاه و سیاست زده نکردن محیط آن است که در این مصاحبه مطرح شده است اما نگاهی گذرا به تاریخ دهههای اخیر به وضوح نشان میدهد که کدام جریان در مقاطع مختلف به سربازگیری از دانشگاه پرداخت و محیط علمی آن را دستخوش تنازعات سیاسی و آشوب و بحران کرد. همین جریان در سال 1378 با عنوان دهن پر کن «جنبش دانشجویی» چه بلایی بر سر دانشگاه آورد؟
عوام فریبی تا این حد؟!
همکاری و همراهی آمریکا، اسرائیل و اروپا برای فشار علیه ایران به وسیله اهرم برجام، با یاوهگوییهای مقامات اروپایی و دیدار اخیر نخستوزیر اسرائیل با نخستوزیر انگلیس بیش از پیش نمایان شد و ادعای شکاف بین آنها کاملا دروغ از آب درآمد اما ادامه اصرار مدعیان اصلاحات بر تفرقه بین آنها، با توجه به عملکردشان در عبور از اصول و خطوط قرمزها عجیب نیست و طبعا روی سادهلوحی هم نمیتواند باشد.
روزنامه ایران دیروز در یادداشتی با عنوان «دستان خالی نتانیاهو» نوشت: «... نخستوزیر رژیم صهیونیستی که از لابیهای خود در کشور همسایه ایران راه به جایی نبرده بود، پنجشنبه با ترزا می نخستوزیر انگلستان هم در لندن دیدار و گفتوگو کرد. خبرهای منتشر شده درخصوص این دیدار هم حمایت صریح لندن از برجام را روایت میکند و نشان از آن دارد که نتانیاهو در موضع مخالفت با برجام به لندن هم نباید چشم داشته باشد. این همه در حالی است که لابی اسرائیلیها علیه جمهوری اسلامی ایران همواره با استقبال و همراهی اروپاییها مواجه میشد. حال اما تلاشهای این رژیم جز واشنگتن و ریاض گوش شنوایی پیدا نمیکند.»
این عوامفریبیها و گزارههای کاملا خلاف واقع در حالی است که نتانیاهو بعد از دیدار با ترزا می نخستوزیر انگلیس و بوریس جانسون وزیر خارجه آن کشور تصریح کرد که اسرائیل به دنبال لغو برجام نیست و برای بهبود آن تلاش میکند. وی گفت که اکنون تلاشهای خود را در جهت لابیگری با قدرتهای جهانی، برای بهبود توافق هستهای ایران و لغو نشدن آن متمرکز کرده است.
نتانیاهو همچنین گفت که مواضع انگلیس و اسرائیل از لحاظ تلاشها در جهت یافتن روشهایی برای تغییر برجام، در حال نزدیکتر شدن به یکدیگر است. وی از بررسی امکان تعامل با کشورهای گروه 1+5 و رسیدن به تفاهماتی با آنها بر سر افزایش نظارتها از سایتهای هستهای ایران و دائمی کردن محدودیتها و اعمال تحریمهای موشکی علیه این کشور خبر داد. این اظهارات بر خلاف ادعای یادداشت فوق، کاملا همراستا با مواضع مقامات آمریکایی و اروپایی است چراکه آنان نیز بر لزوم فشار علیه ایران بر سر توانمندی موشکی و نقشآفرینیهای منطقهای ایران تأکید کرده بودند.