kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۶۸۵۳
تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۳۹۶ - ۲۱:۱۴

هر شب یتیم توست دل جمکرانی‌ام(چشم به راه سپیده)


يار مى‌آيد
زهى خجسته زمانى که يار باز آيد
به کام غمزدگان غمگسار باز آيد
به پيش خيل خيالش کشيدم ابلق چشم
بدان اميد که آن شهسوار باز آيد
اگر نه در خم چوگان او رود سر من
ز سر نگويم و سر خود چه کار باز آيد
مقيم بر سر راهش نشسته‌ام چون گرد
بدان هوس که بدين رهگذار باز آيد
دلى که با سر زلفين او قرارى داد
گمان مبر که بدان دل قرار باز آيد
چه جورها که کشيدند بلبلان از دي
به بوى آنکه دگر نوبهار باز آيد
ز نقش‌بند قضا هست اميد آن حافظ
که همچو سرو به دستم نگار باز آيد
خواجه حافظ
عاشق گمنام
می‌برم این روزها نام تو را آرام‌تر
تا بمانم در شمار عاشقان گمنام‌تر
نیستی فرصت برای درد دل کردن کم‌ست
درد دل باشد برای دردهایی عام‌تر
درد اول دوری از آیینه و آیینگی‌ست
درد دوم درد دل‌هایی از این هم خام‌تر
کاشکی گاهی به ما سر می‌زدی هر چند نیست
در میان خستگان از قلب ما ناکام‌تر
خشک شد لب‌های ما با چند ندبه می‌رسی؟
جان مولا، ساقی از دست تو شد اینجام، تر؟!
زیر لب ذکر تو را هر روز و هر شب گفته‌ام
گفته ای: ‌آرام‌تر... آرام‌تر... آرام‌تر!
می‌رسی با انتخابی سخت! می‌دانم ولی
بی‌گمان از عاشقانی بهتر و خوش‌نام‌تر
سهم ما... شوق حضور و آبروی انتظار
سهم عاشق‌های از گمنام هم گمنام‌تر!
 نغمه مستشار نظامی
یوسف دنیا
مرا ببخش نگشتم چنان كه می‌خواهی
به پات جان نسپردم ز فرط خودخواهی
همیشه عهد شكستن ز سمت من بوده
مرا ببخش كه سوگند خورده‌ام‌ گاهی
تمام عمر فقط ادعا، كه یار توام
ولی دریغ چه گویم، خودت كه آگاهی
عزیز كشور جانی و یوسف دنیا
ولی دریغ كه ماه نشسته در چاهی
و باز پرسش آخر، جواب معلوم‌ست
«عزیز فاطمه آیا بود سویت راهی؟»
  علی لواسانی
ضرب‌المثل‌ها
ای همیشه شهد یادت از عسل‌ها بیشتر
من به دنبال تو هستم در غزل‌ها بیشتر
هر چه می‌گویند با یک گل نمی‌آید بهار
من دلم می‌گیرد از ضرب‌المثل‌ها بیشتر
در حرم تا غرق بهجت می‌شوم حس می‌کنم
می‌وزد عطر تو در بعضی محل‌ها بیشتر
عده‌ای ناباورند و خوب می‌دانم چرا
هست پیرامون تو بحث و جدل‌ها بیشتر
نام تو دکان بعضی‌ها شد و این روزها
هست زرق و برق بازار بدل‌ها بیشتر
از فرج می‌خوانم و محو مؤذن‌زاده‌ام
لحظه حی علی خیرالعمل‌ها بیشتر
آسمان ابری‌ست وقتی گرم می‌گیرد دلت
تکیه تکیه با علم‌ها و کتل‌ها بیشتر
کربلا را با نگاهت غرق باران می‌کنی
گریه‌ات می‌گیرد اما روی تل‌ها بیشتر
در قصاید پای ثابت هستی اما باز هم -
من به دنبال تو هستم در غزل‌ها بیشتر
  احمد حسین‌پور علوی
دل جمکرانی‌ام
هر شب یتیم توست دل جمکرانی‌ام
جانم به لب رسیده بیا یار جانی‌ام
از باد‌ها نشانی‌تان را گرفته‌ام
عمری است عاجزانه پی آن نشانی‌ام
طِی شد جوانی من و رؤیت نشد رُخت
«شرمنده جوانی از این زندگانیم»
با من بگو که خیمه کجا می‌کنی به پا
آخر چرا به خاک سیه می‌نشانی‌ام
در این دهه اگر چه صدایت گرفته است
یک شب بخوان به صوت خوش آسمانی‌ام
در روضه احتمال حضورت قوی‌تر است
شاید به عشق نام عمویت بخوانی‌ام
هم پیر قد خمیدگی زینب توام
هم داغ‌دار آن دو لب خیزرانی‌ام
این روزها که حال مرا درک می‌کنی
بگذار دست بر دل آتشفشانی‌ام
در به دری برای غلام تو خوب نیست
تأیید کن که نوکر صاحب زمانی‌ام
 عباس احمدی