از هراره تا تهران - ۴۳
آیت الله خامنهای در حاشیه اجلاس هراره:
انگیزه حامیان صدام از شروع جنگ ضربه به آرمان فلسطین بود
ترتيب خبرنگارها از قبل معلوم شده است. به همه گفتهاند فقط يک سؤال. اما طبق معمول، خيليها دو سؤاله هستند! خبرنگاران خارجي، سؤالاتشان را به عربي و معمولاً انگليسي ميپرسند و مترجم سؤال را با صداي بلند ترجمه ميکند تا آقاي خامنهاي پاسخ دهند. جوابها اکثراً کوتاه و موجز هستند تا نوبت به همة خبرنگارها برسد.
ـ سؤال اول اينکه شما چه شانس و امکانى را به آقاى موگابه داديد، بهعنوان رئيس اجلاس، که مشکل بين شما و عراق را حل بکند؟ سؤال دوم اين است که چرا اجازه نمىدهيد خبرنگاران غربى از کشور خوب شما ديدن کنند؟
در مورد سؤال اولتان، بايد بگويم که ما نقطهنظرهايمان را به آقاى رابرت موگابه، بهطور کامل منتقل کرديم و ايشان را ـ که مردى هوشمند و باانصاف هست ـ در جريان واقعيتها قرار داديم. مىدانيد که اطلاع از واقعيت، بزرگ ترين کمک را به اتخاذ يک تصميم درست و عادلانه مىکند. ما وقتىکه واقعيتها را به آقاى موگابه گفتيم ـ که متکى به سندهاى غير قابل خدشهاى بود ـ ايشان تصديق کردند که شروعکننده و متجاوز، يعنى عراق، مستحق تنبيه است. آقاى موگابه به من گفتند: «من بهعنوان يک انقلابى، به شما مىگويم که رژيم عراق بايد تنبيه بشود.» و اين درست همان چيزى است که ما مىخواهيم. چيز ديگرى که ما مىخواهيم، پايان عادلانة جنگ است. پايان جنگ بهتنهايى هيچکس را، هيچ انسان منطقى و هوشمند و باانصاف را، راضى نمىکند، درصورتىکه اين پايان ناعادلانه باشد. آنچيزىکه همة مردم باانصاف و عادل جهان مىخواهند، عدالت است؛ و اين درست همان چيزى است که ما آن را مىخواهيم.
در مورد سؤال دوم شما، پاسخ من اين است که خبرنگاران غربى مىتوانند از کشور زيباى ما ديدن کنند، يقيناً اين به آنها کمک خواهد کرد تا در انتقال حقايق، تمکن و استطاعت بيشترى داشته باشند.
ـ شما مطالبي دربارة جنگ و پايان عادلانهاش فرموديد، درحالي که درخواست قبليتان سقوط صدام و حزبش بود. آيا توضيحى داريد بدهيد؟
آن چيزى که ما همواره خواستيم، اين است که متجاوز تنبيه بشود. تنبيه هر گناه و هر جرمى هم متناسب با آن جرم است. من در مذاکراتم با آقاى موگابه، در مورد نوع آن تنبيه، مذاکرهاى و صحبتى نکردم، فکر مىکنم اگر کسى از جرائم صدام حسين مطلع باشد، براى او هيچ تنبيهى که با باقى ماندن او بر سر قدرت سازگار است را تجويز نخواهد کرد؛ تنبيه تجاوز به يک کشور انقلابى و کشتار هزاران نفر چه ميتواند باشد؟ بنابراين همانطورى که ملاحظه مىکنيد، آنچيزىکه ما همواره دربارة رژيم صدام گفتيم، با عنوان تنبيه صدام، کاملاً سازگار است.
