نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
برجام پرونده هستهای را هم حل نکرد مناقشه قرهباغ پیشکش!
سرویس سیاسی-
با وجود عیان شدن خسارت محض برجام و افزایش تهدید و فشار بر ایران در دوران پسابرجام، حامیان دولت، خود را به خواب زدهاند و به جای تلاش بیوقفه برای جبران ضررها و توقف این مسیر سرشار از خسران و زیان، برای انحراف افکار عمومی از این خسارات، برجام را الگو میخوانند و تعمیم آن به دیگر عرصهها را دنبال میکنند!
روزنامه ایران دیروز نوشت: «... دنیای پسابرجام نباید در چارچوب تنظیم روابط ایران و غرب محدود بماند. پرسش بعدی این است که آیا ایران و روسیه به منزله ستونهای ثبات منطقهای قادر خواهند بود که الگوی برجام را از مناقشه قرهباغ تا هرگونه اختلاف منطقهای که مانع از تحقق همگرایی در خانواده بزرگ اوراسیا میشود، پرواز دهند یا نه؟»برجام نتوانست پرونده هستهای را حل کند. به اذعان مقامات ارشد دولت، این توافق تقریبا هیچ دستاوردی برای ایران درپی نداشت. هدف اصلی برجام لغو تحریمها بود ولیکن هستهای رفت و تحریمها باقی ماند. برجام در شرایط فعلی به عاملی جهت فشار بر ایران تبدیل شده است.برجام اگر الگو بود، چطور ظریف گفت که «22 ماه پس از امضای برجام بانکهای خارجی با ایران تعامل میکنند و ما کمتر ناگزیر میشویم که پول خود را با چمدان حملونقل کنیم؟» و همچنین تصریح کرد که «هنوز حتی یک حساب بانکی در انگلیس نمیتوانیم باز کنیم». عراقچی نیز تأکید کرده بود که تحریمها فقط روی کاغذ برداشته شده است. علاوهبر این، مسئولان ارشد دولت در اظهارات جداگانه تاکید کردهاند که دستاورد ایران در برجام تقریبا هیچ بوده است.به این ترتیب، مقامات ارشد دولت و تیم مذاکرهکننده نیز به ضرر مطلق برجام برای کشور اعتراف کردهاند که موارد دیگر آن بدین شرح است:
«آمریکاییها به بهانههای مختلف بهدنبال اعمال یکسری تحریمهای جدید هستند که با هیچ منطق و روح و متن برجام هم سازگار نبوده و در تعارض است.» (روحانی، رئیسجمهور). «8 ماه پس از اجرای برجام، بهخاطر مجازاتهای آمریکا، هیچیک از بانکهای بزرگ اروپایی کار با ایران را شروع نکرده است.» (ظریف، وزیر امور خارجه). «بعد از گذشت یک سال از اجرای برجام هنوز برای جذب فاینانس موفق نشدهایم.» (جهانگیری، معاون اول دولت). «به اعتقاد ما حرکتهایی که در طول یک سالونیم گذشته چه توسط دولت قبلی آمریکا و چه توسط دولت جدید آن صورت میگیرد، در موارد بسیاری برخلاف تعهدات آمریکا در اجرای برجام است.» (عراقچی، رئیسستاد پیگیری برجام). «آیا آمریکا آماده است به متن برجام پایبند باشد، روحش به کنار. تاکنون واشنگتن هر دو را زیر پا گذاشته است.» (ظریف، وزیر خارجه). اینها اوصاف همان برجامی است که مدعیان اصلاحات و مقامات دولت تأکید میکردند در روز اجرای آن تمامی تحریمها برداشته میشود! در مجموع باید گفت که برجام نتوانست پرونده هستهای را هم حل کند، مناقشه قره باغ پیشکش!
