دوران پسابرجام، دوره تجربهها
عزیز غضنفری
توافقنامه هستهای بین جمهوری اسلامی و کشورهای 5+1 صرفنظر از نقاط قوت و ضعف آن، که خودش جای بررسی و تأمل دارد، در حوزههای دیگری نیز قابل نقد و بررسی است. یکی از این حوزهها، زمینههای شکلگیری، تبعات و پیامدهای آن است که بایستی به بحث و ارزیابی دقیق گذاشته شود. در همین باره رهبر معظم انقلاب مذاکرات درباره طراحی راهبرد جمهوری اسلامی معطوف به مذاکرات و توافق هستهای تأکید کردند که چنانچه توافق هستهای به رفع تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران منتهی شود این اتفاقی مطلوب است و اگر هم آنچه میخواستیم محقق نشود و با کارشکنی طرف بدحساب آمریکایی مواجه گردیم، این برای ما یک«تجربه» محسوب میشود؛ در این خصوص توجه به چند نکته برای حل مسائل کنونی و آینده کشور گرهگشا و کارساز است.
1- دولت و ملت ایران از یکسو شاهد باقی ماندن تحریمها بر سر اقتصاد و امور مالی و بانکی ایران هستند و از سوی دیگر نظارهگر نقضهای مکرر برجام توسط طرف غربی، به خصوص آمریکاییها در پایبندی به توافق هستهای هستند، بنابراین میتوان به صراحت اظهار داشت که مطابق با راهبرد اعلام شده از سوی رهبر معظم انقلاب، دولت و ملت در مرحله کسب تجربهها و عبرتها در خصوص مذاکرات و توافقنامه هستهای قرار دارند.
2- فهم و شناخت دقیق تجربهها از آنچه بر دولت و ملت ایران در طی چند سال اخیر در حوزه مسئله هستهای گذشته است بایستهای است که بیاعتنایی و غفلت کردن از آن، خسارتها و هزینههای بعدی و سنگینتری را در پی دارد. تدبر در این موضوع از آن جهت که در طی دورههای گذشته تاریخ ایران، بخشی از نخبگان فکری و اجرایی کشور حل مسائل گوناگون کشور را در گرو مذاکره با آمریکا میدانستند، اهمیت بیشتری نیز یافته است.
3- بنابراین بررسی واقع بینانه و تفکر خردمندانه به دوران پسابرجام یک مسیر جدید برای اداره کشور بر اساس توانمندیها و ظرفیتهای بومی و ملی را فراهم خواهد کرد. مضافاً اینکه کمک میکند یک الگو و شاخص جدید برای نحوه تعامل با قدرتهای جهانی در عرصه بینالمللی را فراهم نماید. در همین خصوص دکتر ظریف وزیر امور خارجه در روزهایی که در سازمانملل متحد حضور داشت در مصاحبه با رسانهها اعلام کرد که نقض برجام از سوی دولت و کنگره آمریکا ثابت کرد دیگر نمیتوان به اعتماد و قول و قرار آمریکاییها امید داشت. این موضعگیری مناسب و ضروری وزیر خارجه کشورمان برای منافع ملی کشور مفید به نظر میرسد. این اعلام موضع اگر ناشی از فهم و تجربه عملی باشد و تبدیل به یک چارچوب و قاعده شود در عرصه تعاملات بینالمللی گرهگشای برخی چالشها و مسائل کشور در مناسبات جهانی بویژه تعامل با قدرتهای بزرگ خواهد شد.
4- اعلام بیاعتمادی به آمریکا از سوی دکتر ظریف از آن جهت که وی تفکر و روشی را در درون کشور و یک جریان سیاسی خاص نمایندگی میکند که معتقد به پذیرش ساختارهای کنونی نظام بینالملل و سیستم تکقطبی به رهبری آمریکا هستند میتواند یک نقطه عطف در اصلاح این باور غلط باشد که گفته میشد برای حل مسائل کشور باید به سراغ کدخدا رفت. نکته مهم آن است که تبعیت از هنجارها و ساختارهای کنونی نظام بینالملل و قدرتهای بزرگ، هسته مرکزی تفکر جریان غربگرا و متجدد در عرصه سیاست خارجی بوده است. حال اگر اظهار این سخن که دیگر نمیتوان به آمریکا اعتماد کرد، زمینههای اصلاح فکری در ساحت گفتمانی یک جریان سیاسی را در پی داشته باشد، خود یک پدیدهای مطلوب و به نفع کشور محسوب میشود.
5- سخن پایانی در باب تجربههای برجام آن است که توافق برنامه جامع اقدام مشترک حاصل تنازلهای فراوان برای ما بوده است.
تنازلهایی که ما به ازای آنها از سوی طرف غربی و به ویژه دولت آمریکا فراهم نیامده و محقق نشده است.حال درک این نکته خیلی کار سختی نخواهد بود که اگر چنانچه مسئله و عرصه دیگری برای مذاکره بوجود آید باز نتیجهاش همان است که اینک در قضیه هستهای میبینیم. از این رو اگر به تجربهای که اکنون پیش رویمان است بیاموزیم که آمریکا در برابر تنازل و پذیرش محدودیتها نه پایبند به اقدامات متقابل خواهد بود و نه از اقدامات خرابکارانه خود دست برخواهد داشت،خدمتی بزرگ به کشور و اصلاح باور عمومی و طرز تفکر حوزه نخبگی نسبت به نظام سیاسی آمریکا صورت گرفته است.