ـ جناب آقاى خامنهاى! با توجه به استفادة مجدد عراق از سلاحهاى شيميايى در عمليات اخير، بفرماييد که در مورد نقض روابط بينالمللى، با آقاى رابرت موگابه و ساير مقاماتي که شما با آنها ديدار داشتيد، چه مذاکراتى انجام شد؟
استفادة عراق از سلاحهاى شيميايى، همين ديروز هم متأسفانه اتفاق افتاده و تکرار شده. ما با همة کسانى که مذاکره کرديم و ديدارهايى که با همة سران کشورها داشتيم، دربارة نقض مقررات بينالمللى در جنگ که به وسيلة عراق، بارها اتفاق افتاده، اطلاعات لازم را به آنها داديم. من مىتوانم به شما بگويم که هيچکس نيست که نقض مقررات بينالمللى را از قبيل استعمال سلاح شيميايى يا راهزنى هوايى يا زدن منازل و مساکن غير نظاميان و آثار فرهنگى و باستانى؛ هيچکس نيست که اين جرائم را تقبيح نکند.
ـ مىدانيد که ديروز رئيس سازمان آزادىبخش فلسطين، خطاب به کنفرانس عدمتعهد، اين جنگ را گامى به قهقرا، در مبارزات فلسطين عليه اسرائيل دانستند وخواستار پايان جنگ شدند؛ لطفاً نظر خودتان را در اين رابطه بفرماييد؟
آنچه در بحث دربارة جنگ بايد مورد توجه قرار بگيرد ـ و هر کسى که اين جنگ را مُضر و مخرب مىداند، بايستى به آن توجه کند ـ آن مسئلة آغاز و شروع جنگ است. هيچ جنگى اگر شروع نشود، وجود ندارد؛ اگر اين جنگ به زيان مردم فلسطين هست، مقصر شروعکنندة آن است. ما هم عقيده داريم، آنکسانىکه اين جنگ را بر ما تحميل کردند و رژيم عراق را وادار به شروع اين جنگ کردند، يکى از انگيزههاى اصلىشان، اين بود که نيروهاى عظيم انقلاب اسلامى را از کمک به مسئلة فلسطين باز بدارند. بله، ما هم مىگوييم، ايجاد اين جنگ و شروع اين جنگ، ضربهاى به آرمان فلسطين بود. البته اين به معناىِ آن نيست که ملت ما که مورد تجاوز قرار گرفته، از خودش دفاع نکند، کارى که ما امروز مشغول به آن هستيم، دفاع از خودمان است.
ـ سؤال روزنامة رسالت: همانطورکه شما فرموديد، کشورى که جنگ را آغاز مىکند، مسئول عواقب آنهم خواهد بود؛ آيا مىشود انتظار داشت کنفرانس عدمتعهد، رژيم عراق را عامل ادامة جنگ معرفى کند؟
ما اگر چنين انتظارى را از جنبش غيرمتعهدها داشته باشيم، انتظار بيجا و توقع بيجايى نيست، خوشبختانه اجلاس کنونى جنبش، در زمينة جنگ، از مواضع قبلى، مواضع بهترى را اتخاذ کرده و شروع جنگ، از نظر اجلاس محکوم شده است. البته اين از نظر ما يک موضع کامل و کافى نيست؛ اما بىشک اين يک پيشرفت است.
ـ از مجلة ساوث سؤال مىکنند: براى پايان جنگ دو نوع راهحل وجود دارد، يکى پايان نظامى و ديگرى از طريق مذاکره؛ حالا به نظر شما، کدام راه براى رسيدن به راه حل عادلانهاى که شما مىفرماييد، راهِ اين مسئله است؟
ما فکر مىکنيم اگر طرف مذاکره، معتقد به عدالت باشد، مىشود با او مذاکره کرد؛ ولى تاکنون ما از طرف عراقى خودمان هيچگونه احساس گرايش به عدالت نکرديم، ولى بههرحال آنچه مورد نظر حتمى ماست پايان عادلانه است.