اعتراف به همصدایی اروپا با آمریکا
روزنامه آرمان در یادداشتی نوشت:«سفر ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه، پیش از امانوئل ماکرون، رئیسجمهور کشورش، به تهران و مذاکره با ایران درباره برنامه موشکی و عملکرد ایران در منطقه در حالی است که اگرچه فرانسه و آلمان در همان روزهای نخست توافق هستهای مواضع متفاوتی نسبت به سایر کشورهای اتحادیه اروپا علیه برنامه موشکی ایران و فعالیت ایران در منطقه اتخاذ کردند، اما پس از ادعاها و سخنان اخیر ترامپ علیه ایران در منطقه و برنامه موشکی، فرانسه از ایران حمایت و اذعان کرد که موضع متفاوتی نسبت به سخنان ترامپ علیه کشورمان دارد و برخلاف ترامپ معتقد است که ایران نقش بسیار مهمی در ایجاد صلح در منطقه دارد، اما اکنون فرانسه پس از اعمال تحریمهای جدید آمریکا علیه ایران موضع دیگری نشان میدهد. بهنظر میرسد این کشور ضمن حفظ برجام درصدد است که با طرح مسائلی مانند برنامه موشکی ایران و فعالیت در منطقه اندکی به آمریکا بها دهد. اتحادیه اروپا میخواهد علاوهبر حفظ برجام و منافع خود در توافق، در رابطه با برنامه موشکی ایران با آمریکا همنوا شود و از مواضع واشنگتن در مسئله برنامه موشکی ایران حمایت کند».پیش از این، «حسین راغفر» کارشناس اقتصادی حامی دولت گفته بود: «اروپاییها نشان دادند با یک تهدید آمریکا به سهولت راضی میشوند تمام شرکتهای خود را از ایران جمع کنند و بروند. این امر طبیعی نیز هست، آمریکا همواره همه شرکتها را در مقابل دوراهی انتخاب میان همکاری با خود یا ایران میگذارد. هر چند اقتصاد آمریکا آینده روشنی ندارد، اما حداقل تا چند دهه آینده یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان خواهد بود و بازار مصرف سودآور و باثباتتر این کشور، میتواند برای هر فعال اقتصادی جذاب باشد. اروپاییها نیز با آگاهی از این ماجرا به شکل باجگیرانهای با ایران برخورد میکنند. مثلاً انتظار فرانسه این است که بازسازی اقتصاد خود را با انرژی ارزان ایران و امتیازهای مالی سنگین پیش ببرد».
پیگیری وعدههای دولت
دولت یازدهم با وجود 47 ماه فرصت، نه تنها اقدام قابل توجهی برای اشتغال انجام نداد. بلکه کارخانهها و کارگاههای بسیاری بهخاطر تشدید رکود، ورشکسته و تعطیل و نیمهتعطیل شدند که نتیجه آن افزایش بیکاری بود.
دست بر قضا دولت در همین دوره با القای اینکه «توافق» معجزه میکند و مشکل آب خوردن و آلودگی هوا و تولید و اشتغال را به واسطه رفع تحریمها حل خواهد کرد، به تعلیق و تردید و انتظار در میان فعالان اقتصادی دامن زد و موجب تشدید رکود اقتصادی شد. متاسفانه این روند در دولت دوازدهم نیز همچنان ادامه دارد.
حال در شرایط فعلی، رسانههای دولتی بهجای مطالبهگری و پیگیری وعدههای دولت، صرفا به ارائه آمار و حتی آمارسازی مشغولند.در همین رابطه روزنامه ایران در مطلبی نوشت: «جمعیت بیکار کشور تا پایان سال ۹۵ معادل ۳ میلیون و ۲۰۳ هزار و ۳۹۸ نفر است که بالغ بر ۳ میلیون و ۱۱۰ هزار و ۹۰۰ نفر دارای سطح سواد ابتدایی تا دکترای حرفهای و ۹ هزار و ۲۴۶ نفر نیز جمعیت بیکار بیسواد هستند. از بین جمعیت بیکاران با سواد نیز بیشترین بیکاران کشور از میان لیسانسهها با جمعیت ۹۱۴ هزار و ۳۰۱ نفر هستند... ۲۰۴ هزار نفر از تحصیلکردههای فوقلیسانس و دکترای حرفهای، بیکار هستند».در ادامه مطلب آمده است: «بیش از اینکه بخواهیم به دولت برای بحران بیکاری بخصوص در میان جوانان خرده بگیریم، باید به این فکر کنیم که چرا فرهنگ اشتغال ما ایراد دارد؟».تلاش ارگان رسانهای دولت برای پاک کردن صورت مسئله و برداشتن بارِ ایجاداشتغال از دوش دولت، درحالی است که اکثر خانوادهها نسبت به بیتوجهی دولت به موضوعاشتغال و بیکاری جوانان و حتی سرپرستان اصلی خانوارشان شکایت دارند.برخی از مقامات ارشد دولت در ماههای اخیر به ارائه آمار ضد و نقیض و اعجابآور از اشتغال مردم در نیمه اول سال اقدام کردهاند. این آمارهای شگفتآور و رؤیایی، به حدی غیرواقعی بود که حتی اعتراض اعضای کابینه دولت دوازدهم را نیز به همراه داشت.گفتنی است ارگان رسانهای دولت در ماههای اخیر با آمارسازی- در مسائلی مانند سرمایهگذاری خارجی در پسابرجام- به دستاوردسازی برای دولت اقدام کرد که با واکنش رسانهها مواجه شد.
مدح مُدَرس افسران ساواک
روزنامه اعتماد پرونده صفحه سیاستنامه خود را در شماره پنج شنبه به «احسان نراقی» اختصاص داد. نکته قابل توجه در این مورد و در موارد مشابه تلاش برای ساختن چهرهای موجه از شخصیتهایی است که کارنامه تیره دارند که در این راه معمولا قسمتهای مهمی از اقدامات افراد پنهان میشود.اعتماد در یکی از مطالب این صفحه به مظلومنمایی از نراقی روی آورده و نوشته است: «نراقي چهرهاي كه همواره از سوي راديكالها مورد انتقاد بود و با وجود بيمهريهايي كه ديد، جامعه ايراني را ترك نگفت و تا پايان عمر در فضاي آن زيست و حرفهايش را – درست يا غلط- زد.»همچنین در ابتدای مطلب دیگری در همین صفحه آمده است: «بعد از انقلاب، نراقي به زندان افتاد... [نراقی] در دورهاي به دليل نگرشش به چپهاي آن زمان مورد توجه دربار محمدرضا پهلوي و فرح قرار گرفت. همين رفت و آمدها به دربار شاه، باعث شد بعد از انقلاب او راهي زندان شود و به دليل وساطت بنيصدر براي آزادياش از زندان دوباره يك حاشيه سياسي برايش ايجاد شود.»در ادامه این یادداشت گزارههای کذبی پیرامون زندگی و خانواده نراقی مورداشاره قرار گرفته است: «او و خانوادهاش چندان اهل كنش سياسي نبودهاند... در بخشي از خاطراتش نقل ميكند كه، امير عباس هويدا رياست دانشگاه تهران را به او پيشنهاد كرده بودهاما وي آن را نميپذيرد. نراقي در پاسخ به اين درخواست هويدا ميگويد كه از نظرش رييس دانشگاه، يعني همكار پليس!»نخست آنکه این روزنامه زنجیرهای علت بازداشت کوتاهمدت نراقی را تنها چندبار رفتنش به دربار ذکر کرده است در حالی که وی همکاری ویژهای با ساواک داشت و پس از انقلاب که مدارک ساواک در دسترس مردم قرار گرفت نقش او آشکار و سپس دستگیر شد که البته پس از گذشت مدت کوتاهی آزاد گردید. دلیل همکاری این انسان به ظاهر آزادیخواه! با ساواک، علاقهاش به حفظ رژیم شاهنشاهی بود، چنانکه او ضمن گفتوگوی تلفنی با «هما ناطق» تاکید کرده بود: «ما که [از رژیم پهلوی] طرفداری میکنیم و میگوئیم: باید در این رژیم ماند و میخواهیم لگاریتش را حفظ کنیم.»