ـ خبرگزارى فرانسه سؤال مىکنند: نظرتان را در رابطة با روابط ايران و فرانسه و روابطتان با دولت جديد فرانسه، بيان بفرماييد؟
روابط ايران و فرانسه خوشبختانه پيشرفتهاى خوبى را در اين اواخر داشته. مشکلاتى در روابط ما وجود داشت. اين مشکلات به سمتِ حل شدن حرکتى کرده، البته ما از سرعت کار چندان خشنود نيستيم، بهتر و صريحتر هم مىتواند عمل بشود؛ اما بههرحال چشمانداز روابط با فرانسه اميدهايى را برانگيخت.
ـ سؤال اول: شما چه نوع تنبيهى براى رسيدن به راهحل مد نظر داريد؟ سؤال دوم: روابط جارى شما با شوروى چگونه است و آيا شما کمکهاى نظامى از آنها دريافت مىداريد؟ سؤال سوم اين بود که علىرغم مخالفتهايى که اعلامشده، در رابطة با اسرائيل، شما چه مطالبى را بيان ميکنيد در رابطة با اينکه شما تسهيلات از اسرائيل دريافت مىکنيد.
در مورد نوع تنبيه، آن را اجازه بدهيد که در آينده، يا عملاً يا قولاً براى شما تشريح کنيم. در مورد روابط با شوروى، روابط ما دوستانه است. ما همسايه هستيم و مرزهاى طولانى باهم داريم و روابط ما با يکديگر گرم است. در مورد گرفتن تسهيلات از اسرائيل، اين يک دروغ محض است و ما هيچ نوع رابطهاى با اسرائيل نداريم.
ـ بند بيانية سياسي پاياني اجلاس هشتم، در مورد جنگ اين بود: «سران کشورها و دولتها، در رابطة با جنگ ايران و عراق، کاربرد اصل عدم توسل به زور در روابط بينالملل را مورد تأکيد قرار دادند. در اين چهارچوب، آنها مراتب تأسف عميق خود را از آغاز و ادامة مخاصمه بين دو کشور ـ که از اعضاي مهم جنبش عدمتعهد به شمار ميروند ـ ابراز داشتند. سران کشورها يا رؤساي دولتها، يک بار ديگر از ايران و عراق درخواست ميکنند، براي اجتناب از تشديد مخاصمات، دست از مخاصمه بردارند. آنها يک بار ديگر متعهد شدند کلية تلاشهاي خود را براي خاتمة سريع اين درگيري دردناک به کار گيرند.»
آيا شما اين مصوبة کميتة سياسى را که تصويب شده، قبول داريد؟
همانطورکه گفتم، اين مصوبه، بههيچوجه آنى نيست که ما آن را قبول داريم و دو، سه نکتة مهم در آن فراموششده مانده است. بنابراين اين مصوبه، خيلى کمتر از آن چيزى است که ما به آن معتقديم و مىپذيريم. ولى بااين حال، در مقايسه با گذشته، نقاط مثبت بيشترى دارد و يک پيشرفت به حساب مىآيد.
ـ آيا به نظر شما، اصرار ايران بر تنبيه عراق و در اولويت قرارگرفتن جنگ ايران و عراق، کوششهايى را که کشورهاى غيرمتعهد مىتوانستند عليه تبعيضنژادى ـ که به قول شما ننگ بشريت است ـ بکنند را کاملاً ضعيف نکرده است؟
در مورد مسئلة اول، فکر مىکنم پاسخ شما را در ضمن پاسخ به سؤالات قبلى داده باشم؛ و اما در مورد مسئلة دوم، ما فکر مىکنيم مسئلة اول، مسئلة تبعيض نژادى و مبارزه با رژيم پرتوريا است. اگر جنگ، يک مسئلة بين دو کشور محلى و حداکثر منطقهاى است؛ مسئلة تبعيض نژادى يک مسئلة جهانى و بشرى است و من نمىتوانم تعجب خودم را پنهان کنم، از اينکه حتى شما که يک خبرنگار سياهپوست هستيد، مسئلة تبعيضنژادى را يک مسئلة درجة دو مىدانيد!