نراقی و ماموریت ویژه برای ساواک
دیگر آنکه نویسنده یادداشت مذکور نراقی را شخصی معرفی میکند که ریاست دانشگاه پهلوی را نپذیرفت چون آن را همکاری با ساواک میدانسته است. اما واقعیت این است که نراقی خود از عملکردش در آن دوره واقف بوده و به چنین اظهاراتی برای رد گم کنی پرداخته است. او از افراد مورد اطمینان سران ساواک بود و مورد مشورت نیز قرار میگرفت. او رابطه نزدیکی با کسانی مانند «پرویز ثابتی» داشت که از جمله سفاکترین مدیران ساواک محسوب میشد. این اطمینان به نراقی تا آنجا بود که حتی وی به عنوان مُدرس افسران و ماموران ساواک انتخاب شد و به انجام آن وظیفه نیز پرداخت.سال 1346 وقتی طرح برگزاریِ «کنگرهای از نویسندگان سراسر کشور در حضور شهبانو» مورد مخالفت و تحریم جلال آلاحمد قرار گرفت و او به این دلیل تدراک مقدمات تشکیل کانونی از نویسندگان را آغاز کرد از طرف پرویز ثابتی به نراقی ماموریت داده شد تا ضمن برقراری ارتباط با آن تشکل زمینه دور کردن آلاحمد را از محیط فراهم کند. این مطالب به اضافه مطالب بسیار دیگری در یک جلد از مجموعه اسناد ساواک که تنها به نراقی اختصاص دارد منتشر شده است. خوب است اگر روزنامههای زنجیرهای آنها را نیز مطالعه کنند.موضوع دیگر آنکه خانواده نراقی غیرسیاسی معرفی شدهاند حال آنکه پدر او رابطه بسیار خوبی با دربار پهلوی پدر داشت. هم او بود که در راستای سیاستهای دین ستیزانه دیکتاتوری رضاشاه نخستین مدرسه مختلط (پسران و دختران) را بدون حجاب تاسیس کرد آن هم در مکانی که پیش از آن به آموزش علوم دینی اختصاص داشت.
نمی توان انتظار رشد اقتصادی پایدار داشت!
روزنامه شرق در یادداشتی به نقش نوآوری در رشد اقتصادی پرداخت و نوشت:«متأسفانه نقش کلیدی نوآوری در رشد اقتصادی، سالهای سال است که در ایران نادیده انگاشته شده است. به بیان دیگر، نوآوری بهعنوان مهمترین عامل رشد اقتصادی کشور در لابهلای انواع آمارها و تحلیلها از دهها متغیر اقتصادی دیگر گم شده است. به همین علت میتوان نوآوری را عنصر گمشده سیاستهای اقتصادی ایران دانست».شرق افزوده است: «برای نمونه، تمرکز صرف بر حمایت از تولید داخلی، بدون طراحی سیاستهای لازم برای گذار بنگاههای تولیدی به سطوح بالاتر نوآوری، باعث شکلگیری انواع و اقسام خطوط مونتاژ بر پایه فناوری وارداتی شده است. همان خطوط مونتاژ هم بعد از مدتی که عمر محصول مربوطه در بازار به سر میرسد، وبال گردن اقتصاد شدهاند و به بهانه حفظ اشتغال، دولتمردان را به حمایت و پرداخت انواع تسهیلات وادار کردهاند».نویسنده نتیجه گرفته است: «اگر سیاستهای کلان اقتصادی، ارتباط معناداری با سیاستهای خرد با هدف ارتقای توان نوآوری بنگاهها نداشته باشند، دست آخر به شکلگیری انواع رانتهای مخرب میانجامند».براساس نوشته شرق: «در گزارش اتاق بازرگانی آمریکا ١٢٧ کشور براساس شاخص نوآوری رتبهبندی شدهاند که ایران در جایگاه ٧٥ و پایینتر از کشورهایی همچون امارات متحده عربی، ترکیه، قطر، عربستان و کویت قرار گرفته است. کشورهایی که شاخص نوآوری آنها پایین است، نمیتوانند محصولات و خدمات نوآورانهای خلق و آنها را در بازارهای داخلی و خارجی عرضه کنند. آشکار است که از این کشورها نمیتوان انتظار رشد اقتصادی پایدار داشت.» گفتنی است روزنامههای زنجیرهای در سالهای گذشته با استناد به آمار اعلامی دولت در زمینه رشد اقتصادی به بزک کردن ناکامیهای دولت پرداخته و در پاسخ منتقدان که به وضعیت نامطلوب اقتصادی و وضع معیشت مردماشاره میکردند این انتقادها را سیاسی خوانده و از دولت مطلوب خود حمایت میکردند، پس از انتخابات و با عیان شدن ناکامیهای اقتصادی مدعیان اصلاحات به دنبال جدا کردن خود از دولت هستند غافل از اینکه نقش عمدهای در این ناکامیها داشتهاند و نمیتوانند طلبکار باشند.